پاسخ دفتر ارتباط با صنعت وزارت علوم برای افت ۳۱ پلهای ایران/ چرا دانشگاه به داد مشکلات کشور نمیرسد؟
گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس، معصومه شیری؛ در بخشهای مختلف کشور، مشکلات ریز و درشتی وجود دارد که دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، باید بتوانند برای آنها راهحل موثر و کاربردی ارائه کنند و با راهکارهای خلاقانه و علمی، شتاب حل مشکلات کشور را بیشتر کنند.
اگرچه بخشی از نیازهای فناورانه کشور از طریق شرکتهای دانشبنیان و دانشگاه حل میشود ولی باتوجه زیرساختهای علمی و آزمایشگاهی موجود و هزینههای صرف شده در دانشگاهها، سطح فعلی همکاری دانشگاه و صنعت قابل قبول نیست. به طوری که بر اساس جدیدترین گزارش سازمان مالکیت فکری جهان(WIPO) ایران در ۴ سال گذشته در شاخص ارتباط دانشگاه و صنعت به عنوان یکی از شاخصهای نوآوری ۳۱ پله افت کرده است. علت افت شدید ایران در این شاخص را از متولی این حوزه یعنی «دکتر محمد سعید سیف» مدیر کل دفتر ارتباط با صنعت وزارت علوم جویا شدیم. در ادامه متن کامل این گفتگو را میخوانید:
*علت افت ایران در شاخص ارتباط صنعت و دانشگاه چیست؟
ارتباط علم و فناوری و دانشگاهها با جامعه مراحل مختلفی دارد که معمولا به آن TRL (Technology (readiness level میگویند. فناوریها مراحل مختلفی دارند که در نهایت به جایی میرسد که فناوری به محصولی تبدیل شده است و در جامعه استفاده میشود. طبیعتاَ حلقههای اول آن که یک ایده بررسی میشود و کارهای آزمایشگاهی بر روی آن انجام میشود در دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشگاهها انجام میشود. وقتی به تدریج جلوتر میرویم، ایده شکل محصول میگیرد و میخواهد تجاریسازی انجام میشود و در این فرآیند، شرکت ها و مراکز صنعتی نقش جدی بازی میکنند. چند مرحله اول که نیازمند حمایت و سرمایهگذاری و پشتیبانی دولت است و بعضا به خاطر مشکلات اقتصادی کشور ضعیف شده و یا با محدودیت روبرو میشود. بنابراین اگر این حمایتهای مالی و یا سرمایهگذاری دولت و وزارتخانهها را در پژوهش بررسی کنیم بعضا دچار مشکل شده و طبیعتا ممکن است روند ارتباط دانشگاه با صنعت و یا پژوهشهای کاربردی با کمبودهایی روبرو میشود. پژوهش در دانشگاهها و پژوهشگاهها انجام میشود طبیعتاَ اینکه در تامین مالی پژوهشها افت داشتهایم به دلیل کاهش فعالیتهای پژوهشی دولت است.
اینکه در تامین مالی پژوهشها افت داشتهایم به دلیل کاهش فعالیتهای پژوهشی دولت است.
*رقم دقیق هزینهای که در ایران صرف کارهای پژوهشی می شود چقدر است؟
ارقام بین المللی در کشورهای پیشرفته مانند آلمان، ژاپن و… حدود ۳ تا ۴ درصد GDP آن هاست. این رقم، رقم بالایی است؛ چرا که درآمد ناخالصی ملی آنها بسیار بیشتر از ماست. اما این عدد در کشورما حداکثر ۰.۷ درصد است. یعنی چیزی حدود یک پنجم تا یک ششم کشورهای پیشرفته دنیا . از طرفی علت افت ایران در تامین مالی پژوهش و توسعه در چندسال اخیر میتواند به دلیل کاهش ارزش پول ملی نسبت به دلار هم باشد.
*سهم دانشگاهها از هزینهکرد تحقیق و توسعه در ایران و کشورهای پیشرفته چقدر است؟
کشورهایی که اعلام می کنند ۳ تا ۴ درصد از GDP خود را صرف تحقیق و توسعه میکنند درواقع، کل این عدد براساس بودجه دانشگاههای آنها و شرکتهای خصوصی آنها سنجیده میشود. من بعید میدانم که آنها تحقیقاتی که در دانشگاهها انجام میشود و بعدا تبدیل به یک فناوری با محصول میشود را بتوانند محاسبه کنند.
