چهار رکن اساسی احیای جهاد سازندگی از زبان یک جهادگر‌/‌ اقدام بنی‌صدر برای حذف جهاد چه بود

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، دستور رئیس‌جمهور برای احیای دوباره جهاد سازندگی به دلیل تجربه بسیار مثبت جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب می‌تواند مقدمه دمیدن روح تازه به کالبد جامعه در آستانه گام دوم انقلاب اسلامی تلقی شود.

اگر بخواهیم سیر طی شده توسط جهاد سازندگی را در سال‌های گذشته مرور کنیم، باید گفت جهاد سازندگی در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی (ره) با شعار رسیدگی به مناطق محروم و دور افتاده در ایران تأسیس شد، این نهاد در تاریخ ۷ آذر ۱۳۶۲ به وزارت جهاد سازندگی ارتقاء پیدا کرد و به وزارتخانه‌ای در دولت جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد. این نهاد در پی ادغام با وزارت کشاورزی، در دی ماه ۱۳۷۹ فعالیت خود را تحت عنوان وزارت جهاد کشاورزی ادامه داد و هم‌اکنون نیز یکی از وزارتخانه‌های دولت به‌شمار می‌آید.

به نقل از یکی از موسسان جهاد سازندگی، این نهاد انقلابی جوانی بود که منشاء اثر خیر بزرگی برای کشور شد اما جوانمرگ شد، طبیعتا زنده کردن دوباره جهاد سازندگی در کشور باید بر بنای روحیه ابتدای انقلاب قرار گرفته و با زمینه در نظر گرفتن تجربیات سال‌های گذشته را به همراه داشته باشد.

به منظور بررسی همین تجربیات به سراغ محمود طوبی، یکی از  اعضای جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب رفتیم و با وی به گفت‌‌وگو نشستیم.

گفتنی است کتاب خاطرات محمود طوبی تحت عنوان «گروه کارگری الله اکبر و پشتیبانی جنگ جهاد به روایت محمود طوبی» در دست نگارش است و در آینده منتشر خواهد شد.

بخش از موارد مطرح شده در این گفت‌و‌گو به شرح ذیل است:

* فلسفه جهاد سازندگی برای هر شخص یعنی بیشتر از همه کار کن اما کمتر از همه از تشکیلات استفاده کنید

* شما نامه امام در دستور راه‌اندازی شورای جهاد سازندگی را بخوانید، خطاب آن تمام و کمال مردم هستند و نه مسئولان

* تشکیلات جهاد نباید از همه مردم جدا شده و حال به عنوان یک جزیره فعالیت کند

* ماموریت‌های جهاد سازندگی باید برخواسته از نیاز مردم باشد

* متاسفانه برخی طرز فکرشان این است که تا زمانی که من هستم جهاد هست و اگر من بروم جهاد هم حذف شدنی است

* اگر بخواهیم در جهاد سازندگی حقوق پرداخت کنیم، در احیای آن ناتوان خواهیم ماند

* جهاد سازندگی نهادی بود که بنی‌صدر در مورد آن می‌گفت‌ جهاد غول بی‌شاخ و دم است

* در روستاهایی که فکرش را هم نمی‌کنید، دوران محرومیت زدایی و فعالیت جهاد سازندگی شیرین‌ترین خاطرات آن‌ها است

* جهاد در ابتدای انقلاب فقط برای توسعه زیرساخت نبود و بر روی ارتقای اعتقادات مردم هم کار می‌کرد

* وقتی که مهندسی در جنگ به مشکل مواجه شد، گره‌گشای این مشکل جهاد سازندگی بود

* فلسفه جهاد این است که نیاز محور و بر اساس اولویت مردم عمل می‌کند

* آدم متعهد را می‌شود متخصص کرد‌ اما آدم متخصص به این سادگی متعهد نمی‌شود

 

مشروح این گفت‌‌و‌گو به شرح ذیل است:

* اگر سازمان‌دهی جهاد از بالا به پایین انجام شود، باز هم اسیر ایرادات گذشته می‌شویم

فارس: برای شروع بحث اگر به شما بگویند‌ فلسفه جهاد را در یک جمله بیان کنید، چه می‌گویید؟

طوبی: فلسفه جهاد سازندگی برای هر شخص یعنی بیشتر از همه کار کنید اما کمتر از همه از تشکیلات استفاده کنید.

