«مقاومت» نیاز به دلسوزی ندارد/ جریان مقاومت بر اساس عقلانیت پیش می رود

خبرگزاری فارس-گروه رسانه: برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی  علوم شناختی در قالب نبردها،دیپلماسی و نهایتا جنگ های شناختی هم در قالب های صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت و گو رفته است. این میزگرد که با همگاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو روی آنتن می رود، با استفاده از تکنیک های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک ها و شگردهای رسانه ای در حوزه شناختی می پردازد.

در قسمت ششم این برنامه معصومه نصیری میزبان علیرضا داودی کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و جلال خالدی خبرنگار حوزه مقاومت مستقر در عراق و سید یاسر الحیدری فعال رسانه‌ای حوزه عراق راجع به بررسی فرایند شکل‌گیری رسانه‌های ضد مقاومت صحبت کردند.

** در فصل دوم این برنامه به موضوع مقاومت، رسانه و علوم شناختی می‌پردازیم. در مورد مدل‌های تجمیعی و بلوک‌سازی‌هایی رسانه‌ای در نبردسازی میدانی رسانه‌ای و جریان‌های ضد مقاومت و مقاومتبفرمائید. این دو کلید واژه چه باری را با خود حمل می‌کنند و چه اتفاقی در پس این‌ها می‌افتد؟

داودی: هیچ رسانه‌ای برای دوران صلح متولد نمی‌شود چون رسانه دو مأموریت دارد، حالا چه رسانه‌های اولیه که می‌گوییم که زبان در بدن انسان اولین رسانه است و چه رسانه‌های سطح «نامفهوم» وجود دارند یا می‌خواهند از دیدگاهی دفاع کنند یا در مقابل دیدگاهی که آن‌ها را مورد حمله قرار داده است مقاومت کنند و یا می‌خواهند به یک دیدگاهی و با یک محیطی و یا به یک موضعی و یا به یک موضوعی حمله کنند و یا نقد کنند یا بالاخره آن را در معرض یک سلسله اقداماتی قرار بدهند پس ما چیزی تحت عنوان رسانه صلح نداریم چون رسانه وقتی که دارد از یک چیزی دفاع و به یک چیزی وارد می‌شود به لحاظ انتقادی و حتی موضعی و حتی تهاجمی می‌گوییم که شما از این‌جا به بعد دارای طیف رسانه‌هایی می‌شوید که در گستره و اتمسفر فضای کاری شما هستند و طیف رسانه‌هایی که در اتمسفر و گستره کاری شما نیستند پس اگر نیستند دو حالت بیش‌تر وجود ندارد، به تعبیر معمولی یا خنثی هستند یا در مقابل شما هستند و چون طبق استدلال اولیه رسانه‌ی خنثی وجود ندارد و هیچ رسانه بیطرفی در دنیا وجود خارجی ندارد پس بنابراین یا ما رسانه‌های مجاور داریم و یا رسانه‌های مقابل داریم. 

 

پس بنابراین ما وقتی که صحبت از حدفاصل بین مثلاً العربیه و الجزیره و العالم می‌کنید شاید در یک موضوعی  هر سه تای این‌که در یک بلوک قرار بگیرند اما در اکثر موضوع‌ها این‌ها در مقابل همدیگر قرار می‌گیرند. حالا در مقابل هم قرار می‌گیرند مجاورت الجزیره و العربیه بسیار به هم بیش‌تر است پس تقابل آن‌ها با العالم خیلی سنگین‌تر می‌شود. از این طرف اگر العالم را شما می‌بینید المسیره و المیادین و المنار را می‌بینید که در کنار همدیگر قرار می‌گیرند پس آن طرف در مقابل جریانی مثل بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان و الجزیره و غیره قرار می‌گیرند پس زمانی که ما داریم صحبت از تجمیع می‌کنیم، این‌جا تجمیع سه مفهوم دارد یا تجمیع موضوعات در نزد بلوک‌ها است یعنی در چندین بلوک موضوعات مشترکی حاصل می‌شود که این‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند یا تجمیع خود بلوک‌ها را در واقع داریم که قاعدتاً بلوکی مثل عربستان با بلوکی مثل قطر قابلیت تجمیع خیلی زیادی دارند چرا؟ چون هر کدام ضرایب موضوعات متفاوتی را می‌آیند با هم تعریف می‌کنند و ساحت سوم تجمیع پیام‌ها و نیروها هست که هر دو توأمان با همدیگر به نسبت ضریب مخاطب در واقع تلقی می‌شود. پس ما زمانی که صحبت از تجمیع رسانه‌ها و بلوک‌بندی رسانه‌ها می‌کنیم در ساحات پیام که موضوعات، میدان، رویدادها و میزان تقابل یا مجاورت این‌ها با همدیگر داریم صحبت می‌کنیم و ما چون معتقد هستیم که حوزه مقاومت در محور رسانه‌ای خود بلوک‌های متفاوتی را توانسته است ایجاد کند یا در اختیار بگیرد یا نفوذ کند یا آن‌ها را از بین ببرد. به نسبت فرآیندی که دارد. پس ما داریم صحبتی از یک  گستره جدی از پیام در حوزه تجمیعی و بلوکی می‌کنیم.

