سلبریتی‌هایی که جان یونایتد را می‌گیرند

به “گزارش ورزش سه”، این بازی دقیقا چه بود؟ بازیکنان دو تیم لیورپول و منچستریونایتد به مدت ۹۰ دقیقه در اولدترافورد عملکردی را به نمایش گذاشتند که به نوبه خود یک بازی در سطح اول فوتبال بود. اما این بازی در عمل احساس دیگری را به بیننده منتقل می‌کرد: نوعی مراسم برای تحقیر یک تیم و تحقیق عملی درباره این که چطور چهار پنجم یک ورزشگاه فوتبال را با امنیت کامل تخلیه کنیم.
این دیدار اساسا منظره‌ای ناخوشایند و رو به زوال از تیمی را به نمایش گذاشت که در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته و در تلاش برای فرار به هیچ موفقیتی دست پیدا نمی‌کند. 

 

این کمی بی‌انصافی در حق لیورپول است که عملکردی فوق العاده را از خود به نمایش گذاشت، تیمی کاملا منسجم که محمد صلاح، یکی از بهترین بازیکنان حال حاضر دنیا، آن را هدایت می‌کند. اگر بخواهیم بازی صلاح را با آمارها بررسی می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم: هفت شوت، سه گل، یک پاس گل، ۹۶ درصد دقت پاس. 
صلاح این فصل در ۱۲ بازی ۱۵ گل زده و سه پاس گل ارسال کرده است. این یعنی او عملکردی بی‌نقص را به نمایش گذاشته است. آیا او در حال حاضر بهترین، سرنوشت‌سازترین و جذاب‌ترین بازیکن دنیا در حال حاضر است؟ آیا این حتی سوالی جدی است؟
این شاید عجیب‌ترین بخش از فروپاشی یونایتد بود، عملکرد آنها به حدی افتضاح بود که انگار آنها در تلاش بودند تا به صلاح برای تاریخ‌سازی کمک کنند. ما باید چه حرفی در این باره بزنیم؟ چطور باید چنین نمایش فاجعه‌باری را تحلیل کرد؟
واکنش مدیران یونایتد همچنان مانند قبل است: هیچ فشاری روی اوله گونار سولسشر نیست و او هنوز هدایت این تیم پرهزینه و بی‌نظم را برعهده دارد. اما با این حال ما شاهد چنان نمایش ضعیفی بودیم که می‌توان این سوال را مطرح کرد که آیا هیچکس به خاطر دارد که یونایتد در یک نیمه عملکردی بدتر از این را ارائه کرده باشد. 
عملکردهای ضعیفی در دوران حضور دیوید مویس دیده شد و شکست‌هایی نیز تحت هدایت ژوزه مورینیو و لوییس فن خال به دست آمد. اما هیچکدام از آنها تا این حد مرگبار، بدون هیچ ساختار، عشق و مهارت‌های اولیه نبودند.

 

این نکته را نیز باید به خاطر داشت که یونایتد چهار بازیکن از پنج بازیکن با بالاترین دستمزد در لیگ را در اختیار دارد و منصفانه است اگر این سوال را مطرح کنیم که آیا از زمان سقوط این باشگاه در دهه ۱۹۷۰ میلادی تا به حال عملکردی ضعیف‌تری از این تیم دیده شده یا خیر. این اتفاقات به تحقیری برای تمامی افراد حاضر در باشگاه و آسیبی بی‌پایان برای آنها تبدیل شده و ما در حال ورود به قلمروی جدیدی در این زمینه هستیم.
در همین حال مشکلات این تیم یونایتد کاملا واضح است: غفلت اساسی، نبود استحکام و حضور بیش از حد ستاره‌هایی که در مرکز توجه قرار دارند. در عین حال اینطور نیست که این تیم برنامه ضعیفی داشته باشد یا این برنامه را بد اجرا کند، بلکه اساسا هیچ برنامه‌ای در کار نیست. آنها تیمی بدون تعال با مهاجم نوک سلبریتی پا به سن گذاشته هستند که ضعف در هدایت آنها دیده می‌شود و کسی که به عنوان مربی روی نیمکت آنها نشسته صرفا به دلیل قدرت گذشته‌ای که در تیم دارد و حفظ این برند انتخاب شده است. 