فارس: با سیستم کارمندی و بوروکراتیک حاکم بر فضای دستگاه‌های اجرایی کشور آیا احیا جهاد سازندگی مشابه ابتدای انقلاب ممکن است یا فرهنگ جهاد با این مدل‌های اداری ناسازگاری دارد؟

طوبی: پاسخ شما قطعا خیر است، اگر قرار باشد، سازمان‌دهی جهاد سازندگی به صورت از بالا به پایین انجام شود، باز هم اسیر ایرادات گذشته می‌شویم و نمی‌توانیم زمینه احیای واقعی جهاد سازندگی را مهیا کنیم.

*مادامی که تشکیلات از مردم نباشد‌ به کیفیت کار جهادی نمی‌رسیم

فارس: عده‌ای مطرح می‌کنند که اگر ساختار در این حوزه نداشته‌ باشیم نمی‌توان فعالیت کرد؟

طوبی: سازمان‌دهی جهاد به صورت از پایین به بالا معنی نفی ساختار سازی نمی‌دهد، ببینید پیش از اینکه امام (ره) دستور تشکیل جهاد سازندگی را بدهد، به دلیل نیاز در روستاهای کشور در کل ایران همه محرومیت‌زدایی را در اولویت قرار داده بود، زیرا محرومیت مسئله مردم بود. این امر از روستاهای کشور جوشید و بالا آمد و پس از آن امام خمینی (ره) دستور تشکیل جهاد سازندگی را داد. یعنی سازمان‌دهی ساختار یافته از کف جامعه شروع شده و به حاکمیت رسید و پس از آن حاکمیت به دستور امام، دستور تشکیل شورای جهاد سازندگی را مطرح کرد.

شما نامه امام در دستور راه‌اندازی شورای جهاد سازندگی را بخوانید، خطاب آن تمام و کمال مردم هستند و نه مسئولان. در حقیقت جهاد سازندگی برآمده از متن جامعه بود که آن همه دستاورد برای کشور داشت.

فارس: به تازگی موضوع احیای روحیه ‌و ساختار موثر جهاد سازندگی از سوی رئیس‌جمهور مطرح شده است، در مسیر این فعالیت چه مواردی باید در دستور کار باشد؟

طوبی: زمانی من کارگر بودم، مسئله جهاد سازندگی در کارخانه را منِ کارگر پیش می‌بردم، یک کشاورز ساکن روستا مسئولیت جهاد سازندگی همان روستا را بر عهده داشت، این یعنی تشکیلات جهاد نباید از همه مردم جدا شده و حال به عنوان یک جزیره فعالیت کند، ممکن است یک تشکیلاتی خودجوش تشکیل شده و بدون اتکا به مردم زمینه فعالیت را پیش ببرد اما این تشکیلات نمی‌تواند کیفیت کار جهاد سازندگی ابتدای انقلاب را مهیا کند.

در همین راستا به نظر بنده، جهاد سازندگی باید بر روی چهار رکن اساسی استوار شود، اول اینکه اگر قرار است، جهاد سازندگی در کشور احیا شود، باید از روستا شروع به فعالیت کرده و سازمان‌دهی از پایین به بالا داشته باشد، مادامی که این تشکیلات از مردم نباشد، به کیفیت کار جهادی نمی‌رسیم.