** بحثی که این‌جا هست این است که چگونه بروز و ظهور میدانی پیدا می‌کند. یعنی خروجی آن در میدان مقاومت به چه شکل بروز و ظهور پیدا می‌کند به لحاظ رفتارشناسی، ساختارشناسی و اقدامات تکنیکالی که در محیط انجام می‌دهند.

بهمن آبادی: با توجه به موضوعی که در بلوک رسانه‌ای جبهه جریان مقاومت و مقابل جریان مقاومت وجود دارد طبیعتاً سطح ورود ما هم متناسب با همین موضوع به اصطلاح سطح تحلیل ما باید باشد. چون یک موقع هست که صحبت از ساختار می‌کنیم و ساختار را در سطح مثلاً دو رسانه داخل یک جریان یا مقابل هم هستند منتهی سطح درگیری را در آن حد راهبردی نمی‌دانیم یا در سطح دکترین نمی‌دانیم خب طبیعتاً تحلیل یک  مقداری ممکن است که دچار تقلیل‌گرایی شود اما وقتی که صحنه نبرد را تا میدان جنگ که به صورت عملیاتی وارد می‌شود یعنی از جنگ اراده‌ها تا جنگ میدانی که حدفاصل آن‌ها حوزه نبرد می‌شود این سطح را در نظر داشته باشیم یک مقداری زاویه دید ما یا شناخت ما از موضوع متفاوت می‌شود. خب من ابتدا می‌خواهم مقدمه‌ای راجع به نوع تحلیل عرض کنم چون خود نوع تحلیل به نظر من مهم است. یک موقع هست که من از یک مسئله سیاسی شروع می‌کنم حالا از یک بعد سیاسی هست شاید بعدهای مختلفی برای ما داشته باشد، وقتی که ناظر به یک موضوعات مثلی مذاکره و مقاومت صحبت می‌کنیم و مثلاً از ابزارهای سیاسی صحبت می‌کنیم اگر ما تحلیل‌های تکنیکی را در نظر بگیریم خب در تحلیل‌های تکنیکی صحبت سر این می‌شود که بیاییم ببینیم که مقدمات و بیاییم ببینیم که وضع موجود ما نسبت به هر کدام از این دو رویکرد چه هست. در تحلیل وضع موجود و تحلیل تکنیکی عرض می‌کنم که به اصطلاح خیلی از فرآیندها و خیلی از محاسبات دچار اختلال می‌شود چرا؟ چون اساساً آن محاسبات بر پایه آن به اصطلاح تلقی‌های راهبردی قرار دارد یعنی در صحنه وضعیت‌سنجی که مثال عرض می‌کنم که ما داخل یک اتاقی می‌آییم و در نظر می‌گیریم چه میزان حجم آب داخل این اتاق هست. اندازه‌گیری این حجم آب با هر مقیاسی که باشد و با هر دستگاهی که باشد حجم مشخصی دارد. این حوزه تکنیکی آن هست اما وقتی که اساساً وضعیت را جور دیگری تفسیر می‌کنیم این‌جا درگیری‌های تحلیل‌های ذهنی از حیث راهبردی ایجاد می‌شود.

** تکنیک‌ها متأثر از راهبرد نیست؟ شما راهبرد را که تعیین می‌کنید قاعدتاً برای تحقق آن یک سری تکنیک طراحی می‌کنید.

بهمن آبادی: عرض من این است که اگر این را در کل به هم پیوسته نبینیم یعنی وقتی ما یک تکنیکی را اساساً استفاده می‌کنیم زاویه دید که آن تکنیک را تولید کرده است به آن توجه نداشته باشیم ممکن است که یک جاهایی در حوزه رسانه در زمین حریف بازی کند. یعنی اساساً موضوع نیست که صرفاً ما را جدا می‌کند و در مقابل هم قرار می‌دهد.

