این پدر و دختر طلسم ایران در آسیا را شکستند

به گزارش “ورزش سه”، د‌ر کود‌کی، وقتی د‌ر کنار پد‌ر، روی نیمکت‌های مرد‌انه فوتبال می‌نشست، آرزویش این بود‌ که پسر باشد‌ و فوتبال بازی کند‌. این تنها آرزویش بود؛ می‌خواست فوتبالیست باشد و د‌ر استاد‌یوم فوتبال بازی کند؛ این رؤیای کود‌کی‌اش بود. بازیکن شد، گل زد‌ و مربی شد. می‌گفت جز سلامتی آرزوی دیگری ندارد، چون آرزوهای دیگرش را خودش به دست خواهد آورد.

بخشی از این جملات حرف‌های پایانی مصاحبه مریم ایراندوست در آذرماه سال ۱۳۹۴ است. درست اما چهار سال و شش ماه قبل، او در یک قدمی رسیدن به رویایی شیرین نه تنها برای خود که برای یک نسل از بانوان و ورزش ایران بود، اما پیش از اینکه در تاریخ ۱۵ خردادماه ۱۳۹۰ سوت بازی ایران و اردن در مسابقات مقدماتی المپیک لندن ۲۰۱۲ به صدا درآید، نماینده‌ بحرینی مسابقات سر رسید و دختران ایرانی را به دلیل پوششی که داشتند، از حضور در مسابقه منع کرد، تا حالا و پس از بزرگ‌ترین موفقیت تیم ملی بانوان، آن قاب‌های تلخ از فوتبالیست‌های بانوی ایرانی در صفحات مجازی که آن روزها وجود نداشتند، دست به دست شود.

مریم ایراندوست می‌توانست ۱۱ سال قبل فوتبال زنان را به اولین موفقیت بزرگ و تاریخی‌اش برساند، اما یکبار دیگر محدودیت‌های بانوان ایرانی در مجامع بین المللی مانع شد تا به دلیل پوششی که داشتند، با غرض‌ورزی حکم به برتری سه بر صفر تیم ملی بانوان اردن داده شود. حالا از موفقیت تیم ملی بانوان و اولین صعود به رقابت‌‎های جام ملت‌های آسیا خوشحالیم، اما این موفقیت می‌توانست سال‌ها قبل‌تر رخ بدهد. انگار طلسم شده بود و این طلسم درنهایت در شروع دهه سوم قرن بیست و یک توسط دختری شکسته شد، که گزافه گویی نیست اگر او را سوپراستار فوتبال زنان ایران بدانیم؛ دختری که موسس تیم فوتبال بانوان ملوان است و مبلغ ۱۰۰ میلیون تومانی قراردادش، در زمان خود رکورد شکست؛ هر چند این مبلغ هیچ گاه از سوی باشگاه ملوان به او داده نشد و درنهایت هم بخشیده شد.

 

پدرش نصرت ایراندوست فوتبالیستی ملی پوش و بسیار مطرح در تیم مدعی آن سال‌های ملوان بود و به واسطه تولد در خانواده‌ای فوتبالی تا چشمانش را باز کرد، با توپ و زمین فوتبال گره خورد. مریم ایراندوست به فوتبال علاقه شدیدی پیدا کرده بود، اما از همان سال‌های ابتدایی مشکلات شروع شد. نصرت ایراندوست اینطور در این مورد توضیح می‌دهد:« دختر من بهمن ۵۷ متولد شد و تا ۱۲ سالگی من هر جا می رفتم دنبالم بود؛ تمرین می رفتم یا هر جای دیگر، ولی یک مقدار استخوان درشت بود و وقتی ۱۲ ساله شده بود، همه فکر می کردند ۱۶، ۱۷ سالش است. یک روز می‌‍خواستیم استادیوم برویم که مانع شدند. آن روز ولی دوستانم حمایت کردند و توانستم با دخترم وارد ورزشگاه شوم.»

