روایت خبرنگار فارس از یک همایش دانشجویی/ دو ساعتونیم صریح و بدون تعارف با رئیس مجلس
گروه سیاسی خبرگزاری فارس – صبح دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰، دانشگاه شهید بهشتی، ورودی مرکز همایشهای بینالمللی دانشگاه.
– از چند روز پیش اعلام شده که بود که رئیس مجلس یک روز زودتر از ۱۶ آذر و روز دانشجو، به دانشگاه شهید بهشتی میرود تا با دانشجویان همکلام شود، از روز قبل هم اعلام شده بود که ساعت ۸ صبح جلوی مرکز همایشهای بینالمللی دانشگاه باشیم، اما ترافیک صبحگاهی تهران باعث میشود که قدری دیرتر به محل مراسم برسیم، هر چند وقتی هم که میرسیم فعلا خبری از برنامه نیست و همه مشغول فراهم کردن مقدمات آن هستند.
انگار هنوز دانشجویان به برنامههای حضوری عادت نکردهاند و البته خبرنگاران هم به تاخیرهای طبیعی و غیرطبیعی در برنامهها عادت دارند.
– مقابل درب ورودی مرکز همایشهای بینالمللی دانشگاه شهید بهشتی فضا نسبتا دانشجویی است و جوانهای دهه هفتادی، یا شیاد هم دهه هشتنادی، چندتا چندتا ایستادهاند و منتظرند تا بعد از بازرسی داخل سالن بروند؛ انصافا سختگیریها نسبت به قبل کمتر است، اما هست.
– بساط تبسنجی و توزیع ماسک و الکل هم جلوی در ورودی سالن برپاست، اما فقط بر روی میز! گویا تا کسی مراجعه نکند و یا مشکوک نباشد، تب او را نمیسنجند، اما کمتر کسی هم هست که هنگام ورود ماسک به صورت نداشته باشد.
– در داخل سالن ۷۰۰ نفری مرکز همایش بینالمللی دانشگاه فضا قدری متفاوت است و تک و توک صندلیهای سالن پُر شده است؛ همزمان موسیقی متن «آژانس شیشهای» و کمی بعدتر «از کرخه تا راین» پخش میشود. انگار روح مطالبهگری دانشجویی در فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا جاری است.
– کمی آن طرفتر و جلوی ورودی سالن، گروه سرود دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی شامل تعدادی دانشجوی دختر و پسر، با شنلهای یکدست ایستادهاند و در حال ورود هستند.
سر صحبت را با یکی از آنها باز میکنم و وقتی میگویم دهه هشتادی هستید؟ میخندد و میگوید دهه هشتادی چیه! دهه هفتادیام.
– کم کم ساعت از ۹ گذشته که به مرور بچههای دانشگاه بیشتر از قبل وارد میشوند و بازار شوخی کردنها و بگو و بخندها و توی سر هم زدنهایشان هم گرم است.
– همان طور که در اطراف سالن میچرخم، وقتی میفهمند خبرنگارم، خیلی سریع درد دل عوامل اجرایی حاضر در مراسم باز میشود؛ یکیشان میگوید: «شما که خبرنگارید درد ما را به آقای قالیباف بگویید؛ بگویید فکری به حال نیروهای شرکتی بکنند، حق ما خورده میشود». چشمی میگویم و قول میدهم اگر رئیس مجلس را دیدم حتما پیغامشان را منتقل میکنم و در حالی که خندهام گرفته، این را هم میگویم که ما خبرنگارها مشکلات عالم و آدم را دنبال میکنیم، اما کسی نیست که مشکلات ما را دنبال کند! او هم میخندد و به نشانه همدردی سری تکان میدهد.
– ساعت حدود ۹:۳۰ است و فعلا خبری از شروع برنامه نیست! برای سرگرمی دانشجویانی که حالا بیشتر از قبل و روی صندلیها نشستهاند، کلیپی از تاریخچه دانشگاه شهید بهشتی و فعالیتهای آن در حال پخش است. گوینده متن به تقدیم ۱۳۰ شهید از این دانشگاه در دوران دفاع مقدس و میزبانی از شهدای گمنام اشاره میکند و یاد میکند از شهید دکتر شهریاری؛ همان شهیدی که چند روز پیش سالگرد پر کشیدنش بود. دانشمند نخبه هستهای که به دست «جنتلمنهای پای میز مذاکره» در کف خیابان ترور شد!
