امواج شبهه| شبکه های معاند چگونه دوست مردم می شوند؟/ وقتی کودکان هم جامعه هدف می شوند

خبرگزاری فارس-گروه رسانه: «امواج شبهه» سلسله میزگردهایی است که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو بروی آنتن می رود. در این میزگردها  به ماهیت، پشت‌پرده، اهداف و عملکرد رسانه‌های معاند فارسی‌زبان پرداخته می شود. در قسمت‌های قبل به مباحثی چون ماهیت‌شناسی و هویت فکری رسانه‌های معاند فارسی ‌زبان و مشی و اهداف آنها و رفتارشناسی رسانه‌های سلطنت‌طلب و رفتار رسانه‌های تکفیری علیه جمهوری اسلامی پرداخته شد. در این میزگرد هم با حضور دکتر علی محمد اسماعیلی سردبیر سایت خبری شبکه‌ العالم و تحلیل‌گر ارشد مسائل رسانه و دکتر مجید منعمی مدرس دانشگاه و پژوهشگر رسانه، مبحث جنگ ماهواره‌ای بررسی شده است که در ادامه می آید:

** رسانه‌هایی که از طریق ماهواره با افکار عمومی ما ارتباط برقرار می‌کنند، از نظر کارکرد یا جنس فعالیت، چگونه قابل تفکیک هستند؟

اسماعیلی: در این حوزه هر روز یک شبکه‌ جدید افتتاح می‌شود یا یک اتفاق تازه رخ می دهد. ولی نکته‌ مهم این است که با توجه به اینکه عنوان برنامه هم جنگ ماهواره‌ای است، می‌خواهم عرض کنم که همه‌ این فرستنده‌ها در گوشی‌های موبایل دریافت می‌شوند. می‌شود گفت که یک تغییرات ماهوی در شکل و فرم برنامه‌های ماهواره‌ای ایجاد شده که کم‌ و بیش مردم در جریانش هستند و یک نوع تقسیم کار هم در بین این شبکه‌های ماهواره‌ای انجام شده است. یعنی هر شبکه‌ ماهواره‌ای یک‌ وظیفه‌ای را به عهده گرفته و بخشی را پوشش می‌دهد و به یکدیگر پاس می‌دهند و تلاش می کنند که مخاطب از دستشان خارج نشود.

 

** یعنی در توزیع کار و مسئولیت با هم هماهنگ هستند!

اسماعیلی: بله کاملاً نسبت به دهه‌ اول و دوم انقلاب همه چیز فرق کرده است. در گذشته تقابل شبکه‌های ماهواره‌ای با مردم آشکار بود، طوری که به مسئولین و آرمان‌های نظام توهین و بی احترامی می‌کردند، اما الان دیگر روش آنها تغییر کرده است. یعنی اولاً خیلی مودب شده اند و متین صحبت می‌کنند، ظاهرا در مقابل مردم نیستند و سعی می‌کنند در کنار آنها قرار بگیرند، کمتر وارد حوزه‌ موضوعات سیاسی می‌شوند و بیشتر در لایه‌های اجتماعی و به همان موضوعاتی که مردم با آنها دست به گریبان هستند و درگیرند توجه می کنند. شما می‌بینید که شبانه روز درباره مسائل و مشکلات مردم حرف می‌زنند، درحالی که در گذشته تمرکزشان در براندازی و عبارت‌های تند سیاسی بود. الان هر کسی که نداند یک شبکه‌‌ ماهواره‌ای متعلق به کجاست، سخت می‌تواند تشخیص دهد که این شبکه ماهواره‌ای است یا یکی از شبکه های خودمان! یعنی  تلاش کردند تا خودشان را شبیه به ما و شبیه گفتمان رایج کشورمان جلوه بدهند و همین وسیله ای است که زهر خود را بریزند و جای خودشان را سرسفره‌ مردم باز ‌کنند.

** از باب ژانر و به اصطلاح جنس و توجه‌های شبکه های ماهواره ای به موضوعات مختلف، چگونه قابل تقسیم بندی است؟

منعمی: ما امروزه چیزی تحت عنوان سپهری شدن رسانه داریم. به این معنی که هر کسی به هر محتوایی و در هر زمان و در هر قالبی، بتواند دسترسی داشته باشد. شبکه های ماهواره‌ای نیز کارکرد خود را در سپهر رسانه‌ای دارند. یعنی یک شبکه‌ ماهواره‌ای با قوت کار خود را ادامه می‌دهد و یک شبکه‌ اجتماعی نیز، کار خودش را می‌کند. تلویزیون و رادیوهای بیگانه کار خود را با یک هم ‌افزایی انجام می‌دهند. البته ژانرهای مختلفی وجود دارد که اگر بخواهیم دسته بندی کنیم می‌توان گفت که تقریباً همه آن چیزی که مخاطب نیاز دارد را شناسایی و نیازسنجی کرده اند و به فراخور آن، محتوا را آماده و توزیع می‌کنند.