اما در کشور ما این عدد ۰.۷ درصد بود و چون ما تغییر بودجه پژوهش و رشد چندانی نکردهایم احتمالاَ از نظر دلاری میزان هزینهکرد پژوهش ما افت کرده است. به این صورت که فرض بفرمایید ما ۲ سال پیش یک مبلغی را به پژوهش دانشگاه ها، اساتید ، پایان نامه ها اختصاص می دادیم اما اگر امروز این اعداد را بدهیم به معنی حمایت کمتر است چون ارزش پول ملی افت کرده است. بنابراین کسی که در این گزارش هزینه کرد تحقیق و توسعه ما در حوزه بین المللی بررسی میکند از لحاظ دلاری و ارزی آن را کاهش یافته در نظر بگیرد. به عبارت دیگر، در جریان جزئیات نحوه بررسی و منابع گزارشات بینالمللی را که خارج از کشور انجام می شود و چنین ارزیابیهایی راجع به ارتباط دانشگاه با صنعت انجام میدهد نیستیم و ممکن است اطلاعات و شاخصهای مناسبی برای این امر استفاده نکردهاند و یا شرایط و چگونگی همکاریها را در ایران چندان مسلط نباشند.
هدایت بودجه پژوهش به سمت شرکتهای دانشبنیان
بسیاری از بودجههای پژوهش و حمایت از علم و فناوری به سمت شرکتهای فناور و دانشبنیان هدایت شده است.
موضوع دیگر این است که بخاطر جو شرکتهای فناور و دانشبنیانی که ۷ تا ۸ سال اخیر خیلی رونق گرفتهاند، بسیاری از بودجههای پژوهش و حمایت از علم و فناوری به این سمت هدایت شده است. حمایتهای مختلفی که مسئولان دولتی دارند و وقتی که میگذارند و اعتباری که به این شرکتها اعطا میکنند تا تشکیل معاونت علمی و حمایتهایی که میکنند همه به بودجه نیاز دارند و طبیعتا بخش عمده این بودجه از بودجه علم و فناوری و پژوهش است. در واقع مراحل اولیه تولید محصول که در دانشگاهها انجام میشود فراموش شده است. این موضوع باعث شده که تعداد ورودیهای مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری کمتر شده است، به این دلیل که ما در قسمتهای قبلی که مربوط به دانشگاهها هستند ضعیف عمل کردهایم. یعنی در دانشگاهها، باید موضوعات علم و فناوری را حمایت و ترغیب کنیم که در نهایت وارد عرصه توسعه و تجاریسازی شود. این معضلی است که وجود دارد و در خیلی از ورودی پارکهای علم و فناوری نسبت به سالهای قبل افت پیدا کرده است به این دلیل که ما دانشگاهها را رها کردهایم و گمان می کنیم بدون بودجه پژوهش و حمایت ها، این پژوهش و نوآوریها ادامه خواهد داشت و در نهایت فناوری ابداع می شود که وارد تولید محصول و تجاریسازی میشود.
از نظر ما این کمبودی است که وجود دارد و بودجههای دولتی مقداری متفرق شدهاند و قسمت زیادی از آن به سمت شرکتها هدایت شده است. این حمایت و پشتیبانی در سالهای اخیر پررنگ بوده و طبیعتا در مراحل اولیه پژوهش و نوآوری کمتر هزینه کردهایم. البته ما مخالفتی با این حمایت ها نداریم و باید شرکتها هم حمایت شوند اما مسئله متوازن بودن آن است یعنی اگر ما از حلقههای مختلف به صورت مناسب و به اندازه خودشان حمایت نکنیم ضرر میکنیم.
ما امروز حدود ۵-۶ هزار شرکت فناور و دانش بنیان داریم در عین حال، ۳۰ هزار عضو هیئت علمی در وزارت علوم داریم، حدود چند صد هزار دانشجوی ارشد و دکتری داریم. تعدادکسانی که در TRLهای پایین و پژوهشهای پایه فعالیت میکنند به حدود چند صد هزار تا یک میلیون نفر میرسند از این رو حمایت و پشتیبانی که از آنها میکنیم باید با تعداد و حجم فعالیت آنها متناسب باشد. در غیر اینصورت ما شرکتها را حمایت میکنیم بدون آنکه به پشتوانه علمی و پژوهشی آن ها که در دانشگاهها است توجه کنیم.
