دادخواهی کاوه آهنگر؛ نمادی از مبارزه با بیدادگری

داستان کاوه آهنگر یکی از معروف‌ترین و شناخته‌شده‌ترین داستان‌های شاهنامه فردوسی است که قیام مردم به رهبری کاوه و فریدون در برابر بیداد ضحاک را روایت می‌کند.
شاید آنچه که اسطوره کاوه آهنگر را در میان داستان‌های شاهنامه متمایز و محبوب می‌کند، برخاستن کاوه آهنگر از میان مردم و طبقه فرودست است. قیام کاوه آهنگر، قیام فردی از میان مردم است؛ دادخواهی ناشناخته که حکومت هزار ساله پادشاهی مقتدر به نام ضحاک را به پشتیبانی فریدون و مردم از میان برمی‌دارد. این داستان حماسه پیروزی مردمی دل‌سوخته و ستم کشیده است که طی هزار سال مغز جوانان‌ آن‌ها به جفا، خوراک ماران پادشاهی ستمگر بوده است. آنچه در داستان کاوه آهنگر و به طبع داستان ضحاک روایت می‌شود، داستان تکراری استبداد است. مغز جوانان که به‌نوعی نماد تفکر و پویایی اجتماع است فدای آسایش و رفاه پادشاهی مستبد می‌شود. واقعه خورانده شدن مغز سر جوانان برای آرام کردن مارهای روییده بر دوش ضحاک، خود به‌تنهایی بیان‌گر تیرگی و تلخی آن دوران است. کاوه آهنگر نیز بخشی از مردم ستمدیده‌ای است که از میان ۱۸ فرزند، ۱۷ فرزند او به دست ضحاک از میان رفته‌اند.با کاوه آهنگر بیشتر آشنا شوید:کاوه آهنگر در شاهنامهکاوه آهنگر کیست؟قیام کاوه آهنگر پرچم کاوه آهنگرکاوه آهنگر، اسطوره‌ای دگرگون شده تا سکوی آهنگریآرامگاه کاوه آهنگرجاذبه‌های اطراف مقبره کاوه آهنگرکاوه آهنگر در شاهنامه جمشید شاه پس از ۷۰۰ سال پادشاهی به‌دلیل غرور و خودبینی، فر ایزدی شاهان را از دست می‌دهد. ضحاک که با فریب اهریمن و کشتن پدر خود مرداس، پادشاه دشت نیزه‌وران (سوریه امروزی) شده بود، از موقعیت متزلزل جمشید شاه در ایران استفاده می‌کند و به ایران می‌تازد. در روایت‌ها آمده است که او جمشید را به دو نیم می‌کند و برتخت شاهی می‌نشیند. ضحاک برای به‌دست آوردن فر ایزدی، دختران جمشید را به همسری می‌گیرد. در ادامه اهریمن در شکل خوالیگری ضحاک را وا می‌دارد تا طعم گوشت را بچشد و به او خوالیگری می‌آموزد. اهریمن در ازای پاداش این آموزش از ضحاک می‌خواهد تا بر شانه‌های او بوسه بزند و بر اثر آن مارهایی بر دوش ضحاک می‌روید. ضحاک هرچند با پذیرفتن آرا و دعوت اهریمن بنده او شده بود، از مارانی رنج می‌برد که با بوسه اهریمن بر شانه‌های او ظاهر شدند.اهریمن در کالبد انسان در برابر ضحاک. منبع: collections.lacma.orgضحاک برای تسکین درد خود به توصیه اهریمن (که این بار در لباس طبیبی بر او ظاهر شده بود)، دستور می‌دهد تا هر روز مغز دو جوان را خورش و خوراک مارهای او کنند. در این میان جوانمردی به نام آبتین به دست ضحاک کشته می‎‌شود. فرانک همسر آبتین وقتی پی می‌برد که ضحاک در خواب شکست خود را به دست پسرش فریدون دیده است، بیمناک می‌شود و فرزند خود را به دشتی می‌برد و نزد گاوی به نام برمایه می‌گذارد. ضحاک که بعد از خواب سهمگین خود فریدون را جست‌و‌جو می‌کند به آن دشت می‌رسد و برمایه را می‌کشد؛ اما فرانک پیش از رسیدن ماموران ضحاک، فریدون را به نزدی پیرمردی در کوهستان می‌برد تا از او محافظت کند.  