** اینها حتی کارتون هم پخش می‌کنند!

منعمی: بله، من قصد دارم همین را اشاره کنم که در حوزه شبکه های ماهواره ای، الان کانال های متعددی در حوزه‌ فیلم و سریال، موسیقی، ورزش، کودک که همان کارتون و انیمیشن است و … به صورت دسته بندی شده و شبکه‌های خاص وجود دارند.

 اما اینکه هر یک از این شبکه ها کدام کارکرد را دنبال می‌کنند، موضوع دیگری است که هر کدام سرفصلی دارد و یک بحث طولانی را می‌طلبد. اما می‌خواهم عرض کنم که حتی شبکه‌ ورزشی هم در این تقسیم بندی قرار می گیرد، درحالی که مخاطب این گونه شبکه ها ممکن است با خودشان فکر کنند که یک شبکه ورزشی چه تاثیر سوئی ممکن است داشته باشد! بله در نگاه اول شاید به نظر برسد که تاثیر سوء را نداشته باشد ولی در خلال برنامه‌هایی که پخش می‌شود، تأثیر خودش را می گذارد. اجازه دهید مصداقی عرض کنم؛ مثلاً مسابقاتی مثل مسابقات کشتی کج پخش می‌شود. خب این جذابیتی دارد که اصلاً برخواسته از فرهنگ ایالات متحده است‌؛ این برای نوجوان جذابیتی دارد و می‌گوید که من بزرگ شدم می‌خواهم بروم این شغل را انتخاب کنم.

 

** در حقیقت شبکه‌های ماهواره‌ای که اشاره هم شد، از چه روش‌ها و تکنیک‌هایی استفاده می‌کنند؟

اسماعیلی: در مرحله‌ اول برای این شبکه ها حفظ مخاطب مهم است، یعنی شما وقتی وارد یک سوپر مارکت می‌شوید، می‌بینید که همه چیز از لبنیات و حبوبات و مواد شوینده و خلاصه همه چیز در آن پیدا می‌شود. به خاطر این است که نمی‌خواهد به شما این اجازه را بدهد که از جای دیگری خرید کنید. شبکه‌های ماهواره‌ای هم دقیقا همین‌طور هستند. یعنی مخاطب را دست به دست می‌کنند و تلاششان هم این است که تمام مایحتاج رسانه‌ای یک خانواده را فراهم کنند. یعنی همان‌طور هم که اشاره شد، از برنامه آشپزی گرفته تا برنامه‌های ورزشی در این شبکه ها وجود دارد! یعنی شما کمتر برنامه‌ سیاسی می‌بینید. جاهایی اشاره هایی دارند ولی طوری طراحی شده است که هرآنچه که یک خانواده نیاز دارد که شامل خبر، تحلیل، مسابقه و برنامه آشپزی است داشته باشند. شاید ما الان نزدیک به ۵۰ شبکه‌ ماهواره‌ای داریم که کارتون پخش می‌کنند و این کارتونی که دارد پخش می‌کند به زبان فارسی دوبله شده است. خب کیفیت تصویر هم، کیفیت خیلی خوبی است و همه‌ تلاش این است که گیرنده‌های مردم به سمت شبکه‌های داخلی نرود. طبیعی است وقتی خانواده‌ای مصرف کننده تمام وقت شبکه‌های ماهواره‌ای باشد به تعبیر من یک جورایی تبعه‌ آن کشور محسوب می‌شود. یعنی وقتی ارتباط خبری‌اش با نظام قطع می‌شود، اخبار و تحلیلش را از آنجا می‌گیرد، به رسانه داخلی فقط مراجعه می‌کند که بفهمد مثلاً فردا تعطیل هست یا نیست، این بزرگترین خسارتی است که وارد می‌شود. نظر من این است که هرچه زودتر بحث را به این سمت ببریم که در مواجهه با این وضعیت چه باید کرد؟ اینکه ما تشریح صورت مسئله را انجام دهیم، خیلی کمکی به ما نمی‌کند. فقط کافی است شما به پشت بام ها و به دیش‌هایی که اطراف ما هستند بنگرید تا متوجه ‌شوید که ضریب تأثیر گذاری شبکه‌های ماهواره‌ای چقدر است. متأسفانه فضای کشور هم درگیر موضوعات سیاسی و اقتصادی و بحث‌های معیشتی است. در محافل مختلف چه دولتی، چه خصوصی و چه دانشگاهی کمتر می‌بینم که به این پرداخته شود که تاثیرات فرهنگی شبکه‌های ماهواره‌ای چه نتیجه‌ای دارد؟ انحصار در تاثیرات فرهنگی هم نیست بلکه تاثیرات شبکه‌های ماهواره‌ای را هم می‌توانید در مشارکت مردم در انتخابات هم مشاهده کنید. به همین دلیل معتقدم که به این موضوع باید بیشتر از این پرداخته شود و باید این را جدی گرفت.