در ایران کسی انگیزهی ثبت بینالمللی اختراعات را ندارد چرا که اینکار هزینه ها و مشکلات زیادی دارد و ممکن است اثر زیادی هم نداشته باشد.
در خصوص شاخص اختراعات و مقالات مشترک بین دانشگاه و صنعت نیز این موارد در کشورهای خارجی خیلی معنا دارد اما در کشورما که قانون کپی رایت وجود ندارد کسی به اختراعات اهمیت نمیدهد . اگر ثبت بینالمللی مدنظر باشد در این شرایط کسی انگیزه ای ندارد که کاری که انجام داده است را ثبت بینالمللی کند چرا که هزینه ها و مشکلات زیادی دارد و ممکن است اثر زیادی هم نداشته باشد.
در مقالات هم اگر کارهای مشترکی بین صنعت و دانشگاه باشد جنبه های دفاعی و امنیتی آنها به ما این اجازه را نمیدهد که اسم محققان و طرف تقاضا را منتشر کنند در صورتی که در کشورهای خارجی اینطور نیست. اینکه ما بخواهیم رتبهبندی دانشگاههایمان را براساس این موارد که در شرایط ما از لحاظ تحریم و وضعیت بودجه و نرخ ارز تحت الشعاع قرار می دهد ملاک قرار بدیم و بگوییم ما پسرفت کرده ایم از دید من غلط است ولی ما می توانیم شاخصهای خودمان را داشته باشیم. یعنی میتوانیم بگوییم ۳ سال پیش ۴ سال پیش چند قرارداد بین صنعت و دانشگاه داشتیم و امروز چند قرار داریم؟ چندسال پیش مبالغ این قرار دادها چقدر بود و الان چقدر است؟ چندسال پیش چند عضو هیئت علمی ما درگیر این قراردادها بودند و الان چند نفر هستند؟ و این موارد را ملاک قضاوت در نظر بگیریم که آیا ارتباط جامعه با صنعت رشد داشته یا پست رفت کرده است؟ طبیعتا این ملاک ها و اعداد، اطلاعاتی هستند که فقط ما به آن ها دسترسی داریم و خارجی ها به آن دسترسی ندارند.
*آمارهایی که میفرمایید را به صورت دقیق و مستند مطرح کنید.
اینکه یک قرارداد میان صنعت و دانشگاه بسته شود تنها بخشی از این همکاریها است و دانشگاهها باید در زمینه مهارتافزایی، کاریابی و هدایت شغلی دانشجویان کار کنند و در رفع مسائل و مشکلات استانی مشارکت داشته باشند.
ما حس میکنیم که ارتباط و تعامل دانشگاه با جامعه خیلی متنوعتر از هزینهکرد تحقیق و توسعه و مقالات و اختراعات مشترک بین صنعت و دانشگاه است. این موارد از دروسی که دانشجوها می خوانند شروع میشود که این دروس چه ارتباطی با جامعه دارند؟ هماهنگ با نیاز جامعه است؟ به روز هستند؟ مسائل جامعه در آن هست یا نه ؟ کارآموزی ، کارورزی، پایاننامه ، توانمندیهای شغلی ، کاریابی ، اشتغال در خارج دانشگاه ، این ها همه مسائلی هستند که دانشگاهها را با جامعه ارتباط میدهد. این تنوع ما را به این سمت برده است که در همه این موارد باید کار کنیم و اینکه یک قرارداد میان صنعت و دانشگاه بسته شود تنها بخشی از این همکاریها است و دانشگاهها باید در زمینه مهارتافزایی، کاریابی و هدایت شغلی دانشجویان کار کنند و در رفع مسائل و مشکلات استانی مشارکت داشته باشند. لذا ما و دانشگاهها به جای اینکه فقط به فکر انعقاد قرارداد و پژوهشهایی که درآمد ایجاد میکنند باشیم، باید فعالیتهایی انجام دهیم تا دانشگاهیان اثربخشی مناسبی در جامعه داشته باشند.