دوم اینکه ماموریت‌های جهاد سازندگی باید برخواسته از نیاز مردم باشد، برای مثال چهار روستا در یک منطقه صعب‌العبور کشور، مشکل راه دارند و ساخت راه برای آن‌ها نسبت به ساخت شبکه آبرسانی اولویت بیشتری دارد، پس در آن منطقه ماموریت جهاد سازندگی باید راه باشد. الان در کشور ما روستاهای سیستان و بلوچستان یک مشکل دارند، روستاهای آذربایجان یک مشکل دیگر. نباید کلیشه‌ای با این موضوع برخورد کرد و عنوان شود که الان همه جهادها مثلا مشکل آب را حل کنند. به معنای دیگر ماموریت‌های جهاد سازندگی مشابه سازمان‌دهی باید از پایین به بالا تعریف شود.

سومین مسئله این است که مثلا آقای طوبی سابقه زیادی در راستای فعالیت جهادی دارد، خب دستش درد نکند، حال از رانت اسم و فعالیت خود استفاده نکند و مسئولیت بگیرد، متاسفانه برخی طرز فکرشان این است که تا زمانی که من هستم جهاد هست و اگر من بروم جهاد هم حذف شدنی است، امام خمینی (ره) با آن عظمت بارها عنوان کرد که من یک طلبه هستم اما برخی اینطور نیستند، شما فرض کنید در یک جلسه‌‌ای عده‌ای جوان پای کار نشسته‌اند تصمیم می‌گیرند، حال می‌گویند، حاج آقا تشریف آورد، آیا کسی از جوان‌ها فرصت اظهار نظر و عقیده دارد، طبیعتا خیر و این آفت جهاد است.

چهارمین رکن هم این است که اگر بخواهیم در جهاد سازندگی حقوق پرداخت کنیم، در احیای جهاد سازندگی ناتوان خواهیم ماند. اگر قرار است پولی به فعالیت جهادی داده شود، در شرایطی که کار جهادی انجام شد باید یک کمک هزینه جزئی پرداخت شود.

در کنار این چهار رکن لازم، مسئله آسیب‌شناسی جهاد سازندگی از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون باید مد نظر قرار گرفته تجربیات مثبت و منفی ثبت شود، این چهار رکن گفته شده و آسیب‌شناسی می‌تواند مقدمه احیای جهاد سازندگی تلقی شود. یک نمونه از آسیب‌شناسی را خدمتتان عرض کنم، جهاد سازندگی نهادی بود که بنی‌صدر در مورد آن می‌گفت، جهاد غول بی‌شاخ و دم است و اگر هر سر آن را قطع کنی، هزار سر دیگر در می‌آورد. این افراد برای مقابله با جهاد در اولین اقدام گفتند می‌خواهیم به جهادگران حقوق پرداخت کنیم و پس از آن جهاد به وزارت‌خانه تبدیل شد.

*چهار رکنی که جهاد سازندگی بر آن استوار بود

فارس: در حال حاضر چهار رکن را به عنوان ارکان ثمربخشی جهاد معرفی کردید، این چهار بخش در کنار تجربیات جهاد ابتدای انقلاب قرار دهیم و به صورت مصداقی و ملموس اهمیت آن‌ها را مشخص فرمایید؟

طوبی: یکی از بچه‌های همدان تعریف می‌کرد، ما به یکی از روستاهای اطراف رفتیم و از روستاییان برای راه‌اندازی دفتر جهاد درخواست جا کردیم روستاییان گفتند ما جا و اتاق نداریم، درخواست خود را سه مرتبه تکرار کردیم و در آخر یکی گفت، ما طویله‌ای داریم و ما رفتیم دیواری وسط طویله کشیدیم و یک سمت را به دفتر جهاد تبدیل کردیم و طرف دیگر جای دام بود. پس از آن می‌رفتیم و به کشاورزها گفتیم، مشکلتان چیست، کشاورزان گفتند ما در درو محصول مشکل داریم، بر همین اساس کشاورز به درو می‌پرداخت و ظرفیت جهاد هم به کمک آن‌ها می‌شتافت، این مصداق کار جهادی بود که از بدنه مردم سازماندهی شده و اعتماد جلب کرد. پس از آن فعالیت هم بر اساس نیاز مردم طراحی شد.

