قدم به قدم تا یادگیری کامل مکالمات روزمره انگلیسی با نرمافزار زبانشناس
راستش را بخواهید جناب قهرمانی در یادگیری زبان انگلیسی سنگ تمام گذاشت. یک سال تمام چند کتاب معتبر آموزشی را مطالعه کرد. برای یادگیری گرامر زبان انگلیسی حسابی وقت صرف کرد و تا جایی که میتوانست روی یادگیری واژگان و مهارت نوشتاریاش هم حساسیت به خرج داد.
اما بعد از مهاجرت، به محض ورود به فرودگاه، در هتل، هنگام خرید، موقع سفارش غذا در رستوران و خلاصه در تمام این موقعیتهای بهظاهر پیشپاافتاده حسابی لنگ زد، نتوانست از پس مکالمه با انگلیسیزبانها بربیاید و اعتمادبهنفسش به کف زمین ولایت غربت چسبید.
غافل از اینکه جناب قهرمانی کل مسیر را اشتباه رفته بود. اما مسیر درست چه بود؟ تا انتهای این مطلب همراهمان باشید تا در مورد اهمیت یادگیری مکالمات روزمره انگلیسی برایتان توضیح دهیم.
چرا باید برای یادگیری مکالمات روزمره انگلیسی وقت صرف کنیم؟
هر کس از یادگیری زبان انگلیسی هدفی دارد. یکی به فکر مهاجرت است، دیگری میخواهد از یک دانشگاه معتبر پذیرش بگیرد و نفر بعدی میخواهد در سفر و تجارت به مشکل برنخورد.
خوب که دقت کنید متوجه میشوید همهی این افراد در درجهی اول میخواهند توانایی برقراری ارتباط به یک زبان دیگر را پیدا کنند. درواقع آنها گرامر میخوانند، نوشتن را تمرین میکنند، واژههای جدید یاد میگیرند و هدفشان از همهی اینها برقراری ارتباط با آدمها و شرایط دنیای جدید است.
اگر شما هم میخواهید زبان انگلیسی را به بهترین شکل یاد بگیرید باید حواستان به این نکته باشد؛ بنابراین بهتر است در کنار تلاش و تقویت مهارتهای چهارگانهی زبان انگلیسی، برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی هم تلاش کنید و مهمتر از آن برای تمرین مکالمات روزمره انگلیسی وقت بگذارید.
اینطوری هم یاد میگیرید در موقعیتهای مختلف چطور باید با اطرافیان صحبت کنید و هم از دل این مکالمهها با نکتههای گرامری، واژگان، فعلهای عامیانه، اصطلاحهای کاربردی و جذاب، ساختارهای مرسوم، الگوهای مشترک در جملهها و… آشنا میشوید.
در ادامه چند مکالمه روزمره انگلیسی کاربردی همراه با ترجمهی فارسی در اختیارتان میگذاریم.
مجموعهای کاربردی از مکالمات روزمره انگلیسی
مکالمه روزمره انگلیسی _ سلام و احوالپرسی
Rann: “Hey Harry, how have you been? Long time no see!”
ران: سلام هری، چطوری؟ خیلی وقته ندیدمت!
Harry: “Hey! What a surprise! Yes, you are right, we haven’t seen each other in a long time. How have you been?”
هری: سلام، عجب سورپرایزی! آره درسته، خیلی وقت بود همدیگر را ندیده بودیم. چکارها میکنی؟
Rann: “There is an important campaign next week which is keeping me busy otherwise rest is going good in my life. How about you?”
ران: هفتهی بعد یک کمپین مهم برگزار میشه که باعث شده کمی سرم شلوغ بشه، وگرنه اوقات بیکاری به اندازه کافی دارم. تو چی؟
Harry: “Oh! I just finished a meeting with a very important client of mine and now I finally have some free time. I feel relieved that I’m done with it.”
هری: اوه، من هم تازه یک قرار ملاقات با یکی از مشتریهای مهمم رو پشت سر گذاشتم و بالاخره یه کم زمان آزاد دارم. از اینکه کارم تموم شده احساس آرامش میکنم.
Rann: “Good for you then. Hey! Let’s make a plan and catch up with each other after next week. What do you say?”
ران: پس خوش به حالت. پس برنامه بریز تا هفتهی بعدتر با هم وقت باشیم. نظرت چیه؟
Harry” “Sure, why not? Give me a call when you are done with your project.”
هری: حتما، چرا که نه؟ هر وقت پروژهات تموم شد با من تماس بگیر.
Rann: Sure, then. Bye, take care.
ران: حتما، پس خداحافظ، مواظب خودت باش.
Harry: Bye buddy.
هری: خداحافظ رفیق.
مکالمه روزمره انگلیسی _ معرفی غیر رسمی
Sourav: Who’s that woman in a red dress next to Reema?