 

در ۱۲ سالگی دیگر زمان آن رسیده بود که مریم ایراندوست خودش کم کم سفت و سخت برای رسیدن به آروزهایش تلاش کند و بازی در یک سالن فوتبال اولین شروع او می‌شود. پدرش این ماجراها را اینطور توضیح می‌دهد:« یک روز مریم از من درخواست کرد که سالن بگیریم. رفتیم سالن گرفتیم و خانوادگی بازی کردیم و خیلی خوششان آمد. بعد از آن دیگر دخترم ول‌کن فوتبال نبود. دنبال این بود که ۱۰ نفر جور کند و هر طور شده فوتبال بازی کند. شد سال ۸۲؛ آن زمان در ملوان کمک آقای صالح نیا بودم و دخترم گفت که می خواهد تیم چمنی درست کند. به حرفش گوش کردیم. یک تیم بانوان تشکیل دادیم و اجازه تمرین در یک زمین محصول که پشت خانه یکی از بازیکنان تیم بود را گرفتیم. خودم روزهای اول می‌رفتم و به آنها تمرین می دادم. من رفتم یکی دو ماهی آنها را تمرین دادم. یکی دو ماه تمرین دادم ولی دیگر خودم نمی توانستم و مریم گفت تو دیگر همه چیز را گفتی و خودم از اینجا به بعد ادامه می‎‌دهم.»

 

تیم بانوان ملوان با مساعدت مسئولان وقت باشگاه و پافشاری مریم ایراندوست تشکیل می شود. اما خودش به دلیل مصدومیتی که در ۲۶،۲۷ سالگی با آن مواجه می‌شود، مجبور می‌شود با عنوان مربی بازیکن کارش را در ملوان دنبال کند و تا همین چند سال پیش هم وقتی برای بار دوم تیم ملوان را پس از انحلال تشکیل دادند و مریم ایراندوست کمبود بازیکن داشت، خودش وارد زمین می‌شد و پا به پای بازیکنان جوان تیمش می‌دوید. مریم ایراندوست در برهه اول تیمی قدرتمند را می‌سازد که در طی چند سال با شهرداری بم با مربیگری مرضیه جعفری مدعیان اصلی قهرمانی بودند. نصرت ایراندوست درباره آن روزها می‌گوید:« سال ۸۳ لیگ برتر شروع شد و تیم ملوان توانست عنوان‌های زیادی را در سال‌های بعدی کسب کند. حتی در اولین دوره قهرمان جام حذفی ایران شدند و پس از مدتی خانم شجاعی ملوان را مربیگری کرد که انصافا هم کارشان خیلی خوب بود. مریم به تیم ملی رفت و با آن تیم ها نگذاشتند  و با گریه از زمین بیرون آمدند. بعد هم در دوره آقای کفاشیان اردوهای مریم را تعطیل کردند و به شرایط تیم اهمیتی ندادند و پس از بی‌توجهی‌ها او استعفا داد.»

 

پس از استعفا از تیم ملی، مریم ایراندوست بار دیگر سرمربی ملوان شد و در شرایط مالی سختی این تیم را هدایت می‌کرد. اما پس از مدتی به دلیل برخی حواشی در دوران مدیریت رضائیان منحل شد. نصرت ایراندوست این اتفاق را رویدادی تلخ توصیف می‌کند:«  من در همان زمان که تیم انحلال پیدا کرد، رئیس آکادمی ملوان بودم، خیلی به آقای رضائیان تاکید کردم که اشتباه می‌کنی. گفتم کار شایسته‌ای نیست. البته یک نفر بود که تمام موضوعات زیر سر او بود و الان هم در ترکیه و یکی از شبکه‌های تلویزیونی خارجی کار می‌کند. آدم بسیار منفی‌ای بود و به مدیران بالا دست گفته بود که این‌ها (تیم بانوان ملوان بندرانزلی) اضافه هستند و بار اضافی باید از کشتی خارج شود. حرف‌های سخیفی که شایسته نبود در مورد دختران ما زده شود. من به چشمم دیده بودم که بانوان ما چه سختی‌هایی تحمل می‌کنند. پسرها راحتند؛ می‌روند و هر جایی بخواهند فوتبال بازی می‌کنند، ولی دخترها پوشش دارند. جالب اینکه مسئولان بالایی ما زیاد سخت نمی‌گیرند. الان ببیند همین آقای عزیزی خادم چقدر روحیه داد. دوبار در تمرینات حاضر شد و با تیم صحبت کرد و انرژی داد. خانم موسوی دلش با تیم بود. خدا پدر عزیزی خادم را بیامرزد. می گفت من پدرم فوت کرده ولی دلم پیش شماست. مسئولان رده بالای ما اینطور فکر می کنند ولی رده پایین‌ها طوری دیگر. دختران ما شایستگی این را دارند که در تمام رشته ها در سطح جهان برتر باشند. الان پسران ما را ببینید. دختران ما هم می توانند.»