** ما می‌توانیم تعبیری مشابه اینکه در یک مرحله‌ای از جنگ ماهواره‌ای هستیم را استفاده کنیم؟

منعمی: من می‌گویم که کمی به روزتر باید صحبت کنیم. همان بحث سپهری شدن را که ابتدای عرایضم گفتم، ناظر به همین موضوع بود. صرف جنگ ماهواره‌ای نه، من می‌گویم این هم همان تعبیری است که حداقل بین رسانه‌ای ها تکرار شده اما بین عموم خیلی پرتکرار نباشد. این یک جنگ نرم است، جنگ نرمی که همه‌ ابزار آلاتی که ما داریم می‌بینیم، حول محور رسانه جمع شده است که یکی از این رسانه‌ها ماهواره است. ماهواره با کارکرد ویژه خودش یعنی صوت و تصویر، تاثیری بر ذهن مخاطب دارد و متن و پیام‌شان هم تاثیر دیگری دارد.

در همین خصوص اگر بخواهیم اتلاق جنگ نرم را در نظر بگیریم و همین مسیر را ادامه دهیم، همه اینها منتهی به یک کارکرد ویژه‌ای می‌شود که این کارکرد ویژه، تغییر ذائقه یا تغییر اولویت‌های مخاطبین می‌شود. این اتفاق اگر بیفتد، شما بدون هیچ درگیری، جنگ، یا نیروی نظامی می‌توانید یک جغرافیای خاص را اشغال کنید. حالا عنوان برنامه جنگ ماهواره‌ای است اما اگر کمی بخواهیم دامنه این را گسترش دهیم، باید بحث جنگ نرم را دنبال کنیم که درباره فضاهای متخلف مرتبط با آن می‌توان بحث کرد، مثل جنگ نرم در عرصه‌ اقتصاد، در عرصه سیاست، در عرصه فرهنگ، در عرصه‌ موضوعات اجتماعی که در همه‌ اینها ابزار رسانه تاثیر خودش را می‌گذارد که یکی از آنها ماهواره است.

** شبکه‌های عرب زبان هم در حقیقت با یک نوع هدف گذاری مشابه شبکه‌های فارسی زبان با مردم ما ارتباط می‌گیرند و کار می‌کنند؟

اسماعیلی: بله، به موازات شبکه‌هایی که به زبان فارسی کار می‌کنند، شبکه‌های عرب زبان هم برای مخاطبان خودشان کار می‌کنند. ولی من حسم این است که بیشترین تأثیر‌گذاری را در کشور ما، شبکه‌های فارسی زبان دارد، بخاطر همین الان نزدیک به ۳۰۰ شبکه‌ فارسی زبان در کشورمان قابل دریافت است که همه اینها از طریق موبایل هم قابل دریافت است.

منعمی: در خصوص موضوع شبکه‌های کودک ماهواره‌ها، یک شبکه‌ عربی تحت عنوان «الاطفال»  کارتونی پخش می‌کند. حالا من خیلی نمی‌خواهم اشاره مستقیمی داشته باشم اما نام یک گوسفند را به نام یکی از بزرگان دین ما گذاشته‌اند. این یعنی تخریب دین اسلام! صرفاً اگر ما بخواهیم به بحث انقلاب نگاه کنیم، می‌توانیم این بحث را به یک پارادایم‌ کلی تری بیاوریم به جهت اینکه انقلاب اسلامی پرچم دار گسترش اسلام در دنیا شده است؛ منبعث از فرمایش امام خمینی (ره) از ظهور انقلاب، اینها علت اصلی مخالفتشان با انقلاب این است که جمهوری اسلامی پرچم داری می‌کند. حالا اینها آن مراتب بالاتر را در نظر می‌گیرند و از آنجا شروع به اسلام هراسی و اسلام ستیزی می کنند. به ‌نظرم شبکه‌های عرب زبان، این مدل را دنبال می‌کنند که سرخط نهایی‌اش در شبکه‌های فارسی زبان، مقابله مستقیم با انقلاب اسلامی می‌شود، آنها از سطوح سنی پایین که در ایران زندگی می‌کنند که کودکان هستند تا سطوح بالاتر که حالا اقشار سن و سال دار تر را ما می‌توانیم در نظر بگیریم درگیر می کنند. کودکان، جوانان و بانوان سه قشر هستند که باید به آنها توجه ویژه‌ای کرد و برنامه ریزی خاصی برای آنها داشت که بتوان یک خروجی مطلوبی را گرفت. من مقالات مختلف را در این خصوص دنبال می‌کردم، مقالات زیادی تولید شده، گفت و گوهای زیادی انجام گرفته اما به عرصه‌ عمل رساندنش مهم است که به‌نظرم کمی در آن مشکل داریم.