– در همان حال که مراسم کم کم در حال آغاز شدن است، به تدریج دستنوشتههای دانشجویی هم در بین صندلیها دست به دست میشود تا در وسط برنامه آنها را جلوی رئیس مجلس بالا ببرند. کنجکاو میشوم که چه چیزی روی آنها نوشته شده است؛ همانطور که نگاه میکنم میبینم که مضامین شعارهایشان هم انقلابی و مطالبهگرانه است؛ درخواستهایی مثل مبارزه با فساد، شفافیت، هشدار نسبت به تکرار خسارت محض برجام و…
– ساعت حدود ۹:۳۵ است که با صدای شاتر دوربینها متوجه ورود رئیس مجلس میشویم. قالیباف رو به دانشجویان دستی بلند میکند و بر صندلی مینشیند. سرود ملی نواخته میشود و تلاوت قرآن کریم آغاز میشود؛ و ما ارسلناک الا مُبشرا و نذیرا…
– بعد از قرآن که توسط دانشجوی ممتاز رشته مهندسی انرژی تلاوت میشود، همان گروه سرودی که جلوی در در حال آمادگی و بگوبخند بودند، روی جایگاه میروند و سرودی را با مضمون افتخارات دانشگاه شهید بهشتی میخوانند و درنهایت مجری شروع به سخن میکند.
– بعد از آنکه خیرمقدمگویی مجری تمام میشود، نوبت به رئیس دانشگاه شهید بهشتی میرسد. دکتر نصیری قیداری یاد سه دانشجوی شهید ۱۶ آذر ۱۳۳۲ را گرامی میدارد و یادآور میشود که این شهیدان با صدای بلند و با خونشان به نظام سلطه «نه» گفتند.
– رئیس دانشگاه این نکته را هم یادآور میشود که اینجا یکی از دانشگاههای تحریمی دشمن است ولی ما بر راهی که رفتهایم مصمم هستیم.
– نصیری در بین صحبتهایش به نکته جالبی هم اشاره میکند؛ به قالیباف میگوید که رئیس جمهور چندی قبل در دانشگاه تهران گفته بود که دانشگاه اتاق فکر دولت باشد، به همین خاطر همان روز نامهای به ایشان نوشتیم و برای کمک فکری به دولت اعلام آمادگی کردیم و تنها ۴ روز بعد از نامه ما، رئیس جمهور به رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری دستور داده که کارگروهی بین دولت و دانشگاه شهید بهشتی تشکیل شود و این شروع خوبی است.
– بعد از سخنان رئیس دانشگاه، حالا نوبت به بخش اصلی و هیجانی برنامه میرسد؛ صحبت نمایندگان تشکلهای دانشجویی.
– مجری همین ابتدای کار تذکر میدهد که هر کسی ۶ دقیقه فرصت دارد و سر ۵ دقیقه به او تذکر میدهم!
– اول نوبت به دبیر جامعه اسلامی دانشگاه میرسد، او روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند با این مضمون که آخرین چیزی که از قلوب صدیقین خارج میشود حُب جاه است.
این فعال دانشجویی خطاب به قالیباف میگوید: مردم از مجلس انقلابی انتظار تحول در ساختارهای معیوب گذشته را دارند، اما عملکرد یک سال و نیم گذشته مجلس چیز دیگری را نشان میدهد.
او گریزی هم به عطش برخی نمایندگان برای مسئولیتهای اجرایی میزند و میپرسد: آیا راه بهارستان از پاستور میگذرد؟!
– این، همه حرفهای نماینده جامعه اسلامی دانشگاه نیست؛ وقتی خطاب به قالیباف میگوید یک بار برای همیشه تکلیفتان را با اطرافیانتان روشن کنید، با تشویق دانشجویان مواجه میشود و فضا دانشجوییتر میشود و در نهایت هم تذکر میدهد که «مگر فقط خروجیهای یکی دو دانشگاه خاص مسئولیتهای کشوری را به عهده بگیرند؟».
این بار روی همان چیزی دست میگذارد که رئیس جمهور هم چندی قبل نسبت به آن تذکر داده بود.
– نوبت به عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواهی دانشجویی میرسد. نماینده تشکل میگوید: قرار بود مجلس لاریجانی بشود مجلس شورای اسلامی، اما امروز با مجلس قالیباف مواجهیم! او از شفافیت میگوید و گلایه میکند از آلزایمر مجلس و در نهایت پیشنهاد میکند که رئیس مجلس با انتشار فیش حقوقی خودش، پیشقدم شفافیت باشد.
– بعد از او، نوبت به دبیر تشکلی نسبتا جدید میرسد؛ انجمن اسلامی دانشجویان آزادیخواه. نماینده این تشکل هم چند کلمهای صحبت میکند تا اینکه نماینده بسیج دانشجویی بالا میآید و او هم از گلایهها و دغدغهها میگوید.
نماینده بسیج، در میانه صحبتهایش میگوید «مجلسی که باید در رأس امور باشد در این دو سال همواره منفعلانه عمل کرده» و ادامه میدهد که «برای ما قابل پذیرش نیست که عدهای به صحن مجلس راه بیابند که کمتر از ۳۰ درصد مشارکت در رأیگیریها داشته باشند یا هیچ طرحی را ثبت نکنند».
