نصراللهی: مشکل سازمان مدیریت بحران، مدیریت است نه ساختار و قوانین/ متولیان فعلی چرا ترک فعل کردند؟

به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری فارس، دکتر «اکبر نصراللهی» استاد رسانه و ارتباطات و رییس دانشکده ارتباطات و مطالعات رسانه به تازگی گفت و گویی درباره تعریف مدیریت بحران و وضعیت بحران در کشور داشته که متن آت را در ادامه می خوانید:

کشور ما به لحاظ بحران خیز بودن خیلی بحرانی است؟ شما به عنوان پژوهشگر ایران را در عرصه بحران چگونه ارزیابی می کنید؟

نصراللهی: همه کشورها در معرض بحران های مختلف هستند و ما هم یکی از این کشورها هستیم که از لحاظ شاخصه های بحران وضع خوبی نداریم و از ۴۵ بحران شناسایی شده طبیعی در دنیا حدود ۳۲ تای آن در ایران شناسایی شده و به لحاظ میزان تلفات در رده نهم قرار داریم وبه لحاظ تنوع بحران ها در رده ۵ هستیم و در صدسال گذشته گفته می شود جمعیت ایران یک درصد جمعیت دنیا بوده اما تلفات جانی در ایران ۶ درصد کل دنیا است و همه شاخص ها مبین این است که وضع کشور ما خوب نیست و باید ببینیم چه باید کرد تا از این بحران ها پیش بینی کرد و به راحتی از آنها عبور کرد.

کدام دستگاه متولی برنامه ریزی برای کاهش این بحران است؟ 

نصراللهی: همه مسئول هستند و نمی توان گفت ارگان خاصی مسئولیت ندارد آنهم کشوری مثل ایران که در بحران تلفات زیادی دارد، اما قطعا برخی ارگان ها مسئولیت بیشتری دارند. سازمان مدیریت بحران کشور متولی اصلی مدیریت بحران در کشور است و این سازمان باید این توان و هنر را داشته باشد که از ظرفیت ها به خوبی در جهت کم شدن بحران ها فعالیت کند. 

به لحاظ جایگاه این سازمان می فرمایید که کجا واقع شده است؟

نصراللهی: بحران طبیعی است اما آنچه غیر طبیعی است این است که این موضوع بسیار مهم و حیاتی را افرادی اداره کنند که کارشناس نیستند و بخواهند سیاسی اش کنند. آنچه غیر طبیعی است این است که در کشوری که بحران های زیادی داریم کار سازمان های مختلف محدود به مرحله بحران است و به قبل و بعد بحران توجه نمی شود و به آموزش مردم توجه نمی شود و نگاه اداری بر مدیریت بحران حاکم است. 

دغدغه اصلی ام این است که سازمان مدیریت بحران به دستور رییس جمهور انتخاب می شود و آیا معاون وزیر می تواند این سازمان را بگرداند؟ 

نصراللهی: مشکل ما الان مشکل ساختار سازمان مدیریت بحران نیست بلکه در خود مدیریت آقایان است و خود مدیریت بحران در بحران است. در آخرین ماده ۶ قانون مدیریت بحران در سال ۹۸ آمده است که رییس جمهور رییس اصلی مدیریت بحران است. نمی دانم این سوال را از چه کسی باید پرسید که این شورا که باید سه ماه یک بار جلسه ای به مدیریت رییس جمهور تشکیل دهد، آخرین بار چه زمانی تشکیل جلسه داده است؟ یکی از مهم ترین مشکلات کشور ما این است که متولیان بحران و رسانه و بخش هایی که درگیر این هستند یا خودشان آگاه به موضوعات نیستند یا آگاهی شان ناکافی است و یا حساس به موضوعات نیستند و یا حساسیت شان ناکافی است. رییس سازمان مدیریت بحران از سال ۹۳ و همزمان با آغاز دولت آقای روحانی این سمت را داشته است و در این سالها جلسه ای مصوبه ای نبوده که متوجه شویم. 