اسماعیلی: در بحث جنگ نرم اینجور عنوان می‌شود که ما مورد هجمه واقع شده‌ایم، درواقع یک جریان عملیات روانی و یک تهاجم فرهنگی است که علیه ما شکل گرفته. اما می‌خواهم بگویم که شاید به عبارتی ما شروع کننده‌ این جنگ بودیم. در سال ۱۳۵۷ وقتی که در کشورمان انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، در واقع یک شکافی در آن هژمونی جریان غرب ایجاد شد که پرچم دار این هجمه جمهوری اسلامی بود. یعنی از سال ۱۳۵۷ تاکنون تمام جنبش‌های آزادی بخش و جریان هایی که علیه هژمونی غرب شکل گرفته، تمام جریان های سیاسی به شکلی به طرف معیارهای انسانی و آزادی خواهی پیش می‌روند، تمام اینها به نوعی آبش‌خورشان از جمهوری اسلامی است. شما فقط کشورهای اطراف خودمان را نگاه نکنید، هر جایی از اقصی نقاط حتی کشورهای آمریکای لاتین را ببینید. این کشورهایی که عرض کردم، وقتی متوجه شوند که شما ایرانی هستید خیلی زود سوالاتی را می‌کنند که شما تازه متوجه می‌شوید که ارزش جمهوری اسلامی و جایگاه جمهوری اسلامی کجاست.

این جنگ تمام عیاری بود که ما شروع کردیم و آن ها هم به موازات ادامه دادند، فقط اتفاقی که افتاد این بود که در فرایند این جنگ، ما فراز و نشیب‌های زیادی داشتیم. یعنی ما خودمان باور نکردیم که ما در وسط یک معرکه تمام عیار هستیم و باید از تمام ظرفیتمان استفاده کنیم. ولی طرف مقابل این را خیلی زود دریافت کرد. یعنی دشمن با تمام هیبتش وسط این معرکه آمده است و از هر طرف حمله می‌کند، از تمام ظرفیتش استفاده می‌کند، از بهترین‌هایش بهره می‌برد ولی ما آن‌طوری که باید و شاید هنوز جنگ رسانه‌ای را به رسمیت نشناخته‌ایم. شما الان تعداد شبکه‌هایی که توسط جمهوری اسلامی به زبان عربی یا به زبان انگلیسی فعالیت می کنند را در نظر بگیرید، اصلاً با طرف مقابل قابل مقایسه نیست و هیچ توازنی دیده نمی شود.

منعمی: از لحاظ فیزیکی هم خودش بحث عجیب و غریبی دارد.

اسماعیلی:بله. البته این داستان از خیلی وقت پیش شروع شد که در واقع، دامنه‌های شبکه‌های ما را بستند. خب این یک علامت است، نشان می‌دهد که ما راه را درست رفتیم و این جنگ وارد ابعاد جدی تری می‌شود و دشمن مجبور شده است که از این تکنیک خلاف قاعده بازی استفاده کند و شبکه‌های ما را بزند. بخاطر همین است که این تفکری که از طریق جمهوری اسلامی به سراسر دنیا پمپاژ می‌شود، تفکر خانمان‌براندازی برای نظام سرمایه داری است‌ و تمام سوالاتی که دنیا در حال پرسش است از طرف جمهوری اسلامی قابل جواب دادن است.

 

** می توان گفت همان‌طور که در جنگ تحمیلی، ما ظاهرا با رژیم بعث عراق و صدام طرف بودیم اما تقریباً همه دنیا در مقابل ما حضور داشتند، امروز هم در جنگ رسانه‌ای همه‌ کشورهای دنیا در مقابل جمهوری اسلامی فعال هستند و حضور دارند حالا به انواع مختلف؟!

اسماعیلی:دقیقاً همین‌طور است. در جنگ‌های کلاسیک هم وقتی که دو کشور در مقابل هم صف آرایی می‌کنند، فرماندهان ابتدا بررسی می کنند که دشمن چه چیزهایی دارد. اول از همه نیروهای شناسایی می‌روند ادوات دشمن، تعداد لشکر، تعداد نیروی جنگنده، زرهی همه اینها را محاسبه می‌کنند و مطابق با این صف آرایی که دشمن کرده در مقابلش قرار می گیرند و سنگرهایشان را آماده می‌کنند، آدم هایشان را می‌چینند و جنگ ادامه پیدا می‌کند.

