چرا حسن یزدانی مهمترین قهرمان امروز ورزش ماست؟
به گزارش ورزش سه ، علیرغم اینکه گفته میشود زمانه، زمانهی ظهور قهرمانها نیست و دیگر حتی در فیلمهای سینمایی هم خبری از قهرمانهای کلاسیک نیست، اما ما در این مملکت و در همین زمانه قهرمان کم نداشتهایم. حسن یزدانی امروز مهمترین قهرمان عرصه ورزش ایران است. او این موهبت را هم به سادگی به دست نیاورده و فراتر از تکنیک و عضله و بدنش، فکر و نگاهش و نوع مواجههاش با حرفهاش به کمک او آمده. یک استعداد خالص که برخلاف بسیاری از ورزشکاران در باد آن نخوابیده و مغلوب آن نشده.
از بعد فنی و تکنیکی یزدانی یکی از جسورترین و فنیترین کشتیگیران تاریخ کشتی ایران است. در زمانه ای که فن زدن و تکنیک در کشتی امروز به واسطه غالب شدن تکنیکهای بدنسازی سخت شده و حتی در بازهای از زمان تا پای حذف از المپیک نیز به دلیل تماشاگر پسند نبودن پیش رفت، یزدانی هیبت یک جنگجوی نترس و تهاجمی را دارد که از همان ثانیه اول انگار وارد یک میدان نبرد حیثیتی میشود. این جسارت و روحیهی جنگندگی او حتی بیش از عنوان ها و مدالهایش برای او محبوبیت آورده وگرنه چند ورزشکار مدالآور همچون او نیز در دو سه دهه اخیر داشتهایم اما باید اعتراف کرد که هیچکدام اقبال عمومی به اندازه یزدانی کسب نکردند و به اندازه او دیدن کشتیهایشان تبدیل به یک آیین عمومی و ملی نشد.
اما همهی آنچه یزدانی را به این جایگاه رسانده فن و تکنیک و روش مبارزهاش نیست و چه بسا عامل مهمتر، دیدگاه و طرز فکر و شخصیت او حول حرفهاش باشد که او را به جایگاهی ممتاز در تاریخ ورزش ایران رسانده است.باید جای یزدانی بود که هر روز تو را ستایش کنند و به همان اندازه از تو انتظار داشته باشند تا فشاری که این همه نگاه و انتظار از تو دارد را بتوانی مدیریت کنی. اغلب نابغههایی که مورد ستایش جامعه قرار میگیرند، از ترس شکست و یا برآورده نکردن انتظارات زود از دنیای رقابت کنار میروند. اما یزدانی یکی از معدود ورزشکاران ایرانی است که توانسته با شکست کنار آید.
اغلب افرادی که به واسطه باهوش بودن و داشتن استعداد خاص مورد ستایش قرار میگیرند معمولا به خاطر ترس از شکست، یا به خاطر اینکه شکست، باور خودشان در مورد مستعد بودنشان را زیر سوال میبرد تن به چالشهای جدید نمیدهند. چه بسیار ورزشکارانی که خود را به مصدومیت زدهاند تا در رقابتی مهم حاضر نشوند! اما یزدانی به طرز عجیبی توانسته از این مهلکهی خودفریبی و ترس خود را نجات دهد و این همان پارامتری شخصیتی و فکری است که نظیر آن کمتر در بین ورزشکاران ایرانی و به خصوص نابغههایش دیده شده است.
میتوان گفت موقعیت یزدانی از نظر سطح انتظاراتی که مردم از او دارند و نگاهی که مردم به او به عنوان قهرمانی نابغه و شکستناپذیر میکنند، مشابه موقعیت غلامرضا تختی است. همچون تختی، دوم شدن هم باعث شرمساری یزدانی میشود و انگار جز قهرمانی و مدال طلا هر نتیجهای برای او ناکامی محسوب میشود. اما تختی با آن روحیه خاص خود چنان خود را در مردم و انتظاراتشان حل کرد که در آخر تاب نیاورد .آقا تختی عنوان جهانپهلوان را از مردم گرفت. عنوانی که این روزها به راحتی به هر کسی بذل و بخشش میشود اما شاید بار این عنوان چنان روی دوش او سنگینی کرد که تاب آوردنش با روحیهی او همخوانی نداشت.
این روزها هر چند سعی میشود تا عنوان پهلوان را به نام یزدانی اضافه کنند و تصویرگران برای کشیدن طرحی از دست انداختن او بر گردن تختی با هم مسابقه دارند، اما چه بهتر که اجازه دهیم او گرههای ذهنی و فکری تختی را نداشته باشد و تنها قهرمانی بماند که حتی با علم به داشتن نبوغ و استعداد، از جنگیدن، مبارزه کردن و بلند شدن پس از شکست نمیهراسد .
چه خوب که قهرمان عزیزکرده ما از چالشهای جدید، نمیهراسد و بیشتر به خاطر دل خود و برای خود کشتی میگیرد. با ادامهی این روند میتواند یک الگوی مناسب حتی برای محققان روانشناسی باشد که تا سالها نحوهی رویارویی او با شکستهایش را با وجود داشتن نبوغ و استعداد به عنوان روش درست و شخصیت مناسب برای زندگی هر انسانی مثال بزنند.
حجت شفیعی
پر بیراه نیست که حسن یزدانی را مهمترین قهرمان فعلی عرصهی ورزش ایران بدانیم.