سکوت سنگین و پروژه اتمی رژیم صهیونیستی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، بهرغم جاروجنجال رسانههای اروپایی و آمریکایی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران و انتشار گزارشهای متعدد در این خصوص، تقریبا تمام رسانهها در برابر پروژه اتمی رژیم صهیونیستی سکوت اختیار کردهاند و اطلاعات چندانی درباره آن در دسترس نیست.
تلآویو تنها دارنده سلاح اتمی در منطقه غرب آسیا است که تا کنون اجازه بازرسی از تأسیسات خود را به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی نداده است.
مطابق با گزارش رسانهها، تلآویو که از پیوستن به پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی خودداری کرده، دهها کلاهک اتمی در زرادخانه خود نگهداری میکند. در حالی که ایران یکی از اعضای پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی است و بارها از معیارهای دوگانه سازمانهای بینالمللی در عدم رسیدگی به تسلیحات اتمی رژیم صهیونیستی انتقاد کرده است.
«موفق محادین» نویسنده و تحلیلگر اردنی بهتازگی در یادداشتی که پایگاه خبری «المیادین» آن را منتشر کرد، به این مسئله پرداخت و در این خصوص نوشت: در برابر جنجال رسانهای و تحریک مردم علیه برنامه هستهای صلحآمیز ایران، رسانههای آمریکایی و اروپایی ودنبالههای مرتجع این رسانهها در برابر پروژه هستهای و نظامی دشمن صهیونیستی مطلقا سکوت کردهاند. اما چه اطلاعاتی درباره این پروژه وجود دارد؟
این تحلیلگر اردنی ادامه داد، «سیمور مایرون هرش» روزنامهنگار آمریکایی و برنده جایزه «پولیترز» در کتاب «گزینه سامسون» به این سؤال پاسخ میدهد. او در کتاب خود اشاره میکند افزون بر اطلاعرسانی خود صهیونیستها برای توجیه این پروژه در پاسخ به قدرتگرفتن جنبش آزادیبخش عربی «جمال عبدالناصر» رئیسجمهور اسبق مصر (ص ۲۳)، هدف حقیقی این طرح افزایش تهدیدها، اخاذی صهیونیستها از منطقه و مطیع کردن کشورها و تبدیل آنها به یک محیط وابسته به مرکزیت تلآویو است.
ساخت رآکتورهای نیروگاه اتمی «دیمونا» در منطقه اشغالی بئر السبع (جنوب فلسطین اشغالی) از سال ۱۹۵۸ اجرایی و تولیدات آن در سال ۱۹۶۸ (ص ۴۷، ص ۱۷۵) عملا آغاز شد. به نوشته این نویسنده یهودی آمریکایی، در این پروژه از لولههای آب و نفت شرکت «تاهال» به عنوان مخفیگاه موشکهای اتمی استفاده شده است (ص ۱۶۹).
بر اساس این یادداشت، بهرغم آنکه فرانسه به عنوان اولین کشور امپریالیستی از پروژه اتمی تلآویو حمایت کرد؛ اما چنان که خواهیم دید- امپریالیست آمریکایی از سال ۱۹۵۵ به این پرونده ورود پیدا کرد و تلآویو را به رآکتورهای اتمی مجهز ساخت (کتاب «الاسلحه النوویه»؛ ص ۳۱).
آمریکا حمایتهای خود را از این پروژه در دولت «لیندن جانسون» که از تجاوز صهیونیستها علیه عربها نیز در ژوئن ۱۹۶۷ حمایت کرد و دولت دوگانه نیکسون-کیسینجر (هرش؛ ص ۲۰۱) و همچنین دولت «رونالد ریگان» و «ویلیام کیسی» و مدیر سازمان اطلاعات او چند برابر کرد (هرش؛ ص ۱۴).
مطابق با این یادداشت، از جمله مشهورترین دانشمندان یهودی-آمریکایی که بر این پروژه نظارت داشتند، «برگمن» و «لویز اشتراوس» بودند (هرش؛ صص ۲۱-۲۲، ص۸۳) که برگمن خیلی زود به میدانهای فسفات منطقه توجه نشان داد.
در این کتاب همچنین به نقش دو جاسوس یهودی که در ارسال اطلاعات برای تلآویو و فاش کردن این طرح نقش داشتند، اشاره میشود؛ «جاناتان پولارد» کسی بود که برای تلآویو جاسوسی میکرد و اطلاعات را برای «اسحاق شامیر» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی میفرستاد. همچنین بعدها مشخص شد که شامیر این اطلاعات را به سازمان اطلاعات روسیه نیز ارسال میکرده است (هرش؛ صص ۲۷۳-۲۷۸)؛ اما «فعنونو» یک یهودی مغربیتبار این پروژه را در گفتوگو با روزنامه معتبر و پرفروش انگلیسی «ساندی تایمز» در سال ۱۹۸۶ فاش کرد (هرش؛ ۱۹۱، ۱۹۲).
