پاسخ به چند سوال در مورد تحولات اخیر افغانستان
گروه سیاسی خبرگزاری فارس، یادداشت مهمان- احمدرضا هدایتی کارشناس ارشد مدیریت: کشور افغانستان بهرغم برخورداری از منابع غنی، متعدد و متنوع خدادادی مانند؛ انواع مواد معدنی کمیاب و گرانبها و حتی ذخایر نفتی قابل توجه، به دلایل مختلف قربانی شرایطی شده است که صلح و آرامش را از این کشور و مردم محروم و مظلوم آن سلب نموده است. دخالت و اعمال نفوذ کشورهایی مانند؛ عربستان، امارات، پاکستان و تا حدی هند و سایر کشورهای منطقه بر اقوام این کشور، تنوع قومیتی و مذهبی و وجود گروههای افراطی و متعصب مذهبی نظیر القاعده و داعش و (در گذشته) طالبان، موقعیت سوقالجیشی در منطقه و درگیری ناخواسته در معارضات بین دو کشور هند و پاکستان، بخشی از علل عقبماندگی این کشور محسوب میشوند. همچنین از گذشته دور تاکنون، اشغالگریهای پی درپی و دخالت سلطهگرانی مانند؛ انگلیس، شوروی سابق و آمریکا و دولتهای دستنشانده آنها نیز سبب شده تا نابسامانیهای موجود در این کشور مضاعف گردد. با این توصیف اکنون این سوال مطرح است که چرا کشوری مانند آمریکا، فرار مفتضحانه از این کشور را بر ادامه حضور در آن ترجیح میدهد؟ در پاسخ به این سوال دلایل مختلفی قابل ذکر است که برخی از مهمترین آنها در یادداشت ذیل مورداشاره قرار گرفته است. چرا آمریکا افغانستان را ترک کرد؟ شرایط مورداشاره از مردمان این کشور انسانهای مقاوم و جنگاوری را ساخته است، که حتی کشورهایی مانند آمریکا و شوروی نتوانستند در مقابل آنها ایستادگی کنند و پس از مدتی خواسته یا ناخواسته مجبور به ترک این سرزمین شدهاند. ناتوانی حکومت آمریکا در حفظ امنیت سربازان و تأسیسات و تجهیزات خود و فرار از باتلاق افغانستان برای جلوگیری از تلفات و خسارت بیشتر و حفظ باقیمانده اعتبار کاذبی که نزد افکار عمومی جهان دارد، دلیل دیگری است که خروج از این کشور را به یانکیها تحمیل کرد. دلیل دیگر ترک خاک افغانستان، فراهم نمودن شرایط برای ایجاد درگیریهای قومیتی و مذهبی به ویژه گسترش جنگ بین شیعه و سنی است که از گذشته دور همواره در پی آن بودهاند. همچنین آمریکاییها با این تصور که افغانستان پس از ترک آمریکا درگیر جنگ داخلی خواهد شد، در پی اثبات این ادعا بودند که بدون حضور آمریکا امکان برقرای و حفظ صلح و آرامش در این کشور وجود ندارد. فراهم کردن شرایط برای مداخلههای بعدی به بهانه ایجاد امنیت و غارت و چپاول منابع و معادن کشور افغانستان که طی سالهای گذشته کارهای مطالعاتی آن را انجام دادهاند، هم در همین راستا قابل تعریف میباشد. به نظر میرسد آگاهی از نارضایتی مردم افغانستان به خاطر دولت فاسد و دستنشانده آمریکا و همچنین نفرت از حضور آمریکاییها در این کشور با توجه به اقدامات خصمانه و عملکرد بسیار نامطلوبی که در این کشور داشتهاند، در اتخاذ این تصمیم و خروج نظامیان آمریکایی بیتأثیر نبوده است. خارج ساختن پایگاههای آمریکا از دسترس حملات احتمالی ایران و جبهه مقاومت با توجه به خساراتی که طی چندسال اخیر در منطقه متحمل شده است، دلیل دیگر این فرار است. کشاندن ایران به باتلاق جنگهای مذهبی بین شیعه و سنی در افغانستان و درگیریهایی که شکست مفتضخانه شوروی سابق و آمریکا را در پی داشته است هم در ردیف این دلایل قرار دارد. ناامنسازی مرز شرقی ایران از طریق طالبان و نیروهای سلفی مانند داعش که از گذشته در برنامه آنها برای منطقه قرار داشته است، نیز عامل دیگری است که باعث شد تا آنها منطقه را ترک کنند و به زعم خودشان جنگ نیابتی را گسترش دهند. کانالیزه نمودن و استهلاک توان جبهه مقاومت در مسیر نقشه ناموفقی که برای منطقه طراحی کرده بودند، از دلایل دیگر خروج آمریکا به شمار میرود. گسترش آتش جنگ و آشوب در منطقه برای کمک به افزایش فروش تسلیحات تولیدی کمپانیهای این کشور هم که سالهاست جریان دارد. چرا ایران از مداخله در تحولات اخیر افغانستان اجتناب کرد؟ آگاهی از توطئه آمریکا برای کشاندن ایران به باتلاق درگیریهای قومی و مذهبی در افغانستان و اجتناب از درگیر شدن در یک جنگ بیپایان احتمالی که میتواند سالها به درازا بکشد. جلوگیری از بروز جنگ و تنش بین شیعه و سنی و جلوگیری از آسیب بیشتر به وحدت بین شیعه و سنی که دشمنان سالهاست در پی آن هستند. اتخاذ رویکرد جدید و تغییر رفتار نسبتاً مطلوب طالبان (نسبت به گذشته) دلیل دیگری است که مانع از دخالت ایران در این ماجرا شده است. تعهدات طالبان مبنی بر ایجاد دولت فراجناحی و فراگیر و رعایت حقوق مردم و قوانین بینالمللی در داخل این کشور و در تعامل با همسایگان هم این راهبرد را تقویت کرده است. یکی دیگر از دلایل عدم دخالت ایران، کمک به ایجاد صلح و آرامش در افغانستان است، کشوری که سالهاست درگیر جنگهای ناخواسته است. ایران در عراق و سوریه با دعوت رسمی دولت این کشورها و برای مقابله با تروریسم حضور پیدا کرد، در صورتیکه دولت افغانستان چنین درخواستی نداشته است. اصولاً دولت وقت افغانستان دستنشانده آمریکا و دارای روحیه غربگرایانه و ضدایرانی بود و لذا حتی در صورت درخواست همکاری، چنین چیزی ممکن نبود. در شرایط کنونی، دخالت ایران در بحران افغانستان حتی با درخواست رسمی دولت این کشور میتوانست باعث تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی علیه ایران شود. طالبان نسبت به سایر گروههای سنی مذهب افغانستان اختلاف نظر کمتری با شیعیان داشته و حتی در تعارض جدی با مبانی فکری داعش و القاعده قرار دارند. چرا مردم افغانستان با طالبان همراهی کردند؟ نارضایتی مردم افغانستان از فساد و ناکارآمدی دولت دستنشانده و غربگرای این کشور یکی از دلایل اصلی همراهی آنها با طالبان است. بیزاری مردم این کشور از آمریکا و نتایج فاجعهبار ناشی از حضور یانکیها از جمله؛ افزایش دخالتهای آمریکا در امور داخلی این کشور، گسترش فساد اخلاقی، گسترش ناامنیها، افزایش کشت خشخاش و انجام عملیاتهای مکرر نظامیان آمریکایی علیه مردم غیرنظامی نیز دلیل دیگری است که آنها را به همراهی با طالبان مجاب کرد. خستهشدن مردم از جنگ و درگیری که سالهای متمادی ادامه یافته و پایانی برای آن متصور نبود هم در ردیف دلایلی قرار دارد که به این همراهی کمک کرد. امید به آینده بهتر با توجه به وعدههای طالبان مبنی بر خودداری از خشونت و پایبندی به رعایت حقوق اقوام و مذاهب نیز از دیگر مواردی است که منجر به عدم تقابل آنها با طالبان شد. از نفوذ طالبان در اقوام مختلف افغانستان که سبب ایجاد مزیت برتریساز برای آنها شده نیز باید به عنوان یکی از عوامل مهم این همراهی نام برد. مردم افغانستان میدانند که طالبان با داعش و القاعده تفاوت دارد و با آنها جنگیده و همچنین مخالف جدی حضور آمریکاییها در افغانستان است. طالبان در دوره جدید به خوبی میدانند، که نمیتوانند با اتکاء به روشهای قهرآمیز به حیات خود ادامه دهند و مردم این تغییر رویکرد در آنها را احساس کردهاند. اگرچه جمعیت هیچ قوم و مذهبی در افعانستان حائز اکثریت مطلق نیست، اما با توجه به اینکه طالبان حدود ۴۰ درصد از جمعیت افغانستان را به خود اختصاص داده، لذا مردم بخواهند یا نخواهند، باید حضور آنها را باور کنند. چه آیندهای برای این کشور پیشبینی میشود؟ آینده این کشور به عوامل مختلفی بستگی دارد که طالبان و پس از آن مردم این کشو و همچنین نظام سلطه در آن نقش اساسی دارند. اگر طالبان همچنان به وعدههای خود پایبند بماند و به آن عمل نماید و از خشونت و درگیریهای قومیتی و مذهبی بپرهیزد و پذیرای همه اقوام و مذاهب در دولت خود باشد و سهم آنها در حکومت این کشور را به شکل عادلانه رعایت کند، میشود آینده نسبتاً روشنی را برای این کشور پیشبینی کرد. اما چنانچه به هر دلیلی تعهدات خود را نقض نماید و مانند گذشته مرتکب رفتارهای افراطی و خشونتطلبانه شود، قطعاً نهتنها درگیر جنگهای داخلی خواهد شد، بلکه باید منتظر یک اجماع جهانی علیه خود باشد. البته حفظ وحدت عمومی و یا رضایتمندی مردم از عملکرد دولت طالبان در دراز مدت و همچنین نحوه برخورد نظام سلطه با حکومت جدید افغانستان و یا میزان تأثیرپذیری مردم و حکومت جدید از توطئهها و دخالت سایر کشورها نیز در تداوم حیات دولت جدید نقش خواهد داشت و در مجموع هر رفتار غلطی میتواند، به بروز مجدد آشوب و اغتشاش و ناامنی و سقوط این حکومت نوپا منتهی شود. کلام آخر اینکه؛ در هر حال رفتار و عملکرد آمریکاییها در این قضیه ثابت کرد که نه تنها سردمداران غربی قابل اطمینان نیستند، بلکه ارتشی را هم که تجهیز کرده و آموزش داده باشند نیز قابل اعتماد نیست و عزم و اراده فراگیر مردم بر همه اهرمهای قدرت برتری دارد. توضیح: طی یکی دوسال اخیر کشورهای مختلفی مانند؛ روسیه، چین، هند، پاکستان، عربستان، قطر و برخی از دیگر کشورها با آگاهی از موقعیت آینده طالبان در حکومت افغانستان، با این گروه مذاکره داشته و توافقنامههایی را هم رد و بدل نمودهاند و جمهوری اسلامی ایران نیز در همین راستا و در جهت حفظ منافع و مصالح مردم دو کشور، مذاکراتی را با آنها داشته و تفاهم نامههایی را هم به امضاء رسانده است. انتهای پیام/