داودی: شاید به تعبیری بخواهیم این را این طوری گفت که بعضی وقت‌ها تکنیک‌ها خود را با راهبردها تطبیق می‌دهند و بعضی وقت‌ها راهبردها تعیین کننده کدام تکنیک در مرحله  عمل هستند. توضیحی که آقای دکتر می‌فرمایند به تعبیر خود من این است که حالت اول یعنی این‌که تکنیک‌ها بیایند خود را با راهبرد تطبیق بدهند خطرناک است چون امکان دارد که هر  تفسیری از آن شود این‌که راهبرد خود آن بیاید تکنیک را اعلام کند و بر اساس آن حرکت کند خب استیبل‌ترین وضعیت است که این مؤثر می‌شود. پس  کاملاً درست است که می‌آید مؤثر در زوایه پردازشی که ما نسبت به آن حوزه می‌خواهیم به آن بگوییم که تحلیل هست. پس بنابراین هر کدام از این حالات در بلوکی که اتفاق می‌افتد به نسبت جنس تقدم و تأخر راهبرد و تکنیک نسبت به همدیگر می‌تواند متفاوت باشد.

 

بهمن آبادی: به تعبیر آقای دکتر و این مسئله در موضوع حکمرانی خیلی مؤثر است. آیا ادبیات جریان مقاومت در طول دهه گذشته توسط دولت آیا به آن نحوی که باید در راستای انقلاب اسلامی بوده است، خب این یک بررسی می‌خواهد و مشخص است که تغییر رویکرد داشته است اما این‌که این وضعیت چه تفسیری از آن شود و چه این را ناشی از چه علت‌هایی بدانیم که این تفاوت در زمینه‌های ذهنی است و تفاوت در مؤلفه‌ها است که یک کسی از این وضعیت به تولید محوری می‌رسد و یک کسی از این وضعیت به نگاه به خارج می‌رسد این بسته به زاویه دید انسان‌ها است. این‌که حالا برگردیم به سؤالی که فرمودید این را خواستم مقدمه‌ای عرض کنم که سطح درگیری مهم است. در  مؤلفه سطح درگیری در تبیین چگونگی عمل هر یک از این رسانه‌ها مهم است.

** آقای بهمن آبادی در حوزه‌هایی که شما مثال زدید حوزه‌های داخلی بودند اما اگر بخواهیم به بحث محور مقاومت برگردیم و اشاره به این بکنیم که چگونه می‌تواند منجر به انحراف شناختی در افکار عمومی شوند و در واقع وارونه‌نمایی اتفاق بیفتد و قلب واقعیت اتفاق بیفتد.

بهمن آبادی: بحث جریان مقاومت خب محورهایی دارد و مؤلفه‌هایی دارد یعنی جبهه مقاومت یک نکته‌ای که هست بحث همبستگی اراده‌ها هست یا آزادی بخشی هست و یا آزادی خواهی هست. شما ببینید که این عناصر را در رسانه‌ها چه طور هدف می‌گیرند. هر گونه کمک و هر گونه همگرایی بین کشور ما و یا کشورهای منطقه که داخل جبهه مقاومت هستند، می‌خواهد ایجاد شود یک احصایی کنیم از رسانه‌هایی که ایجاد می‌شود و شبهاتی که ایجاد می‌شود به عنوان یک دیتاماینینگ استفاده کنیم، چه چیزهایی مطرح می‌کنند؟ مثلاً از لزوم آن بحث می‌کنند که چه لزومی داشت که این کمک شود و این کمک را و ضرورت‌ها را زیر سؤال می‌برند. بعد از این ناحیه یعنی وقتی از حوزه ضرورت خارج می‌شوند یعنی به اصطلاح می‌بینند که دسترسی دارند یا ندارد، سراغ نحوه و چگونگی کمک می‌روند و می‌گویند که خب حالا الزامی داشته است در این شرایط و وابسته به این تقدم و تأخری که بین جبهه داخلی و جبهه خارجی بود و ما الان مثلاً فلان موضوع را پیگیری کنیم. دوباره این هم به اصطلاح مرحله بعدی است. مرحله بعدی که اتفاق افتاده است و تمام شده است این‌ها چه می‌کنند؟  باید این حس تردید را یا حس ترس را یا حس دگردیسی یا حس‌های مختلف که راجع به این موضوع می‌شود در مورد آن بحث کرد در یک منظومه‌ای تحلیل کنیم و شبکه‌ای باید تحلیل کنیم. اگر نگاه شبکه‌ای و منظومه‌ای داشتیم بتوانیم از آن نقشه و سناریو در بیاوریم. تمام عرض بنده این است.

