عاشورا در ادبیات فارسی؛ از گذشته تا به امروز
شاعران شیعه و حتی سنی بسیاری شعرهایی با مضمون عاشورا و حوادث آن سرودهاند. چنین حرکتی باعث بهوجود آمدن مکتب و شعر عاشورایی در ادبیات فارسی شده است.
نسخه اولیه این مقاله در تاریخ ۱۳۹۷/۰۷/۱ منتشر شده و در تاریخ ۱۴۰۰/۰۱/۲۷ بهروزرسانی شده است.ادبیات هر سرزمینی با در نظر گرفتن اقلیم و بافت اجتماعی هر جامعه بدون شک بهعنوان آیینه افکار، باورها و گرایشها آن مردم بوده و زبان گویای هنر و اندیشه آن سرزمین است و بستری است برای ماندگاری گونهای از دغدغههای بشر که شایسته حضور دائم اجتماعی را دارند. قیام امام حسین (ع) و واقعه عاشورا از عوامل مهم تاثیرگذار در ادبیات فارسی و همچنین ادبیات عرب بوده و این حادثه و پیامهای آن را در غالب شعر در گذر تاریخ ماندگار کرده است. با گذشت قرنها از آن واقعه، شاعران زیادی در غم و مصیبت این فاجعه دیوانها سرودهاند اما هنوز هم هیچ یک از آنها نتوانسته آنطور که لایق این واقعه غمانگیز و دلخراش است، سخنوری کند و تمام و کمال آن را بازگوید. این غم آنچنان عمیق است که بازگویی آن در کلام نمیگنجد اما چیزی که این واقعه را جاودان ساخته، نقل نسل به نسل بوده و همین نوشتههای مکتوب است که آیندگان را از این فاجعه مطلع ساخته است. عکس از وبسایت ویکیشیعهادبیات عاشورایی از غنیترین و حماسیترین ذخایر فکری و احساسی مکتب شیعه است و برخی از شاعران نیز هستند که تمام شهرت خود را مدیون این ذخیره فکری و احساسی شیعه هستند. دورههای شعر عاشورایی در زبان فارسی را میتوان به ۴ بخش تقسیم کرد؛ دوره اول شامل قرون اولیه شعر فارسی است که تا قبل از شکلگیری حکومت صفوی را شامل میشود، دوره دوم مربوط به عصر صفوی است، دوره سوم دوران حکومت افشاریه، زندیه و قاجاریه را در بر میگیرد و دوره چهارم دوران معاصر است. عکس از وبسایت ویکیشیعهدر دوره اول اشعار عاشورایی بیشتر به جنبه حماسی واقعه اشاره میکردند و دلیل این امر شرایط سیاسی حاکم بر جامعه بود که تعصبات مذهبی رواج داشت و تفکرات شیعه سرکوب میشد. به همین دلیل در فاصله قرنهای سوم تا ششم تعداد اشعار عاشورایی کم است و در این اشعار شخصیت امام (ع)، چگونگی شهادت ایشان و یارانشان و عناصر واقعه عاشورا بهصورت تلمیح ( تلمیح یکی از صناعات ادبی است که شاعر با استفاده از آن داستانی را در قالب یک شعر بیان میکند) بیان شده است. همان طور که گفته شد، اوضاع سیاسی آن دوره برای شیعیان مطلوب نبوده و شاعران به این علت، بیشتر از این صنعت ادبی در اشعار عاشورایی و مذهبی خود استفاده میکردند. شاید بتوان «کسایی مروزی» را جزو اولین شاعرانی دانست که در رثای امام حسین (ع) و واقعه کربلا شعر سروده است:باد صبا درآمد، فردوس گشت صحراآراست بوستان را نیسان به فرش دیبامیراث مصطفی را فرزند مرتضی رامقتول کربلا را تازه کنم تولاپاکیزه آل یاسین، گمراه و زار و مسکینوان کینهای پیشین آن روز شده پیداآن پنج ماهه کودک باری چه کرد ویحک!کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجاآن زینب غریوان اندر میان دیوانآل زیاد و مروان نظاره شده عمدابعد از کسایی، ناصر خسرو نیز که از پیروان او بود، در اشعار خود به این واقعه و مصیبت سیدالشهدا اشاره کرده است:بتگر بتی تراشد، او را همی پرستدزو نیست رنج کس را نه زان خدای سنگینتو چون بتی گزیدی کز رنج و شر آن بتبرکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین؟آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبراز تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفینلعنت کنم بر آن بت کز امت محمداو بود جاهلان را ز اول بت نخستینلعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فـدک رابستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگینلعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت اوحلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگینعکس از وبسایت Wikipediaقطران تبریزی نیز واقعه کربلا و بستن آب به روی امام و یارانش و تشنگیها را در یک بیت و در قالب مرثیهای برای ممدوح خود به تصویر کشیده است:رفتی زجهان به تشنگی بیرون مانند شهید کربلا بودیدر این دوران سرودن اشعار عاشورایی مختص شیعیان نبود و شاعران اهل سنت نیز که از تعصبات سیاسی حکومت پیروی نمیکردند، به سرودن این اشعار میپرداختند. برای مثال سنایی که از شاعران سنی بود، بهعنوان نخستین شاعر اهل سنت به مدح امام حسین (ع) پرداخت:خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق خون روان گشتست از حلق حسین در کربلااز برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلاو در شعر دیگری میگوید:سراسر جمله عالم پر زنانند زنی چون فاطمه خیر النسا کو؟