ماجرای شباهت بازیگر «زندگی زیباست» به حسین پناهی/ در کشور ما نویسنده ارج ندارد!

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، «زندگی زیباست» که این روزها از شبکه دو سیما روانه آنتن می‌شود قصه زندگی چند جوان امروزی است که ناگهان طی واقعه عشق  نگاه‌شان به زندگی تغییر می‌کند و در اثر رویارویی با تجربه‌های واقعی زندگی، دریچه‌هایی به روی‌شان گشوده می‌شود که در بستر این تجربیات، جوانان خام و سرخوش ابتدای قصه ما آرام آرام به بلوغ می‌رسند. پریسا شمس نویسنده «زندگی زیباست» پیش از این نیز با قاسم جعفری کارگردان «زندگی زیباست» در فیلم «دختران» به عنوان فیلمنامه نویس همکاری داشته و نگارش آثاری چون «دیوار به دیوار»، «خانه اجاره‌ای»، «پروانگی»، طنزنویسی در مجلات، نگارش رمان و داستان‌هایی در حوزه کودک و نوجوان و … را در کارنامه خود دارد. نویسنده «زندگی زیباست» پیرامون فضای طنزآمیز سریال گفت: به واسطه حال و هوای این گروه جوان فضای کار با نشاط است. اما هر یک از کاراکترها وارد مرحله‌ جدیدی از زندگی شان که می‌شوند انگار تازه زندگی رخ واقعی خودش را به آنها نشان می دهد. به هر حال تجربه‌هایی که قرار است از سر بگذرانند مخاطب را به ماهیت زندگی نزدیک تر می‌کند. یعنی غم و شادی، کمدی و درام کنار هم هستند حتی گاهی اوقات داستان شکل تراژدی به خود می گیرد. شمس درباره تعدد بازیگران این سریال توضیح داد: به نظر من شاید به این دلیل این کار پربازیگر به نظر می‌رسد که همه شخصیت‌های جوان سریال هم‌ عرض و هم قد هم هستند و همه کاراکتر اصلی حساب می شوند. این کار در ایده اولیه بر اساس سیت‌کام (کمدی موقعیت) نوشته شد، تعدادی شخصیت ‌می‌بینیم که هم‌راستای هم هستند و از ابتدای قصه با همه این‌ها به یک اندازه آشنا می‌شویم. هر از چندگاهی یک یا دو کاراکتر برجسته می‌شوند و بقیه داستانک‌های‌شان را در این میان جلو می‌برند و بعد این چرخه می‌چرخد و کاراکترها جابه جا می‌شوند. این فیلمنامه‌نویس در ادامه افزود: به عنوان مثال در جایی ما درگیر داستان دانیال و سارا می‌شویم در ادامه این دو پس از ازدواج‌شان یک مرحله بالاتر می روند و قصه روابط با خانواده همسر و معضلات خانه جدید مطرح می‌شود. بعد وارد داستان زندگی سعید و پیدا شدن جسد مادر کوهنوردش می‌شویم و داستانک‌های این ماجرا همین‌طور پیش می‌رویم تا داستان دایی و مینا و … . در حقیقت سعی کرده ایم در این بازی ساختاریِ رفت و برگشتِ کاراکترها، یک توازن وزنی برای شخصیت‌های مختلف ایجاد کنیم. نوشتن از دغدغه جوانان در دهه های مختلف این نویسنده پیرامون همکاری خودش با کارگردان «زندگی زیباست» بیان داشت: قاسم جعفری سال‌ها بود که به فکر ساخت یک اثر بر اساس دغدغه‌ جوان‌های امروزی بود. ما سال ۸۷ سینمایی «دختران» را با هم کار کردیم و در آن مقطع این دغدغه برای نسل  جدیدِ آن سال‌ها تکرار شد. در «خط قرمز» دغدغه جوان‌های اواخر دهه ۵۰ مطرح بود و در «دختران» سریال را بر اساس دختران اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ نوشتم. در بسیاری از نمادها هم اگر ببینید کارگردان به خودش رجوع می‌کند و نه به الگوی دیگری. وی درباره شباهت شخصیت آرش با بازی حمید رشید با «حسین پناهی» گفت: حمید رشید خودش همین شکلی است. من اصلا در کاری که نوشتم ذهنیتی از کاراکتری که شبیه حسین پناهی باشد نداشتم، به هیچ عنوان. کاراکتری که در پایه وجود داشت جوان شاعرمسلکی بود که کمی درگیر جهان اجتماعی واقعی است چون در دنیای خودش دنیای دیگری می گذرد. جوانان زیادی برای این نقش‌ها