داستان ضحاک و فریدون. منبع: fotografia.islamoriente.comدر همین میان، شخصیت کاوه آهنگر به داستان شاهنامه وارد می‌شود. او بر طبق روایت شاهنامه مردی آهنگر است و زمانی به اعتراض برمی‌خیزد که تنها پسر باقی مانده‌ او از میان ۱۸ پسر به قتلگاه ضحاک می‌رود. ضحاک آگاه از سرنوشت خویش از بزرگان دربار می‌خواهد تا به دادگری و بخشندگی او گواهی دهند و همه از ترس چنین می‌کنند. در همین زمان، کاوه آهنگر برای اعتراض خود به دربار می‌آید. ضحاک که سخت ترسیده است، دستور می‌دهد تا تنها پسر او را آزاد کنند و در عوض از او می‌خواهد تا نامه‌ای را امضا کند که به دادگری او گواه می‌دهد. کاوه آهنگر نامه را پاره می‌کند و بیرون می‌رود. ضحاک بر اساس روایت، در برابر کاوه آهنگر خاموش می‌ماند و در پاسخ به این پرسش که چرا هیچ نکرد، از کوهی با ماهیت مبهم سخن می‌گوید که میان او و کاوه آهنگر قرار گرفته بود. کاوه آهنگر پیش‌بند چرمی خود را به سر نیزه می‌زند و با فریاد دادگری مردم را به گرد خود جمع می‌کند و به‌دنبال فریدون می‌رود. شاهنامه حضور کاوه را تا جایی ادامه می‌دهد که به بارگاه مخفی فریدون می‌رسد؛ این در حالی‌ است که بسیاری روایت‌ها از کاوه به‌عنوان سرلشکر سپاهیان فریدون در حمله به ضحاک یاد می‌کنند. خواب آشفته ضحاک. منبع : collections.lacma.orgدر ادامه داستان شاهنامه، فریدون با دیدن مردم و کاوه آهنگر به نزد مادرش فرانک می‌رود و حقیقت را درباره مرگ پدر و دایه‌ خود، برمایه جست‌و‌جو می‌کند و از او اجازه می‌خواهد تا با ضحاک مبارزه کند. فریدون از آهنگران می‌خواهد تا گرزی گاو سر برای او بسازند. او پرچم برافراشته کاوه را نیز به فال نیک می‌گیرد و آن را به زر و گوهر می‌آراید. فریدون به پشتوانه کاوه و مردم به دژ ضحاک حمله و او را اسیر می‌کند. در همین میان سروشی ایزدی به او می‌رسد و فرمان می‌دهد تا ضحاک را زنده در کوه دماوند به بند بکشد؛‌ چراکه با کشتن او تمام جهان را موجودات موذی (خَرفستران) فرا می‌گیرد و فریدون نیز چنین می‌کند. کاوه آهنگر کیست؟ انسان‌ نیازهای روانی و آرزوهای خود را در اسطوره‌ها جست‌و‌جو می‌کند و اسطوره کاوه آهنگر نیز جدا از این مسئله نیست. در واقع اساطیر انعکاس پدیده‌های اجتماعی و طبیعی و عکس‌العمل‌های روانی انسان نسبت به آن‌ها هستند. شباهت‌های حیرت‌آوری میان ناخودآگاه جمعی یک قوم و اسطوره‌های آن وجود دارد. اسطوره‌ها می‌توانند با توجه به نقش و کاربردشان میان مردم زمانه‌های مختلف، صورت‌های متفاوتی به خود بگیرند. کاوه آهنگر نیز نماد قیام مردمی در جست‌و‌جوی آزادی و عدالت است که آرزو دارند پادشاهی و قدرت در دستان کسی باشد که رنج بزرگ او، رنج مردمان سرزمینش باشد.پاره کردن داددنامه ضحاک توسط کاوه آهنگر. منبع: jafarisaeed.irرابطه میان تاریخ و اسطوره، واقعیت و افسانه در بسیاری نقاط محو و کشف‌ناشدنی است. تاریخ‌نگاران عرب، ایرانی و فردوسی تاریخ خود را بر اساس خدای‌نامه‌ها بنا نهاده‌اند که تاریخ درباری دوره ساسانی است. بنابراین تفسیر‌های جدیدتری از حوزه اسطوره دارند که بسیاری از وجوه مشترک آن‌ها از خدای‌نامه‌ها سرچشمه گرفته‌ است. در واقع در هر دوره‌ای، تاریخ آغازین بر اساس دیدگاه‌های آن دوره تفسیر می‌شده است و خدای‎‌نامه‌ها نیز متاثر از دوره ساسانی هستند. بر این اساس بسیاری از اسطوره‌ها، کاملا زمینی به قلمرو انسانی آمده‌اند بدون آن‌که از ویژگی‌های افسانه‌ای آن‌ها کاسته شود.