سواراو: اون خانم با لباس قرمز کنار ریما کیه؟
Raunak: That’s her friend Surabhi. Didn’t you meet her at the picnic last month?
راناک: دوستشه، سواربی. در گردش ماه قبل ندیده بودیاش؟
Sourav: No, I couldn’t make it to the picnic, my mother was not well at that time.
سواراو: نه، من به گردش نیامده بودم، حال مادرم اون موقع خوب نبود.
Raunak: Oh! Yes, I forgot that. Then let me introduce you to her now. Surabhi, this is my friend Sourav.
راناک: اوه، آره! یادم نبود. پس بگذار تو رو بهش معرفی کنم. سورابی، این دوستم سواراوه.
Surabhi: Hi, Sourav. Nice to meet you, hope you are doing fine.
سورابی: سلام، سواراو. از آشناییات خوشحالم. امیدوارم حالت خوب باشه.
Sourav: Yes, hope you are well too. Would you like to have some coffee?
سواراو: بله، امیدوارم تو هم خوب باشی، دوست داری قهوه بنوشیم؟
Surabhi: Sure, let’s go get and have two cups of espresso.
سواراو: حتما، بیا بریم دو تا اسپرسو بگیریم و بنوشیم.
نمونهای از مکالمات روزمره انگلیسی تلفنی
Rancho: Hi, Aditi, it’s Rancho. How are you? What are your plans for today?
رانچو: سلام ادیتی، رانچو هستم. چطوری؟ برنامهات برای امروز چیه؟
Aditi: Oh, hi, Rancho! I was just thinking about giving you a call. Well, I am free today, what about you?
ادیتی: اوه، سلام رانچو! تو فکر این بودم که بهت زنگ بزنم. امروز سرم خلوته. تو چی؟
Rancho: That’s nice. I was wondering if you’d like to go to a dinner party tonight
رانچو: خوبه. دوست داری امشب به یه مهمونی شام بری؟
Aditi: Sure, I’d love to! Where is the party?
ادیتی: حتما، دوست دارم! مهمونی کجاست؟
Rancho: It’s in the Park Hotel?
رانچو: در هتل پارک؟
Aditi: Sounds great!
ادیتی: عالیه!
Rancho: Ok I’ll pick you up around 8:30. We will probably reach the hall by 9 p.m.
رانچو: حدود ساعت هشت و نیم میام دنبالت. احتمالا ساعت ۹ میرسیم به سالن.
Aditi: Great! See you then. Bye!
ادیتی: عالیه، پس میبینمت. خداحافظ!
نمونهای از مکالمات روزمره انگلیسی در مورد آبوهوا
Jenny: It’s like flooding outside! What happened to the weather report? I thought this depression was supposed to pass.
جنی: بیرون داره سیل میاد انگار! گزارش هواشناسی چی شد پس؟ فکر میکردم این اوضاع قراره بگذره.
Kim: Yeah, we all thought so too. That’s what I read online this morning. I missed my office for this too.
کیم: آره، ما هم همین فکر رو میکردیم. صبح در موردش در اینترنت هم خونده بودم. بهخاطرش رفتن به دفترم رو هم از دست دادم.
Jenny: I guess a thunderstorm is on its way too.
جنی: حدس میزنم رعد و برق هم در راهه.
Kim: Can we go inside? I am already half wet!
کیم: میتونیم بریم داخل؟ نیمهخیس شدم.
نمونهای مکالمات روزمره انگلیسی در مورد سفارش غذا
Waiter: Hello, good evening. Can I start you off with some refreshing drink?
گارسون: سلام، عصر بخیر. میتونم با یک نوشیدنی خوشطعم شروع کنم؟
Rana: Yes. I’ll have iced tea, please.
رانا: بله. چای یخ میخورم لطفا.
Amal: And I’ll have a chocolate cold coffee.
آمال: من هم فهوهی شکلاتی یخ میخورم.
Waiter: Ok. Should I take your order now, or do you need a few minutes more?
گارسون: باشه، همین الان سفارشتون رو بیارم یا کمی بعد؟
Rana: No no we are ready, you can take the order. I’ll have the corn mushroom soup to start, and the grilled chicken with mashed potatoes and peas. And, please also bring a bowl of garlic rice.
رانا: نه ما آمادهایم، میتونی سفارش رو بیاری. من برای شروع سوپ قارچ ذرت، مرغ کبابی همراه با پورهی سیبزمینی و نخود فرنگی میخورم. و لطفا یک کاسه برنج سیر هم بیار.
Waiter: Sure sir. How do you want the chicken— low spicy, medium, or high on spice?
گارسون: حتما آقا. مرغ چطور باشه؟ کمی تند، متوسط یا خیلی تند؟
Rana: Medium spice, please.
رانا: با تندی متوسط لطفا.