برگزاری دورههای مهارتافزایی برای دانشجویان
در مهارتافزایی در ۳ تا ۴ سال اخیر میانگین شرکتکنندگان در هر دانشگاه به بیش از ۳ هزار نفر رسیده است یعنی سالانه در هر دانشگاه ۳هزار دانشجو در دورههای مهارتافزایی شرکت میکنند. تعداد دورهها در هر دانشگاه به بیش از ۹۳ دوره رسیده است. این موارد میتوانست در دانشگاه ها نباشد و فقط دروس مشخصی که در دنیا ارائه می شود، برگزار شود. اما ما این نیاز را در دانشگاه ها دیدیم و به این موضوع که به ارتباط صنعت و دانشگاه کمک میکند توجه کردهایم.
در بحث رصد اشتغال خوشبختانه در چندسال اخیر دانشگاههایی که با فارغ التحصیلانشان ارتباطی نداشتند به رصد اشتغال دانشجویان پرداختهاند و وضعیت شغلی آنها و تواناییهایی را که کسب کردهاند را بررسی می کنند. این پتانسیلی است که به دانشگاه کمک میکند فعالیتهای دانشگاه هدفمندتر شود. درواقع با اینکار دانشگاههای ما در قبال فارغ التحصیلانشان که در جامعه هستند و مسئولیتها و شغلهایی دارند، احساس مسئولیت میکنند و این همافزایی برای هردو مفید خواهد بود.
ایجاد فرصت مطالعاتی برای اساتید در جامعه و صنعت
موضوع بعدی ایجاد فرصت مطالعاتی برای اساتید در جامعه و صنعت است. اعضای هیئت علمی دانشگاهها برای اینکه آشنایی بهتری با دغدغههای علمی جامعه پیدا کنند، میتوانند از این فرصت استفاده کنند. یعنی وزارت علوم به اساتید خود حقوق میدهد و این فرصت را ایجاد می کنند که آن ها چند ماه در شرایط صنعتی، وزاتخانه ها حضور یافته و دغدغهها را شناسایی کنند و به رفع آن ها کمک کند و این موارد را در فعالیتهای علمی و پژوهشی خود لحاظ نماید. براساس آمار این شاخص نسبت به سال قبل بیش از دو برابر رشد داشته است.
محور دیگر موضوع قراردادهای کلان است. در چندسال اخیر همکاریهای گستردهای با وزارت نفت صورت گرفته است و پروژههای بزرگی به دانشگاهها واگذار شده است. همچنین تعداد قراردادهای ارتباط جامعه و صنعت در دو سه سال گذشته رشد داشته است و بیش از هزار میلیارد تومن مبلغ قراردادهایی است که منعقد شده است و نسبت به سال قبل رشد داشته است. تعداد اعضای هیئت علمی درگیر در این قراردادها در مجموع به بیش از ۴۸۰۰ نفر رسیده است. یعنی از هر ۴ یا ۵ عضو هیئت علمی ما یک نفر درگیر قرارداد و پژوهش تقاضامحور است.
شاخصهای جدید نشان میدهد دانشگاه باید جدای از مقالات و کارهای تئوریک به اموری که به مسائل، نیازها و دغدغه های جامعه مرتبط است توجهکنند.
این نمونهها شاخصهای جدیدی است که نشان میدهد دانشگاه باید جدای از مقالات و کارهای تئوریک به کارهایی که به مسائل، نیازها و دغدغه های جامعه مرتبط است توجه کنند. بنابراین با این شاخص ها میتوانیم دانشگاهها را رتبهبندی کنیم.
توجه به مزیتهای استانی
یکی دیگر از کارهایی که انجام شده است بحث حمایت از طرحهای مبتنی بر مزیتهای استانی است. در استانهای مختلف کشور مزیتهای مختلفی وجود دارد. مثلا در خراسان جنوبی زعفران داریم در دامغان پسته داریم که کسب و کار چندین هزار نفر از اهالی منطقه با آن مرتبط است اما ممکن است دانشگاهی که آنجا فعالیت میکند ارتباطی با این مسائل ندارد. ما از سال قبل سعی کردیم کاری کنیم که جدای از کارهای معمول و حوزههای تخصصی دانشگاهها، یکی از این موضوعات را به عنوان مزیت استانی دنبال کنند و با استفاده از امکانات خود به تقویت این موضوعات کمک کنند. خوشبختانه ما ۲۸ طرح در این زمینه داشتیم که بحث پسته دامغان، زعفران خراسان و گردشگری یزد از جمله این موارد است.