چرا رسانه ها در این باره اعتراض نمی کنند؟

نصراللهی: ما باید در مورد مباحث مربوط به جان آدم ها حساس باشیم. سازمان پدافند کشور کدام کار برجسته ای انجام داد و جریان بحران کشور را معکوس کرد و حساسیت ها را بالا برد؟ ما هنوز در ابر بحران کرونا گیر هستیم و سوالم این است درباره مدیریت بحران کرونا کسی سازمان مدیریت بحران و سازمان پدافند عامل را نشناخت. اگر سازمان پدافند شرکت می کرد از جای دیگر به عنوان نماینده شرکت می کرد اما حالا آقای رییسی اخیرا دستور داده از سازمان پدافند عامل در این شوراهای مختلف مدیریت بحران شرکت کنند. من می گویم خود این سازمان ها باید مطالبه گر باشند. آیا مدیریت بحران فقط به سیل و زلزله است؟ نه. شما کجا دیدید رییس ستاد مدیریت بحران غیر از سیل و زلزله درباره موضوع دیگری حرفی بزند؟ حالا جالب است که درباره سیل و زلزله قبل و بعدش را کاری ندارد و همان موقع سیل و زلزله حرف هایی می زند که ای کاش نزند. ما در آستانه تغییرات در قوه قضاییه این حرف ها را می زنیم و جالب است که درباره همه چیز گمانه زنی شده اما درباره مدیریت بحران هیچ کسی حرفی نزده است این یعنی که هیچ فردی درباره مدیریت بحران دغدغه ای ندارد و این خیلی ناراحت کننده است. انگار که برای آقایان مهم نیست و ان شا الله این لایو کمک کند نظر مسئولین کشور جلب شود به اینکه کشور ما حال خوبی ندارد.
جالب بود در سال ۹۵ زمانی که در سیستان و بلوچستان و ایلام سیل آمده بود آقای نجار آمده بود و می گفت خداراشکر سیل آمده و درختان آبیاری شده و رودخانه ها آب جاری شده و مردم خوشحالند این درست زمانی بود که مردم در دل بحران بودند و رییس مدیریت بحران آمده و این حرف را می زند آنهم در شرایطی که مردم اموال و خانه هایشان را از دست دادند و جالب است همان زمان تابناک اعتراض کرد و سازمان صداوسیما به صورت طنز در بخش خبری آن را مطرح کرد. آقای نجار از زمان آقای احمدی نژاد و بعد از آن روحانی مدیریت بحران را در دست داشتند و من احتمال می دانم به دلیل هم شهری بودن با احمدی نژاد و روحانی این سمت به آقای نجار داده شده است. یکی از مهم ترین اشکال های مدیریت بحران غلبه نگاه سیاسی و مجیزگویی است که در زمان زلزله گفتند دیواری که عکس آقای احمدی نژاد روی آن نصب بوده نریخته است. بحث ما شخص نیست بلکه نوع رفتار است. در قانون جدید مجلس شورای اسلامی درباره رییس سازمان مدیریت بحران کشور آمده از میان افرادی که سابقه در بخش مدیریت بحران دارند و ۷ سال سابقه کار در این حوزه دارند و همچنین تحصیلات دانشگاهی مرتبط دارند باید برای دوره پنج ساله مدیر دیگری انتخاب شود و با پذیرش رییس جمهور عفو می شود. من تحصیلات آقای نجار را جست و جو کردم و دیدم که در همه بیوگرافی هایشان فقط خورده کارشناسی ارشد و مشخص نبود چه رشته ای تحصیل کردند. 

اینکه رییس ستاد مدیریت بحران یک کشوری مداح باشند و شغل تخصصی شان این باشد و به واسطه آشنایی چنین سمتی بگیرند شبیه به کارشناسی ارشد این دوستمان است. به نظرم چنین فردی باید در حوزه های اجتماعی و فرهنگی مشغول به کار شود نه حوزه مدیریت بحران.

نصراللهی: من نمی دانم مدرک مرتبط دارند یا نه اما وقتی جست و جو کردم چیزی مبنی بر این نیامد و اگر مرتبط بود می نوشتند و احتمالا غیر مرتبط است. البته من با نظر شما مخالفم چون معتقدم کسی که مداح است و صدای خوبی دارد و آدم معتقدی است می تواند تاثیر مرتبطی هم داشته باشد و کار اعتقادی کار دلی هم هست و ممکن است من نوعی مداحی هم بکنم و واقعا مستحق آن پست هم باشم. برای مثال افرادی هستند که رشته تحصیلی شدن با شغل شان مرتبط نیست اما در شغل شان بسیار موفقند مثل مرتضی حیدری که در رشته فیزیوتراپی تحصیل کرده اما مجری است و در اجرا هم انصافا موفق است. در هر صورت می خواهم بگویم آنچه در اینجا نوشته شده با آنچه به آن عمل می شود با هم مغایرت دارد. 