Amal: And I’ll just have the beef, with bread and a salad.
آمال: من فقط گوشت گاو با نان و سالاد میخورم.
نمونهای از مکالمات انگلیسی روزمره در مورد پرسیدن آدرس
Magnolia: Excuse me. Could you tell me where the shopping mall is?
مگنولیا: ببخشید، میشه بهم بگید مرکز خرید کجاست؟
Neha: Yes, it’s that way. You go two blocks to Beckham Street,
then turn left. It’s on the second building, across from the library.
نها: بله، اون طرفیه. دو بلوک به سمت خیابان بکهام بروید. سپس به چپ بپیچید. ساختمان دوم روبهروی کتابخانه است.
Magnolia: Thank you so much! I’ve only been in town two days ago, so I really don’t know my way around yet.
مگنولیا: خیلی ممنون. فقط دو روزه به این شهر اومدم. هنوز مسیرهای اطرافم رو نمیشناسم.
Neha: Oh, I totally understand how you feel. I also moved here a year ago for my job, and still, I don’t know where everything is!
نها: میدونم چه احساسی داری. من هم یک سال پیش به خاطر کارم اینجا اومدم و هنوز همه جا رو خوب بلد نیستم
نمونهای از مکالمات روزمره انگلیسی در مورد کمک خواستن
Param: Hey! That truck just ran a red light and hit that bus!
پارام: سلام. اون کامیون چراغ قرمز زد و خورد به اون اتوبوس.
Giri : Oh ho! That’s bad. Is anyone hurt?
گیری: اوه، چه بد. کسی هم آسیب دید؟
Param: Nobody knows that yet … I should call 911. … Hello? I’d like to report An accident near the library on Henry Lane. It looks like a man who was probably the truck driver is hurt. Yes, it just happened 2 minutes back. Thank you. Bye.
پارام: هنوز کسی نمیدونه… باید به اورژانس زنگ بزنم.
سلام من میخوام یک تصادف نزدیک کتابخانه در هنری لین گزارش کنم. به نظر میرسه مردی که رانندهی کامیون بوده آسیب دیده. بله دو دقیقه پیش اتفاق افتاد. ممنون خداحافظ.
Giri: Good that you called. What did they say?
گیری: خوبه که زنگ زدی. چی گفتن؟
Param: I told them about the location. They assured that an ambulance will come here very soon.
پارام: بهشون آدرس دادم. گفتن خیلی زود یه آمبولانس میاد اینجا.
Giri: Good, they’re here. I hope the driver is ok.
گیری: خوبه، امیدوارم راننده حالش خوب باشه.
Param: I know. Hope everyone is fine. We should wait until the ambulance arrives.
پارام: آره، امیدوارم همهشون خوب باشن. ما باید تا وقتی آمبولانس میرسه صبر کنیم.
Giri: Absolutely.
گیری: حتما
به کمک اپلیکیشن زبانشناس به تمام مکالمات روزمره انگلیسی مسلط شوید
ما در این مطلب فقط به چند نمونه از مکالمات روزمره انگلیسی اشاره کردیم. مکالمههایی که از دلشان واژهها، عبارتها و اصطلاحهای جدیدی یاد خواهید گرفت.
این چند مکالمه شاید یک قطره از دریای مکالمههای کاربردیای هستند که شما میتوانید به کمک اپلیکیشن زبانشناس یاد بگیرید.
یادگیری مکالمات روزمره انگلیسی آنقدر مهم و حیاتی است که در اپلیکیشن زبانشناس یک بخش کامل به آن اختصاص دادهاند. کافی است در اقیانوس عمیق مجموعههای یادگیری مکالمهی زبانشناس شیرجه بزنید و حسابی آنها یاد بگیرید.
مجموعههایی از قبیل عبارات رایج انگلیسی، الگوهای رایج انگلیسی، مکالمات کاربردی زبان انگلیسی، ۱۰۲ اصطلاح رایج انگلیسی، تمرین مکالمات روزمره انگلیسی و… در این قسمت در دسترستان قرار دارند و هر کدام دنیایی از نکتهها و گفتوگوهای مربوط به موقعیتهای مختلف را در اختیارتان میگذارند. کافی است اراده کنید، وقت بگذارید، برنامه بریزید و همراه زبانشناس تا آخر مسیر یادگیری مکالمات روزمره انگلیسی پیش بروید!
بدون اتلاف وقت، زبانشناس را از طریق لیکن زیر دانلود کنید:
دانلود اپلیکیشن یادگیری زبان زبانشناس
فرقی نمیکند شش ماه برای یادگیری زبان انگلیسی وقت بگذارید یا مثلاً یک سال تلاش کنید؛ اگر حواستان به یادگیری مکالمات روزمره انگلیسی نباشد، بلایی که سر قهرمان داستان ما آمد سرتان میآید.