بر همین اساس در گذر زمان نسب خاندان‌های بزرگ روز، به پهلوانان دوران افسانه‌ای پیوند زده و بسیاری از رویدادهای تاریخی دوره اشکانی و ساسانی به دوره پیش از تاریخ بازگشت داده شده است و به طبع، برخی اوقات شخصیت‌های تاریخی این دوره نیز وارد داستان‌های پهلوانان دوران اسطوره شده‌اند. برخی تفسیرها بر این باورند که کاو آهنگر نیز بعدها به اسطوره و داستان‌‌های حماسی وارد شده است. از دیدگاه‌ بهرام بیضایی، کاوه آهنگر نه به عصر حماسه بلکه به دوره ساسانیان تعلق دارد؛ چراکه در اوستا و متن‌های دوره پهلوی اثری از آن دیده نمی‌شود و بعدها به داستان حماسی ضحاک و فریدون اضافه شده است. داستان اسطوره‌ای، داستان جدال میان دو نمایندگی است؛ فریدون، نماینده باروری و رویش و ضحاک نماینده سترونی و خشک‌سالی است. این نگاه بر این باور است؛ فریدون که دایه‌اش گاوی به نام برمایه بوده است، برای انتقام کشته شدن او با بیرقی از جنس پوست گاو برمی‌خیزد. در گذر زمان، چون اسطوره مادر گاو فهمیده نشده است، برای آن چهره انسانی (کاوه آهنگر) قائل شده‌اند. از این منظر کاوه از تحول و عدم درک اسطوره می‌آید؛ برای همین کاوه پیش‌بندی چرمی از چرم گاو دارد. جایگاه ویژه و مقدس گاو در کهن الگوهای ایرانی را  باید در نظر گرفت. در اسطوره نیز «گاو»، فریدون را در دامان خود پرورش می‌دهد، از گزند دور می‌کند و به عبارتی در راه انقلاب او از میان می‌رود.دادخواهی کاوه آهنگر در برابر ضحاک. منبع: collections.lacma.orgدر نظر «مهرداد بهار»، اسطوره‌شناس نیز کاوه در اسطوره‌ها، ادبیات پهلوی و اوستا نیامده است. او شخصیت کاوه، بازاری بودن، درفش ساخته شده از پیش‌بند چرمی، به‌ دنبال پادشاهی عادل گشتن و نابود کردن ستم را از نشانه‌ها و ساختار داستان‌های عیاری می‌داند. مهرداد بهار باور دارد این داستان در اواخر دوره ساسانی شکل گرفته و از آنجا به حماسه و اسطوره راه پیدا کرده است. مهرداد بهار شکل‌گیری عیاران را مربوط به دوره ساسانیان و وجود گروهی به نام اسواران (سواره نظامی شجاع با توانایی‌ بالای جنگاوری) در ارتش دربار می‌داند که پیشه‌وران و کشاورزان به این گروه راه نداشتند. افراد حاضر در این گروه متعلق به خاندانی مشخص بودند و اسم‌شان در دیوان دولتی ثبت می‌شد. مهرداد بهار شکل‌گیری گروه‌های عیاری از میان جوانان توانمند غیردرباری را در رقابت با «اسواران» می‌داند. در واقع، گروه‌هایی از طبقه کشاورزان و پیشه‌وران به تقلید از آن‌ها راه و رسم جوانمردی و عیارپیشگی را گسترش دادند.کلاه‌خود ارتش ساسانی. منبع: flickr.comدر زبان پهلوی «ایار» به‌معنای دوست و یار است و احتمالا در دوره ساسانیان مشابه دوره اسلامی در معنای جوانمرد و عیار بوده است. به‌دلیل محدودیت متون، ابهام و اختلاف نظرهای بسیاری درباره معنای این واژه و واژه‌های مترادف آن در دوره‌های مختلف وجود دارد؛ اما بسیاری درباره ویژگی‌هایی همچون شجاعت، ایستادگی، رعایت اصول جوانمردی و پایبندی به پیمان، گسترش عدالت و یاری ستم‌دیدگان درباره عیاران توافق دارند. عده‌ای عیاران را سازمان یا گروهی از توده مردم معترض به‌سختی‌ها و نابرابری‌های طبقه حاکم می‌دانستند و در جایی دیگر از آنان با عنوان کسانی یاد شده که راهداری می‌کردند، از توان‌گران می‌دزدیدند و به درویشان می‌بخشیدند. جایی آمده است که آنان گاهی با امیری بر ضد دشمن و گاهی با مردم برای برانداختن امیر ظالم همراه می‌شدند و بعدها در جا‌به‌جایی قدرت در تاریخ ایران نقش مهمی داشتند. در واقع، این باور وجود دارد که کاوه آهنگر بعدها متاثر از داستان‌ها و شخصیت‌های عیاری به حلقه زنجیره‌وار اسطوره‌ها اضافه شده است و کاوه آهنگر همان عیار و پهلوانی است که می‌آید و شاه ستمگر را از سلطنت برمی‌دارد. نمونه‌های بسیاری از این دست داستان‌های عیاری و پهلوانی در دوره‌های بعدی دیده می‌شوند.