به نظر شما چرا رسانه ها در حال حاضر نسبت به کارآمدی یا غیرکار آمدی مدیریت ستاد بحران حساس نیستند؟ شناختی در این زمینه ندارند مطامع شخصی دارند و …؟

نصراللهی:  همه گزینه ها می تواند درست باشد. یکی از مشکلات ما اطلاعات ناکافی از مخاطرات و بحران های کشور است. متولی رسمی بحران کشور باید ایمان و باور داشته باشد اگر می خواهد مخاطرات تبدیل به بحران نشوند و اگر می خواهد تلفات بحران ها کم شود باید از کمک رسانه ها استفاده کند و رسانه ها را مطلع کند و به صورت هفتگی با آنها جلسه داشته باشد آنهم با همه رسانه های رسمی. باید بدانند که کشورهای دیگر چطور از رسانه برای آموزش مردم استفاده می کنند؟ بنابراین اگر رسانه های ما حساس و آگاه نیستند بخشی از آن به کم کاری سازمان مدیریت بحران برمی گردد. اما از طرفی رسانه ها هم وظیفه دارند آنجایی که مسئولان کارشان را به درستی انجام نمی دهند ورود کنند و از آنها مطالبه کنند و نقش نظارتی شان را ایفا کنند. سازمان مدیریت بحران و سایر سازمان ها به دلیل منافعی که دارند نمی خواهند اشکالاتشان را بگویند و رسانه ها باید نظارت و مطالبه کنند. جدای از اینها ما که مسلمان هستیم از نظر شرعی باورمان این است که اگر می توانستیم یک انسان را با پیش بینی و پیش گویی نجات دهیم و نجات ندادیم انگار مرتکب قتل شدیم. آقای نجار در سال ۹۶ در مصاحبه با خبرگزاری برنا گفتند عمده رسانه ها دانش عمومی درباره مدیریت بحران ندارند و حرف من این است چه کسی باید اینها را آگاه کند؟ شما کجا دانشگاه و رسانه را صدا زدید تا از وضعیت بحران کشور مطلع شان کنید؟ در همان مصاحبه حرف های عجیبی زده است و گفته سازمان مدیریت بحران سازمان سیاست گذار حمایت کننده و هدایت کننده است و نظارت کننده است و وظیفه ما کار اجرایی نیست و وظیفه من نیست که برف پارو کنم بلکه وظیفه دستگاه های اجرایی است. بحث وضعیت جمعی به هواشناسی مربوط است بزرگ راه فرودگاه سازمان هواشناسی زیر نظر وزارت راه و شهرسازی است و به ما مربوط نیست و اگر هم قصوری بوده قصور وزارت خانه بوده است. البته من حرفم این نیست که آقای نجار باید برف پارو کند و هیچکس هم چنین انتظاری از او ندارد اما اینکه کل تهران به دلیل بارش برف فلج شده و اینکه رییس سازمان مدیریت بحران هم چنین حرفی بزند برای ما عجیب است. 

ماده ۱۱ و ۱۲ همین قانون اعلام می کند دستورالعمل های احتیاطی و پایش های سرزمینی توسط سازمان مدیریت بحران باید انجام شود و اگر کارش را درست انجام داده بود متوجه می شد که برای مثال این گردنه برف گیر است و تجهیزات مناسبی در راهداری وجود ندارد و قاعدتا با اولین برف گردنه بسته شده و همشهریان ما تلف می شوند. این دیدگاه را خودشان باید داشته باشند و پایش مواد ۱۱ و ۱۲ با چه کسی باید باشد؟ چه کسی باید بر آن نظارت می کرده؟ شما دستگاه نظارتی هستید اما نظارت این طور نیست که صبر کنید تا یک اتفاقی بیفتد و باید پیش بینی هم می کردید. باید سازمان مدیریت بحران به خودشناسی برسد و یک نسخه از قانون را بخوانند. 