همچنین در ۴۰ دانشگاه مرکز هدایت شغلی راه اندازی کردیم. این مراکز کار مهارتافزایی هدایت شغلی، کاریابی ، کارآموزی و دانشجویان را ساماندهی میکنند و توانمندیهای یک فارغالتحصیل را بالاتر می برند تا در محیط کار اثر بخشتر بوده و بتواند در بازار کار کشور شغل مناسب خود را پیدا کند.
این مواردی که عرض کردم شاخصهایی هستند که پیشرفت و پسرفت ما را در زمینه ارتباط صنعت و دانشگاه مشخص میکند. و خوشبختانه هم در ستاد وزارت و هم در دانشگاهها، این شاخصها و معیارها در حال ترویج و بهرهبرداری است. اینکه یک نهاد بینالمللی چگونه توانسته بودجه پژوهشی ما را براورد کند و بعد هم اعلام کند که میزان آن کم شده است مسئولش ما نیستیم.
*هزینهکرد تحقیق و توسعه بر درآمد ناخالص داخلی یکی از موئلفههایی است که در شاخص ارتباط صنعت و دانشگاه بررسی شده است. شما ادعا کردید که تعداد قراردادهای میان صنعت و دانشگاه در این سالها رشد داشته است، مشخصاَ نقش وزارت علوم در انعقاد این قراردادها چه بوده و در دوران مدیریت شما چه کار جدیدی در این زمینه صورت گرفته است؟
ما به عنوان ستاد وزارت علوم وظیفه تسهیلگری و هماهنگی با وزارت خانهها ، سازمان محیط زیست و… را داریم تا زیر مجموعهها و دانشگاههای مختلف سراسر کشور بتوانند با آنها همکاری داشته باشند. هماهنگی ما با وزارت کشور باعث شد ما ۲۸ طرح مزیت استانی را تعریف کنیم که دانشگاهها بتوانند از کمک و حمایت استانداریها استفاده کنند. با وزارت نفت طرحهای کلان نفتی برای بهره برداری بهینه از میادین نفتی و توسعه فناوریهای مورد نیاز آغاز شده و با سازمان محیط زیست طرحهای پایش عمدهای در حوزه آلایندگیها انجام شده است.
تعریف شاخصهای جدید برای سنجش ارتباط دانشگاه و صنعت
وقتی که ستاد وزارتخانه جدای از آمار معمول مقالات، آمارهای ارتباط صنعت و دانشگاه را که بالاتر عرض کردم منتشر می کند و شاخصهای جدیدی تعریف می کند یعنی به این سمت حرکت میکنیم که دانشگاه ها، دانشجویان و اساتید با توجه به این شاخصها برنامهریزی کنند و فقط نمیگوییم که یک عضو هیئت علمی چه تعداد مقاله نوشته است. بلکه نگاه می کنیم یک عضو هیئت علمی چند پروژه صنعتی انجام داده است و یا اینکه چه درصدی از فارغالتحصیلان اشتغال دارند و… شاخص های جدیدی هستند که دغدغه رئیس دانشگاه ، مسئولین دانشگاه و اعضای هیئت علمی دانشگاه به این سمت حرکت می کند.
به عنوان یک مثال دیگر در سال گذشته، اعضای هیئت علمی برتر در همکاری جامعه با صنعت را در دانشگاه ها معرفی کردیم و عملا نشان دادیم که عضو هیئت علمی اثربخش بودن فقط به معنی انتشار مقالات نیست و در انتخاب این افراد ملاکهایی که داشتیم این بود که عضو هیئت علمی چه اثربخشی در جامعه داشته و چه کمکی به جامعه کرده و چه تاثیری در صنایع و بهبود کسب و کار در کشور داشته است.
بازنگری در آییننامههای ضوابط استخدام و ترفیع اساتید
مورد دیگر این است که وزارت علوم باید سعی کند کل آییننامه ها ضوابط و قوانینی که در استخدام و ارتقا و ترفیع اساتید و یا برنامههایی که برای توسعه رشته ها داریم را در جهت تقاضامحوری و کمک به جامعه هدایت کند. مثلا در آییننامه ارتقا مقالات خیلی پررنگ هستند اما باید در کنار آن باید به این موضوع هم توجه کنیم که اعضای هیئت علمی باید یک اثربخشی در جامعه داشته باشند. این آیین نامهها در حال بازنگری هستند و امیدواریم که در ویرایش جدید این موضوع حل شود.