سراسر جمله عالم پر شهید است شهیدی چون حسین کربلا کو؟در اواخر دوره اول و روی کار آمدن سلجوقیان و خوارزمشاهیان و همچنین گرایش مغولها به مذهب شیعه، شعر عاشورایی بهعنوان برجستهترین نوع ادب آیینی رونق گرفت. شاید بتوان گفت زیباترین اشعار آیینی این دوره متعلق به خواجوی کرمانی و ابن حسام است:دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین طواف کرد شبی گرد کربلای حسینطراز طرهی مشکین عنبر افشانش خضاب کرد به خون، خصم بیوفای حسینقدر چو واقعه کربلا مشاهده کرد ز چشم چشمه خون راند بر قضای حسیننشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم کبود پوش به سوگ از پی عزای حسینجمال روشن خورشید را غبار گرفت که در غبار نهان شد مه لقای حسینبه روز واقعه، ای ظالم خدا ناترس بیا ببین که چهها کردهای بهجای حسینخدای قاضی و پیغمبر از تو ناخشنود چگونه میدهی انصاف ماجرای حسینحسین، جان گرامی فدای امت کرد سزاست امت اگر جان کند فدای حسیندر دوره دوم و به قدرت رسیدن حاکمان شیعه صفوی، به تبلیغ بزرگترین نماد شیعه یعنی واقعه عاشورا پرداخت. در این دوران بود که مرثیهسرایی و منقبت خوانی رشد چشمگیری پیدا کرد. و این دوران آغازی شکوهمند برای شعر عاشورایی بود. رونق گرفتن مراسمهای عزاداری امام حسین (ع) در این دوران، نیاز به شعر عاشورایی را بیشتر کرد و این اشعار رواج و رونق یافتند. عصر صفویه را میتوان دوران ظهور ترکیببند و ترجیعبند عاشورایی نامگذاری کرد. محتشم کاشانی از جمله شاعران مشهور این دوران است و او را «پدر مرثیهسرایی ایران» نامیدهاند که ترکیب بند مشهوری را درباره عاشورا سروده که هنوز هم در عزاداریها خوانده میشود و شاعران زیادی از این شعر الهام گرفته و شعر عاشورایی سرودهاند:باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم استباز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم استاین صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم استگویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم استگر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم استدر بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم استجن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند گویا عزای اشرف اولاد آدم استخورشید آسمان و زمین، نور مشرقین پرورده کنار رسول خدا، حسینعکس از وبسایت تبیانوحشی بافقی نیز از شاعران غزلسرایی است که قصایدی نیز در نقبت امامان شیعه سروده است. وی در یک ترکیب بند به شرح واقعه کربلا پرداخته است که از مهمترین ویژگی آن میتوان به بیان و قدرت کلام و آهنگین بودن آن اشاره کرد:روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است کـــوس بـلا بــه معرکه کربـلا زده اســتروزی است اینکه دسـت ستـم پـیشه جــفا بر پــای گلبن چمن مـصطفـی زده اســــتروزی است اینکه خشک شد از تاب تشنگی آن چشمهای که خنده بر آب بـقا زده استروزی اســـت ایـــن کـــشته بــــیداد کـربلا زانـــــوی داد در حـــرم کـبریا زده اســتامــروز مــاتـمی است که زهرا گشاده مـوی بر سـر زده زحسـرت و واحــسرتا زده استیـــعنی مــحرم آمـــد روز نــدامــت اســت روز نــــدامت چـــه، که روز قیامت اسـتایـن مـاتـم بــزرگ نـــگنجد در ایـن جـهان آری در آن جــــهان دگـر نیز این عزاسـتدوره سوم را میتوان ادامه دوره صفویه نامید، چون حاکمان این دوران نیز به پاسداشت شعائر دینی و اسلامی، بهخصوص واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) تاکید میکردند. شعر ایندوران را میتوان تکرار شعر دورههای قبل نامید چون بهدلیل استفاده از سبک هندی در اشعار و افراط در پروراندن مضمونهای عجیب و غریب (طوری که فهم آن برای خواص هم دشوار بود)، شاعران به سبک اشعار قرن ششم بازگشتند. از شاعران برجسته ی این دوره میتوان از «نیاز جوشقانی»، «حجت الاسلام نیر تبریزی» و «عمان سامانی» یاد کرد که از سرآمدان شعر عاشورایی دوران قاجار بودند. عمان سامانی منظومه عرفانی به نام «گنجینه الاسرار» دارد که مشهورترین شعر عاشورایی او بوده و تصاویری از قتلگاه کربلا و واقعه عاشورا را به تصویر کشده است؛ صحنه آمدن حضرت زینب (س) به رزمگاه و بر سر برادرش حسین تصویری است که دل هر خوانندهای را به درد میآورد:پس ز جان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد الف را دال کردهمچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته در گوشش کشیدکای عنانگیر من آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان در شبی؟