تست دادند و روزی که آقای جعفری حمید رشید را آورد و اتود او را دیدم شوکه شدم چون با موقعیتی مواجه شده بودم که فکر نمی‌کردم، الگویی جلوی چشمم آمد که نمی‌دانستم باید دوستش داشته باشم یا نداشته باشم، نمی دانستم موفق می‌شود یا نمی‌شود. خیلی هم در این موقعیت دچار تردید بودیم اما جعفری ترجیح داد که این ریسک را بکند و شخصیتی که روی کاغذ این پتانسیل شیدایی داشت را به بدلی از یک شخصیت واقعی بسپرد که مردم اینگونه می‌شناختنش. ثریا قاسمی؛ بازیگری با ذکاوت بالا شمس پیرامون نقش ثریا قاسمی  در این سریال ، توضیح داد: ثریا قاسمی برای من در این سال‌هایی که کار کرده‌ام یکی از دلنشین‌ترین بازیگرانی بوده که به شخصیت جان بخشیده است. به شدت پرانرژی، حرفه ای و عمیق هستند و امیدوارم خداوند به ایشان عمر طولانی دهد. خانم قاسمی باهوش و ذکاوت بالا شخصیت را درک می‌کند. من زمانی که داشتند سکانس‌های خانم قاسمی را می‌گرفتند فقط یک بار رفتم و فرصتی دست داد تا با وی مکالمه ای طولانی درباره شخصیت دایی داشته باشم. همین جا بود که شگفت زده شدم از اینکه چقدر ظرافت‌های نقش توسط ایشان درک شده؛ آن هم پیش از اینکه با هم گفتگویی داشته باشیم. ثریا قاسمی جزو کاراکترهای اصلی این سریال هستند. پریسا شمس در ادامه به حقوق معنوی نویسنده در سینما و تلویزیون ایران اشاره کرد و اظهار داشت: معمولا در بسیاری از نقاط دنیا یک‌سری از عوامل سهامدار حقوق معنوی کار هستند که شامل تهیه‌کننده، کارگردان، آهنگساز و نویسنده می‌شود. چرا این افراد در رئوس این بخش قرار دارند؟ چون اینها مؤلف محسوب می‌شوند. در کشور ما نویسنده هیچ‌وقت آن‌قدری که باید ارج ندیده، فیلمنامه‌نویس که اصلا. من در شورای مرکزی کانون فیلمنامه‌نویسان عضو هستم و به همراه همکارانم تلاش کرده‌ایم که حقوق بدیهی نویسندگان را در قراردادها یادآوری کنیم اما ناموفق بوده ایم. اهمیت فیلمنامه نیازی به فریاد زدن ندارد وی در ادامه به بداخلاقی‌هایی که با فیلمنامه‌نویس صورت می‌گیرد، پرداخت و گفت: این بخش ماجرا حیرت‌انگیز است. آقای سیروس الوند یک بار در یکی از این جلسات جمله‌ای گفتند که به نظر من تعریف کامل و ساده‌‌ای است از فیلمنامه. می گفتند فیلمنامه تا قبل از اینکه نویسنده شروع به نگارش آن کند هیچ‌چیز نیست و جهان فیلمنامه آهسته آهسته پس از اینکه نویسنده شروع به نوشتن کرد خلق می‌شود و بعد از آن یک تیم بزرگ دست به دست هم می دهند تا آن کاغذها را تبدیل به یک داستان نمایشی کنند. بنابراین اهمیت فیلمنامه آن قدر بدیهی است که اصلا نیازی نیست آدم آن را فریاد بزند. اما به قدری بی‌مهری به موقعیت فیلمنامه‌نویس می‌شود که متعجب می‌شویم. وی ادامه داد: بخشی از انرژ‌ی‌مان صرف خلق اثر می‌شود و بخش زیادتری صرف اینکه بخواهیم ثابت کنیم چقدر از این اثر مال من هست و چقدرش نیست! چقدر باید مبارزه کنیم که تیم تولید دقیقا چیزی که پذیرفته شده را بسازند. چقدر باید بدویم دنبال دستمزدمان که به نسبت بسیاری مبلغ قابل توجهی نیست. همه مجموعه دردسرهایی است که نویسنده نتواند تمام و کمال انرژی خلاقه‌اش را صرف کار کند. هر نویسنده‌ای که تجربه کار حرفه ای دارد و صابون سینما به تنش خورده با قدم‌های لرزانی به سمت امضای قرارداد می‌رود. پشت ما هیچ پشتوانه‌ یا صنف قدرتمندی نیست که از حقوق معنوی ما دفاع کند که مثلا اگر اسم من نویسنده در جای نادرستی از تیتراژ قرار می‌گیرد حمایت کند. بخشی از کار سینما مادی و بخش بزرگی معنویست و همین تیتراژ، تبلیغات و … هم جزو همین بخش معنوی اثر است. انتهای پیام/