 

مریم ایراندوست پس از انحلال ملوان بندرانزلی کشور را ترک کرد و پیش از اینکه دوباره برگردد و در ملوان و تیم‌های دیگر مربیگری کند و به تیم ملی برسد، مدتی در ترکیه زندگی می‌کرد. او با پیشنهاداتی هم برای مربیگری در برخی کشورها روبرو شده که خودش می‌گوید وقتی احساس کرد، ماجرا سیاسی شده و به حجاب او پرداخته می‌شود، قید حضور در آن تیم‌ها را زد. نصرت ایراندوست هم در بخشی از حرف‌هایش اینطور به این موضوع اشاره می‌کند:« از مریم ما چندین بار درخواست کردند برود اتریش، بلژیک و برخی کشورهای دیگر، اما گفتند نباید حجاب داشته باشی. ما ایرانی هستیم و با آداب و رسوم این کشور بزرگ شده ایم و به خاطر همین مسائل نرفت و در ایران ماند. امیدوارم پایین دست‌ها طوری رفتار کنند که دختران ما که مظلوم هستند به شایستگی ای که دارند برسند.»

 

 

همیشه نگاه متفاوتی که به دختر و پسر در جامعه ایران وجود دارد، سبب شده تا انجام فعالیت ورزشی برای دختران با محدودیت‌ها و دشواری‌های بیشتری همراه باشد. نصرت ایراندوست در پاسخ به این سوال که آیا ورزش کردن دخترش در شهرانزلی برای او مشکلاتی به همراه داشته یا خیر می‎‌گوید:« خوشبختانه ما در انزلی چنین چیزهایی نداریم. وقتی به دخترم اجازه ورزش کردن دادم، هیچ کس ایرادی نمی گرفت و چیزی نمی‌گفت. مریم قبل از فوتبال خودش قهرمان دو و میدانی و بسکتبال بود. یادم می آید یک روز او باید می‌رفت امتحان دانشگاه می‌داد، ولی مسابقات بستکبال داشت و از ما درخواست کرد که به مسابقات برود. من به مادرش گفتم درس همیشه هست ولی مسابقه نیست. بعدها هم دانشگاهش را تمام کرد. شاید در خیلی از شهرهای ما این ممانعت به وجود بیاید که نگذارند دختران ورزش کنند یا به طور خاص فوتبال بازی کنند، که با مرور زمان شرایط تغییر کرده است. مثلا در ابتدای دهه هشتاد می‌گفتند یعنی چه که دختر فوتبال بازی کند؟؟ الان ولی فکر نمی کنم چنین چیزی باشد. حتی در سطح روستاها. ما در تیم ملی بانوان بازیکن از ایلام داریم. ما بازیکن برازجانی داریم. این فوتبال متعلق به همه ایران است و خوشبختانه قطعا همه ایران موافقند بچه‌هایشان فوتبال بازی کنند که دختری از برازجان می آید و فوتبال بازی می کند و ملی پوش می‌شود.»

 

نگاه نصرت ایراندوست و شرایطی که او برای ورزش کردن فرزندش فراهم کرده، بی‌شک تاثیر بسیار زیادی در شکل‌گیری آینده مریم ایراندوست و حالا تیم ملی بانوان ایران داشته است. از ایراندوست خواستیم تا با صحبت‌هایش این فرهنگ را بیش از چیزی که هست، ترویج دهد. بازیکن سابق تیم ملی فوتبال و ملوان بندرانزلی که در حال حاضر با عنوان معاونت اجرایی در باشگاه فعالیت دارد، به این موضوع اینطور واکنش نشان داد:« باید بچه‌هایشان را باور کنند. اگر خودشان باور کنند که دختر با پسر هیچ فرقی نمی کند، شرایط تغییر خواهد کرد. ممکن است خانواده‌ای مدتی از پسرش اطلاع نداشته باشد و بعد متوجه شود که فرزندشان اعتیاد دارد. یعنی می‌خواهم بگویم، اگر منطقی برخورد کنند هیچ فرقی ندارند. بگذارید بروند کار سالم بکنند. فوتبال، والیبال، دو و میدانی و .. من بارها و بارها گفته ام که باشگاه های ما دانشگاه هستند و فراتر از باشگاه تعلیم و تربیت می‌کنند.

