مذاکرات وین، ظرفیتی بزرگ برای اروپا/ آمریکا چگونه باید هزینه یکجانبهگراییاش را بپردازد؟
گروه سیاسی خبرگزاری فارس- محسن صمیمی: آمریکاییها بهطور مستقیم وارد مذاکرات وین نشدهاند ولی بطور مداوم درمورد این مذاکرات اظهار نظر میکنند.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در گفتوگوی اخیر خود با رویترز گفت که «عدم جدیت ایران باعث پایان مذاکرات شد».
این اظهار نظر بلینکن حاکی از این است که علیرغم عدم حضور رسمی آمریکا در مذاکرات، بر روند مذاکرات و تصمیمگیریهای طرف های اروپایی نظارت و اعمال نظر دارند و اروپا همانطور که در ماههای پس از خروج ترامپ از برجام نتوانست موضعی مستقل بگیرد، در این مذاکرات نیز حاضر نیست در یک تصمیم تاریخی، هویتی مستقل از آمریکا برای خود تعریف کند.
تاریخ یکجانبهگرایی آمریکا
یکجانبه گرایی و عدم توجه آمریکا به تعهدات بین المللی یکی از ویژگیهای همیشگی آمریکا در حوزه سیاست خارجی است و رویه ثابتی است که برخی مواقع سرعت بیشتری گرفته است.
رفتار تهاجمی و یکجانبه گرایانه آمریکا ریشه تاریخی در حوزه سیاست خارجی و مناسبات بین المللی این کشور دارد؛ رفتاری که طی دو دهه گذشته بیش از پیش خود را در زمینه های مختلف به نمایش گذاشته است.
بوش؛ آغازگر یکجانبهگرایی نسل جدید آمریکا
با آغاز هزاره سوم به ویژه در دوره ریاستجمهوری «جورج دبلیو بوش» نشانههای این تغییرات در رفتار یکجانبه گرایانه این کشور آشکار شد که اشغال افغانستان و عراق به ترتیب در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ نمونه ای از آن به شمار می رفت. با اینکه در دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» سعی کرد آمریکا را کشوری چندجانبه گرا نشان دهد، اما بار دیگر در دولت «دونالد ترامپ»، آمریکا به اصل خود بازگشت.
در دوره ترامپ به طور بیسابقهای یکجانبه گرایی تقویت شد، بهطوری که نظام بینالملل را در شوک فرو برد. دکترین «عقبنشینی» ترامپ از همان روزهای نخست ورود وی به کاخ سفید اجرایی شد که شاهد آغاز دومینوی فرار از تعهدات بین المللی در سایه سیاست یکجانبه گرایانه این کشور بودیم.
آمریکا در این دوره چهار ساله به صورت یکجانبه به دهها پیمان و سازمان اثرگذار بین المللی پشت کرد که برخی از آن عبارت بودند از: «پیمان تجاری اقیانوس آرام» (TPP تیپیپی)، پیمان اقلیمی پاریس، سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، «پیمان مهاجرتی سازمان ملل» موسوم به «پیمان نیویورک»، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان جهانی بهداشت (WHO)، «پیمان تجارت آزاد آمریکایی شمالی» موسوم به(نفتا)، پیمان منع موشک های هسته ای میانبرد (INF) و پیمان آسمان باز.
در رابطه با ایران نیز شاهد خروج ترامپ از توافق هسته ای موسوم به برجام بودیم. توافقی که حاصل سالها مذاکره چندین کشور ۱+۵ بود. بنابراین آمریکا با نقض فاحش قطعنامهها و حقوق بینالملل با اعمال تحریمهای ظالمانه در قالب «کارزار فشار حداکثری» و راه اندازی جنگ اقتصادی، سیاسی، رسانهای – روانی گسترده در صدد آسیب زدن به جمهوری اسلامی برآمد.
تلاشهای اروپا برای خروج از یوغ آمریکا و تقویت چندجانبهگرایی
از سال ۱۹۵۰ میلادی که روبرت شومان وزیر خارجه وقت فرانسه طرح همکاری کشورهای اروپایی در زمینه صنعت ذغال سنگ و فولاد برای از بین بردن زمینه مخاصمههای اقتصادی میان چند کشور را ارائه کرد، تا سال ۲۰۰۷ که با پیوستن کشورهای رومانی و بلغارستان به اتحادیه اروپا ۵۷سال پرفراز و نشیبی میگذرد ولی این ۵۷سال آغاز یک اقدام تاریخی برای تقویت چندجانبهگرایی و نوعی قد علم کردن در برابر لیبرالیسم یکجانبهگرایانه آمریکایی است.
برگزیت، تلاش آمریکا برای شکست اتحادیه اروپا
از همین رو هم بود که آمریکا تمام تلاش خود را برای شکست این اتحادیه کرده و شاید بارزترین میوه این تلاش خروج انگلیس از اتحادیه اروپا یا برگزیت بوده است. بریتانیا یکی از قدرتهای بزرگ عضو اتحادیه اروپا بود که همواره در تحولات بینالمللی نقش مهم و تاثیرگذاری داشته است. این کشور نقش به سزایی در کند کردن سرعت همگرایی در اروپا داشته و همواره با تبدیل این اتحادیه به یک فدراسیون اروپایی مخالفت کرده است. علاوه بر این، بریتانیا روی خوشی به سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا نشان نداده و درصدد اتخاذ سیاستهای مستقلانه در حوزه امنیتی و دفاعی برآمده است.
