یادداشت : شانس؟ این عین لیاقت بود

سیبل نخست هم بی شک جناب سرمربی تیم ملی بود.بهانه شیک هم  نبود طارمی. این جور مواقع برایشان هیچ اهمیتی ندارد آن آمار یکطرفه و «معنا دار»، آن هم در زمینی که  کاشت«سیب زمینی» را فریاد می‌زد!

مالکیت بیش از ۷۳ درصدی، موقعیت‌های چند برابری و بازی به مراتب بهتر از حریف و… آنها هیچکدام مهم نیست و آنها تنها نگاه‌شان به اسکوربورد ورزشگاه است. جایی که تیم ما در بازی اعداد، عدد اصلی را باخته بود.وقتی اساس «انتقاد» تنها به روی «نتیجه» متکی شود  آنوقت آمار خالی از معنا خواهد بود. حقیقتا  تیم ملی در صورت  باخت یا حتی تساوی مستحق آن همه انتقاد تند و تیز بود؟

همه بدشانسی های مطلق ما با عبور از دقیقه ۹۰ به پایان رسید.پاس تنها گل لبنان را باد مدیترانه به آنان هدیه داد اگرچه باید در مورد تعلل تکراری  بازیکنان ما و تصمیم زود هنگام آنها به روی سرنوشت توپ ،حرف سفت و سخت داریم اما باید پذیرفت حقیقتا آن توپ بدون کمک جادویی باد، محال بود به تور ما بوسه بزند.

 

در آن سو وضعیت اسفبار  چمن اجازه نمی‌داد  در زدن ضربات آخر یا بازیسازی ما کیفیت معمول را ارائه دهیم.

همه تیمها  در آن مثلا چمن، روی بازی زمینی مشکل دارند. از این رو اسکوچیچ بازی را به کناره ها برد و ارسال کوتاه و بلند را تجویز کرد اما امان از بدشانسی. با این وجود دقیقه ۹۰ به بعد همه چیز برگشت ؛سردار چک اول را زد و احمد نور میخ آخر را کوبید. این جایزه تیم برتر  میدان بود.جایزه صبوری.

 

*البته لازم به تکرار ما نیست و ناگفته پیداست که بی مهدی ،حرکات رو به جلوی تیم ملی دچار سردرگمی  است. از زمان کی‌روش تا امروز،تیم ملی وابستگی شدیدی به زوج طارمی و ازمون دارد و یک گام بالاتر ،مهدی با بازگشت به خط میانی و فضاسازی ،عملا نقش بازیساز کلاسیک را ایفا می کند. برای همین نبودش آنگونه به ذوق زد و گیج مان کرد .هر تیمی که به سوپر ستاره اش متکی شود در روز غیبت او بدون شک به مشکل می‌خورد. تصور کنید بارسا در یک دهه اخیر مسی را نداشت.

 

*از سوی دیگر سامان قدوس نتوانست از این فرصت طلایی استفاده کند.سردار بدون طارمی خودش نبود و هرچه می گذشت افراد هجومی ما زیر فشار  نبود این بازیکن، عجول تر می‌شدند.آنهایی که با قلم شان آماده سلاخی اسکوچیچ بودن ناگهان با یک «سوپر بازگشت» تاریخی در ساحل مدیترانه مواجه شدند.تیم برتر،تیم هجومی تر، تیم شایسته تر نه از روی شانس که با تعویض‌های به غایت هوشمندانه، جابه‌جایی‌های شجاعانه  به حقش رسید .

 

 

*اما کدام خوش شانسی؟  کاملا عکس؛از قضا بدشانس بودیم که ضربات‌مان درون چارچوب نمی‌رفت،بدشانس بودیم که دروازه‌بان‌شان، سرپنجه و چالاک شده بود.
۹ سال قبل با کی‌روش در همان خاک لبنان به آنها باختیم.قصد قیاس ندارم اما یادمان نرود با چه حریف بد قلقی بازی کردیم و آنها را در خانه‌شان شکست دادیم. آمار را ببینید. نتیجه را هم . بله شانس در این نتیجه دخیل بود اما به نفع ساکنان تیم اتوبوسی !

 

«شمشیر قلم» را به غلاف تمام «کینه توزانه»اش بازگردانید و  منافع ملی را  فدای دشمنی خود نکنید.

 

خوب یا بد این تنها تیم ملی فوتبال  ،۸۵ میلیون ایرانی است.آنهایی که اغلبشان در لحظه گل احمد نور به آغوش هم پریدند و فریاد زدند.لحظه‌ای که وفاداری به تیم ملی نصیبشان کرد.خوش به حالتان اگر در این حال و هوا بودید.

 

مهدی طاهرخانی

دسته تیز قلم را محکم گرفته و از نیام اولیه برون کشیده و آماده بودند تا این پنج دقیقه تمام شده و بعد آن به سلاخی «همه» بپردازند.