پیش پای شوق زنجیری مکن راه عشق است این عنان گیری مکنبا تو هستم جان خواهر همسفر تو به پا این راه کوبی من به سرخانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باشجان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکنمعجر از سر پرده از رخ وا مکن آفتاب و ماه را رسوا مکنهست بر من ناگوار و ناپسند از تو زینب گر صدا شود بلندهرچه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نریبا زبان زینبی شه آنچه گفت با حسینی گوش زینب میشنفتبا حسینی لب هرآنچه گفت راز شه بهگوش زینبی بشنید بازگوش عشق آری زبان خواهد ز عشق فهم عشق آری بیان خواهد ز عشقبا زبان دیگر این آواز نیست گوش دیگر محرم این راز نیستای سخنگو لحظهای خاموش باش ای زبان از پای تا سر گوش باشتا ببینم از سر صدق و صواب شاه را زینب چه میگوید جوابگفت زینب در جواب آن شاه را کای فروزان کرده مهر و ماه راعشق را از یک مشمه زادهایم لب به یک پستان غم بنهادهایمتربیت بودهاست بر یک دوشمان پرورش در جیب یک آغوشمانتا کنیم این راه را مستانه طی هر دو از یک جام خوردستیم میهر دو در انجام طاعت کاملیم هر یکی امر دگر را حاملیمتو شهادت جستی ای سبط رسول من اسیری را به جان کردم قبولعکس از وبسایت ویکیشیعهدوره چهارم دوران معاصر است و میتوان این دوره را از آغاز مشروطیت تاکنون در نظر بگیریم. قبل از انقلاب شعرا بیشتر بر جنبه تاریخی، روحی و عاطفی واقعه تاکید داشتند و کمتر شعر را در این دوره میتوان یافت که در آن به پیام، معارف بلند، مرثیه و انگیزه قیام امام اشاره شده باشد. اغلب اشعار بر بزرگی و هولناکی واقعه عاشورا و مصائب اهل بیت شعر گفتهاند. اما بعد از انقلاب اسلامی (که خود ریشهها و افکار خود را از عاشورا و پیام آن گرفته است)، اشعار عاشورایی مفهوم تازهای به خود گرفت و معارف عاشورا و هدف قیام امام حسین (ع) به اشعار راه یافت. شاعران معاصر هم ظلم ناحق و مضلومیت سیدالشهدا را در اشعار خود بیان میکنند و هم از زاویه ظلمستیزی قیام، حرکت انقلابی و مصلحانه امام حسین (ع) و عاقبت کار یزیدیان و عزت خاندان اهل بیت نگاه میکنند. شاعران دوران معاصر سعی کردهاند در اشعارشان «در کربلا چه شد؟» را به «چرا اتفاق افتادن این واقعه» تبدیل کنند و اهداف والای و ارزشهایش را بیان کنند.انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (َع)، خود از عاشورای سال ۴۲ بهطور جدی آغاز شد و به تاسی از این قیام و اهداف آن انقلاب ما شکل گرفت و پیروز شد. شعر عاشورایی امروز هم در واقع محرکی است برای مبارزه و ایستادگی در برار ظلم و دفاع از مظلوم و به اوج رساندن حس ایثارگری و دفاع از حق و حقیقت. پس از انقلاب شعر عاشورایی دوباره قوت گرفت و در دوران دفاع مقدس نیز، اشعاری با مضامین عاشورایی در مدح مدافعان کشورمان سروده شد. از شاعران مشهور این دوره میتوان به استاد شهریار اشاره کرد که اشعار زیادی در مورد اهل بیت سروده است:شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسیناز حریم کعبه ی جدش به اشگی شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسینمی برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسینپیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسینبس که محملها رود منزل به منزل باشتاب کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسینرخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسینبردن اهل حرم دستور بود و سر غیب ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسینسروران، پروانگان شمع رخسارش ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسینسر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق میکند خود که عهدی با خدا دارد حسیناو وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسیندشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا با کدامین سر کند، مشکل دو تا دارد حسینسیرت آل علی با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما ، یکی صورت نما دارد حسینآب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسیندشمنش هم آب میبندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بیحیا دارد حسینعکس از وبسایت mehremihanاز دیگر چهرههای معاصر که اشعار مذهبی او شهره خاص و عام است، میتوان به حبیب الله چایچیان متخلص به «حسان» اشاره کرد:امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشودامشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشودامشب بود بر پا اگر، این خیمه خون خدا فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشودامشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا میشودامشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشودامشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسودهاند فردا به زیر خارها، گم شده پیدا میشودامشب رقیه حلقه زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشودامشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه، بیدست، سقا میشودامشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا میشودامشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش فردا چو گلها پیکرش، پا مال اعدا میشودامشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه، بییار و تنها میشودامشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشودامشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود فردا انیس خولی و دیر نصاری میشودترسم زمین و آسمان، زیر و زبر شود حسان فردا اسارت نامه زینب چو اجرا میشودعکس از وبسایت mehremihanشاعرانی همچون علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، قیصر امین پور، محمدعلی بهمنی، سید حسن حسینی، ساعد باقری و چند تن دیگر، در اعتلای شعر عاشورایی معاصر نقش بسزایی داشتند.در اشعار عاشورا مضمونهای مختلفی ارائه شدهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:آبدر حادثه کربلا با اینکه کاروان سیدالشهدا در نزدیکی رود فرات بود اما لشکریان یزیذ آب را بر امام بستند و کاروان کربلا را تشنه گذاشتند. مسئله آب در ابعاد گوناگون در شعر عاشورایی مطرح شده است:راه آب فرات بربستنددل اوزان عناد و غم خستندیاآب خود با دشمنان تشنه قسمت میکندعزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسینخونخون به ناحق ریخته هیچگاه پایمال نمیشود و ماندگار است. امام حسین (ع) و یارانشان درخت اسلام را با خون خود آبیاری کرده و جان دوباره به آن بخشیدند تا کسانی را که خواب غفلت فرو رفته و فریب حاکمان حیلهگر را خورده بودند، بیدار کند:چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسیدجوش از زمین به ذره عرش برین رسیدخیمهگاه و خیمه سوزیبرخی اشعار نیز بر خیمهگاه امام و اهل بیت ایشان اشاره دارند که بعد از شهادت سیدالشهدا دشمن اموالشان را به غارت برده و خیمههایشان را آتش زدند:این داغ سوزدم که پس از قتل شاه دیناز خیمهگاه جز تل خاکستری نماندعکس از وبسایت Wikipediaعطشعطش کودکان، بستن آب بر یاران امام و تشنگی شدید آنها در هوای گرم کربلا، بیش از سایر مضامین در مرثیهها و اشعار شاعران زبان فارسی درباره عاشورا به کار رفته است:زان تشنگان هنوز به عیوق میرسدفریاد العطش ز بیابان کربلاحضرت عباس (ع)حضرت ابوالفضل العباس (ع) پرچمدار و سقای کاروان سیدالشهدا بود و تا آخرین دم به برادرش وفادار ماند و جلوه وفاداری شیعه و همه مسلمانان در جهان شد:عباس نامدار چو از پشت زین افتادافتاد بر سیار و یمین عرش راگفتی قیامت است که بر زمین افتادچون هر دو دست او را یسار و یمین افتادعکس از وبسایت mehremihanحضرت علی اصغر (ع)علی اصغر (ع) طفل ۶ ماهه کربلا است که دشمن خونخوار به او هم رحم نکرده و با تیر حرمله به شهادت رسید:بهر گلوی اصغر تو تیر کینه هستوز بهر کودکان تو جز تازیانه نیستحضرت زینب (س)، شیرزن کربلاحضرت زینب (س) پیامآور عاشورا است و بعد از شهادت برادرش همچون کوه مقابل یزیدیان ایستاد:خاتون کربلاست که امالمصائب استاین زینب است و خواهر عباس و جعفر استقهرمان صبر دو عالم جناب زینب استصبر مات از سینه پرالتهاب زینب استاهل کوفه و بیوفایی آنهاشاعران عاشورایی بیوفایی و عهدشکنی کوفیان را نیز به تصویر کشیدهاند. بیوفایی خصلت مردم این شهر شمرده شده است:در کوفه از وفا و محبت نشانه نیستوز مهر و آتشی سخن در میانه نیستاگر در شهر و دیار خود، نمونههایی از اشعار مکتب عاشورا را دارید، آن را با ما وسایر کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.