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به عنوان کشوری هستهای و دارای حق وتو، منجر به کاهش وزن و قدرت چانهزنی اروپا در سطح بینالمللی میشود و این در کوتاه مدت به نفع اروپا نیست. هرچند عدهای برگزیت را در دراز مدت به ضرر آمریکا نیز میدانند ولی اکثر مفسران سیاسی متحد شدن کشورهای اروپایی را که قطعا در پی آن مستقل شدن نیز خواهد آمد را به نفع سیاست یکجانبهگرایانه آمریکا نمی دانند.
شکست در شورای امنیت
رویکرد یکجانبه گرایی آمریکا در قبال ایران هم تا جایی بود که نزدیکترین متحدان آمریکا بارها در کلام و عمل به نقد یکجانبهگرایی کاخ سفید پرداختند و از سیاستهای آمریکا فاصله گرفتند.
شکست آمریکا در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مواجهه با ایران، رخدادی تاریخی بود که نشان داد جهان از یکجانبه گرایی این کشور به ستوه آمده است. در این نشست به رغم تلاش ها و فرافکنی های مداوم تیم ترامپ، قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران در این شورا رای نیاورد و با ۱۱ رای ممتنع (بلژیک، استونی، فرانسه، آلمان، اندونزی، نیجر، سنت ویسنت، آفریقای جنوبی، تونس، انگلیس و ویتنام)، ۲ رای موافق آمریکا و جمهوری دومینیکن و ۲ رای مخالف روسیه و چین به تصویب نرسید. یعنی انگلیس و فرانسه نیز در این عرصه آمریکا را تنها گذاشتند.
مذاکرات وین، فرصتی دیگر پیش روی اروپا
آمریکاییها در مذاکرات جاری وین حضور ندارند و این به معنای تایید تلویحی سیاست یکجانبهگرایانه ترامپ در خروج از برجام است که توسط دولت دموکرات بایدن انجام میشود. این ربطی به دولت جدید ایران و سیاستهای آن هم ندارد چون آمریکا در نشستی که روز ۲۱ دسامبر ۲۰۲۰ (۱ دی ۱۳۹۹) بصورت مجازی برگزار شد هم حضور نیافت و در آن نشست « وزرا بار دیگر بر تاسف عمیق خود از خروج ایالات متحده از توافق تاکید کرده و تاکید کردند که قطعنامه ۲۲۳۱ همچنان کاملا لازمالاجرا است.»
این دهنکجی آمریکاییها که ظاهرا به صورت شفاف به سیاست عمومی نظام سیاسی آمریکا فارغ از جمهوریخواه یا دموکرات بدل شده است، دهنکجی به ظرفیتهای بینالمللی و استقلال کشورهای اروپایی نیز هست.
علی باقری در پایان نشست اخیر وین در پاسخ به سوالی درمورد عدم رضایت طرفهای اروپایی از پیشنهادهای ایران میگوید: « اینکه طرفهای اروپایی از پیشنهادهای ما رضایت نداشتند، درست است. اما نکته مهم این است که این پیشنهادها بر اساس مبانی مشترک بین دو طرف تدوین شده است؛ لذا آنها اعتراضی مبنی بر اینکه این پیشنهادها نامربوط است، نداشتند اما میگفتند اینها با دیدگاههای ما انطباق ندارند. من هم به آنها گفتم که این امر طبیعی است و قرار نیست که ما در مذاکرات مطالبی را بگوییم که مطابق با دیدگاههای شما باشد. ما مطالبی را بر اساس دیدگاهها، منافع و سیاستهای خودمان میگوییم، اما نکته مهم این است که این پیشنهادها بر اساس یک مبنایی است و آن مبنا مورد قبول طرف مقابل هم هست. روی این [موضوع] همه اتفاق نظر داشتند و هیچکس و هیچ طرف اروپایی به هیچ وجه ادعا نمیکرد که پیشنهادهای ایران فاقد مبنای حقوقی و قانونی مورد قبول دو طرف است.»
این اظهارات باقری حاکی از این است که اروپایی ها بر مبنای قوائد حقوقی بین الملل پیشنهادهای ایران را حقوقی می دانند. برای مثال تاکید ایران بر لغو تحریمها یکی از پیشنهادهای ایران است که هیچ مبنای حقوقی مشخصی ندارد و صرفا براساس خواست سیاسی آمریکاییها وضع شده است و کشورهای اروپایی و سایر کشورها را از بازار ایران محروم کرده و مردم ایران را تحت فشار قرار داده است و طبیعی است که باید رفع شوند.
مذاکرات وین برای اینکه ایران چه پیش شرط و بستههای پیشنهادی را به کشورهای دیگر ارائه داده، یک امکان عالی برای اروپایی هاست که در ادامه روند بیش از ۶۰ ساله خود در دفع یکجانبهگرایی آمریکایی، با توافقی حداکثری و تاریخی با ایران که قطعا هزینههای اقتصادی و سیاسی نیز برای آنها خواهد داشت، هزینه عدم پایبندی یکجانبه به قوائد حقوقی و بینالمللی را برای آمریکا افزایش دهند و هویت اتحادیه اروپا را ارتقا بخشند.
انتهای پیام/