پس از درو مردم در روستا دیدند، جهاد چه ظرفیت خوبی است، اندک اندک سایر نیازها را طرح کردند و گفتند برای عبور از رودخانه به پل نیاز داریم، مردم روستا در قالب فعالیت جهادی بسیج شدند و هر یک مسئولیت کار پل سازی را برعهده گرفتند و آنچه را نیز تخصص نداشتند به کمک ظرفیت جهاد سازندگی پای کار آوردند و نیازشان برطرف شد.

بعد از مدتی جهاد از بین مردم شورای اسلامی را تعیین کرد و در هر روستا ۳ نفر شورای روستا بودند که پیوست فرهنگی و فنی را برعهده داشتند، این یعنی مسئولیت و ماموریت از بدنه مردم بود.

فارس: در این مسیر انتخاب شورای اسلامی و ماموریت‌ها بین مردم تعارضی پیش نمی‌آمد؟

طوبی: مدیریت مسئله و پیوست فرهنگی و عقیدتی در این حوزه اهمیت دارد، شما بروید از مردم روستا بپرسید شیرین‌ترین تجربه کار آن‌ها چه بود، حتی در روستاهایی که فکرش را هم نمی‌کنید، دوران محرومیت‌زدایی و فعالیت جهاد سازندگی شیرین‌ترین خاطرات آن‌ها است.

*پیوست فرهنگی لازمه کار جهادی است

فارس: در حال حاضر مثلا ساختار دهیاری از بین مردم انتخاب می‌شود اما شاهد هستیم کارکرد بعضا فسادخیز در آن شکل می‌گیرد، چرا این مسئله در جهاد سازندگی ابتدای انقلاب وجود نداشت؟

طوبی: علت این مسئله پیوست فرهنگی و اعتقادی جهاد سازندگی است، جهاد در ابتدای انقلاب فقط برای توسعه زیرساخت نبود و بر روی ارتقای اعتقادات مردم هم کار می‌کرد و عملا فرهنگ جهاد هم منتقل می‌شد، این ارتقا سبب می‌شد تا صالح‌ترین افراد به شورای جهاد سازندگی روستا بروند و این تفاوت دیروز و امروز است. در جهاد اگر یک نفر مسئول بنایی بود و کارش کم می‌شد، نمی‌گفت کار تمام و خداحافظی کند بلکه می‌رفت در مجلس کلاس قرآن برگزار می‌کرد. علاوه بر این مسئولان جهاد هم با همین تفکر کار می‌کردند و مردم هم که می‌دیدند، مسئولان چگونه‌اند از آن‌ها تبعیت کرده و این گونه فرهنگ جهاد بر فضای روستا حکم‌فرمایی می‌نمود.

فارس: این‌گونه که من فهمیدم، جهاد بر دو مسئله نیاز مادی و معنوی تمرکز می‌کرد و ارتقای توامان این دو مسئله در مردم زمینه جلوگیری از تعارضاتی امروزه را می‌گرفت؟

طوبی: بله دقیقا همین مسئله بود.

*شورای اسلامی جهاد نه تنها حقوق نمی‌گرفت بلکه از جیب خود هزینه می‌کرد

فارس: شورای جهاد در روستا حقوقی هم داشتند؟

طوبی: اصلا در این مسئله پای پول در میان نبود. تازه شورا پول که نمی‌گرفت بلکه از خود پول هم می‌گذاشت تا کار جلو برود، الان ما این مسائل را بعد کمتر از ۴۰ سال تعریف می‌کنیم، می‌گویند، افسانه می‌گویید.

فارس: الان برای مایی که آن دوران را درک نکردیم این مسائل شبیه به افسانه است.