پوشش اسواران. منبع: patreon.comقیام کاوه آهنگربا تکیه بر روایت‌های موجود، می‌توان به این نتیجه رسید که قیام کاوه آهنگر کهن‌ترین قیام مردمی علیه استبداد و ظلمی است که سالیان سال قدمت داشته است. در تفکر انسان باستانی تنها انسان-خداهایی که شاه بوده، قادر به انجام کارهایی بزرگ بوده‌اند؛ پس در برابر ضحاک ستمگر نیز کسی جز فریدون نمی‌توانست ایستادگی کند؛ کسی که نژاد شاهی داشت. پس شاید در آغاز شخصیت کاوه، آهنگری ساده برای ساخت گرزی گاو سر بوده باشد؛ اما در گذر زمان مردم شخصیت شجاع و ظلم‌ستیز او را گسترش داده‌اند تا جایی که جایگاه پهلوانی می‌یابد و درفش کاویان را به او نسبت می‌دهند. در واقع مردمی عادی که تا به آنجا هیچ‌گاه در روایت‌ها و تاریخ رسمی جایگاهی نداشته‌اند، با پر رنگ کردن نقش کاوه در قیام علیه استبداد ضحاک به‌دنبال پیدا کردن نقش و جایگاهی تعیین‌کننده در مسیر تاریخ بوده‌اند.همراهی مردم با کاوه آهنگر       منبع: ناشناسدر این میان، نگاهی دیگر نیز وجود دارد که وجود قیامی از سوی مردم به رهبری آهنگری ستمدیده را در آن شرایط و بستر تاریخی امکان‌پذیر می‌داند؛ چراکه خاستگاه اساطیر را اندیشه مردم آن زمان و پدیده‌های اجتماعی می‌بیند. این نگاه با تکیه بر آغاز شاهنامه، شکل‌گیری بسیاری از نخستین‌ها را پر رنگ می‌کند که نشان‌دهنده به وجود آمدن شهرها است. در واقع شکل‌گیری همه آنچه که لازمه زندگی جمعی انسان‌ها است در روندی از زمان کیومرث آغاز و در دوره جمشید به اوج خود می‌رسد؛ همچون پدید آمدن پوشاک، کشاورزی، آهنگری، کشتی‌سازی، وجود هنرمندان، اشکال ابتدایی ریاضیات و نجوم و غیره. پس در این دیدگاه در زمانه ضحاک ما با پدیده شهر روبه‌رو هستیم که‌ می‌تواند با خود شکل‌هایی از پدیده‌های مدرن مانند قیام مردمی و انقلاب را به‌همراه داشته باشد و در واقع خود شخصیت کاوه آهنگر کرد شکل گرفتن بازار و شهرها است. پرچم کاوه آهنگردرفش کاویانی یگانه نماد ملی جاویدان نبردهای ملی در تاریخ پیش از اسلام است. این درفش بر طبق روایت‌ها پس از قیام کاوه آهنگر به دست امیران مختلف مزین به گوهر می‌شد و همیشه در جلوی سپاه افراشته بود. گویا این درفش تا زمان ساسانیان وجود داشته است و پس از حمله اعراب و شکست یزدگرد به دست اعراب می‌افتد. در ایران آداب و رسومی کهنی وجود داشت که هر فرد دین‌دار و به اصطلاح بهدینی یک «مار غن» در دست داشته است. «مار غن» به چوبی اطلاق می‌شد که تکه‌ای چرم بر سر آن می‌گذاشتند و با آن خرفستران (موجودات اهریمنی، اژدها، وزغ، مار و غیره) را می‌زدند و می‌کشتند. میان این «مار غن»، نیزه و پیش‌بند چرمی کاوه شباهت‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد فلسفه و معنایی فراتر از داستان ظاهری در پشت آن نهفته است. موزاییک نبرد اسکندر بعد از بازسازی        منبع: wikimediaبر سر منشا درفش کاویانی و قدمت آن تردیدهای زیادی وجود دارد. در پومپئی ایتالیا تصویری روی دیوار با استفاده از خرده موزاییک حک شده است که «نبرد ایسوس»، جنگ میان اسکندر و داریوش سوم را نشان می‌دهد و در تصویر، درفشی بر سر نیزه در پشت ارابه جنگی شاه (داریوش سوم) قرار گرفته است که بی‌شباهت به درفش کاویانی نیست. با وجود آسیب می‌توان در فضای داخل درفش، سر پرنده‌ای شبیه به خروس را مشاهده کرد.