نصراللهی: در ماده ۱ قانون جدید همین آمده که به منظور ارتقای توانمندی جامعه در امور پیشگیری و پیش بینی پاسخ موثری در برابر مخاطرات طبیعی و حوادث با ایجاد مدیریت یکپارچه و … می گوید برای مدیریت کشور همه باید این احکام را اجرا کنند. حالا سوال این است اگر واقعا اینها به عهده سازمان مدیریت بحران نیست پس چه کسی باید مردم ما را حساس کند؟ نخ تسبیح مخاطرات و بحران های کشور چه کسی است؟ 
به قول آقای رییسی در زمان ریاست شان بر قوه قضاییه که در صحبت هایشان که گفتند ترک فعل، اگر این قانون و سیاست اجرایی شود، امروز باید از همه افراد از جمله متولیان فعلی مدیریت بحران در کشور سوال شود که چرا شما ترک فعل کردید؟ این خیلی مهم است که اگر می گوییم آگاه شدن و آگاه کردن، حساس شدن و حساس کردن مقدمه پیشگیری و مدیریت درست بحران هست، اولین جایی که به ذهن می رسد سازمان مدیریت بحران است. تحقیقات نشان می دهد این کار انجام نشده و در شرایطی که همه مدیریت ها تغییر کرده انتظارمان این است که در بحث مدیریت بحران کشور که با جان و مال مردم سر و کار دارد واقعا توجه بیشتری شود. خیلی عجیب دست اشتباه هایی که رخ می دهد همان اشتباه های قبلی است‌.

وقتی بحران ایجاد می شود با توجه به اینکه متولی این ماهیت وزارت کشور است مسئولیت تقسیم کار و خدمات با چه کسی است؟ طبق امکانات موجود باید از بودجه خرید کنند و به افراد آسیب دیده بدهند. حتی در بخش تقسیم کمک ها هم یک اجماع خاصی وجود ندارد و دیدید که بسیح از یک طرف نیروی انتظامی و سپاه و ..‌ از طرف دیگر خودشان اقدام می کنند و یک بلبشویی ایجاد می شود. دلیل این به کدام مرجع برمی گردد؟ آیا در قانون مولفه های مناسبی در این باره نداریم یا اینکه مدیریت نمی تواند اینها را جمع کند؟

نصراللهی: فکر می کنم اینکه بخش های مختلف کشور و افراد حقیقی و سلبریتی ها به میدان می آیند یک فرصت است و از مزیت ها است اما برخوردهایی با اینها شده که دیگر جرات نمی کنند جلو بیایند. سازمان مدیریت بحران کشور باید اینها را سر و سامان دهد.یکی از مشکلات مان عاطفی بودن مردم است که می خواهند در شرایط خاص همدیگر را کمک کنند اما مدل ندارند! خودشان باید مدل بنویسند یا یک کار حاکمیتی است؟ در این بین ممکن است عده ای سواستفاده کنند و مسئولیت و عواقب این سو استفاده ها بر گردن مسئولین حاکمیتی است. چون قوانینی تصویب نکرده است. 
نکته دیگری که خیلی مهم است و آنهم اینکه مردم در این مواقع حساس دیگر به کمیته امداد کمک نمی کنند اما به یک سلبریتی مذهبی و هنری کمک بسیار زیادی می کنند خودش نشان دهنده بحران بی اعتمادی است. یعنی مردم با این کارشان می گویند من به دستگاه رسمی اعتماد ندارم. سازمان مدیریت بحران بخش های مختلف پژوهشی و پیشگیری دارد و باید بگوید چرا این اتفاق افتاده و ما چه کنیم که از این ظرفیت ها استفاده کنیم؟ یا نکته ای که گفتید در ماده ۱۲ یکسری دستگاه ها هست در سازمان مدیریت بحران کشور که می گوید هر کدام از سازمان ها باید چه کار کنند؟ در ماده ۱۲ وظایف دستگاه های مسئول را بیان می کند. من چند سال پیش در مصاحبه ای گفتم در کشور ما که بحران های زیادی داریم باید آموزش مدیریت بحران از مهدکودک ها آغاز شود و در دانشگاه ها و مدارس اجباری شود. حالا چنین موضوعی در قانون آمده اما ممکن است آموزش و پرورش نخواهد چنین کاری کند، چه سازمانی باید جلوی او بایستد؟ سازمان مدیریت بحران کشور. از طرفی اگر سازمان مدیریت بحران کشور ساکت است چرا همکاران رسانه ای مطالبه نکردند؟ من به عنوان استاد دانشگاه رسانه این طرح را پیگیری کردم تا چنین درسی در دانشگاه ها اجباری شود. اما هزار مانع در وزارت علوم ایجاد می کنند.  
نمی گویند ما اجرا نمی کنیم اما اذیت می کنند و برای مثال می گویند باید این تعداد استاد داشته باشید. متاسفانه ما یکسری مقرراتی داریم که به جای تسهیل کردن، کاری می کنند که آن کار پیش نرود. حالا امیدواریم در دولت جدید بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری که فرمودند بازسازی انقلابی چنین حرکتی صورت بگیرد هم در حوزه مدیریت بحران و هم در رسانه. 