 

این بازی در کل بسیار عجیب بود. لیورپول در نیمه اول مدام با یک روش به گل می‌رسید. چهار گل با کمترین دقایق در دست داشتن توپ، انرژی و فشار وارد به ثمر رسید و به نظر می‌آمد که آنها به راحتی مرکز تیم یونایتد را از هم باز می‌کنند. 
این حس نمایش همزمان دو ویژگی درخشش و ناکارآمدی به خوبی با گل پنجم به نمایش درآمد که درست پس از شروع نیمه دوم به ثمر رسید، گلی که هت تریک صلاح را کامل کرد. و چه گل جذابی بود. چه گل افتضاح، بدون ساختار و فاجعه‌باری بود. 
اول فرد توپ را رو به عقب فرستاد. پل پوگب مانند پارچه حریر کنار رفت. جوردن هندرسون زمان، فضا و توانایی کافی را در اختیار داشت تا پاسی فوق العاده را برای صلاح ارسال کند که با سرعت به سمت توپ حرکت کرده و طوری ضربه پایانی را بزند که انگار مردی در برابر پسرخاله هشت ساله‌اش در پارک بازی می‌کند. 
لیورپول تنها پس از گذشت سه دقیقه موفق شد گل اول این بازی را به ثمر برساند، گلی که درست در قلب ماده نفوذپذیر، نرم و بی‌تحرکی نشست که منچستریونایتد نام داشت. چطور ممکن است تیمی در ترکیبش چهار بازیکن دفاعی در قلب خط دفاعش داشته باشد اما در عمل طوری ظاهر شود که انگار هیچ فرد زنده‌ای در این منطقه حضور ندارد؟ چطورممکن است تیمی به حدی ناآماده باشد که کمترین اقدامات برای حضور در زمین را نیز از یاد برده باشد؟ فضاها کاملا باز بودند. صلاح پاسی عالی برای نبی کیتا ارسال کرد. او نیز به خوبی کار را به پایان رساند.

 

 

تنها ۱۳ دقیقه از بازی گذشته بود که نتیجه ۰-۲ شد. این بار هری مگوایر و لوک شاو خودشان را در بدترین موقعیت ممکن قرار دادند. بار دیگر هیچ کس در خط دفاعی حضور نداشت و هیچ سپری شکل نگرفت. کیتا توپ را به ترنت الکساندر آرنولد رساند که با استارتی همیشگی که ظاهرا در برنامه تاکتیکی یونایتد پیش بینی نشده بود در طول بال راست پیش رفت. 
این اتفاق چه معنایی دارد؟ چه حسی دارید وقتی جیمز میلنر در فاصله ۱۳ دقیقه پس از شروع بازی نه به عنوان نفر اول، بلکه به عنوان نفر دوم در صف افراد حاضر در شش قدم تیم شما با خوشحالی خودش را به سمت دروازه پرتاب می‌کند تا گلزنی کند؟ این یکی از اتفاقاتی است که کاملا اشتباه به نظر می‌رسد. اما پس از آن تقریبا می‌توان به هر اتفاقی عادت کرد و هفت دقیقه پیش از سوت پایان نیمه اول است که گل سوم نیز به ثمر می‌رسد. 
صلاح ضربه پایانی را می‌زند. کیتا بار دیگر پاس آخر را ارسال می‌کند. تعداد گل‌ها در وقت‌های تلف شده نیمه اول با به ثمر رسیدن گل دیگری که به شکلی عجیب راحت است به چهار می‌رسد. شاو مانند یک بالرین سردرگم می‌چرخد و دیوگو ژوتا توپ را به صلاح می‌رساند که آن را به گوشه پایین دروازه می‌فرستد.

 

لحظات دیگری نیز وجود داشت که یکی پس از دیگری افتضاح بودند. پل پوگبا برای خطای شدید روی کیتا از زمین بازی اخراج شد تا شرایط را در شبی که پیش از آن نیز به اندازه کافی کابوس‌وار بود دشوارتر کند. فرد به حدی بد بود که اشاره به لحظه‌ای که روی زمین در حال تقلا بود بی‌رحمانه به نظر می‌رسد. این تقلا نشان داد که او حداقل درحال تلاش است و شرایط تیم برایش اهمیت دارد. فرد مشخصا به اندازه کافی خوب نیست تا دستوراتی که برعهده او قرار گرفته را انجام دهد. این واقعا تقصیر او هم نیست که ما باید مدام به این موضوع اشاره کنیم.
در آخر بازی، هواداران تیم مهمان در حال آزار و اذیت سرمربی یونایتد بودند و از او می‌خواستند دستی برایشان تکان دهد و شعارهایی در حمایت از او سر می‌دادند. ما شش گل می‌خواهیم. حمله، حمله، حمله. این شعارها باید شبیه موسیقی خروج به گوش می‌رسید. آیا کسی واقعا به آنها گوش می‌کند؟

 

نویسنده: بارنی رونی
منبع: گاردین
ترجمه: مژده لاریجانی

شکست ۰-۵ منچستریونایتد برابر لیورپول یکی از تلخ‌ترین شب‌های منچستریونایتد و اوله گونار سولسشر، سرمربی این تیم، را رقم زد.