موزاییک نبرد اسکندر  قبل از بازسازی      منبع: wikimediaاز سویی گفته می‌شود درفش نبرد اسکندر شبیه درفش‌هایی است که روی سکه‌های پارسی دوران سلوکی و اشکانی نقش شده و نوشته‌هایی نیز به خط پهلوی روی آن‌ها موجود است. روی سکه سر شاه و پشت سکه در وسط، آتشدانی دیده می‌شود که در بالای آن نقش هرمزد (شاه ساسانی) است. در سمت چپ آتش‌دان شاه در حال نیایش ایستاده و در سمت راست درفشی مربع روی نیزه است. روی این شیء مربعی شکل تصویری به‌شکل X (صلیب آندریاس) وجود دارد و از پایین‌ترین ضلع مربع چهار منگوله آویزان است. برخی سکه‌ها در جزییات متفاوت‌ هستند. در بعضی منگوله‌ها نیز آتش‌دانی وجود ندارد و صرفا تصویر شاه با نیزه یا گرزی در دست مشاهده می‌شود. سکه‌هایی مربوط به دوره اشکانیان، ساسانیان، سلوکیان     منبع : www.peopleofar.comبرخی دیگر درفش کاویان را این طور توصیف می‌کنند؛ قطعه چرمی مربع شکل که روی آن با حریر و گوهر زینت و بر نیزه‌ای نصب شده است و نوک نیزه در پشت آن دیده می‌شود. ستاره‌ای چهارپر روی درفش کاویان است که دایره کوچکی بالای آن قرار دارد و این ستاره، به یقین همان است که فردوسی از آن با عنوان «اختر کاویان» یاد کرده است. از پایین این درفش هم چهار ریشه به رنگ‌های سرخ و زرد و بنفش آویخته وجود دارد که نوک آن‌ها مزین به گوهر است و این ویژگی‌ها با توصیف فردوسی در شاهنامه انطباق دارد.بر آن بی‌بها چرم آهنگران     بر آویختی نو به نو گوهران     ز دیبای پرمایه و پرنیان        بر آنگونه گشت اخرت کاویاناما پژوهش‌های دیگری نیز وجود دارد. برخی همچون کریستن سن معتقدند ورود کاوه آهنگر به داستان ضحاک و فریدون تنها برای این است که منشا درفش ملی، درفش کاویان توضیح داده شود چون کاوه در روایت شاهنامه بسیار ناگهانی وارد می‌شود و پس از آن که فریدون در راس قیام قرار می‌گیرد، به کل ناپدید می‌شود.کریستین سن گمان می‌کند که بر اساس تغییر زبان، به اشتباه این درفش به کاوه آهنگر منسوب شده است و بنیان شکل‌گیری این افسانه از این‌جاست؛ او در کتاب کیانیان می‌گوید:  در اوستا واژه‌های کهن Kavi را داریم که معمولا به شاهزاده ترجمه می‌شود. این واژه اوستایی نخستین بار در گاثاها، سرودهای کهن زردشتی به کار رفته است. این عنوان در اوستای جدید نیز به بخشی از پادشاهان و شاهزادگان تاریخ افسانه‌ای قدیم اطلاق می‌شود؛ یعنی همه اعضای سلسله‌ای که آن را کی‌قباد بنیان نهاد و دومین سلسله بزرگ تاریخ آغازین کیانیان است. صورت جمع اضافی کوی در صرف دستور فارسی میانه، به صفت kaviyan به معنی «شاهانه» تبدیل شده است. اگر شکل پهلوی کاویان را در نظر بگیریم، معنای درفش کاویان به روشنی درفش شاهی است. «کاویان» در پهلوی ساسانی و فارسی دری، به‌صورت «کیان» درآمده است.