بررسی «موانع اشتغال در حوزه کشاورزی»/ از عدم ارتباطی بین وزارت علوم و جهاد کشاورزی تا علت عقب ماندگی در کشاورزی
به گزارش حوزه تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس؛ بسیج دانشجویی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران با برگزاری نشستی به بررسی “موانع اشتغال در حوزه کشاورزی” و چالش های اشتغال فارغ التحصیلان کشاوزی پرداخت.
این برنامه که با حضور علیرضا عباسی نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس، قاسم رستم پور رئیس دبیرخانه شورای عالی اشتغال و مهدی بختیاری زاده پژوهشگر حوزه سیاستگذاری کشاورزی و امنیت غذایی برگزار شد و هر کدام به بررسی ابعاد مختلف در این حوزه پرداختند که مشروح سخنان آنها در ادامه آمده است:
* کشاورزی را به سمت تجاری سازی ببریم!/ هیچ ارتباطی بین وزارت علوم و جهاد کشاورزی وجود ندارد
علیرضا عباسی، نائب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس:
برای حل معضلات اشتغال یکی از مواردی که باید به آن نگاه ویژه داشت شیوهی ارتقا ارزش هیئت علمی در دانشگاه است. چرا که برای حل مسائل کشور فقط دادن مقاله های علمی، اهمیت ندارد؛ ولی برای ارزشیابی اساتید به میزان مقالههای نشر شده از استاد توجه میشود و این درست نیست!
اگر ما به جای معیشت سازی که هم اکنون در گیر آن هستیم، کشاورزی را به سمت تجاری سازی ببریم! یقینا افراد بیشتری به آن راغب می شوند و درآمد حاصل از آن هم افزایش مییابد.
قانون انتزاع که در سال ۱۳۹۰ توسط مجلس تصویب شد ، باعث شد که تمام مسائل تولید و مصرف کشاورزی و نرخ های مربوطه به وزارت جهاد کشاورزی مرتبط شود، ولی چون وزارت جهاد کشاورزی نتوانست در این امر به خوبی عمل کند، این قانون خیلی تاثیرگذار واقع نشد و در دولت آقای روحانی به این نتیجه رسیدند، که وزارت جهاد کشاورزی باید مجددا به وزارت صمت برگردد و در واقع با این کار صورت مسئله مشکل را پاک کردند!
متاسفانه امروزه هیچ ارتباطی بین وزارت علوم و جهاد کشاورزی وجود ندارد و حتی در برنامه پیشنهادی وزارت علوم که توسط وزیر محترم علوم، ارائه شد؛ یک کلمهای به اسم کشاورزی وجود نداشت! این در حالی است که جمع قابل توجهی از دانشجویان ما مربوط به بخش کشاورزی هستند. پرورش دانشجو در دانشگاههای ما براساس نیاز سازمانهای مربوطه دولتی و صنعتی نیست و هیچ ارتباطی بین دانشجو و وزارت جهاد کشاورزی وجود ندارد!
اگر ما بخواهیم قانون انتزاع را تکمیل کنیم، راهحل این است که هم مجموعه تحقیقاتی ما و هم مجموعه تحقیقاتی خود وزارت جهاد کشاورزی در این مسئله دخول کند و در راستای حل مشکلات کشور عمل کنند، تا وضع بهبود یابد و هر تحقیقی که در کشور ما انجام میشود، متناسب با مشکلی در کشورمان باشد.
اگر ما بهرهوری کشاورزیمان را افزایش دهیم مطمئنا هم کشاورز ما سود میکند که در روستا کار کند و هم برای دانشجو و فارغالتحصیل کشاورزی ما، یک انگیزه و رغبتی ایجاد میشود که در کشاورزی فعالیت کند.
برای دانشجو هم باید آموزش مناسبی وجود داشته باشد و هم حمایت مناسبی برای کار در بخش کشاورزی؛ تا بتواند فعالیت خودش را ادامه دهد! در بودجه سال ۱۴۰۰، سه هزار و دویست میلیارد تومان برای بیمه محصولات کشاورزی ایجاد شد، در حالی که ما جایگاه بیمه محصولات کشاورزی را در کشورمان نمیبینیم.
کشور هلند از نظر ابعاد به اندازه کل استان مازندران هم نیست ولی درآمد حاصل از کشاورزیاش، از کشور ما بیشتر است. اینکه برای بهبود مشکلاتی نظیر آب و … اقلیم کشور را بهانه کنیم کاری جز بهانه آوردن نیست!