هماهنگیهای کلان با سازمان مختلف، الگوسازی و ایجاد شاخصهای جدید و تشویق دانشگاهیان به ارتباط با جامعه و بازنگری در آیین نامهها و ضوابط از اقداماتی است که در این حوزه انجام شده است
پس سه موضوع هماهنگیهای کلان با سازمان مختلفی مثل مجلس، سازمان برنامه و بودجه در جهت دریافت حمایتهای مختلف برای دانشگاهها، الگوسازی و ایجاد شاخصهای جدید و تشویق دانشگاهیان به ارتباط با جامعه و در نهایت بازنگری در آیین نامه ها و ضوابط از اقداماتی است که در این حوزه انجام شده و باید جدیتر و گسترده تر نیز ادامه یابد.
*در صحبتهایتان اشاره کردید که در کشورهای توسعهیافته هزینهکرد تحقیق وتوسعه بر درآمد ناخالص داخلی حدود ۳ تا ۴ درصد است و این عدد در ایران ۰.۷ درصد است. برای مقایسه دقیقتر باید دید سهم دانشگاهها از هزینهکرد تحقیق و توسعه چقدر است. شما اطلاع دارید که در ایران و کشورهای توسعهیافته دانشگاهها چه سهمی از هزینهکرد و تحقیق و توسعه را به خود اختصاص دادهاند؟
بنده اطلاع دقیقی در این زمینه ندارم ولی واقعیت این است که شاخصهای بینالمللی یک تیغ دو لبه هستند که وقتی به نفع ماست این شاخصها را مطرح می کنیم و وقتی به نفعمان نیست آنها را رها میکنیم. به همین دلیل باید بررسی کنیم شرایط کشور ما به لحاظ مدیریت، تصمیمگیری، ارتباطات سازمانها و رفتار حکومتی شباهتی به کشورهای دیگر دارد یا نه؟ اگر شباهت داریم شاخصهای آن ها را نیز میتوانیم به صورت کامل وارد کنیم ولی اگر فکر می کنیم تفاوتهایی وجود دارد باید خودمان شاخص تعریف کنیم. اما اگر چشم بسته از برخی شاخصها استفاده و الگوبرداری ناقص کنیم، مثل رو آوردن به انتشار مقالات دچار مشکل می شویم.
حرکت به سمت مقاله محوری پیروی از یک شاخص اشتباه بود
در این ۲۰ سال ما به دنبال مقالات رفتیم چرا که فکر میکردیم در تمام دنیا مقالات یک شاخص هستند و خوب است در کشور ما هم تبدیل به شاخص شود. بعد از مدتی تعداد مقالات ما بسیار زیاد شد به صورتی که امروز در انتشار مقالات در رتبه ۱۶ جهان هستیم. اما آیا این مقالات توانسته است در جامعه تاثیر گذار باشد؟ مشکل کجاست؟ در دنیا وقتی یک مقاله توسط یک استاد دانشگاه و دانشجو منتشر میشود، معمولا هزینه تحقیق و پژوهش این افراد از طریق نیازهای موجود در بازار که شرکت های مختلف دارند تامین می شود. یعنی یک نیازی وجود داشته که هزینه آن از صنعت یا دولت تامین کرده است. در واقع با چاپ یک مقاله یک نیاز از آن کشور رفع شده، یا اینکه گامی در آن جهت برداشته شده است. یا اینکه کیفیت کار شرکتی که این نیاز را داشته ارتقا پیدا کرده است. پس اینکه مقاله را شاخص قرار میدهند می تواند نشانه این باشد که آنها رشد اقتصادی و صنعتی کردهاند چون این سیکل برای نوشتن مقاله طی شده است. اما در ایران اینطور نیست. پس مقاله نمیتواند به تنهایی شاخص باشد و اگر ارتباط آن با نیازها و مسائل کشور را فراموش کنیم به مقصد نهایی نخواهیم رسید.
