چرا بخش تحقیقات کشاورزی از اجرا عقب مانده است؟
مسعود لطیفیان در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس در پاسخ به دلایل عقب ماندگی بخش تحقیق نسبت به اجرا در مزرعه چه بوده است؟ و چرا یافته ها به مزرعه کمتر منتقل شده است، گفت: پرداختن به مسائل سیستمی تولید و انتقال دانش فنی در کشاورزی ایران نیاز به برقراری روشهای ارتباط جدید میان بهره بردار، مروج و پژوهشگر دارد. تولیدات دانش فنی کشاورزی به صورت منطقی باید تولیداتی نافع و معطوف به مشکلات جامعه کشاورزی کشور در مقیاسهای خرد، میانی و کلان بوده وهم آینده نگر و پاسخگوی نیازهای آینده باشند.
عضو هیأت علمی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی افزود: ارتباط نظاممند بین نظام تولید و انتقال دانش فنی با جامعه بهره بردار، سنگ بنای توسعه پایدار کشاورزی است که موجب پویایی کشاورزی ایران میشود. پارادایم توسعه پایدار کشاورزی ایجاب میکند که خود کشاورزان را در فرآیند توسعه و انتقال دانش فنی مشارکت داد.
لطیفیان اضافه کرد: اگر بپذیریم که تمام کارکنان وزارت جهاد کشاورزی اعم از ستاد و صف، مدیر ارشد، میانی و کارشناسان همه افسران نظام ترویج کشاورزی هستند، آنگاه باید ارتباط کاملاً تعریف شده ای بین افسران میدانی ترویج و سیستم تولید و انتقال دانش فنی کشاورزی برقرار کرد. حضور فعال کشاورزان درکمیته های فنی و تخصصی و جلسات تصمیم گیری خود نوعی ترویج و انتقال دانش است.
وی گفت:برخی از نوآوریهای اخیر در معرفی عناصر مشارکت کشاورز و رویکردهای گروهی در ترویج و نظام انتقال یافته ها در سطح جهانی مطرح است که متاسفانه هنوز به درستی در کشور پیاده سازی نشده است. وزارت جهاد کشاورزی باید به طور فزاینده ای رویکرد جامعه محور را برای تولید و انتقال دانش فنی اتخاذ کند. استفاده از شاخص های اقتصادی، نظیر اثربخشی یافته در بهبود معیشت کشاورزان در رویکرد جامعه محور باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
لطیفیان افزود: نگاهی به کارنامه انتقال یافته های نظام ترویج و آموزش کشاورزی در سالهای اخیر سه درس اصلی برای افزایش بهره وری برنامه های تولید، ترویج و انتقال یافته ها برای مدیران و سیاست گذاران به همراه دارد.
درس اول، پژوهشگر و مروج باید راهکاری برای مشاهده اثربخشی آموزش و انتقال یافته ها بر وضعیت تولید و بهره وری اقتصادی در سطح مزرعه به کشاورز ارائه دهد. تنها به این صورت است که یافته تحقیقاتی در عمل مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
درس دوم استفاده از دانش کشاورزان در انتقال یافته های نوین تحقیقاتی و بومی سازی آنها است. پژوهشگر و مروج باید از دانش کشاورزان استفاده کند. فناوریهای بومی و تجربیات کشاورز میتواند یک “نقطه ورودی” مهم برای معرفی شیوههای نوین کشاورزی پایدار باشد.
درس سوم تأکید بر تسهیل یادگیری است. افسران ترویج کشاورزی باید به کشاورز کمک کنند تا «مسیر یادگیری و توسعه فناوری و دانش فنی » را در مزرعه خود طی کند.
وی افزود: سیاست گذاری توسعه کشاورزی در سنوات گذشته در انحصار مقامات و سیاستگذارن بخش کشاورزی بوده است. این شکل برنامه ریزی توسعه کشاورزی بدون توجه به محدودیت های دانش فنی بومی و نوین حکم، تحمیل و اجرا می شوند. اما سیاست موفق توسعه کشاورزی، در عمل، اغلب نتیجه خالص اقدامات گروههای ذینفع کشاورزی کشور است که در جهت مکمل هم عمل می کنند.
عضو هیأت علمی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی با بیان اینکه این امر به ویژه در مورد مشکلات امنیت غذایی کشور بسیار ضروری تراست زیرا با پیچیدگی و مخاطرات فراوانی همراه است، گفت: بنابراین، در سیستمهای نوین تولید و انتقال یافته های کشاورزی، گرایش فزاینده ای به توسعه مشارکت بهره برداران در برنامه ریزی توسعه کشاورزی وجود دارد که متاسفانه در کشور این موضوع به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. سیاست گذاری در حوزه کشاورزی تنها زمانی مؤثر است که بر اساس یک اجماع مشترک بین کلیه ذینفعان از تولیدکننده تا مصرف کننده باشد.
انتهای پیام/