راه حل دیگر در بخش کشاورزی و احیای آن، این است که ما باید صنعت صنایع تبدیلی را در دانشگاهها رواج دهیم؛ این در حالی است که ما از صنایع تبدیلی کشورمان استفاده نمی کنیم و همین هدر دادن منابع است! ما زمینه کار در کشورمان زیاد داریم اما هدفمند در این عرصهها کار نکردیم. اینکه عرصههای جدید کشورمان، مثل زیست و فناوری و بیوتکنولوژیک را ارتقا دهیم، از جمله راهکارهای ارتقابخش؛ کشاورزی و تربیت متخصص در آن است.
در سال ۱۳۹۰ توسط مجلس، قانون ارتقای بهرهوری تصویب شد؛ چرا که بهرهوری بخش کشاورزی کشور ما کم است، ولی این در حالی است، که قانون افزایش توسعه بهره وری در کشور ما همچنان مغفول مانده است ! ولی باید روی این قانون کار شود، چرا که برکات زیادی دارد!
در نظام آموزش کشور ما، سند تحول بنیادی آموزش و پرورش، باید به نحوی تغییر کند که ما یک دانش آموز و یک فرد مسئولیت پذیر را تربیت کنیم، ورودی دانشجوهای ما در رشته کشاورزی به نحوی است، که اینها بدون هیچ اطلاعی وارد این رشته میشوند و متاسفانه رشتههای کشاورزی، در مدارس ما ترویج خوبی ندارد! به همین دلیل است که اکثر دانشجوهای رشتههای کشاورزی علیرغم مهم بودن رشته و حرفه تحصیلیشان هیچ انگیزه و امیدی برای تحصیل در رشته کشاورزی ندارند!
یکی از راهحلهای، حل معضل بیکاری در کشور ما این است که باید امید و انگیزه در دانشجوها ایجاد شود. در کشور ما، کشاورزان میانگین سنی بالایی دارند و به دلیل این که، سیاستگذاری درستی در حوزه کشاورزی ما ایجاد نشده است!
متاسفانه کشور ما در بخش دانشگاهی، ورودیهای مناسبی را در بخش کشاورزی قبول نمیکند ! و آموزش دانشجوهای رشتههای کشاورزی با هدف تربیت یک دانشجوی مهارت محور نیست!
* ۸۰ درصد کشاورزان ما، کشاورزان خورده پا هستند/ مقصر اصلی عقب ماندگی ما در کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی است!
مهدی بختیاری زاده، پژوهشگر حوزه سیاستگذاری کشاورزی و امنیت غذایی:
از عوامل تضعیف اشتغال دانشآموختگان کشاورزی، ضعف در نظام آموزش کشاورزی است؛ زیرا که این آموزش میتواند در مواجه افراد با بازار کار تاثیرگذار باشد!
این امر در حالیست، که آموزش کشاورزی ما تنها خروجیاش، تربیت پژوهشگر اکادمیک است و به همین دلیل آمار بیکاری در مقاطع تحصیلی بالاتر از کارشناسی، نیز افزایش پیدا کرده است و هر چقدر که فرد علم بیشتری در مسائل کشاورزی پیدا میکند متاسفانه بازار بیشتر دست رد، به سینهاش میزند؛ چرا که آموزش او و سطح تحصیلاتش بر اساس نیاز بازار نیست!
قریب به ۸۰ درصد کشاورزان کشورمان، کشاورزان خورده پا هستند و کشاورز خورده پا، آنقدر توان مالی ندارد که بخواهد از کارشناس کشاورزی استفاده کند و آنها را در واحدهای توسعهشان بکار گیرد!
نظام آموزشی کشاورزی کشور ما، دانشجویان را بر اساس خواستههای بخش کشاورزی تربیت نمیکند. علت اینکه نظام آموزشی ما نمیتواند یک دانشجوی آشنا با صنعت و بازار کار تربیت کند، این است که خود دانشگاههای ما با بخش صنعت در حوزه کشاورزی ناآشنا هستند!
نظام رتبه بندی اساتید در دانشگاههای ما مطلوب نیست و عدم ارتباط دانشگاه با واحدهای دام پروری و صنعت و….باعث میشود که دانشجو با مسائل اساسی صنعت آشنا نباشد و درنتیجه نتواند برای آنها کارآمد باشد!