** آقای داودی اگر بخواهیم نگاه پیامدسنجی داشته باشیم شما بلوک‌های رسانه‌ای جریان مقاومت و ضد مقاومت و نقاط اشتراک رفتاری و نقاط اشتراک تکنیکی و تاکتیکی آن را در کجا تشریح می‌کنید؟ کجا هست؟

داودی: حوزه مقاومت و ضد مقاومت در یک نبرد بی‌امان غیر قابل توقف وجود دارند پس هدف هر دو مشترک است یعنی هر دو در هدف مشترک هستند. هدف چیست؟ یا تضعیف بلوک جریان مقابل است یا برتری‌جویی یا تفوق خود آن‌ها نسبت به بلوک مقابل است. این گام اول هدف مشترک است و  گام دوم در هدف مشترک تقویت بلوک‌های مجاور است که کمک کنند که این اتفاق بهتر بیفتد پس هر دو در این هدف با هم اشتراکات بسیار زیادی دارند اما فقط در این‌جا اشتراک دارند مابقی همه جز افتراقات است. من از سمت جریان مقاومت عرض می‌کنم که چه اتفاقی در حوزه بلوک رسانه‌ای دارد می‌افتد. ببینید این‌که شما در حوزه شناختی بروید و طراحی ایستگاه کنید برای شکست بلوک مقابل این یک اتفاق فوق‌العاده است. فقط ایجاد مسئله برای بلوک جریان ضد مقاومت نیست که آن را زمین‌گیر می‌کند بلکه ترس از نادانستن و نفهمیدن جریان ضد مقاومت از فرمول‌های جریان مقاومت برای آن‌ها سخت‌تر است ولی همین بلوک جریان مقاومت هم در بلوک خود و هم در بلوک‌های مجاور خود که پس تاکتیکی تحت عنوان شروع صفر را استفاده می‌کند. شروع صفر یعنی چی؟ یعنی بنده و آقای دکتر بهمن آبادی الان داریم راجع به مثلاً یک مسئله‌ای صحبت می‌کنیم ده دقیقه بعد دوباره استدلال‌ها را کلاً به روز می‌کنیم و راجع به همان مسئله از یک استدلال دیگری صحبت می‌کنیم. بیست دقیقه بعد دوباره همان مسئله استدلال نوع سوم. چهل دقیقه بعد همان مسئله استدلال نوع چهارم که این را اصطلاحاً به آن می‌گویند که ضربه به نقطه واحد از جهات متفاوت است که ما دقیقاً در تعالیم خود داریم که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود. پس نقطه مقابل آن چه هست؟ باید کاری کنید که طرف مقابل از یک نقطه هزار بار گزیده شود که هم اعتبار آن از بین برود و هوش آن را زیر سؤال ببرد و هم عملکرد آن داغون شود و هم توانمندی تفوق دیگر نداشته باشد نسبت به فرآیندی که وجود دارد. پس آن‌چه که شما در بلوک مقاومت دارید می‌بینید که دارد رخ می‌دهد در حوزه شناختی به لحاظ رسانه‌ای نقطه شروع صفر است. برای همین است که ظرف یک دهه گذشته هر چه ضربه وارد به یک مسئله وارد شده است. بنیه دفاعی و قدرت پدافندی در رژیم صهیونیستی، در عربستان، در آمریکا، در انگلستان، در قطر و در خیلی از کشورهای دیگر است. این را شما چه طور می‌توانید اثبات  کنید؟ وقتی که مخاطب یک سیستمی ده بار از یک نقطه دارد می‌خورد و قدرت و توانمندی اصلاح آن را هم ندارد آرام آرام ذهن خود را از روی بلوک مقابل برمی‌دارد و در مقابل بلوک مجاور شما پهن می‌کند پس آن‌جا که می‌گوییم که حوزه شناختی دارد طراحی مسیر می‌کند و در این مسیر ایستگاه‌هایی را می‌گذارد عینی آن یعنی این. این برای اثبات تفوق شما است. حالا برای اثبات ناکارآمدی حریف باید چه کار کنید؟ اگر بتوانید اثبات کنید که جریان ضد مقاومت یعنی بلوک ضد مقاومت در حوزه رسانه‌ای همه حرف‌هایی که می‌زند فیک است و همه حرف‌هایی که می‌زند قپی است و همه حرف‌هایی که می‌زند تبلیغاتی است. پای عمل که رسید می‌گوییم که حالا بیا خود را نشان بدهد از ُپس چیزی برنمی‌آید و باز آخر سر گریه سربازان اسرائیلی از طرف سیستم شروع صفر اتفاق می‌افتد مردم متوجه می‌شوند که همه این رنگ و لعابی که شبکه یک و دو و دوازده رژیم صهیونیستی، شبکه الجزیره، شبکه‌های اروپایی و شبکه‌های آمریکایی به نفع قدرت رژیم صهیونیستی در این مدت می‌کوبیدند همه فیک است و همه باد است. این باد دو جور واکنش دارد:  واکنش رئال این‌جا دو بخش است، یک: تقویت شروع صفری است که از این‌ور وجود دارد. دو: سرخوردگی خود آن‌ها که تا حالا هالیوودی با مسئله برخورد می‌کردند. شما ببینید که در آمریکا و در هند دو تا صنعت دارید. ما وقتی وارد حوزه شناختی می‌شویم در مسئله رسانه داریم صحبت از میزان تفوق بلوک مقاومت بر بلوک ضد مقاومت و ایضاً به استهزا کشانده شدن بلوک ضد مقاومت به واسطه عملکرد خود آن و نحوه انعکاس آن در حوزه مقاومت است. پس بنابراین در حوزه شناختی طراحی مسیر رسیدن به تفوق تا در واقع بدبختی از مرحله مقاومت تا ضد مقاومت اقدامات رسانه‌ای مجاور در مقابل مقابل می‌شود.       

