نمایش های عروسکی چگونه محبوب می شوند؟/ تلاش «شبکه کودک» برای ایجاد سرگرمی

خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: مجموعه نمایشی شبکه کوچک بهانه ­ای شد برای نوشتن چند سطری درباره محصولات فرهنگی رسانه ملی که جای خالی چنین برنامه­ هایی در آن احساس می شد.

می دانیم که برنامه­ های تلویزیونی در دهه اخیر با کاهش سطح مقبولیت عمومی همراه بوده است.

از مهم ترین علت ­های آن عدم  نیازسنجی و مطابقت محتوایی و فرمیک برنامه ها با مخاطب هدف و فاصله­­ فرهنگی و اجتماعی ­ای است که اکثر تولیدات از فرهنگ روزمره جامعه داشته­ اند. ژانر اثر، شخصیت پردازی­ ها، غنای محتوایی و ارتباط صمیمانه با مخاطب در مجموع سبب اثر گذاری و حتی جریان سازی یک اثر در بطن جامعه می شود.

 

نمایش ­های عروسکی می توانند با استفاده از گستره وسیعی از امکانات زبانی و شخصیت سازی ­هایی پر مصداق و تخیلی نقشی پررنگ در بازگشت فرهنگی جامعه به تولیدات رسانه­های ملی داشته باشند.

شبکه کوچک از معدود برنامه ­های سرگرم کننده­ صدا و سیما در سال های اخیر است که چند قسمتی از پخش آن بیشتر نگذشته است.

در این برنامه چند عروسک که متشکل است از یک کلاغ (سرمه خان)، روباه(خاکی)، راسو(دکمه)، خفاش (شبرنگ)، ماهی(کفشک) که نماد زمین و آسمان و دریا هستند وارد دنیای یک انسان می شوند تا او را حمایت کنند.

 

برخلاف همیشه در اینجا، طبیعت سوژه و انسان ابژه است، می دانیم که یکی از دغدغه­ های اصلی و جهانی امروز منابع طبیعی است، بقای بشر به طبیعت زمین وابسته است و از سوی دیگر باروری و حیات زمین به رفتار انسان­ها با منابع طبیعی­شان همبسته است، بنابرین این موضوع یک حمایت دوسویه است که در این برنامه اشاره­ی غیر مستقیم و ظریفی به نقش حمایتگر طبیعت شده است.

 اما آنچه ما را در نگاه اول درگیر می کند شخصیت متفاوت این حیوانات با زبان دلنشین شان است که کم کم وارد دنیای ببینده هم می­شود، داستان­ ها حول روزمره ­گی­ هایمان می­چرخد و کارکترها به لحاظ ویژگی­ های خلقی و رفتاری‌شان در دنیای واقعی قابل لمس هستند و همین موضوع باعث می شود مخاطب به راحتی با شخصیت­ها ارتباط برقرار کند.

اما فارغ از جنبه سرگرم کننده­ مجموعه شبکه کوچک، این برنامه از چند آیتم بسیار قابل توجه ساخته شده است، که سعی بر آن دارد به جلوه­ هایی از زندگی اجتماعی به واسطه ی عناصر فرهنگی و تاریخی بپردازد که در برنامه ­های تولید شده در این ژانر کمتر در نظر گرفته شده است.

در آیتم جذاب مدرسه؛ چند حیوان را در کنار هم می­بینم که هیچ ویژ­گی مشترکی با یکدیگر ندارند اما هدف مشترک (تحصیل دانش) دارند، بنابراین به صورت نمادین بستری را فراهم می­کند برای بازتولید فرهنگ کثرت گرایی و سازش.

 

قسمت حمام که روایتی از یک خرده فرهنگ قدیمی است به زیبایی با نواهای فولکلور،  فضایی را نشان می­دهد که اگر چه برای نسل امروز انتزاعی است اما برای نسل­ های پیشین یک عنصر مکانی و فرهنگی آشناست که می توانیم در موردش از پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها، قصه ­های زیادی بشنویم.