در حال حاضر تعداد ۳۰۰ هزار فارغالتحصیل بیکار از رشته کشاورزی داریم، این درحالی است که روز به روز تعداد دانشگاههای کشاورزی ما رو به افزایش است، اما همچنان نرخ استفاده از این کارشناسهای کشاورزی در بخش کشاورزی هیچ تغییری نکرده است!
معضل دیگری که باعث تضعیف اشتغال، در بخش کشاورزی شده است معطوف به جهاد کشاورزی است! وزارت جهاد کشاورزی یک وزارت خانه راهبردی برای حل مسائل نیست! وزارت جهاد کشاورزی یک وزارتخانه حل مشکلات آنی است؛ مقصر اصلی عقب ماندگی ما در بخش کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی است!
اینکه ما یک سند و یک راهبرد درست و اصولی در بخش کشاورزی نداریم، که کشاورزی ما را از کشاورزی معیشتی به کشاورزی اقتصادی تبدیل کند، باعث شده که کشاورزی ما کوچک بماند و گردش مالی خوبی در آن وجود نداشته باشد!
ما بازارهای مصرف فوق العادهای در کشاورزی داریم که متاسفانه از همه آنها بیبهره هستیم! در دنیا، کشاورزی دو راهبرد دارد : یکی کشاورزی امنیتی و دیگری اقتصادی ! از تمام ۲۰۰ کشورفعال در کشاورزی ، ۲ کشور، کشاورزی امنیتی دارد و بقیه کشاورزی اقتصادی را دارا هستند!
آنها صادر کننده علم و تکنولوژی کشاورزی هستند در حالی که ما واردکنندگان محض اینها هستیم و این در حالی است که در دانشگاههایمان این سواد را دارا هستیم ولی از آن استفاده نمیکنیم!
اولین اصل از راهحلهای این مشکل، گره خوردن صنعت به بخش تحقیقات و آموزش کشور است، به این معنا که بخش تحقیقات و آموزش کشور کاملا اشراف به مسائل صنعت داشته باشد و حول آنها کار کند و صرف آموزش دانشجو نباشد! پژوهش و آموزش کشور باید کاملا در راستای مسائل صنعتی کشور باشد و براساس آنها خروجی دهد!
راهکار بعدی برای حل معضل اشتغال در بخش کشاورزی این است که پذیرش دانشجو در رشتههای کشاورزی باید به اندازه ابعاد کشاورزی باشد و ما نباید خارج از ظرفیت نیاز صنعتمان به بخش کشاورزی، متخصص کشاورزی تربیت کنیم.
در عرصه کشاورزی نگاه مدرکگرایی، کاملا نگاه غلط و غیر اصولی است و این نگاه نباید وجود داشته باشد. اقتصاد کشور ما در مقایسه با کشور های رشد یافته و یا در حال توسعه کوچکتر و کمتر است.
شغل در رشته کشاورزی کم نیست و حوزه کشاورزی عرصه بکری است که میتوان به راحتی در خیلی از بخشهای آن ورود کرد و پیشرفت کرد! در بخشهای مختلف صنعت برای کارآفرینی نیاز به سرمایه هنگفتی است، اما در کشاورزی با اندک سرمایه و خلاقیت میتوان کارآفرینی کرد!
* ۵۷درصد از فارغالتحصیلان کشاورزی ما بیکار هستند!/ فقط ۷درصد از فارغ التحصیلان رشتههای کشاورزی ما کارفرما شدهاند
قاسم رستم پور، رئیس دبیرخانه شورای عالی اشتغال:
کل فضای کلان اقتصاد کشور، باعث شدهاست که اشتغال دانش آموختگان کشور تضعیف شود! طبق آمار رسمی، در حال حاضر ۵۷ درصد از فارغالتحصیلان کشاورزی ما بیکار هستند! تعریف بیکار در منظومه آماری یعنی فردی که دنبال کار میگردد ولی برای او کاری نیست و افراد که دنبال کار نیستند در این آمار قرار نمیگیرند!