** من معتقدم که جریان ضد مقاومت در حوزه رسانه با همه آن بلوک‌هایی که اگر مقاومت بیست طبقه‌ای ساخته است و دارد از بالا  نگاه می‌کند، ممکن است که صد طبقه‌ای ساخته باشد به جهت سبقه کاری که دارد بر رسانه‌های اقمای که پیرامون خود دارد حالا باز این را می‌توانیم ورود کنیم.

داودی: یک موقع هست که پشت‌بام شما یک بیست طبقه فلت است و یک موقع هست که صد طبقه ساختید ولی دیواره پشت‌بام شما بالاتر است پس باز مخاطب را بالا برده است اما اجازه دید وسیع به او نمی‌دهد. ببینید دقیقاً تفاوت بلوک رسانه مقاومت و ضد مقاومت در دادن دید وسیع است و بلوک مقاومت دارد دید وسیع به مخاطب می‌دهد. پس بنابراین بستگی به آن ساحت دیدی دارد که رسانه‌ دارد به مخاطب می‌دهد. بلوک ضد مقاومت شاید ارتفاع آن خیلی بالاتر از رسانه‌های مقاومت باشد که هست، تکنیکال‌تر است و ابزارمندتر است و برنامه‌مندتر است اما دست آخر حداکثر چهل و پنج درجه یا نود درجه به مخاطب اجازه دید می‌دهد. در حالی که رسانه مقاومت دارای سیصد و شصت درجه دید می‌دهد.

 

** در مورد مدل‌های بلوک‌های رسانه‌های در حوزه نبردهای و در حوزه چه رسانه و چه میدان، یک اشاره‌ای هم به جریان ضد مقاومت به نظر می‌آید که داشته باشیم و بعد هم وارد بحث میدانی شویم. حالا همه این‌هایی که گفتیم در کف میدان مقاومت چگونه بروز و ظهور پیدا می‌کند. ابتدا دکتر داودی بحث جریان مقاومت و اتفاقات رسانه‌ای آن را مطرح کردند و ضد مقاومت را هم شما یک اشاره‌ای داشته باشید تا وارد بحث‌های خروجی‌ها و فرآورد‌ه‌هایی که ما حاصل از این مدل‌هایی که هر و بزرگوار اشاره می‌کنید را یک بررسی کنیم.

