نگاهی به سریال «روز بلوا» | حریت و روحانیت
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، نام بهروز شعیبی با «روحانیت» و «روحانی» در سینمای ایران گره خورده است. او هم در نقش روحانی بازی کرده (طلا و مس)، هم برای روحانیت سریال ساخته (پردهنشین) و هم در مقام کارگردان به روحانی و روحانیت پرداخته (روز بلوا) است. در این میان اما متفاوتترین طلبهای که شعیبی به تصویر کشیده، «عماد بدیعی» با بازی خوب بابک حمیدیان در فیلم سینمایی «روز بلوا» است. فیلمی که البته مجال اکران پیدا نکرد و ترجیح داد با افزودن راشهای بیشتر، به یک سریال ۳ قسمتی تبدیل و به صورت اینترنتی پخش شود.
از حیث تماتیک و قصه هم ملتهبترین داستانی که روحانیت نقش محوری آن است، همین «روز بلوا» است. یک روحانی خوشنام و البته ناکام که به دلیل دزدی برادرش به بدنامی گرفتار شده و حالا برای اعاده حیثیت نه هویت فردی که هویت صنفی و جایگاه روحانیت او به خطر افتاده است. در واقع در اینجا چالش فردی به چالش اجتماعی بدل می شود چون بدنامی او به بیاعتباری قشری منجر می شود که لباس آنها را به تن دارد، شاید به همین دلیل است که خودش را خلع لباس میکند تا آبروی هملباسانش را نریزد. گرچه او به دلیل جرم برادرش در مظان اتهام و بیاعتمادی عمومی قرار گرفته و خطایی نکرده است.
* همدلی و همراهی با روحانی «روز بلوا»
«روز بلوا» بر اساس الگوهای ژانر حرکت میکند، به درستی قصهاش را پرورش میدهد و به خوبی اجرا میشود اما فیلمساز در موقعیت حساسی قرار دارد که نه فقط مردم درون قصه که مردم خارج از قصه نیز اگر منطق دراماتیک و لحن و رویکرد فیلم درست و دقیق نباشد، به شخصیت روحانی قصه بیاعتماد خواهند ماند و احتمالاً مهمترین دغدغه شعیبی همین مساله بوده است که اثرش را به گونهای ترسیم کند که منطق و لحن و همه عناصر آن در خدمت اعتمادسازی مخاطب قرار بگیرد. نسبت مستقیم و ما به ازاء بیرونی آن به گونهای است که جلب اعتماد مخاطبی که فیلم را تماشا میکند، دشوارتر از باورپذیر بودن روحانی فیلم از سوی شخصیتهای درون قصه است و به نظر میرسد فیلمساز در این مسیر موفق عمل کرده است.
او هم مخاطب را با قصه ملتهب خود همراه میکند و هم از یکسویه نگری یا جانبداری دراماتیک دوری کرده که در نهایت کمک میکند فیلم باورپذیر باشد و به همین واسطه پیام خود را به مخاطب منتقل کند. همین که مخاطب با عماد همدلی و همراهی میکند، برای تأیید این باورپذیری کافیست.
* نظام مفهومی حول محور حریت و روحانیت
شعیبی در «روز بلوا» سراغ یکی از مشکلات روز رفته است؛ موضوع موسسههای مالی اعتباری آنقدر پیچیده، حساس و سخت است که ورود فیلمساز به آن با رعایت تمامی جوانب باعث شده شعیبی دستبهعصا و محتاطانه به سراغ قصه برود و اتفاقاً همین دغدغه به ایجاد تعادل منطقی و دراماتیک در فیلم کمک کرده است. «عماد بدیعی» روحانی جوان، مقبول و بهروزی که استاد دانشگاه و چهره تلویزیونی مشهوری است و زندگی مرفهی هم دارد، پایش در فساد اقتصادی نزدیکانش گیر میکند و باید علاوه بر کشف حقیقت، بیگناهی خود را هم ثابت کند و تلاش برای این اثبات، نقطه کانونی و ایده مرکزی فیلم است که نظام مفهومی قصه نیز بر آن بنا میشود.
شاید بتوان این نظام مفهومی را حول محور یا نسبت حریت و روحانیت صورتبندی کرد. از این حیث شعیی در بازنمایی مفهومی خود موفق است و روز بلوا به فیلمی درگیر کننده بدل میشود که ذهن مخاطب را درگیر تناقض و چالش قصه میکند. چالشی که میخواهد قضاوت مردم و افکار عمومی درباره عملکرد روحانیت در ارتباط با مفاسد اقتصادی را به خدمت گرفته و آنها را با موقعیت دشوار و پیچیده قشر روحانی در یک حکومت دینی روبرو سازد. فیلم به واسطه ایجاد همدلی موفق شود مخاطب را به قضاوتی منطقی دعوت کرده و آنها را به تأمل درباره سوژه خود دعوت کند.
تیزرمینیسریال «روز بلوا»
انتهای پیام/