در هشت سال گذشته به سازمان مدیریت بحران از صفر تا بیست چه نمره ای می دهید؟ 
نصراللهی: ما یک وقتی می خواهیم سازمانی را با توجه به تحولات پیرامونی قضاوت کنیم و یک زمانی هم هست که سازمانی را می خواهیم نسبت به چهار دهه قبل قضاوت کنیم. اگر می خواهیم نسبت به قبل قضاوت کنیم انصافا کارهایی انجام شده که درخور تقدیر است. اما اگر بخواهیم تحولات پیرامونمان را نگاه کنیم و انتظاراتی که از ما می رفت به نظرم باید چند نمره از جای دیگری بگیرند تا نمره صفر بدهند. وضعیت کشور خوب نیست و این به معنی این نیست که افرادی که در سازمان مدیریت بحران هستند کار انجام ندادند و یا کارشناس نیستند. اتفاقا بدنه سازمان مدیریت بحران کشور بدنه قوی دارد اما نوع نگرش و رویکرد و نگاه و راهبرد مقامات اصلی سازمان اشتباه است و رویکردی سنتی و کمی و رویدادی دارند و راهبردی انفعالی و واکنشی دارند. رییس ستاد مدیریت بحران بارها گفت دعا کنید در تهران زلزله نیاید اگر قرار باشد با دعا حل شود چرا سازمان مدیریت بحران داریم؟ هرچند همه ما به دعا اعتقاد داریم. 

به مدیر سازمان مدیریت بحران چه نمره ای می دهید؟

نصراللهی: سازمان بدنه کارشناسی قوی دارد اما غلبه نگاه غیرکارشناسی و سیاسی و استفاده نکردن یا استفاده نا کافی از کارشناسان همان سازمان و کارشناسان دیگر و ناهماهنگی با دستگاه های مخالف و استفاده نکردن یا استفاده ناکافی از رسانه های رسمی و رسانه های جدید سازمان مدیریت بحران را سازمانی ناکارآمد و در بحران کرد. من تا امید نیستم و می گویم با همین بدنه کارشناسی و همین رسانه ها جهاد و تحرک و جریان آموزش رسانه ها در گام اول برای اینکه حساس شان کنیم و در گام مردم. بعدی استفاده از ظرفیت رسانه ها است. مصرف رسانه ای مردم تغییر پیدا کرده است. مردم حدود ۵ ساعت از روزشان در فضای مجازی هستند و بنابراین هر کنشگر سیاسی اقتصادی برای موفق شدن خود باید به فضای مجازی ورود کند. سازمان مدیریت بحران از اینها استفاده نمی کند. در مدت یکسال می شود همین سازمان مدیریت بحران را به خوبی مدیریت کرد و دلسوز و همراه مردم بود تا مخاطرات تبدیل به بحران نشوند و اگر خدای نکرده بحرانی رخ داد تلفات کمتر باشد.