شاخصهای دیگر نیز به همین صورت است. یعنی ما باید شاخصهارا بشناسیم ببینیم قبل و بعد آنها چیست؟ وگرنه شاخصسازی کار راحتی است. مثلا شما به من می گویید ما مقالات مشترک میان صنعت و دانشگاه نداریم. یک راه میانبر برای شاخصسازی این است که به دانشگاهها بگوییم در ۵۰ درصد مقالاتتان اسم یک همکار صنعتی را اضافه کنید. به همین راحتی ما شاخص ساختهایم و سازمانی که این موارد را بررسی می کند میگوید ارتباط صنعت و دانشگاه رشد کرده است اما این عددسازی است و در واقع ارتباطی سازنده شکل نگرفته است.
متاسفانه وقتی ما این شاخصها را صرفا مطرح کنیم و پشتوانه و زنجیره مرتبط با آن را در نظر نگیریم به این سمت میرویم. میخواهم بگویم محتوا مهمتر است و به جای اینکه به دنبال رتبهبندی و کمیسازی فعالیتها باشیم بهتر است عمیقتر به فکر تغییر نگرشها و همکاری و تعامل سازنده باشیم. گزارشی که من بالاتر به آن اشاره کردم میتواند مورد استناد قرار بگیرد و ملاحظه کنید که اقدامات بسیار خوبی در حال انجام است.
*همانطور که اشاره کردید ایران در نوشتن مقالات علمی رتبه بسیار خوبی دارد. چند درصد از مقالات دانشگاهی برای حل مشکلات کشور به کار گرفته شده و وزارت علوم در بکارگیری این مقالات چه نقشی داشته است؟
اگر در هنگام پذیرش دانشجو و تعریف موضوع پایاننامه نیازهای کشور را در نظر نگیریم، مقالات خروجی آن به احتمال زیاد نیاز کشور را برطرف نخواهد کرد.
مقاله به خودی خود نمیتواند گره ای بازکند در واقع باید پژوهش سازندهای صورت گرفته و یک گره ای باز شده باشد که نهایتا مقاله نتیجه آن را نشان دهد. اما از کجا می توانیم متوجه شویم مقالهای که منتشر شده، ارتباطی با نیاز یا مشکلات کشور داشته است؟ اگر در سیستم ورود دانشجو و انتخاب پایاننامه، همکاری صنعت و دانشگاه در تعریف آن موضوع وجود داشته باشد مقالهای که منتشر میشود نشان میدهد که پروسه همکاریها به نتیجه رسیده است یا نه؟ ولی اگر در ابتدا و در هنگام تعریف موضوع پایاننامه نیازهای کشور را در نظر نگیریم و یا در پذیرش دانشجو به نیازهای کشور توجه نکنیم، خروجی آن هم به احتمال زیاد نیاز کشور را برطرف نخواهد کرد. اگر ما از دانشگاههایی که روی نیاز کشور کار می کنند و حمایت بیشتری انجام دهیم و دانشجویان را ترغیب و تشویق به فعالیت در این حوزهها کنیم و قوانینی وضع کنیم که وزارتخانهها و سازمانها و بخش خصوصی برای همکاریهای مشترک علمی حمایت شوند آن وقت می توانیم مطمئن باشیم که خروجیها هم هدفمند است.
ایجاد آزادی عمل در پژوهشهای بنیادی
در حوزه پژوهش هم باید توجه داشته باشیم که قرار نیست همه پژوهشها به نتیجه برسد. هرچه به سمت لبههای علم حرکت میکنیم باید قبول کنیم که همه مسیرها به نتیجه نمی رسد بلکه اگر قسمتی از آن هم به نتیجه برسد خیلی اثربخش خواهد بود. درواقع ما باید یک زمین خوبی را برای پژوهش فراهم کنیم و از کود و شخم خوب استفاده کنیم و بذر پژوهش را در آن بکاریم و به خوبی آبیاری کنیم تا محصولات خوبی به ما بدهد. پژوهشگران و محققان باید آزادی عمل داشته باشند و راه هایی را که کسی نرفته است بروند و تجربه کنند و در این مسیرها ممکن است دستاوردهای بسیار خوبی هم به دست بیاورند. لذا باید توجه داشته باشیم که تقاضامحوری خوب است اما باید آزادی عملی نیز برای پژوهشهای بنیادی که ریسک نسبتا بالایی دارند داشته باشیم تا بتوانیم دستاوردهای منحصربفردی هم کسب نموده و حرف هایی نو در سطح دنیا داشته باشیم.