به نظرم بحث خوبی است، وقتش رسیده است که ما ببینیم که درمورد این جنگ رسانه‌ای ‌دشمن ما چقدر نیرو پای کار آورده، چند تا شبکه دارد، چقدر پایگاه‌های اینترنتی دارد، چقدر شبکه‌های رادیویی دارد و ما چقدر داریم؟ ما چقدر تأثیرگذاریم و آنها چقدر تأثیرگذارند! ما چقدر افسر جنگ نرم داریم، چه تعداد نیروی آموزش دیده داریم، طرف مقابل چقدر نیروی آموزش دیده دارد. آیا اگر در کشور خودمان یک فرد وارد این جنگ شود، به عنوان یک نیروی داوطلب بخواهد ثبت نام کند و بگوید که ما می‌خواهیم در این جنگ رسانه‌ای شرکت کنیم؛ شما ببینید با چه موانعی مواجه است. شما فرض کنید که کسی یک طرح رسانه‌ای دارد، حالا ممکن است که سریال باشد، تله فیلم باشد یا فیلم سینمایی باشد و یا هر چیزی که هست یا اصلاً طراحی یک سایت را انجام دهد، با مشکلات عدیده مواجه می‌شود تا بتواند خودش را به خط مقدم برساند. درحالی که این منطقی ندارد، ما الان باید گِیتمان را باز کنیم و همه‌ کسانی را که علاقه‌مند هستند به این جنگ رسانه‌ای با دشمن مواجهه داشته باشند را پای کار بیاوریم. خوشبختانه اتفاقات خوبی افتاده و نمی‌خواهم بگویم که دستمان خالی است. شرکت های مختلفی که دارند کار می‌کنند ولی این هنوز تناسب لازم را با هِیمنه‌ دشمن ندارد. یعنی میزان تأثیرگذاری ما مشخصاً به میزان و ظرفیتی که ما برای این جنگ تدارک دیدیم برمی‌گردد.

** به طور طبیعی یکی از دلایل پس مایه‌های رسانه‌های بیگانه، شرایطی است که در داخل کشور پدید می‌آید. بخشی از این شرایط ممکن است حاصل اتفاقات طبیعی باشد و بخشی هم حاصل کارآمدی ها و مسائل دیگری که همه با آن درگیر هستیم. اما سوال اساسی این است که در حوزه‌ خبر، این رسانه‌هایی که الان مورد بحث ما هستند یعنی شبکه‌های ماهواره‌ای معمولاً از چه روش‌هایی برای تأثیرگذاری روی افکار عمومی استفاده می‌کنند؟

منعمی: در این حوزه تکنیک های مختلفی وجود دارد. یعنی رسانه‌های معاند یا هر رسانه‌ای که در حوزه‌ استفاده از قدرت نرم، بخواهد اثری را بر یک جامعه و هدف و مخاطبی بگذارد؛ تکنیک های مختلفی را به‌کار می‌برد. حالا من چندتا از این موضوعات را اشاره می‌کنم.

یکی از این تکنیک‌ها، القای بی تفاوتی اجتماعی از طریق استفاده از آمار و اطلاعاتی غلط است که مخاطب به آن دسترسی ندارد. مثلاً اینکه ما چندتا نیروگاه داریم، این میزان تولید برق در کجا استفاده می‌شود، اینها آمار و اطلاعات مبهمی است که یک بخشی از آن شاید اطلاعات استراتژیکی باشد که هر دولت و حکومتی آن را انتشار ندهد. یک بخشی هم شاید قابل انتشار باشد اما همه به آن دسترسی ندارند و آن شبکه‌‌ خبری می‌آید با استناد به همین آمار و اطلاعاتی که همگان به آن دسترسی ندارند و در یک مقطع خاص برای مخاطب ارزشمند می‌شود، دست می‌گذارد و آن را به نوعی بکار می‌برد تا ذهن مخاطب را مشوش کند تا نسبت به ماجرا سوء برداشتی ایجاد شود. یعنی آن عموم مردمی که درگیر مثلاً مسئله‌ برق هستند درگیر دغدغه‌ای شوند که پاسخی برایش وجود ندارد و باعث ایجاد شکاف بین مردم و دولت و حاکمیت می‌شود.

تکنیک دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، بحث برجسته سازی است. یعنی رسانه‌ها موضوعاتی را برجسته می‌کنند. یک نقلی هست که می‌گویند رسانه‌ می‌تواند چگونگی فکر کردن شما را مشخص کند. نمی‌تواند بگوید که به چه چیزی فکر کن اما می‌تواند پیشنهاد بدهد که چگونه فکر کن. اگر مصداقی برای این موضوع عرض کنم، مثلاً بحث حضور زنان در ورزشگاه؛ ما در سیل موضوعات متعددی که می‌تواند پی‌گیری راه‌گشایی داشته باشد و یک مسیری را برای بهبود زندگی مردم در جامعه باز کند، همه را کنار می‌گذاریم و حضور زنان در ورزشگاه تبدیل به یک اولویت می شود. نمی‌گویم که این موضوع، موضوعی است که نباید به آن پرداخت بلکه باید کارشناسی شود و درمورد آن بحث و صحبت شود اما اولویت اول ما نیست. یک رسانه معاند، به جهت اینکه الان می‌تواند این اثر را بگذارد که مخاطب اولویت دیگری را دارد، می‌آید و یک موضوعی را به آن ضریب می‌دهد و آن را برجسته می‌کند و از این طریق ذائقه‌ مخاطب را تغییر می‌دهد. حالا از قِبَل آن می‌تواند، کارهای دیگری را هم احضار و موضوعات دیگری را هم اسراع کند.