همان طور که شاره کردیم، درک سیر تحول اسطوره بسیار سخت و پیچیده است؛ در ورای همین روایت ساده و کوتاه رازهای زیادی نهفته است. کاوه آهنگر، اسطوره‌ای دگرگون شده تا سکوی آهنگریشاید یکی از مهم‌ترین نمونه‌های پیکرگردانی در اسطوره‌ها ابلیس باشد که در همین داستان ضحاک سه بار و هر بار در کالبدی انسانی بر او فرود می‌آید. پژوهش‌هایی وجود دارد که کاوه‌ آهنگر نیز با توجه به پیشه‌اش، دادخواهی‌اش در برابر ضحاک و سواد خواندن در جمع بزرگان دربار ضحاک، می‌تواند درگیر این پیکرگردانی شده باشد و از نیرویی فرازمینی و دایره خدایان باستانی به زمین پا نهاده باشد. در اوستا نیرویی که در برابر اژی‌دهاک قرار می‌گیرد، ایزد آذر است. ایزد آذر در میان خدایان جایگاه والایی دارد و نگهبان آتش است. اگر اژی‌دهاک که اژدهایی سه پوزه و شش چشم است، می‌تواند به کالبد انسانی همچون ضحاک درآید پس ایزد آتش هم می‌تواند. آهنگر می‌تواند پیکر دگرگون شده ایزد آتش باشد؛ چراکه آهنگر هنرمندی است که آهن و آتش را با هم پیوند می‌دهد و بدون آتش قادر به انجام کار خود نیست. کاوه آهنگر در این جهان، با پیوند آتش و آهن ابزار و سلاح جنگی می‌سازد و در جهان مینوی نیرویی است که در برابر اهریمن برمی‌خیزد. در اسطوره‌های هندی نیز «وریتره»؛ ماری سه سر و دیو توفان‌ و ابرهای سیاه بی‌باران، در برابر «ایندره» خدای آذرخش و خدای جنگاوری قرار می‌گیرد که همان اسطوره‌های اوستا را به یاد می‌آورد. در ودا آگنی ایزد آتش را نیز داریم که از مهم‌ترین ایزدان است و تنها ایندره از او بالاتر است. تصویر ایزد آتش (آذر) روی سکه‌ها، ایزد آتش هند، تصویری از کاوه  آهنگر      منبع: britishmuseum.org ، cngcoins.com   آهنگر علاوه بر ایزد آتش با خدای فلز نیز در ارتباط است. اهمیت فلزات تا جایی است که یکی از میان امشاسپندان (که خود جلوه‌های ذات اهورامزدا هستند)، امشاسپند شهریور، موظف به نگهبانی از فلز است. امشاسپند شهریور یا «خشَتَره وییریه» در معنای «شهریاری و سلطنت مطلوب» یا «کشور مورد آرزو» است و شاید یادآور همان داستانی باشد که شاه نیک می‌آید زنان و آب‌ها را آزاد می‌کند و شاه بد، سترونی و خشک‌سالی را از میان برمی‌دارد و شهریاری مطلوب شکل می‌گیرد. او همچنان نماد فرمانروا و پادشاهی است که از فلز سلاح می‌سازد و با آن می‌جنگند. نباید تاثیری که فلز در اسطوره روی اندیشه و تفکر انسان گذاشت فراموش کرد؛ چراکه تا به امروز و فرهنگ زمانه ما نیز آثاری بر جای گذاشته است؛ همچون این باور که جن، دیو، نیروهای اهریمنی از فلر گریزانند. به همین دلیل است که از آهن برای چشم زخم استفاده می‌کنند. هنوز هم در مناطقی از ایران برای دور کردن نیروهایی مثل جن، سنجاقی فلزی را به سینه‌ خود می‌زنند تا نیروهای اهریمنی را دور کنند. نمونه‌ای از اشاره به این موضوع در ادبیات این شعر از «خاقانی» است: جنیان ترسند از آهن لکن از عشق کفش        دیده‌ها بر آهن تیغ یمان افکنده‌انددر اسطوره‌های یونان نیز اشتراکاتی با اسطوره‌های ایران می‌توان پیدا می‌کرد. «هفائیستوس» در یونان هم خدای آتش و هم آهنگری است. شاید این نیز خود بیانگر دگرگونی اسطوره‌های ایرانی و ادغام اسطوره‌های آتش و فلز در وجود کاوه آهنگر باشد. از طرفی ارتباط میان کاوه آهنگر، ایزدان آتش و فلز و شباهت‌ میان داستان‌ها در اوستا، اسطوره‌های هندی و شاهنامه انکار ناپذیر است. با توجه به آن که آهن در اسطوره‌ها نماد قدرت و سلطنت و پیکار با اهریمن است، می‌توان