به سواد رسانه ای ما در حوزه بحران چه نمره ای می دهید؟

نصراللهی: در سوال قبلی گفتم. با کمی گری موافق نیستم که بخواهم نمره دهم. هرکاری می خواهد انجام شود چه اعتماد سازی چه اعتماد زدایی نقش دارند و در بحران هم نقش دارند و ما رسانه ای ها هم در این زمینه آگاه نبودیم و من نمره ۱۰ می دهم. برای مثال در دهه ۸۰ ریزگردها را داشتیم و رسانه ها به آن نپرداختند و الان شده موضوع امنیت ملی کشور. بحثم این است که اگر مسئولان مشکلات را پنهان نگه می دارند قابل درک است اما چرا رسانه ها به آن نمی پردازند؟ اگر در موضوع ریزگردها آن زمان رسانه ها ورود می کردند الان کار به اینجا نمی رسید. ما بحران های زیادی در کشورمان داشتیم مثل بحران نفوذ ترور شهید فخری زاده و بحران ناکارآمدی رسانه ها و …  اگر ما این بحران ها را بدانیم و معتقد به پیشگیری آن هم باشیم چه نمره ای به رسانه ها می دهید؟ من می گویم یکسری بحران ها مثل سیل قابل پیش بینی است و رییس سازمان مدیریت بحران از طریق رسانه ها می تواند به مردم آموزش دهد که سیل می آید و اینطوری خودتان را محافظت کنید. اما می بینیم سیل و برف و طوفانی که می آید به دلیل اشکالات و اشتباه های مشابه است. بخش های مختلف از جمله رسانه ها باید نوع نگرش و راهبردشان را به مخاطب بگویند و بدون راهبرد نمی شود پیش بینی و پیشگیری و مداخله کرد. دستگاه های مخالف باید برنامه داشته باشند برای بحران ها. ما باید بدانیم وضعمان چطور است و چرا اینطوری شده و این وظیفه حرفه ای و شرعی و اداری است و اگر از روی دلسوزی به دولت جدید انتقاد می کنیم می خواهیم بگوییم که این مهم است.

اولین کاری که رییس سازمان مدیریت بحران باید انجام دهد چیست؟ 

نصراللهی: دعوت از دانشگاهیان رسانه ها و سازمان ها در فضای آرام و صمیمی است تا همه به رفع و بیان مشکلات بپردازند. داشتن چشم انداز تشکیل راهنما و … است. او باید دیدگاه ها را بشنود و در جهت رفع شان برآید. 

جمع بندی می فرمایید.

نصراللهی: مشکلات مدیریت بحران را گفتم که با همین قوانین می شود بحران ها را مدیریت کرد و مشکل ما در مدیریت است نه در ساختار و قوانین. غلبه مشکلات سیاسی باعث شد از کارشناس های دیگری استفاده نشود و مدیریت فعلی بحران خود را عقل کل می داند و داشتن رویکرد سنتی اش باعث شده وضعیت کشور ما الان به چنین روزی بیفتد. رویکرد و نوع نگاه سازمان مدیریت بحران باید رویکرد پیشگیرانه باشد نه اینکه وقتی بحران رخ داد یادش بیفتد‌.تخصیص اعتبار در بخش پیشگیری سرمایه گذاری است و لازم است برنامه جامعی باشد و از ظرفیت رسانه ها استفاده شود و رویکرد آینده پژوهانه داشته باشیم‌. به هماهنگی باید توجه ویژه ای شود که این الان وجود ندارد. از ان جی او ها هم باید استفاده حداکثری شود.

آسیب های روحی، تخصصی و اشکالات ساختاری و اداری وجود دارد و در بخش عمومی کم اطلاعی از ذات کار رسانه ها را و نیازهای آنها در بحران را جزو اشکالات عمومی سازمان مدیریت بحران می دانم. اطلاعات ناکافی از روند کار در رسانه ها و تفاوت قائل نشدن بین ظرفیت ها و بخش های مختلف رسانه ها اسیب دوم هست. اطلاعات اشتباه و ناکافی از ویژگی های مخاطبان و نیازهای آنها هم یکی دیگر از آسیب های عمومی سازمان مدیریت بحران است. عادت به ارتباط با رسانه های رسمی و اشتیاق به بهره برداری سیاسی و خود تبلیغی در بحران ها از آسیب های عمومی سازمان مدیریت بحران است.

در بخش تخصصی شناخت ناکافی از بحران، شناخت ناکافی از مدل های مدیریت بحران و بایسته‌های آنها، شناخت ناکافی از تاک تیک های رسانه‌ای بحران، ضعف در طراحی سناریوهای مختلف، در بخش اشکالات ساختاری و اداری ضعف های ارتباطی درون سازمانی، فقدان باور یا ساز و کار اقدامات تیمی و تعریف و تشریح آن و نداشتن سخنران های مسلط به امور رسانه ای و رویکرد سنتی و استراتژی انفعالی و غلبه رویه و کار اداری اشکالات ساختاری و اداری است.

پیامد این اشکال ها باعث تاخیر در شروع و تعجیل در استاپ در بحران های مختلف، غلبه شعارها بر اقدامات، تعدد سخن گویان، فرصت سوزی اعتماد زدایی مخاطب گریزی و گل به خودی و … مهم ترین عوارض اشکالاتی است که در بخش ساختاری و تخصصی است. 

انتهای پیام/