یک تکنیک دیگر که بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد، بحث شایعه سازی است. شایعه سازی در مواردی ضریب بیشتری دارد که مخاطب بیشتر به اطلاعاتی درباره آن موارد نیاز داشته باشد. مثلاً الان ما درگیر بیماری کرونا هستیم و بحث واکسن موضوعی است که برای غالب مردم بحث حیاتی است و همه پیگیرش هستند. اما چون این نیاز با توزیع اطلاعات دقیق تأمین نمی شود،فضای شایعه فراهم می گردد و باعث می شود آن رسانه ها به هدفشان برسند، یعنی رسانه ها‌‌ی معاند از این فرصت استفاده می کنند و به مردمی که منتظر اخباری هستند، خبر مدنظر خودشان را پمپاژ و تزریق می‌کنند و خروجی مطلوبشان را هم می‌گیرند.

** شایعه پراکنی، در چه قالب حرفه‌ای قرار می گیرد؟ چون شایعه‌ پراکنی بالاخره به اعتبار خود انسان هم آسیب می‌زند.

منعمی: شایعه را می‌توان در قالب یک سوال مطرح کرد. مثلاً BBC خیلی حرفه‌ای عمل می‌کند، یعنی می‌آید با تظاهر به دلسوزی و همراهی، یک‌سری آمار و اطلاعات را می‌دهد و‌سوال مطرح می‌کند که آیا مثلاً شما واکسن دریافت کرده‌اید؟ چرا واکسن دریافت نکردید؟ سوالاتی که ذهن مخاطب را درگیر می‌کند. از کسانی که واکسن دریافت نکرده اند هم دعوت می کنند مثلاً فیلمی را با گوشی‌هایشان از صف واکسن برایشان بفرستند تا پیگیری کنند و … یعنی از جایگاهی برخورد می کنند که گویی می‌خواهند مطالبه‌ به حق شما را پیگیری کنند. اول مطالبه را با استفاده از تکنیک ها در جایگاه حق قرار می‌دهند و بعد می‌گویند که من می‌توانم با پیگیری مکررم به مطالبه‌ شما پاسخ دهم.

آنها یک نیاز را ایجاد می‌کنند و می‌گویند اگر پاسخ این نیاز را می‌خواهید، به ما رجوع کنید. هم مخاطبینش را افزایش می‌دهد و هم به نوعی خودش را در جایگاه پیگیر خواسته‌های مردم معرفی می‌کند‌. بنابراین، شایعه پراکنی از این طریق است. این درست است که معمولاً منبعی که صدور شایعه می‌کند به اعتبار خودش خدشه وارد می‌کند اما آن تکنیک‌ها تغییر کرده و بالاخره به روز شده و یک نظام شایعه سازی درست شده که می‌تواند هم کارکرد مطالبه گری و هم پاسخ به مطالبه را داشته باشد.

** در این جنگ نابرابر چه محدودیت‌هایی وجود دارد که آنها مسلط هستند؟ چون خود فضا یکی از آن جاهایی است که آنها مسلط هستند. یعنی شما وقتی می‌خواهید یک ماهواره در مدار قرار بدهید با هزار مشکل و سختی مواجه می‌شوید و محدودیت‌هایی دارد یا دست شما را می‌بندند.