در بخشی دیگر، دو فنر به نام کشانی و فغانی با بیانی شیرین و ظریف از مشکلات و کاستی هایشان می گویند، شیرینی کلام و تلخی موقعیت فنرها عدم تناسبی را به وجود آورده است که بن مایه شکل گیری کمدی است،  بنابراین اگرچه  مخاطب را می خنداند و سرگرم می کند اما از این زبان(طنز) برای توجه مخاطب به طبقه آسیب پذیر جامعه استفاده می کند.

این سریال علاوه بر بعد سرگرمی که کارکرد آشکار و ذاتی تولیدات تلویزیونی است، شرایط فرهنگی و بومی را نیز لحاظ کرده، زبان به عنوان رکن اساسی هر فرهنگ بیش از هر چیز در تولیدات رسانه ­ای اهمیت خود را نشان می دهد. نوع و درجه ارتباطی که مخاطب با اثری به زبان و یا حتی بالاتر از آن با لهجه خود، برقرار می کند، به هیچ وجه با محصولات فرهنگی بیگانه قابل مقایسه نیست. حتی اگر آن آثار از امکاناتی بسیاری برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب برخوردار باشند.

وقتی صحبت از تولید ملی می شود عموماً سمت و سوی نگاه­ها به بعد اقتصادی تولید است، اگرچه شکوفایی اقتصادی از ضروری­ترین گام­های توسعه به شمار می رود اما بدون پشتوانه­ی فرهنگی هرگز چنین مقصودی حاصل نمی شود.

فرهنگ، بنا بر ماهیت اقلیمی و زبانی خود بر ستون­های تاریخی یک کشور یا جغرافیا بنا نهاده شده است، بنابراین به شدت به روایت­های تجدید شونده نسلی به صورت شفاهی، کتبی و رسانه­ای وابسته است.

در این میان تولیدات رسانه ­ای هر کشور نقشی اساسی در ترمیم شکاف ­های فرهنگی از یک سو و زایش ارزش ­های جدید درسوی دیگر دارند. اما باید ابزار انتقال مفاههیم به درستی انتخاب شوند و زبان جاری در زیست روزانه اجتماع را نادیده نگرفت. بنابراین از انتخاب لباس تا اصطلاحات عامیانه به کار برده شده در یک برنامه باید منطبق با جهان بیننده باشد.

فراموش نشود که رسانه ملی باید در تولیدات خود سلیقه و فضای مخاطب را در نظر بگیرد، تا بتواند در مرحله اول تماشگر را جذب کند و بعد این  پتانسیل را ایجاد کند که خانواده ها انتخاب اولشان از بین هجمه­ زیاد تولیدات جهانی، رسانه­ ملی شان باشد.

فرهنگ به مثابه موجودیتی زنده و پویا همان­قدر که به واسطه­ انسجام و وحدتی درونی زنده است مدام از سوی فرهنگ­های دیگر مورد تهدید است.

 

اگر بخواهیم قانون تنازع بقا در طبیعت را به فرهنگ به عنوان پدیده­ای اجتماعی تسری بدهیم چندان به بیراهه نرفته ایم؛ زمانی که یک فرهنگی پویایی و تجدید حیات دائمی زبانی و زمانی خود را از دست بدهد، راه را برای نفوذ فرهنگ­های دیگر هموار می کند.

بنابراین از اصلی­ ترین رسالت­ های رسانه ملی، ایجاد و گسترش احساس ملیتی واحد،  فارغ از زبان و نژاد و قومیت، در درون مرزهای یک سرزمین است، که با توجه به شرایط موجود در جامعه ضرورت در تولید محتواهایی است که با در نظر گرفتن این اصل فرهنگی، بتواند مخاطب را بخنداند و سرگرم کند تا چند ساعتی مرحم شود بر دغدغه ­ها و استرس­های ناگزیر این روزها.

شبکه کوچک در حالیکه بازگو کننده ارزش های فرهنگی کشورمان است. همچنین تاکید چندباره رهبر انقلاب بر لزوم تولید ملی و مقابل با نفوذ فرهنگی رسانه ملی را بیشتر مقید می‌کند تا نسبت به تولیداتی متفاوت، بومی و با استانداردهای بین المللی روی آورد.

انتهای پیام/