چنین تصور کرد که در پیوند با آتش در وجود آهنگری تجلی یافته‌اند. کاوه در شاهنامه همچون کوهی آهنین رخ می‌کند و شاید با دانستن جایگاه اسطوره‌ای آن هراس ضحاک که چنین می‌گوید بی‌دلیل نباشد: میان من و او به ایوان درست            تو گویی یکی کوه آهن برستآرامگاه کاوه آهنگرامروز در روستایی به اسم مشهد کاوه یا مشهد آهنگران واقع در شهرستان چادگان اصفهان، آرامگاهی وجود دارد که آن را به کاوه آهنگر نسبت می‌دهند. این آرامگاه در حدود ۷۰۰ سال قدمت دارد و سال ۱۳۹۸ ترمیم و در فهرست آثار ملی ثبت شده است. گروهی از مردمان منطقه فریدن که در روستاهای مشهدکاوه، جمالو، بردشاه، اورگان زندگی می‌کنند، خود را فرزندان کاوه می‌دانند. مجسمه‌ای از کاوه آهنگر، درفش کاویانی در دست، در میدان ورودی شهر داران، مرکز شهر فریدن نصب شده است. منطقه‌ فریدن در طول تاریخ به نام‌های پاراتاکین، پرکان، پاره تاکن، پریتکان، پریتاکن، فریدون، فریدین و… نامیده شده است؛ در نهایت امروز فریدن نامیده می‌شود. در نقشه ایران باستان (دوره خامنشیان) فریدن، «پرتیکان» نام داشته‌ و یکی از آبادترین نقاط مرکزی ایران و یکی از مراکز مهم اقتصادی و ارتباطی بوده‌ است. مقبره کاوه آهنگر. عکاس: حسین هیئتیان برای رسیدن به این منطقه باستانی و دسترسی به این آرامگاه، باید در جاده اصفهان به‌سمت داران، از خروجی شهر چادگان خارج شوید. پس از گذر از چشم‌انداز زیبای دریاچه چادگان که در کنار دهکده تفریحی و گردشگری زاینده رود واقع شده است وارد شهر چادگان می‌شوید. با گذر از چند خیابان به روستای مشهد کاوه می‌رسید که در مجاورت این روستا قرار دارد. مردم روستای مشهد کاوه، کاوه آهنگر را به‌خوبی می‌شناسند و می‌توانند روایت آن را با جزییات تعریف کنند. نکته جالب توجه این است که ترک‌های مهاجر در این منطقه از زمان صفویه، به خاطر علاقه ویژه خود به این شخصیت تاریخی اسطوره‌ای او را ترک می‌دانند. پس با پرس‌و‌جویی ساده می‌توانید تپه باستانی‌ای را بیابید که با بالا رفتن از آن به آرامگاه کاوه آهنگر می‌رسید. بنای امروزی که دیده می‌شود بر طبق شواهد محلی، بر آثار بنایی قدیمی‌تر ساخته و بازسازی شده است. در میان آرامگاه، بر بالای قبر منسوب به کاوه آهنگر ضریحی قرار داده شده است. در خارج از ضریح و در ورودی، میان موزاییک‌ها نشانه‌ای وجود دارد که بر طبق گفته مردم محلی ابتدا سنگ قبر کاوه آهنگر آنجا بوده است؛ اما اکنون روی طاقچه دیواری و کنار ضریح قرار گرفته است. علاوه بر ضریح سه قبر دیگر نیز در درون آرامگاه وجود دارد. مردم محلی قبر میانی را که بزرگ‌تر و بلندتر از بقیه است به پسر کاوه آهنگر نسبت می‌دهند که در شاهنامه از او با نام «کارن کاوگان» (قارن) یاد می‌شود.آدرس مقبره کاوه آهنگر: اصفهان، چادگان، روستای مشهد کاوه  (مشاهده روی نقشه)جاهای دیدنی اطراف مقبره کاوه آهنگر دهکده تفریحی چادگان و دریاچه سد زاینده رودچادگان در ۱۸۲ کیلومتری اصفهان قرار دارد، کمی قبل‌تر از روستای مشهد کاوه و مقبره کاوه آهنگر، دهکده گردشگری و توریستی زیبای چادگان را می‌بیند و می‌تواند برای اقامت در آن برنامه‌ریزی کنید. دریاچه چادگان، پشت سد زاینده رود در نزدیکی این دهکده توریسیتی قرار گرفته و می‌توانید از امکاناتی مثل قایق‌سواری با انواع قایق‌های پدالی و موتوری بهره‌مند شوید. در این دهکده توریستی تفریحات دیگری همچون تله‌کابین چادگان، کارتینگ، پینت بال و پیاده‌روی روی پل معلق هم برای گردشگران در نظر گرفته شده است.  