طوبی: شما بیایید با شوراهای اسلامی قدیم روستاها گفت‌و‌گو کنید و این مسئله را از آن‌ها سوال کنید. یک مثال در حوزه جهاد سازندگی مستقر در کارخانه بگویم، در طول ۳ سال فعالیت جهادی انجام شده از سال ۱۳۵۸، محیط کارخانه متعلق به قبل انقلاب چنان متحول شد، که هر کارگر ۷ صبح تا ۴ بعدازظهر بدون وقفه کار می‌کرد و پس از آن به سراغ کارهای جهادی می‌رفت، برای مثال در آن زمان منافقین کارخانه‌ها را آتش می‌زدند و کارگران به نوبت و بدون درخواست حق و حقوق بعد از کار به نگهبانی از کارخانه می‌پرداختند، در این بین مدیر کارخانه ‌هم کنار آن‌ها بود و کارگران می‌دیدند که رئیس هم کنار آن‌هاست انگیزه‌شان مضاعف می‌شد، در همین حین نگهبانی، کار اعتقادی و فرهنگی روی کارگران انجام می‌شد.

یک نکته به شما بگویم، در آن فضا جنگ شد و محور نیازها شد دفاع مقدس، در همین حین بود که شورای اسلامی هر روستا اولین داوطلب حضور در جبهه بود و کشاورزی که دید شورای روستا به عنوان متولی اولین داوطلب است با کمال میل به حضور در این میدان شتافت. در آن دوران شعاری بود (خنده) که می‌گفت، ما می‌رویم به تهران، امام تنها نماند و اگر این مسئله در جهاد بود، قطعا کیفیت کار به پایین‌ترین سطح می‌رسید. همین شورای روستایی در جبهه سخت‌ترین کارها را انجام می‌داد.

* فلسفه جهاد این است که نیاز محور و بر اساس اولویت مردم عمل می‌کند

فارس: یک ادعایی که الان مطرح می‌شود این است که کارهای فنی مورد نیاز ابتدای انقلاب کارهای ساده بود اما الان کشور به سمتی رفته که کارها پیچیده‌تر شده است و با اتکا به ظرفیت جهاد نمی‌توان کار را پیش‌برد؟

طوبی: در پاسخ به این ادعا باید بگویم وقتی که مهندسی در جنگ به مشکل مواجه شد، گره‌گشای این مشکل جهاد سازندگی بود. فلسفه جهاد این است که نیاز محور و بر اساس اولویت مردم عمل می‌کند و زمانی که پشتیبانی مهندسی جنگ راه افتاد، جهاد از ۲ مغازه شروع کرد.

بر اساس همین نیاز مرحله به مرحله پیش رفت و از تعمیرات ماشین، آبرسانی، نانوایی به عملیات خیبر رسید که پل ۱۴ کیلومتری خیبر ظرف ۳ ماه توسط جهاد سازندگی ساخته شد و بعد از آن هم پل بعثت را زدند که پس از آن جنگ تمام شد.

یک مثال دیگر کاری بود که مرحوم عظیمی پس از زلزله زنجان در یک روستا انجام داد که آب را ۱۲۵ متر پایین‌تر به روستا رساند، کار مهندسی پیشرفته‌ای که به کمک مردم روستا انجام شد؛ یکی از دوستان می‌گوید، جهاد مثل دوغاب است، یعنی وقتی یک جایی را موزاییک می‌کنید، یک دوغابی درست کرده و جای خالی بین آن را پر می‌کند، جهاد هم در جنگ از کارهای روی زمین مانده شروع کرد. حال این کار ممکن است ساده باشد یا پیچیده. در آن دروان جهاد از ساده‌ترین کارها تا پیچیده‌ترین کارها را پیش برد.

فارس: اگر فرض کنیم، ساختار جهاد مد نظر شما پیاده‌سازی شود، آیا شاهد حل مشکلات مردم خواهیم بود؟

طوبی: اگر بهترین ساختار را هم برای جهاد بنویسیم اما پیوست فرهنگی در آن نداشته باشیم و رشد و نمو اعتقادی مردم را در نظر نگیریم باز هم مشکل باقی است اما ساختار با در نظر گرفتن ارکان و تجربیات گذشته در کنار پیوست فرهنگی زمینه حل مشکل مردم به دست خود مردم را مهیا می‌کند. این نکته را هم بگویم که آدم متعهد را می‌شود متخصص کرد‌ اما آدم متخصص به این سادگی متعهد نمی‌شود و این دلیل اهیمت کار فرهنگی است.

انتهای پیام/