یادداشت : آقای دیرباز! فحاشی آزاد شد؟

به گزارش ورزش سه، کامبیز دیرباز بازیگر معروف ایرانی که بارها علاقه خود به پرسپولیس را بیان کرده و نشان داده پس از بازی تیم محبوبش مقابل پیکان با به نمایش گذاشتن تصویری از  «سماور» و هشتگ داور و لیگ برتر به تصمیم جنجالی داور در گرفتن پنالتی برای پیکان اعتراض کرد.

 

چند سال قبل در پی اشتباهات داور مالزیایی در بازی استقلال و العین در لیگ قهرمانان آسیا، موجی از اعتراض به عملکرد داور در صفحات مجازی ایجاد شد و عجیب اینکه در این بین چند بازیگر معروف نیز به شیوه‌های مختلف اعتراض خود را بیان کردند. در این میان چند بازیگر زن نیز با ادبیاتی غیرقابل تصور و مشابه با آنچه دیروز کامبیز دیرباز در اعتراض به داوری بیان کرد، فحاشی به داور را مجاز دانستند!

 

این استوری یک بازیگر زن معروف در مورد داوری بازی استقلال و العین است و جایز دانستن فحاشی به داور از سوی او. باورکردنی نیست اما واقعی است!

 

 

سلبیریتی‌هایی که بارها از فحاشی مردم به خود در صفحات مجازی گلایه کرده و خود را قربانی فرهنگ زشت «نقل و نبات بودن فحاشی در ایران» می‌دانند، انگار در موضوع فوتبال، حد و حدودی برای فحاشی به داور قائل نیستند و احتمالا اگر روی سکوهای استادیوم هم بنشینند همپای نوجوان ها و جوان‌هایی که ثانیه به ثانیه به بازیکن خودی و غیرخودی و داور و مربی فحش می‌دهند، فحاشی خواهند کرد!

 

همان هنرمندانی که دائم از فحاشی مردم در صفحات مجازی بر علیه خود گلایه می‌کنند، داور را لایق فحش دادن می‌دانند و شیر سماور معروف را که همه می‌دانیم برای چه نوع ادب کردن داور استفاده می‌شود و چه شعار به شدت رکیک و نمادین است را بدون ذره‌ای شرم و حیا لایق داور بازی می‌دانند.

 

 

وقتی می‌توان این اجازه را به خود داد که یک داور را به واسطه‌ی یک اشتباه در حرفه‌اش به رگبار فحش بست و یا همچون کامبیز دیرباز با یک عکس از سماور، به شکلی مینی‌مالیستی و نمادین، به داور و داوران ناسزا گفت پس این حق را هم می‌توان به بقیه داد که با دیدن انجام هر اشتباه کوچکی در حرفه‌ی بازیگران و هنرمندان آنها را به باد فحاشی بست! آیا دیرباز و دیگرانی مشابه او تحمل این را دارند که بابت کوچکترین اشتباهات خود در بازیگری، در اظهارنظر و … مورد فحاشی قرار گیرند؟

 

بازیگران و هنرمندانی که قاعدتا باید به دلیل فرهیختگی بیشتر و انس بیشتر با فضاهای سالم و فاخر هنری و کاری، انتظار می‌رود زبان بهتر، پاک‌تر و زیباتری نسبت به عامه‌ی جامعه داشته باشند و اصولا نگاه‌شان حتی به جزیی‌ترین امور زندگی روزمره نیز از دریچه‌ای متفاوت نسبت به مردم عادی باشد، وقتی همان راهی را برای مواجهه با موضوعات روزمره مثل فوتبال انتخاب می‌کنند در واقع جایگاه هنرمندی خود را به چالش کشیده‌اند و اینکه در نهایت این تلقی بوجود خواهد آمد که هنری که به آنها نسبت داده می‌شود، هنری در راستای بینش و دیدگاه متفاوت نبوده و بنابراین آنها نه هنرمند که تکنسین اجرای هنر هستند چرا که هنر در گام اول باید متفاوت نگریستن را به هنرمندش یاد دهد وگرنه هنرمندی که آشنا به فرهنگ و تاریخ مملکتش باشد و دل در گرو اصلاح دردهای تاریخی و جنسیت‌زدگی همیشگی فرهنگ ایرانی داشته باشد خوب می‌داند که  قصه سماور و داور فقط یک شعار آهنگین و نمادین روی سکوهای ورزشگاه‌ها نیست بلکه با خود چه بسا سالیانی از فرهنگ خشن و متعصبانه و مردسالارانه با خود حمل می‌کند.

 

حجت شفیعی

 

همراهی چهره‌های مشهور و محبوب با مردم در موضوعات روزمره به امری طبیعی در سوشال‌مدیای امروزی تبدیل شده اما همراهی آنها با مردم در فحاشی چطور؟!