 

باشگاه نمی‌گذارد ذهن جوانان به سمت انحراف کشیده شود و انرژی‌شان همانجا تخلیه می‌شود. در باشگاه دیده‌ام که از صبح تا غروب فقط به فوتبال فکر می‌کنیم. می نشینیم و در مورد فوتبال حرف می‌زنیم. می خواهند چیکار کنند. فقط انرژی تخلیه شود. من مطمئنم بچه‌های ما ایرانی‌ها چون با آداب و رسوم خوب بزرگ شدیم، اگر در محیط‌های فرهنگی خوب بزرگ شوند، مطمئن باشید موفق می شوند. وقتی چنین مسابقاتی می شود و روی آنتن می رود و پدر و مادران می بینند، خودشان درخواست می‌کنند و تقاضا برای ورزش کردن در جامعه بالا می‌رود. در باشگاه ملوان بندرانزلی وقتی در اتاقم هستم، می‌توانم پدر و مادرانی که فرزندشان را برای ورزش می‌آورند، ببینم و واقعا این اتفاق خوشحالم می‌کند. خوشحال‌تر می شویم که تعداشان زیادتر شود. این نتایج (صعود تیم ملی بانوان به جام ملت‌های آسیا) قطعا تاثیرگذار است. وقتی سردار آزمون، طارمی و دیگر بازیکنان ما در اروپا می‌درخشند، بچه‌ها علاقمند می‌شوند.»

 

درنهایت مریم ایراندوست پس از پشت سر گذاشتن یک مسیر طولانی برای دومین مرتبه در آستانه مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا با حضور عزیزی‌خادم در راس فدراسیون، به عنوان سرمربی جدید تیم ابلاغ می‌گیرد و اینبار با استفاده از تجربیات گذشته اگر چه زمان آنچنانی برای آماده‌سازی تیمش نداشت، توانست سرانجام تیم ملی بانوان ایران را برای اولین مرتبه به رقابت‌های جام ملت‌های آسیا برساند و این اتفاق در حالی رقم خورد که از ابتدای این مسیر نصرت ایراندوست در کنار او بود. پدر مریم ایراندوست در مورد شرایط تیم ملی ایران در آن برهه می‌گوید:«  نزدیک به دو سال تیم ملی بانوان منحل شده بود و حتی از رنکینگ هم خارج شده بود. پس از یک ماه تیم برای انجام بازی دوستانه به بلاروس رفت و ۵ ، ۶ تا گل خوردند. همه ناامید بودند. اما بچه ها با تلاش دست به کار بزرگی کردند.»

 

بخش بعدی صحبت‌های نصرت ایراندوست در رابطه با چگونگی آماده‌سازی تیم برای مسابقات بود:« در این مسیر زحمات زیادی کشیده شد. تمام تلاشمان این بود که زنگ تفریح تیم های دیگر نباشیم. خوشبختانه در سری دوم بازی‌های تدارکاتی ابتدا ۲ بر صفر به ازبکستان باختیم و بعد در بازی دوم یک بر یک شدیم که نشان می‌داد روند تیم رو به جلو است.بعد هم  تمرینات پرفشاری را شروع کردند. من یک روز سر تمرینات تیم بودم و گفتم اگر تمریناتی که با شما انجام می‌دهند را به پسرها بگویند، دادشان به آسمان می‎‌رود، ولی سختی‌ها را تحمل کردند و خم به ابرو نیاوردند.»

 

دیدار برابر اردن به نوعی یادآور اتفاقات تلخ مقدماتی المپیک ۲۰۲۰ بود ولی اینبار دختران ایران خندیدند. نصرت ایراندوست که به عنوان مدیر فنی در تیم فعالیت می‌کند، درباره این و اینکه چقدر به دخترش و بازیکنان تیم ملی مشورت می‌داده، گفت:« واقعیت این است که بچه‌ها خانم خودشان تمرین می کنند و تصمیم می گیرند. ما فقط تجربیات کوچکی را انتقال می دهیم و خوشبختانه می ‌پذیرند. خوشحالم در بازی اردن با توجه به آنالیزی که انجام شده بود، تمرینات خیلی خوب پیش ‌رفت. بازیکنان مو به مو کارهای تاکتیکی را اجرا کردند. هدف اول ما گل نخوردن بود که خوشبختانه انجام شد. البته هم ما و هم آنها موقعیت‌های داشتند که دروازه‌بان‌های دو تیم مانع شدند. پنالتی تمرین کرده بودیم و از ۱۱ بازیکن تیم ۷ بازیکن پنالتی‌هایشان در تمرین گل شده بود و ترتیب را همانطور انتخاب کردیم. خوشبختانه دروازه‌بان ما مثل تمام خوزستانی‌ها که من عاشق‌شان هستم، اینقدر رشادت داشت که به پنالتی پنجم نرسیدیم و این بازی را بردیم.»