دریاچه و دهکده توریستی چادگان. عکاس: ناشناسدست‌کنده‌های فریدنشهرستان فریدن خود قدمتی در حدود ۷۰۰۰ سال دارد؛ اما در همین شهرستان و در فاصله ۲۰ کیلومتری آن در روستای موغان دست‌کند زیرزمینی با قدمتی در حدود ۵۰۰ سال کشف شده است که در چهار طبقه و عمق ۲۰ متر زمین قرار گرفته است. این شهر زیرزمینی مساحتی در حدود ۳۰۰۰ متر و ۹ ورودی دارد که تا به امروز فقط از پنج ورودی آن رونمایی شده است. دست‌کند‌های این شهر زیرزمینی با دیوارها و راهروهای گلی به هم متصل شده است. تهویه هوا از طریق چاه تهویه انجام می‌شود که از همه طبقات عبور می‌کند. با توجه به سرمای بسیار زیاد شهرستان فریدن وجود چنین دست‌کند‌هایی برای محافظت از جان اهالی و احشام ضروری به نظر می‌رسد. دست‌کنده به‌گونه‌ای از معماری گفته می‌شود که در آن به‌منظور خلق فضا، از فرآیند کاهش فضا استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر فضاها در معماری دست‌کند، به‌جای روی هم قرار دادن مصالح، در نتیجه کندن بخش‌هایی از یک توده و حجم‌ پر به وجود می‌آیند. در متون علم معماری بدان کاست نیز گفته می‌شود و  به زبان لاتین «Troglodytic Architecture» خوانده می‌شود. دست‌کنده‌ موغان. عکاس: الیاس عبدالهی کلیسای سنت نشان غرغندر شهرستان فریدن در روستاهای غرغن، سواران، سینگر، سه کلیسا وجود دارد که دو تای اول در لیست آثار ملی ثبت شده‌اند و سومی نیز در دست بررسی قرار دارد. غرغن در فاصله ۱۶ کیلومتری شهرستان فریدن قرار گرفته است. بر اساس کتیبه‌های باقی‌مانده، کلیسای غرغن در سال ۱۹۰۳ میلادی، اواخر حکومت قاجار بنا شده است. سقف کلیسا سنت نشان از جنس چوب است که به آن گرجی پوش می‌گویند و دیوار و محوطه کلیسا از سنگ و چوب ساخته شده است. کلیسای سنت نشان غرغن همچنان دایر است و در مناسبت‌ها میزبان بسیاری از شهروندان مسیحی کشور است. این کلیسا ۲۰۰۰ متر مربع است که بنای اصلی با مساحت ۲۰۰ متر مربع با هشت ستون چوبی در میان آن قرار دارد. کتیبه‌های روی ستون‌ها و اشیای ارزشمند همچون فرش‌ها و تابلو فرش‌ها خود حکایت از قدمت این بنا دارد. کلیسای سنت نشان غرغن. منبع: alikonline.irشما هم دانسته‌ها و تجربیات خود را درباره اسطوره کاوه آهنگر و سفر به آرامگاه او با کجارو به اشتراک بگذارید.پرسش‌های متداولکاوه آهنگر کیست؟کاوه آهنگر، فردی از میان مردم است؛ دادخواهی ناشناخته که حکومت هزار ساله پادشاهی مقتدر به نام ضحاک را به پشتیبانی فریدون و مردم از میان برمی‌دارد.درفش کاویان چیست؟درفش کاویانی یگانه نماد ملی جاویدان نبردهای ملی در تاریخ پیش از اسلام است. این درفش بر طبق روایت‌ها پس از قیام کاوه آهنگر به دست امیران مختلف مزین به گوهر می‌شد و همیشه در جلوی سپاه افراشته بود. گویا این درفش تا زمان ساسانیان وجود داشته است و پس از حمله اعراب و شکست یزدگرد به دست اعراب می‌افتد.آرامگاه کاوه آهنگر کجاست؟امروز در روستایی به اسم مشهد کاوه یا مشهد آهنگران واقع در شهرستان چادگان اصفهان، آرامگاهی وجود دارد که آن را به کاوه آهنگر نسبت می‌دهند. این آرامگاه در حدود ۷۰۰ سال قدمت دارد و سال ۱۳۹۸ ترمیم و در فهرست آثار ملی ثبت شده است.