اسماعیلی: من می‌خواهم خدمت شما عرض کنم که اکوسیستم رسانه‌ای دنیا تغییر کرده است. شرایط کاملاً با دهه‌های گذشته متفاوت است. درست است که الآن دشمن می‌تواند به راحتی پیام خودش را به مردم ما برساند ولی ما هم می‌توانیم از این مجاری ارتباطی که الآن فراهم شده استفاده کنیم. اما متأسفانه ما از همین مجاری موجود هم به خوبی استفاده نمی‌کنیم. در جنگ کلاسیک وقتی که یک جایی خمپاره‌ای منفجر می‌شد، یک گلوله توپی یک جا می‌خورد، یک کسی اصلاً تیر می‌خورد، این را که به امان خدا ول نمی‌کردند بروند دنبال کارشان یا ignore کنند و بی‌تفاوت باشند، در جنگ رسانه‌ای هم همین است. وقتی که شما یک روز صبح از خواب بلند می‌شوید می‌بینید که یک کلیپ، یک پیام در سطح گسترده منتشر شده، این مثل یک گلوله توپی است که منتشر شده و قطعاً یک تعداد زیادی ترکش خورده‌اند و یک تعدادی مجروح شده‌اند. حالا این مجروح‌ها حتماً خونریزی ندارند که شما آنها را ببینی ولی به لحاظ فکری یک قدم از نظام فاصله گرفته‌اند. یعنی یک شبهه‌ای در ذهن او ایجاد شده که از نظر من این در واقع مجروحیتش از آن کسی که گلوله مستقیم خورده است خطرناک‌تر است. به خاطر اینکه آن کسی که گلوله خورده خونریزی دارد شما او را می‌برید بیمارستان درمانش می‌کنید و آشکار است ولی این کسی که الآن مورد اصابت این شبهه قرار گرفته، در پیشانی او ننوشته که شما ببری یکجا او را درمان کنی یا به او جواب بدهی. بنابراین ما ناچار هستیم که سازوکارمان را به این سمت ببریم که رصد کنیم اگر جایی گلوله‌ای منفجر شده و قطعاً یک پیام وایرال شده، نشانه آن هم این است که شما وقتی که در گوشی موبایلتان یک پیامی را، یک کلیپی را از دو نفر، سه نفر، چهار نفر، منبع جدا برای شما ارسال کردند، شما مطمئن باشید که این منفجر شده است، یعنی این فراگیر شده است. ما باید چکار کنیم؟ باید بنشینیم تماشا کنیم؟ اینکه می‌گویم اکوسیستم تغییر کرده و ما این تغییرات را هنوز به خوبی رصد نکرده ایم به این دلیل است که ما در گذشته یک اتفاقی که می‌افتاد می‌آمدیم از تکنیک بایکوت استفاده می‌کردیم. می‌گفتیم حالا آن بی بی سی یا صدای آمریکا یک چیزی گفته است اما شما اصلاً در مورد آن حرف نزنید که بگذرد یا مثلاً خسارت آن کمتر باشد. آن زمان گذشت. یعنی الآن فضا به گونه‌ای است که اگر یک چنین بسته‌ای منتشر شد که اجتناب‌ناپذیر هم هست و شما نمی‌توانید جلوی آن را بگیرید، باید فوری مجروحین را مداوا کنید. راحت‌ترین راه مداوا،شفاف‌سازی است. یعنی وقتی که مثلاً یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای می‌آید یک تصویری را پخش می‌کند که در فلان منطقه یک نارسایی وجود دارد، شما هیچ راهی ندارید غیر از اینکه خبرنگارتان برود مستقر شود، از عین واقعه تصویر بگیرد و مسئول مربوطه بیاید جواب بدهد؛ چه درست و چه غلط. یعنی شما نمی‌توانید دیگر پنهان کنید. نمی‌توانید بگویید ان‌شاءالله گربه است. شما باید شفاف‌سازی کنید. اگر خطا از طرف مسئولین خود ما بوده باید با شخص خاطی برخورد شود. اگر که واقعاً خطایی نبوده ممکن است یک تصویر آرشیوی استفاده کرده‌اند باز هم باید تاریخ آن تصویر را دربیاورید و بگویید مثلاً این تصویری که فلان شبکه ماهواره‌ای پخش کرده است مال سه سال پیش است یا اصلاً مال کشور ما نیست.

 

منعمی: بخشی از این تبیین فضا از سمت حاکمیت یا دولت یا دستگاه‌های متولی امر هست، یک بخشی از آن هم بحث آموزش جدی سواد رسانه‌ای به عموم مردم است. ما این کلمه‌ سواد رسانه‌ای را در افکار توزیع کرده ایم، اما محتوای آن به آن شکلی که باید توزیع نشده است. یعنی آنکه سواد رسانه‌ای چیست؟ چه کار انجام می‌دهد؟ چه کمکی می‌کند. چه حرف‌هایی می‌زند.

اسماعیلی: آن هم داستان خودش را دارد. ما الآن کتاب سواد رسانه‌ای داریم و در مدارس هم تدریس می‌شود اما انصافاً مربی سواد رسانه ای کم داریم. نمی توان به معلم ورزش یا به معلم علوم گفت سواد رسانه‌ای درس بدهد. من در خیلی از مدارس دیدم که حتی به کادر خدماتی مدرسه هم این پیشنهاد را می‌دهند که سواد رسانه ای تدریس کند. درحالی که کتاب، کتاب بسیار سنگینی است‌. نسخه‌ ساده‌تری از این کتاب باید در مقاطع دبستان تدریس شود.

منعمی: بله چون ما الان می‌گوییم که شبکه‌ کودک داریم. در خانواده خودمان مثلاً دخترم که برنامه‌ای که شبکه‌ داخلی هم پخش می‌کند را نگاه می کند، اینقدر حساس شده است که می‌گوید بابا این منظورش این بود. من می‌گویم حالا اینقدر هم سواد رسانه‌ای را در ذهن خودت گسترش نده. ولی می‌خواهم بگویم این تحلیل مهم است. این هم سازوکار درست و هم ابزار درست می‌خواهد. یکی از ابزارهای آن همین نکته‌ای است که آقای دکتر اسماعیلی فرمودند، یعنی آموزش سواد رسانه ای که آنطور که باید جدی گرفته نشده است.