حضور نصرت ایراندوست و مریم ایراندوست به عنوان مدیر فنی و سرمربی تیم ملی بانوان رنگ و بویی ملوانی به موفقیت تیم ملی بخشیده است. نصرت ایراندوست که مشخص بود از شنیدن این جمله بسیار خوشحال شده است، به آن اینطور واکنش نشان داد:« دست شما درد نکند. اتفاقا همشهری‌های ما پیام می‌دهند و می گویند این موفقیت رنگ و بوی گیلان را دارد. اما این یک کار تیمی بود و مربیان زیادی در این پیروزی دخیل هستند و سه نفر از گیلان هستیم. خانم شهبازی، خانم درودیان که لازم است اسم ببرم که از نظر روانشناسی کلاس های زیادی برگزار کردند. آقای نوشادی. میرجمایلی و … ما همه متعلق به ایران هستیم. ما ایرانی هستیم. به هر حال هر کسی شهر خودش را دوست دارد ولی ایرانی بودن جلوتر از هر چیز دیگری است.»

 

گذشته از ایرانی بودن و گیلانی بودن، این موفقیت به نوعی ثمره تلاش‌های نصرت ایراندوست و دیدگاه او برای ورزشکار کردن خانواده و فرزندانش بوده است. از او خواستیم از احساسش پس از صعود تیم ملی بگوید:« ببیند واقعیت را به شما بگویم، نام ایران برای ما بسیار عزیز است. من و میرجمایلی داشتیم گریه می‌کردیم. بعد هم که دخترم آمد و من را بغل کرد و گریه کرد. با تعریف کردن نمی‌توان حسش را منتقل کرد. کار آنچنانی انجام نشده و قهرمان هم نشدیم، اما این صعود برای ما مثل قهرمانی بود. باید از بازیکنانی مثل سروش رفیعی، سردار آزمون، سروش رفیعی، فرشته کریمی، سارا قمی کاپیتان سابق تیم و بقیه افرادی که ویدئویی برای انگیزه بخشیدن به تیم درست کرده بودند، تشکر ویژه‌ای داشته باشم. پیام هایی که فرستاده بودند، فضای دلچسبی را در میان بچه‌ها ایجاد کرد و آنها احساسی شدند. احساس کردند نماینده ۸۰ میلیون ایرانی هستند. یک بازیکن دقیقه ۸۰ آمد کنار خط و گفت اینقدر دویده‌ام که دارم می‌‎میرم. این روحیه و این رفتار نشان از غیرت و جنگندگی بازیکنان داشت.»  

 

تیم ملی بانوان فوتبال ایران حالا برای اولین مرتبه به رقابت‌های جام ملت‌های بانوان آسیا راه یافته و به زودی کار تیم دوباره در کمپ تیم‌های ملی آغاز خواهد شد. اما آیا بلندپروازی‌های با خانواده ایراندوست همچنان ادامه دارد؟ نصرت ایراندوست در این مورد می‌گوید:« دختر من از من بلندپروازتر است و دوست دارد به جایی برسد که خیلی بیشتر و بالاتر از این‌ها باشد. من در باشگاه ملوان هم مسئولیت دارم و واقعا از آقای نوری ممنونم که اجازه داد در کنار تیم باشم. من مسابقات قبلی را نبودم ولی این مسابقه را اجازه خواستم و ایشان اجازه داد. بازی‌های دور بعدی ۳۰ دی ماه در هندوستان برگزار خواهد شد. مریم اجازه استراحت نمی‌دهد و مطمئنا بلافاصله اردوی بعدی تیم تشکیل خواهد شد. آقای عزیزی خادم هم علاقمند هستند و ممانعت نمی‌کنند. نهایتا ۱۰ روز دیگر اردو شروع خواهد شد؛ البته من حتما باید از رسانه واقعا تشکر می کنم که واقعا از تیم حمایت کردند. از دوستان فوتبالی که استوری گذاشتند و پیام گذاشتند. واقعا روحیه این بچه ها خیلی بالا رفت. وقتی فیلمی که فرستاده بودند را دیدم، اشک در چشمانم جمع شده بود، که مردم ما چقدر عزیز هستند. امیدوارم این حمایت‌ها ادامه پیدا کند تا در سطح آسیا دختران فوتبال ایران به عنوان تیمی قدرتمند مطرح شوند.»

 

*دور بعدی تمرینات تیم ملی فوتبال بانوان از احتمالا ۱۰ روز دیگر آغاز خواهد شد و حالا باید دید مریم ایراندوست به همراه پدرش و سایر اعضای تیم ملی اینبار چه عملکردی خواهند داشت؟

چهره اصلی تاریخ سازی و طلسم‌شکنی تیم ملی بانوان ایران زنی است که از وقتی چشمانش را باز کرد، خودش را در چمن و در آغوش توپ می‌دید.