بهمن آبادی: تمام سوژه‌هایی که آن‌ها دست می‌زنند و در حوزه‌های مختلف که جریان ضد مقاومت یک شمولیت عامی دارد. در حوزه‌های مختلف، سوژه‌هایی که دست می‌گذارند ناشی از چه هست؟ یعنی چه چیزی را هدف گرفته است؟ به نظر می‌رسد که یک کلان روایتی دارند که آن کلان روایت دقیقاً مقابل به اصطلاح جریان مقاومت هست. یعنی کلان روایت که کاملاً می‌خواهم روایتی عرض کنم که کلان روایت جریان مقاومت در حوزه رسانه چه هست؟

کلان روایتی دارد و ذیل آن کلان روایت، روایت‌های مختلفی ناظر به هر روایت دارد. کلان روایت آن‌ها در هر زمانی در ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی و یک جورایی در ابتدای شکل‌گیری جریان مقاومت با محوریت نهضت امام خمینی (رحمه الله علیه) یک موضوعی بوده است. در دهه‌های بعد اساساً از چیزی به نام پیوند اسلامیت با نظام، کلان روایت بود و همین طور جلو آمدیم و الان به نظر می‌رسد که حداقل به نظر بنده است که مهم‌ترین کلان روایتی که خیلی متمرکز هستند موضوع کارآمدی است که کارآمدی را در حوزه‌های مختلف اعم از نظامی و دفاعی و حتی همین حوزه رسانه و حکمرانی یعنی موضوع حکمرانی که اساساً حکمرانی برای هست یعنی موضوع حکمرانی بررسی کارآمدی هست که این نکته آقای دکتر داودی هست که فرمودند که آیا کارآمدی و ملاک‌هایی که ما می‌گذاریم صرفاً باید ابزار محور در همه حوزه‌ها باشد اعم از رسانه یعنی این جوری بررسی کنیم که ببینیم که جبهه مقابل چند تا ابزار رسانه‌ای دارد و ما چه قدر ابزار رسانه‌ای این طور هست. یعنی باید و یا نه باید فرمول مقاومت قلیل بر کثیر هست.