نویسنده در ادامه این یادداشت به نقش فرانسه میپردازد و در این خصوص مینویسد: اما در ارتباط با نقش فرانسه، آغاز آن در سال ۱۹۴۹ با سفر «پیران» پرفسور فرانسوی به اسرائیل شکل گرفت که در کتاب الاسلحه النوویه نوشته «حسین توقه» نیز به آن اشاره شده است.
این سفر پیش از اعلام ۱۹۵۳ «موشه شارت» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی درباره همکاری پاریس و تلآویو در این زمینه و امضای توافق در سال ۱۹۵۴ صورت گرفته بود.
این همکاری همزمان با نقش فرانسه در تجاوز سهگانه صهیونیستی-انگلیسی-فرانسوی به مصر در دوره حکومت جمال عبدالناصر در سال ۱۹۵۶ تقویت شد که فرانسه در آن مرحله، تحت تسلط «گای مولت» و سوسیالیم بینالمللی (انترناسیونال دوم)؛ رقیب انترناسیونال سوم بود.
از جمله دیگر قدرتهایی که پروژه هستهای رژیم صهیونیستی را تأیید و از آن حمایت کرد، دولت آپارتاید آفریقای جنوبی بود که هم از نظر تأمین اورانیوم به تلآویو کمک کرد و هم زمینه را برای اجرای آزمایشهای اتمی برای این رژیم فراهم نمود و در مقابل تلآویو پیشنهاد فروش تسلیحات اتمی به آفریقا جنوبی را داد (روزنامه اردنی «الغد»، ۲۵ می ۲۰۱۰ به نقل از روزنامه انگلیسی گاردین- هرش، گزینه سامسون صص ۲۵۴-۲۵۵).
به موازات اقدام دشمن در توسعه این پروژه اتمی، تلآویو اهدافی را نیز در سوریه و در نزدیکی «دیرالزور» و عراق هدف حمله قرار داد.
افزون بر تمام آنچه ذکر شد، دشمن صهیونیستی تنها به یک پروژه اتمی تا بندندان مسلح که تمام منطقه و صلح جهانی را تهدید میکرد، بسنده نکرد بلکه این رژیم پس از آنکه طرحهای صلحآمیز هستهای دیگری را در سوریه و عراق ویران کرد، دیگران را علیه طرح هستهای صلحآمیز ایران تحریک نمود.
در کنار تحریکهای مستمر گزارشهای دورهای کنفرانس صهیونیستی «هرتزیلیا»، در سال ۲۰۰۸، دشمن اقدامات چشمگیری را علیه این جبهه آغاز کرد که از تحریک «انستیتو واشنگتن» نزدیک به «آی پک» (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) علیه ایران شروع شد و تا تلاش تلآویو برای سوق دادن جرج بوش [پسر] به منظور حمله نظامی به ایران و همچنین اظهارات «سلیع» از ژنرالان صهیونیست درباره حمله قریبالوقوع به ایران پیش رفت (روزنامه «الاتحاد» ۲۳ ژوئن سال ۲۰۰۸- روزنامه «القدس العربی»، ۲۳ ژوئن سال ۲۰۰۸ به نقل از روزنامه صهیونیستی معاریو).
اما در مقابل این تهدیدها، هشدارهایی درباره پیامدهای این تنش و خطر و بیفایده بودن آن به گوش رسید مثل اظهارات «محمد البرادعی» مدیر اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی (روزنامه «الاتحاد» ۲۳ ژوئن ۲۰۰۸) و «ماترین ون کرولد» یکی از مورخان نظامی در فلسطین اشغالی که درباره خطرات هر گونه حمله به ایران و پیامدهای آن هشدار داده بود.
این نویسنده اردنی در پایان یادداشت خود را اینگونه به پایان میبرد: «همانطور که ملاحظه شد، اظهارات تند صهیونیست در سال ۲۰۰۸ و پیش از آن حکایت از یک حمله بسیار قریبالوقوع داشت. ما اکنون در سال ۲۰۲۱ هستیم و ثابت شد که آن صدای طبل جنگی که فقط ترسوها آن را شنیدند، هدفش اخاذی بود».
انتهای پیام/ص