وجه عجیب و پنهان بیژن ذولفقارنسب

به گزارش ورزش سه، شاید انتخاب یک پیشکسوت قدیمی که قبلا سابقه پوشیدن پیراهن پرسپولیس را در روزگار سلطه‌ی این تیم بر لیگ تخت جمشید داشته و از قضا لقب دکتر را هم از قدیم‌الایام با خود داشته و دکتر بودنش هم از جنس دکتر‌های مدشده‌ و بی‌اعتبار این روزگار نیست می‌توانست پیامی خوشایند برای هواداران تیمی باشد که از مدیریت مدیران یک بار مصرف به تنگ آمده و خسته شده‌اند، اما بیژن ذوالفقارنسب اجازه نداد تا هوادار پرسپولیس چند صباحی حداقل در باد این خیال خوش که  یک فوتبالی تحصیل‌کرده و شناسنامه‌دار در رأس هیئت مدیره تیمش نشسته، بخوابد.

 

البته  آنهایی که بیژن ذوالفقار‌نسب را از قدیم‌الایام می‌شناسند، خوب می‌دانستند که قرار نیست با آمدن او، اتفاق خاصی در اوضاع مدیریتی تیم‌شان رخ دهد. مردی که به طرزی عجیب سال‌ها در فوتبال ایران حضور داشته بدون اینکه شمایل یک قهرمان را داشته باشد یا ذره‌ای جاه‌طلبی مثبت و یا تلاشی برای تغییر از خود نشان دهد. 

شخصیت او در فوتبال به بهترین وجه در لحن کلام او نمود دارد. همان‌جایی که در مقام تحلیل‌گر فوتبال، با یک آوای ثابت و بدون بالا و پایین شدن تناژ صدایش، جملات کلیشه‌ای و از پیش معلوم برای هر فوتبالی با هر سطحی ارائه می‌دهد. مردی که سال‌ها میکروفن‌های صداوسیما به رویش باز بود و او یک بار تلاش نکرد تا از ابزاری نوین در تحلیل استفاده کند و بدون نیاز به نوآوری خاص، بدون نیاز به حتی یک خودکار و دفترچه یادداشت ساده همیشه همانی بود که بیست سال و سی سال پیش که به برنامه نود دعوت می‌شد.

 

او در مقام رئیس‌ هیئت‌مدیره پرسپولیس دقیقا همانی بود که روبروی دوربین‌های تلویزیون در مقام مفسر. انگار بی‌خبر از همه‌جا، بدون شوق، بدون انگیزه، دور از احوالات باشگاهی که قرار است مدیرش باشد و دور از شناخت زمانه و مناسبات فوتبالی و مدیریتی روز. بدون نیاز به آپدیت شدن. در آن سیمای سنگی، در آن لحن یکنواخت و در آن ادبیات تکراری، هیچ نشانه‌ای از انگیزه، از تلاش دیده نمی‌شود.

 

 

برای مردی که برخلاف بسیاری از بازیکنان همدوره ای خود زیاد لقب پیشکسوت پرسپولیس را به طرزی عجیب به دوش نکشید و اصراری هم بر نشان دادن اینکه که خونش قرمز است نداشته و در اتفاقی عجیب سابقه نشستن روی نیمکت استقلال به عنوان سرمربی را هم در سیاه‌ترین دوران این باشگاه دارد، انگار نشستن روی صندلی مدیریت باشگاه پرسپولیس علی‌السویه است و او آمده همچنان شبیه اغلبس دوران بعد از بازی‌اش یک «کارمند» باشد.  کارمندی که نیازی به آپدیت بودن نمی‌بیند عجیب آنکه او  مدیر دپارتمانس فنی و توسعه فدراسیون فوتبال هم است. پستی که به تئوریسین‌های باتجربه فوتبالی پیشکش می‌شود نه به کارمندهایی که از قافله علم روز دور افتاده‌اند.

 

بیژن ذوالفقارنسب شخصیت محترم و بی‌حاشیه‌ای در فوتبال ایران است. دو قهرمانی با سایپا در لیگ دارد و البته یک سقوط به دسته سوم با استقلال. در صعود به جام‌جهانی ۹۸ و پس از آن در جام‌جهانی ۹۸ متواضعانه به عنوان دستیار ویرا و سپس جلال طالبی، دین خود را به فوتبال ملی ادا کرد. اما با همه‌ی احترامی که برای خود در این فوتبال خریده همان اول نشان داد که او مدیر این زمانه نیست. نه هیجان و علاقه‌اش را دارد و نه از آن مهم‌تر درک درستی از ملزومات مدیریتی در فوتبال امروز. همان‌طور که او مربی مناسبی برای سایپا و پیکان و سکوهای خالی بود اما برای سکوهای مشتاق او همان بیژنی است که بارها همین هواداران پرسپولیس با عنوان ضد فوتبال از او استقبال کردند.

 

جالب اینکه او دیروز بعنوان کارشناس بازی مس – فولاد در جام حذفی در شبکه شما حاضر شده بود ؛درحالیکه تیمی که رییس هیئت مدیره آن است در اصفهان بازی حساسی داشت. دکتر در توضیح این عمل عجیب گفته وقتی با پرسپولیس به اصفهان نرفته اشکالی نداشته که به استودیوی شما رفته است و اتفاقا بازی پرسپولیس را در تلویزیون دیده … (مسابقه‌ای که با بازی ۱۲۰ دقیقه‌ای مس – فولاد همزمانی داشت و دیدنش به این معناست که او حتی آن کار کارشناسی خود برای شبکه شما را هم درست انجام نداده است!)

حجت شفیعی

بیژن ذوالفقارنسب در مقام یک مدیر فوتبالی همانی بود که قبلا در مقام مفسر و حتی مربی دیده بودیم.