اسماعیلی: یک زمانی در تهران دو تا مغازه خوراک سگ و حیوانات خانگی بود. اما امروز این دو تا مغازه تبدیل به بیست مغازه شده است. این علامت چیست؟ علامت این است که تعداد کسانی که در خانه دارند حیوان خانگی نگه می‌دارند زیاد شده است. یعنی سبک زندگی تغییر کرده است. یکی از دلایلش هم این است که تقریباً در تمام کارتون‌هایی که ما برای بچه‌ها پخش می‌کنیم نگه داری از سگ نشان داده می‌شود. من با سگ دشمنی ندارم، اشتباه نشود؛ اما یک خانواده اسلامی، با آن کسانی که نیاز عاطفی‌شان نگه‌داری سگ است، تفاوت دارد. بعد از آن طرف می‌‌آییم در پارک‌هایمان علامت می‌زنیم که ورود با سگ ممنوع. یعنی ما راه‌ها را داریم اشتباه می‌رویم. یعنی ما خیلی از اتفاقات را به جای اینکه ریشه‌ای با آنها برخورد کنیم و ببینیم که این خسارت از کجا دارد ناشی می‌شود، سعی می‌کنیم که یک مسیرهای پرهزینه‌تری را در پیش بگیریم.

** یک بسته کوتاه صوتی را داریم که گفتگوی مجری شبکه تلویزیونی ایران ایننترنشنال با یکی از مدیران شبکه‌های فارسی‌زبان معاند است که می‌گویند موفق نبوده اند. ما هم نمی‌خواهیم خیلی خوش‌بین باشیم. یعنی در بحث کارشناسی جای این بحث‌ها نیست که بخواهیم بگوییم که آنها همه شکست خوردند و هیچ تأثیری نداشتند. تبعاً این نیست اما به هر صورت عواملی چون ایستادگی مردم، عبور انقلاب از مرز ۴۰ سالگی و مشکلاتی که به هر صورت داشتیم و پشت سر گذاشتیم و ارزش‌هایی که همچنان باقی است و قابل احترام است، اینها نشان می‌دهد که بالاخره آنها حد‌اقل به اهدافی که خیلی زودتر از اینها پیش‌بینی کرده بودند نرسیدند. دلیلش چیست؟

منعمی: خدمت شما عرض کنم که یک سری چیزها وجود دارد که جزء سرمایه‌ها یا به عبارت بهتر جزء مؤلفه‌های قدرت نرم جمهوری اسلامی است که رسیدن معاندین به نتیجه ممانعت کرده است. یکی از اینها بحث ایدئولوژی اسلامی هست که جواب داده است. در سال ۵۷ آقای میشل فوکو فیلسوف معروف فرانسوی از نزدیک ماجرا را نظاره می‌کرد. ایشان اذعان می‌کرد که پیشران اصلی این حرکت بحث معنویت بوده است. این معنویت دارد کارش را می‌کند. مصداق اگر بخواهم عرض کنم در ماه محرم یک هیأت برگزار می‌شود و شما می‌بینید از اقشار مختلف، آدم‌های مختلف با سلایق و افکار مختلف می‌آیند هر آن چیزی که بلد هستند هزینه‌ی این جریان می‌کنند. این بحث معنویت است. یا شما می‌بینید بحث رشادت‌هایی که وجود دارد. باز اگر بخواهم مصداقی عرض کنم در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی شما در تهران خودمان دیدید چه اتفاقی افتاد. من به شهرهای دیگر نمی‌پردازم. سیل جمعیتی که شما اگر در آنجا حضور پیدا می‌کردید، از انواع مختلف آدم ها حضور داشتند. مردم در مضیقه هستند اما در بزنگاه‌ها نقش خودشان را ایفا می‌کنند. اینها حقایقی است که مانع از به نتیجه رسیدن معاندین شده است. امیدوار هستیم که در نهایت هم ما بتوانیم آن گام نهایی، یعنی تمدن نوین اسلامی را ان‌شاءالله شکل بدهیم که هدف نهایی ما هست.

اسماعیلی: من چون زمان کم هست می‌خواهم فقط به یک نکته اشاره کنم که ما باید یک مقدار به بحث غیرت رسانه‌ای بپردازیم. یعنی ما باید نسبت به مخاطب‌مان یک مقدار غیرت‌مان را بیشتر کنیم و اجازه ندهیم که مخاطب ما برود از سوپر مارکت دشمن خرید کند. برای ما مهم باشد اگر می‌بینیم که تعداد مخاطبین یک شبکه ماهواره‌ای دارد زیاد می‌شود. همان طور که در موضوعات مختلف نظرسنجی می‌کنیم، ببینیم که مخاطب ما چقدر دارد می‌رود از سوپر مارکت دشمن خرید می‌کند و چرا می‌رود. ما چاره‌ای نداریم و دو مسیر را باید طی کنیم. یکی کارآمدی نظام باید روز به روز بیشتر شود. یعنی وقتی که زخمی ایجاد می‌شود به طور طبیعی مگس و حشرات موذی می‌آیند روی زخم می‌نشینند و آن را عفونی می‌کنند. ما نباید اجازه بدهیم که زخم‌ ایجاد شود. وقتی در بخشی از کشور، در یکی استانها، در یکی از ادارات دولتی، یک نارسایی وجود دارد این باید برطرف شود.

انتهای پیام/