 اگر تحلیل‌های ما و مؤلفه‌های ما بیاید روی یا کمی محور شود یا روی یک مدل‌های از پیش تعیین شده خیلی ملموس و عینی که خیلی هم نسبتی ندارد این دچار مشکل می‌شویم. عرض من این است که این مصادیق واقعی است. این جور هست که کلان روایتی که الان در دستور کار قرار داده شده است کارآمدی جمهوری اسلامی هست و کارآمدی نظام هست. این کارآمدی نظام را دیگر صحبت از اسلامی و غیر اسلامی بودن نمی‌کنند. در دهه‌های سال تقریباً هفتاد و هشت تا هشتاد و هشت دقیقاً موضوعات هویت‌زدایی و اسلام‌زدایی و به اصطلاح در دستور کار قرار دادند. از دهه هشتاد و هشت به این‌ور ابتدا وارد جنگ سخت شدند و بعد این جنگ سخت را برای آن شروع کردند روایت‌هایی را درست کردند و وارد جنگ نرم شدند. الان که کاملاً جنگ نرم محور شده است و رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که مهم‌ترین جنگ در شرایط فعلی جنگ نرم دشمن هست. از بین جنگ سخت و نیمه سخت و نرم، جنگ نرم هست. این کلان روایات کارآمدی را ساختند. عرض من این هست که شما ببینید که برای موضوع اقتصاد چه خرده‌ روایت‌هایی را مطرح می‌کنند در محور بی‌اعتبار کردن و اعتبارزدایی از سیستم القا فساد سیستمی می‌کنند. این القا فساد سیستمی را با نقشه‌هایی شروع می‌کنند که نهادهای کشور را یکی یکی دسته‌بندی کردند و تمام افراد سالم را فاسد جلوه دادند و یکی یکی دسته‌بندی کردند و یک نقشه‌ای طراحی می‌کنند برای اعتبارزدایی از کشور در حوزه مقوله فساد سیستمی به عنوان کلان روایت فساد سیستمی این را القا  می‌کنند و تمام رسانه‌ها که شما ببینید که رادیو فردا و رادیو بی‌بی‌سی کلید واژه فساد سیستمی را در چند ماهه اخیر سرچ کنید و ببینید چه قدر این را روایت می‌کنند. بله این نقطه ضعف‌های است که دشمن از آن نقطه ضعف‌های ما سوء استفاده می‌کند اما ما چون داریم بحث رسانه می‌کنیم داریم در مورد روایت این نقطه ضعف بحث می‌کنیم. مثال عرض می‌کنم که یک فرزندی داخل یک خانواده‌ای به یک مشکل برمی‌خورد. یک موقع هست که می‌گویند که اگر پدری یک لیوانی روی زمین باشد و پای او به این لیوان بخورد و آن لیوان بریزد، به فرزند می‌گوید که این جای لیوان گذاشتن نیست و چرا این لیوان را این‌جا گذاشتی و اگر فرزند پای او به لیوان بخورد و لیوان بریزد، می‌گویند که چرا چشم خود را باز نکردی، مگر لیوان را نمی‌بینی. رسانه‌ها در واقع تفسیر یا باز مهندسی ذهنی می‌کنند و مؤلفه‌های ذهنی را تغییر می‌دهند در تفسیر یک موضوع که به نظر من این‌جا چون موضوع تغییر ذهنیت‌ها است هر چه ذهن قوی‌تر باشد تأثیرپذیری آن کمتر می‌شود و هر چه مؤلفه‌های هویتی و ارزشی آن بیش‌تر باشد به اصطلاح این فرمول غلبه قلیل بر کثیر بیش‌تر اتفاق می‌افتد. به این دلیل هست که اساساً شناخت ما و عملکرد رسانه‌ای ما ناظر به مخاطب ما باید متفاوت باشد چرا؟ چون انسان‌هایی که با آن‌ها مواجه هستیم متفاوت هستند و از یک جنس نیستند و از یک سطح دید نیستند.اگر بخواهم عرض خود را خلاصه کنم به نظر می‌رسد که جریان ضد مقاومت کلان روایت ناکارآمدی جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است و این ناکارآمدی را با توجه به افولی که خود آن در گرو آن هست یک سانسور کاملاً رسانه‌ای از وضعیت خود دارد. من دو تا پیشنهاد دارم یکی این‌که اگر ما تهاجم نکنیم به ما حمله می‌شود. بر روی نقاط ضعف جبهه مقاوم و جریان ضد مقاومت باید متمرکز شویم و ما روایت‌های دقیقی را از وضعیت آن‌ها داشته باشیم و در واقع نسبت به کلان روایت ناکارآمدی هم که دارند سوژه‌های کارآمد در هر حوزه‌ای که آن‌ها القای ناکارآمدی می‌کنند و در هر حوزه‌ای که آقا فرمودند که ناامیدی حرف دشمن هست و ناامیدی خیانت است و القای ناامیدی، این سوژه‌ها را پیگیری کنیم و این سوژه‌های موفق را به جامعه معرفی کنیم یعنی همه سوژه‌های ناکارآمد دشمن و هم سوژه‌های موفق خودی و این‌ها باعث می‌شود که همان امیدآفرینی شکل بگیرد که ان‌شاءالله از این طریق مردم دچار روحیه مضاعف شوند.