*یکی از کارکردهای علم در دانشگاهها اختراعاتی است که تجاریسازی شده است. ما چند اختراع تجاریسازی شده داشتهایم که حاصل ارتباط صنعت و دانشگاه باشد؟
بسیاری از محققان ثبت اختراع انجام نمیدهند اما محصولی تولید میکنند که در صنعت استفاده میشود و برای بهبود تولید و افزایش بهرهوری در صنعت بسیار مفید هستند.
تعداد اختراعات ثبت شده را درست نمیدانم. عملا ثبت اختراع در کشورما چیز جدید است و خیلیها ثبت اختراع انجام نمیدهند اما محصولی تولید میکنند که در صنعت استفاده میشود و برای بهبود تولید و افزایش بهرهوری در صنعت بسیار مفید هستند. در عین حال دانشگاه متخصصانی را تربیت میکند که در مرحله بعد وزارت خانههای مختلف باید از تخصص، پایاننامهها و پژوهشهای آنها بهرهبرداری کنند. کما اینکه در برخی وزارتخانهها، ما شاهد این موضوع بودیم مثلا چیزی حدود ۹۰ درصد خروجیهای حوزه دفاعی کشور مبنای داخلی دارد. درواقع در این حوزه از سرمایه دانشگاهها حداکثر استفاده صورت گرفته است. اما بعضی از وزاتخانهها در این زمینه سست عمل کرده و نتوانستهاند بهره برداری مناسبی صورت دهند.
*فرمودید که در ایران کسی تمایل ندارد اختراعاتش ثبت شود و یا کپی رایت نداریم. درحالی که ایران از سال ۸۶ جزو معاهده همکاری اختراع یا PCT است که سازمان ثبت موظف است که اظهارنامه اختراعات ایران را به سازمان مالکیت فکری ارسال کند و باتوجه به آن این سازمان شاخص ارتباط صنعت با دانشگاه را در ایران می سنجد. چرا در این حوزه ایران عملکرد ضعیفی داشته؟
محققین انگیزهای برای ثبت اختراع ندارند
بله عرض کردم که این موضوع جذابیت چندانی نداشته و طبیعتا خیلی از موارد ممکن است ثبت نشوند. به طور مثال در یکی از دانشگاه های ما در سال ۱۳۹۹ ممکن است ۵۰ محصول و فناوری توسعه پیدا کند که شرکتها یا سازمان دولتی یا خصوصی از آنها استفاده شود. اما محققینی که اینکار را انجام دادهاند انگیزهای برای ثبت اختراع ندارند. مهم فناوری بوده که در اختیار متقاضی قرار داده شده ولی چون ساختار مالکیت معنوی و تجاری سازی در کشورما متفاوت است انگیزه ای برای ثبت اختراع نداشتهاند. یعنی اگر ما آمار واقعی بخواهیم خیلی بیشتر از اختراعات ثبت شده است وفعالیت های دیگری هست که ثبت نشده است. مثلا در حال حاضر حدود ۸۵۰۰ قرارداد جاری بین دانشگاهها و صنایع وجود دارد و مسلما بسیاری از آنها به دستاوردهایی میانجامد که ارزش و جایگاه علمی منحصر به فردی دارند. بنابراین چون ما در اختراع گلوگاهی نداشته ایم که پروژه ای که در دانشگاه انجام می شود حتما به صورت اختراع هم ثبت شود انگیزه و دلیل چندانی برای ثبت آن وجود نداشته است.
*وزارت علوم آمار دقیقی از این پروژه ها دارد؟
آمار دقیق ما همان حدود ۸۵۰۰ قرارداد جاری است که بالاتر به آن اشاره کردم و مربوط به یکسال اخیر است. بعضی از دانشگاههای ما به ازای هر عضو هیئت علمی خود بیش از یک قرارداد دارند. این هدفگذاری خوبی است که ما در هر دانشگاه برای هر عضو هیئت علمی حداقل یک قرارداد داشته باشیم و براساس آن هر عضو هیات علمی حداقل روی یک مسئله واقعی کشور تحقیق و فعالیت داشته باشد.
انتهای پیام/