یادداشت: این جنگ را بجنگ رضا اسدی!
به گزارش ورزش سه، سوت پایان بازی یا فولاد که زده شد، تصاویر تلویزیونی رضا اسدی را دراز کشیده بر زمین نشان میداد در حالی که دست مهدی ترابی برای بلند کردن او از زمین به سمتش آمده بود. لحظاتی قبل در حالی که تازه پا به زمین گذاشته بود آن چابکی لازم برای کورس بستن با مدافع فولاد را نشان نداده بود و همین شد که دراز کشیدن او روی زمین در پایان بازی به خستگی ربط داده شد. در حالی که با کمی انصاف به خرج دادن میشد به راحتی افتادن او روی زمین را به ناراحتیاش ربط داد نه خستگی. اما وقتی همه بر علیه تو باشند دیگر باید منتظر بیرحمانه قضاوت شدن هم باشی و این همان وضعیتی است که این روزها رضا اسدی دارد.
عملکرد رضا اسدی در پرسپولیس چارهای جز نیمکتنشین کردن او برای یحیی گل محمدی باقی نگذاشته است. بازیکنی که قرار بود با توجه به سابقهای که از خود در سایپا و تراکتور به جا گذاشته بود، یکی از مردان ثابت پرسپولیس و جانشینی برای احمد نوراللهی باشد. اما چه اتفاقی افتاد که اسدی نه تنها نتوانسته جای خالی نوراللهی را پر کند که حتی جایش در ترکیب اصلی را به راحتی از دست بدهد؟
این هافبک بلندبالا آن قدر مورد اعتماد یحیی گل محمدی بود که به محض ورودش به پرسپولیس در ترکیب اصلی قرار بگیرد. فیزیک مناسب به همراه هوش بالا و تکنیک لازم برای یک هافبک دفاعی که قبلا آن را نشان داده بود پارامترهایی بودند که آینده او را در پرسپولیس تضمین میکرد. او در سایپا به واسطه بازی درگیرانه، ضربات سر و توانایی بالایش هم در امور دفاعی و هم در فاز هجومی شناخته میشد.
اسدی اما در پرسپولیس انگار که با این جنگندگی که خصیصهی مهم بازی او در سایپا بود بیگانه شده. سهلانگاری به وجه غالب بازی او تبدیل شد و سختگیری لازم در گرفتن و حفظ توپ را نداشته. انگار که آن تبلیغات ابتدای فصل بر سر آمدن او به پرسپولیس به نوعی بر بازی او سایه افکنده بود و او ناخودآگاه برای هر چه سریعتر ستاره شدن در پرسپولیس وظایف اولیهاش را فراموش کرد. همین شد که کمتوجه به پست حساسش در جلوی دفاع، ریسک بازیاش را زیاد کرده و به دنبال نمایشی بود که باعث میشد به جای ساده بازی کردن، بیش از حد با توپ بازی کند. به جای یک پاس ساده به بازیکن کناری خود به دنبال دریبل زدن بود و جایی که باید زیر توپ میزد تا خطر را دور کند با یک سر توپ بیمورد، تیم را به زحمت میانداخت. و بدتر اینکه برای جبران اشتباهات خود و اثبات اینکه اشتباه قبلی یک اتفاق بوده دوباره تن به اشتباه میداد.او آنقدر غرق در نمایش شد که کمکم صدای طرفداران پرسپولیس هم درآمد و چارهای برای گلمحمدی باقی نگذاشت تا او را به روی نیمکت منتقل کند.
اما او هنوز فرصت داشت تا دوباره برگردد اگر کمی شور و جنگندگی به بازیاش اضافه میکرد. انتقادات علیه او زیاد شده بود و به هر حرکتش با عینک تیزبین عیبنگر نگریسته میشد و حالا او به جایی رسیده که دیگر کمتر هواداری به استعداد او و به آنچه او قبلا نشان داده بود که پتانسیلش را دارد فکر میکند. یک بازیکن مستعد و پتانسیلدار که اعتماد به نفسش را از دست داده و هیچ دستی هم برای کمک به او دراز نمیشود و دستی هم اگر باشد از جنس دست دراز کردن ترابی و دلداری دادن است که آن هم برای بازیکنی همچون او در این روزها غنیمت است.
بازیکنان زیادی قبلا در فوتبال ایران و جهان در موقعیت اسدی قرار گرفتهاند. بازیکنانی که به عنوان ستاره به تیمی آمدند و همه را ناامید کردند. در این شرایط بودهاند نمونههایی که بد شروع کردند و بلاخره بر آن شرایط فائق آمدند. ایراد چندانی هم به هوادار نمیتوان گرفت. هواداری که قادر است با اولین حرکت مثبت اسدی، با دیدن اولین نشانههای تغییر، همه گذشته تاریک شش ماه اخیر را فراموش کند. وگرنه حال او را جز خودش کسی نمیتواند خوب کند.
در این شرایط تقریبا هیچ هواداری به احیای اسدی و به هزینهای که پای او صرف شده فکر نمیکند و کمتر هواداری به هواخواهی او بلند میشود. اما هنر مردان بزرگ در این است که آنجایی که همه انکارت میکنند دوباره خود را اثبات کنی.برخلاف ستارهای مثل گرت بیل یا درست در جبهه مقابل مثلا ادن آزار که در بازی الچه با گل تماشاییاش همه را به ظهور مجدد امیدوار کرد.
این یک جنگ یک در مقابل همه است آقای اسدی! پس یا بمان و بجنگ و یا فروافتاده و شکست خورده برو بدون هیچ بدرقهای!
حجت شفیعی
استوری اعتراض آمیز رضا اسدی نشان از طاقت طاق شده او در قبال سیل انتقادات این نیم فصل بود.