داودی: فارغ از بعضاً انتقادات و نقایصی که در حوزه جریان رسانه‌ای مقاومت وجود دارد و بالاخره کامل و اکمل که نمی‌تواند باشد و بالاخره یک جاهایی یک ایراداتی وارد است اما اگر بخواهیم عملکرد را جمع‌بندی کنیم به دو تا مسئله باید اشاره کنیم. مسئله اول این است که ما در یک انتخاب خیلی جدی قرار داریم که در کدام بلوک رسانه‌ای به لحاظ ذهنی قرار بگیریم. ما از هر دو طرف ماجرا شناخت داریم. هم از جریان ضد مقاومت شناخت داریم و هم از جریان مقاومت شناخت داریم. تردد بین این دو یعنی جهل مرکب خودخواسته یعنی خود ما خواستیم که در این جریان مرکب باشیم پس انتخاب ذهنی برای رسیدن به گزاره‌هایی که نهایتاً ما را به این نتیجه برساند که کدام بر آن یکی تفوق دارد و کدام بر آن یکی برتری دارد، جز اصول اولیه است که یک مخاطب باید حتماً تکلیف خود را روشن کند. جریان مقاومت جریانی نیست که نیاز به دلسوزی داشته باشد. جریانی است که نیاز به مخاطبینی همبسته با تعلق و عقلانیت دارد و بر اساس عقلانیت است که ما محاسبه می‌کنیم که یمنی که هفت سال پیش هیچی نداشت امروز همه دنیا را توانسته است در اختیار خود قرار بدهد لااقل به لحاظ وسعت جغرافیایی و عملکردی پیرامون خود را داریم عرض می‌کنیم. این نکته اول بود که مخاطبی که ما در حوزه مقاومت می‌خواهیم مخاطب عاقل است، مخاطب عالم است، مخاطب فاضل است و مخاطب حتی کاتب در این حوزه هست. در حالی که دقیقاً جریان ضد مقاومت یک مخاطب جاهل، فقیر به لحاظ ذهنی و رویدادها و یک مخاطب مدق شده کاملاً همسو با آن را می‌خواهد. پس انتخاب هر کدام از این دو جریان تراز شما در حوزه عقلانیت یا جهل را نشان می‌دهد. من خیلی صریح عرض می‌کنم. حوزه شناختی حوزه‌ای است که شما را به یک جاهایی به قضاوت کردن و انتخاب کردن نزدیک می‌کند. درست است که خیلی حوزه گل و بلبلی به لحاظ پراماتیکی خیلی عالی است ولی یک جاهایی وقتی بخواهد جدی برخورد با شمای مخاطب کند به شما می‌گوید که الان عاقل هستی یا جاهل هستی و راه سومی برای شما نمی‌گذارد و بسته به جریانی و جبهه‌ای که در آن قرار گرفتید بسته به روایت و قرائتی که پذیرفتید که روایتی که آقای دکتر گفت که خود قرائت هم یک داستانی دارد. این‌که کدام روایت را بر اساس کدام قرائت بپذیریم این نشان می‌دهد که چه قدر عالم هستی و چه قدر جاهل هستی و چه قدر دست تو پر به لحاظ پذیرفتن آن  موضوعات منبعث از فضل و چه قدر دست تو پر از فضله است یعنی هر کدام از این‌ها یک داستان را ایجاد می‌کند. این نکته اول و نکته دوم این است که زمانی که بلوک‌ها در حوزه مقاومت شکل می‌گرفت این بلوک‌ها پایه‌های آن‌ها پایه‌های بتنی نبود و اتفاقاً بلوک‌های رسانه‌ای در حوزه مقاومت کاملاً ژله‌ای است چون دارد مخاطب را با خود رشد می‌دهد. ببینید من این جوری تصویرسازی به لحاظ ذهنی کنم که بلوک‌های مقاومت طبقه روی طبقه ساخته نشده است و طبقه زیر طبقه ساخته شده است پس طبقه روی ذهن مخاطب ساخته نشده است و مخاطب روی پشت‌بام این بوده است و این از زیرساز اضافه شده است و این رشد کرده است و بالا رفته است پس چهل و پنج درجه را دیده است، نود درجه را دیده است، دویست و هفتاد درجه را دیده است، سیصد و شصت درجه را هم دیده است. ما زمانی که صحبت از فضل مخاطب، فضل ذهنی و عینی مخاطب می‌کنیم تا مخاطبی که در بلوک مقابل ذهن او پر از فضله است این‌ها خیلی متفاوت است. پس بنابراین مخاطب با خود بلوک رسانه‌ای مقاومت و بلوک رسانه‌ایس مقاومت با توانمندی مقاومت در میدان و توانمندی مقاومت با میزان پایداری مخاطب در میدان رشد کرده است. پس این غیر قابل شکستن است پس آن چیزی که در حوزه مقاومت شکل گرفت بتن‌سازی نبود، سازه‌های هم سنخ با واقعیات مقاومت بود نه هالیوودی است، نه بالیوودی است و نه خالیوودی است. پس بنابراین ما داریم از یک حقیقت و از یک واقعیت صددرصد عینی که منبعث از آن فضل در ذهن وجود دارد صحبت می‌کنیم. خب از این‌جا به بعد معنای تفوق غیر از برتری ترکیبی میدانی رسانه‌ای ندارد.

به گزارش فارس، مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» کاری از رادیو گفت و گو به تهیه کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری دکتر علیرضا داودی، اجرای کارشناسی دکتر معصومه نصیری و هماهنگی اکرم اویسی روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج fm ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم علاقه مندان به حوزه علوم شناختی می شود.

برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه با هدف معرفی و آگاهی بخشی  علوم شناختی در قالب نبردها،دیپلماسی و نهایتا جنگ های شناختی هم در قالب های  صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت و گو رفته است. این میزگرد با استفاده از تکنیک های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک ها و شگردهای رسانه ای در حوزه ی شناختی می پردازد.

انتهای پیام/