– ناتمام ماندن طرح شفافیت آراء نمایندگان و سبقت گرفتن نماینده برای رسیدن به پستهای اجرایی، بخش دیگری از تذکر این فعال دانشجویی است تا اینکه نوبت به نماینده انجمن اسلامی میرسد که در ابتدای صحبتش کنایهای به نمایندگان برخی تشکلهای دیگر میزند و میگوید کسانی که خودشان به دلیل حمایت دانشجویی از دولت روحانی بخشی از وضعیت موجود هستند، امروز نمیتوانند مطالبهگر و مدعی باشند.
– وقت او که تمام میشود حواسش به تذکر مجری نیست و اصرار دارد که به صحبت ادامه دهد و همین سوژه خنده و تشویق جمع میشود. در نهایت، نماینده انجمنهای علمی دانشگاه روی جایگاه میآید و از مشکلات قوانین استخدامی و سختگیریهای آنها میگوید و گریزی هم به مسأله سربازی دانشجویان پسر میزند و میگوید «پسران پس از خدمت سربازی شبیه اصحاب کهف میشوند، از بس که از زندگی عقب افتادهاند».
– پای ثابت صحبتهای نمایندگان تشکلهای دانشجویی انتقاد از طرح مجلس با عنوان حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی است؛ این نشان میدهد که پای اطلاعرسانی و شفافسازی در این طرح حسابی میلنگد.
– نوبت به وزیر علوم میرسد؛ دکتر زلفی گل این نکته را میگوید که کرونا نشان داد دانشگاه بدون دانشجو معنا ندارد و مثل یک کالبد بی روح است.
وقتی وزیر علوم در میان صحبتهایش یادآور میشود که آزادی بیان امروز مدیون خون شهداست و عزت و استقلال هزینه دارد، یکی از دانشجویان فریاد میزند که «هزینه این استقلال و عزت را فقط حاج قاسم داد».
وقتی وزیر علوم این خبر را میگوید که با ستاد کل نیروهای مسلح توافق کردهایم که دانشجویان فارغالتحصیلان به جای سربازی یک دوره پسادکتری بگذرانند و یک دوم یا یک سوم حقوق پسادکتری را هم بگیرند، زمزمهها از میانه سالن بلند میشود و درد دلها علنی میشود؛ یک دانشجوی خانم بلند می شود و میایستد و از تبعیض بین هیاتهای علمی علوم پزشکی و وزارت علوم و دانشجویان دکتری صحبت میکند و همان طور که از وسط جمع حرف میزند یادآور میشود که سرنوشت مصوبه ۱۰ ماه قبل مجلس برای حقوق دانشجویان دکتری چه شد؟
– آنقدر صحبتهایش گرم و گیراست که سالن یکسره سکوت میشود؛ نه مجری چیزی میگوید، نه وزیر علوم و نه دانشجویان. فقط سکوت میکنند و به موقع تشویق میکنند.
– دانشجوی خانم با این حرف صحبتش را تمام میکند که من دغدغه انقلاب را دارم و با آنکه میتوانستم از سهمیه جانبازی پدرم استفاده کنم، استفاده نکردم؛ پدرم برای خدا خونش را داد و من هم روی پای خودم ایستادم.
وقتی صحبتش تمام میشود وزیر علوم خطاب به قالیباف میگوید: آقای دکتر به خاطر همین دانشجویان و نظارت و مطالبهگری آنهاست که هیچ وقت هیچ اختلاسی در دانشگاهها رخ نمیدهد.
– حالا نوبت به سکاندار قوه اجرایی کشور میرسد؛ قالیباف همان ابتدا میگوید که بجای سخنرانی، به سوالات و نقدهای مطرح شده توسط دانشجویان پاسخ میدهد.
– او از شفافیت میگوید و با صراحت میگوید تنها طرحی که امضا کرده، طرح شفافیت آراء نمایندگان است و قول میدهد که آن را به نتیجه میرساند. از ماجرای سیلی زدن یک نماینده به سرباز راهور میگوید و تاکید میکند که نماینده متخلف سیلی نزده و فقط سرباز را هُل داده، از هزینههای ۳۰ تا ۳۵ میلیونی ماهانه برای اداره دفاتر نمایندگان میگوید و درباره چرایی آن توضیح میدهد. از فهرست وحدت در انتخابات تهران و ماجرای توهین یک نفر به علامه مصباح یزدی (ره) میگوید و دربارهاش توضیح میدهد و در نهایت، وقتی متوجه میشود دقایقی هم از اذان گذشته، سخنانش را به پایان میبَرد، اما باز هم در پایین جایگاه در حلقه دانشجویان میافتد و همکلام آنها میشود؛ دانشجویانی که نسبت به فردای این کشور، بیم و امید دارند. (مشروح سخنان رئیس مجلس را اینجا را بخوانید).
انتهای پیام/