از این افراد، ۳۵ درصد فارغالتحصیلان کشاورزی دنبال کار نمیگردند و ۱۴ درصد فارغ التحصیلان دنبال کار میگردند و از این بین فقط ۱۶ درصد افرادی که شاغل شدهاند مرتبط با رشته تخصصی خود، شاغل شدهاند و ۳۵ درصد آنها غیر مرتبط با تخصص خود فعال هستند!
به طور کلی فقط ۷ درصد از فارغ التحصیلان رشتههای کشاورزی ما کارفرما شدهاند و مابقی آنها، یعنی ۷۰ درصد آنها، حقوق بگیر شدهاند!
مقایسه سازمان بهداشت و درمان با رشتههای کشاورزی، این را نشان میدهد که دلیل نرخ کمتر بیکاری در پزشکی این است که ساختار پزشکی کاملا انحصاری است و هم تولید دانشجو در دست وزارت بهداشت است و هم مصرف!
اما در حوزه کشاورزی تولید کننده وزارت علوم است و مصرف کننده دانشجو و کارشناس تربیت شده وزارت جهاد کشاورزی و بخش های خصوصی هستند؛ که تعداد کمی از این آمار را بخش خصوصی پوشش میدهد!
کشور هلند اندازه یک دهم ایران هم نیست ولی چندین برابر ایران از بخش کشاورزیاش تولید دارد، فضای کشاورزی در جهان قابلیت پرداخت هزینه کل مخارج کشور را دارد! میانگین سنی کشاورزی در ایران ۵۵ سال است در حالی که میانگین سنی بازنشستگان ما در بخش تربیت معلم ۵۵ سال است!
بخش کشاورزی ما مشکل آب دارد، ولی مشکل آب کشور از مشکل در مدیریت آن است نه قحطی! که اگر از کارشناسهای مربوط به آن استفاده شود یقینا مشکل رفع میشود!
مادامی که مسئولین مجوز دهند و تصمیم گیرندگان، از ایجاد مانع در کار مردم، سود ببرند؛ کسی کار نمیکند و این رویه باید تغییر کند! در حال حاضر، تمام دغدغه کشور ما صرف تولید شدهاست، این در حالی است که در کشورهای موفق در عرصه کشاورزی، رویه متفاوت است!
محصولات کشاورزی ما زمان میبرد، تا خروجی مطلوبی بدهد و سیاستگذاری ما در بخش کشاورزی باید به این نکته دقت کند و نباید سیاستگذاریهایش را بر اساس تصمیمهای آنی انجام دهد، چرا که خسارتهای زیادی را به وجود میآورد که مصداقهای زیادی دارد.
کشاورزی قراردادی نمیتواند در سیاستگذاریهای آنی در بخش کشاورزی وارد شود و باید سیاستگذار از قبل، تصمیم خودش را بگیرد و هر اتفاقی افتاد تصمیم خودش را آنی تغییر ندهد.
یکی از راهحلهای، حل معضل بیکاری در دانشآموختگان کشاورزی، این است که با توجه به اینکه ما امسال ۳۲ هزار میلیارد، تبصره ۱۸ داریم که این پول برای اشتغالزایی جوانان واریز میشود و ۸ هزار میلیارد تومان آن میرسد به وزارت جهاد کشاورزی تا وزارت جهاد کشاورزی در اشتغال فارغالتحصیلان کشاورزی نقش داشته باشد، از این بودجه برای این امر استفاده شود!
برای مثال وزارت جهاد کشاورزی میتواند با استفاده از این بودجه، در راهاندازی طرحهایی مثل انترنی در پزشکی، و همچنین دورههای عملی برای تربیت دانشآموختگان کشاورزی نقش داشته باشد ، و وزارت کار این فارغالتحصیل را در دوره کارورزی بیمه کند!
تعاونی کشاورزی در روستاها باید افزایش پیدا کند، تا کشاورز بتواند از پس هزینههای سنگین کارهایی مثل آبیاری زیر سطحی در زمین خودش بر بیاید!
دانش آموختگان رشتههای کشاورزی ما، در نهایت دید کامل گرایی، میتوانند تولید کننده خوبی شوند ولی نمی توانند مهارتهایی مثل بازاریابی و عرصهگری در صنعت را یاد بگیرند و عمل کنند چرا که آموزش ما در دانشگاه به این افراد فقط برای مهارت تولیدکنندگی است، این در حالی است که باید این آموزشها هم برای القای امید و انگیزه به آن ها داده شود و جامعه به این سمت حرکت کند.
انتهای پیام/