فراز و نشیب صنعت نفت در دوره پهلوی/ از ‌تامین سوخت کشتی متفقین تا کمک به رژیم صهیونیستی در جنگ نفتی اعراب

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، وجود منابع عظیم نفت و گاز در کشور، ایران را به عنوان یک کشور نفتی در سطح دنیا مطرح کرده است که در آن صنعت نفت به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشور نقش حائز اهمیتی را ایفا می‌کند.

جایگاه صنعت نفت کشور به قدری حائز اهمیت است که اعتصابات نفتی‌ها در دوران طاغوت، نقشی کلیدی در تغییر نظام و روی کارآمدن جمهوری اسلامی ایران داشته است.

بعد از انقلاب اسلامی، دو راهبرد کلی در صنعت نفت توسط امام خمینی (ره) و رهبری معظم انقلاب ناظر به صیانت از تولید نفت و رهایی از خام‌فروشی نفت مطرح شد که این دو راهبرد در تعارض جدی با ایده و عملکرد رژیم شاهنشاهی در صنعت نفت کشور بوده است.

ملی شدن صنعت نفت در دوران مصدق هر چند به معنای پایانی بر قراردادهای امتیازی در صنعت نفت ایران بود اما با کودتای ۲۸ مرداد شکل جدیدی از استعمار نفت ایران در قالب قرارداد کنسرسیوم بین دولت ایران و کنسرسیومی از شرکت‌های نفتی بین‌المللی به سهم ۵۰ به ۵۰ برای بهره‌برداری از منابع نفتی ایران آغاز شد، اما با وقوع انقلاب معادلات در صنعت نفت ایران به کلی تغییر کرد.

در این راستا برای بررسی وضعیت صنعت نفت کشور قبل و بعد از انقلاب اسلامی و میزان موفقیت جمهوری اسلامی ایران در تحقق اهداف راهبردی خود، با سیدعلی بهشتیان از سیاست‌مداران و مدیران باسابقه صنعت نفت ایران به گفت‌‌و‌گو نشستیم.

مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:  

                                  

 

*چگونه صنعت نفت ایران در اختیار انگلیسی‌ها قرار گرفت

فارس: از زمانی که نفت در ایران کشف شد، تحولات زیادی با محوریت نفت در کشور رقم خورد که شاید ملی شدن صنعت نفت ایران، نقش اعتصابات نفتی‌ها در زمان شاه در وقوع انقلاب و خدمات کارکنان نفت در جنگ تحمیلی از جمله مهم‌ترین وقایع آن باشد. به عنوان سوال اول درباره پیشینه صنعت نفت ایران از شما می‌پرسم، این صنعت چگونه شکل گرفته و اداره می‌شد؟

بهشتیان: صنعت نفت ایران بالغ بر ۱۱۳ سال قدمت دارد. عملیات حفاری اولین چاه نفتی ایران در سال ۱۲۸۶ هجرى شمسى توسط کنسرسیوم دارسی آغاز و در تاریخ ۵ خرداد ۱۲۸۷ به مخزن نفتی رسید. سرمایه این شرکت انگلیسی که به دنبال کشف نفت در ایران بود، به دلیل طولانی شدن دوره حفاری به پایان می‌رسید و ویلیام ناکس دارسی از پیدا شدن نفت در این سرزمین قطع امید کرده بود، بدین ترتیب طی تلگرافی از جورج رینولدز نخستین مسئول عملیات حفاری چاه‌های نفت در ایران خواست تا حفاری را تعطیل کند.

گفته می‌شود تلگراف به دست رینولدز رسیده بود، اما چنان به مسجد سلیمان اعتماد داشت که ترجیح داد به آن اعتنایی نکند و به کار خود ادامه دهد. سرانجام درحالی که اعضای گروه در اوج ناامیدی به سر می‌بردند، در ساعت چهار صبح روز پنجم خردادماه ۱۲۸۷ خورشیدی (۲۶ ماه مه ۱۹۰۸ میلادی)، مته حفاری از ضخامت زمینی به قطر ۳۰۰ متر عبور کرد و آخرین ضربت خود را به صخره عظیمی که روی منبع نفت قرار داشت فرود آورد. در نتیجه در عمق ۱۱۸۰ پا (۳۶۰ متری) نفت با فشار زیادی تا ۵۰ پا (۱۵ متر) بالاتر از نوک دکل حفاری فوران و کارگران را در خود غرقه کرد.

به این ترتیب فصل جدیدی در تاریخ کشور گشوده شد و ایران به جمع کشورهای نفت‌خیز جهان پیوست. با این کار نفت تاکنون نقش ویژه‌اى در ساختار سیاسى و اقتصادى فرهنگى و اجتماعى  ایران ایفا کرده است.

البته دولت انگلستان که از ابتدا همه اقدامات «دارسی‌» را تحت نظر داشت‌، به دنبال دستیابی وی به نفت‌، بر «امتیاز دارسی‌» پنجه افکند و در ۱۲۸۸ هجری شمسی (یک سال پس از فوران چاه نفت‌) شرکت نفت ایران و انگلیس را با هدف به دست گرفتن استخراج‌، پالایش و صدور نفت تأسیس کرد.

این شرکت با سرمایه دو میلیون لیره تاسیس شد و صدور نفت از ۱۲۹۲ ش / ۱۹۱۳ م (یکسال پیش از وقوع جنگ جهانی اول) آغاز شد. سال بعد، به لحاظ اهمیت روزافزون نفت برای تأمین سوخت نیروی دریایی انگلیس، این کشور ۵۶ درصد از سهام شرکت را خرید و دو نفر نماینده با اختیارات کامل و با حق «وتو» نسبت به تصمیمات شرکت‌، در هیأت مدیره آن منصوب کرد. به این ترتیب امتیاز «دارسی‌» عملاً به دولت انگلستان منتقل شد.

ضمناً این دولت قراردادی برای تحویل سوخت به قیمت بسیار اندک و به مدت طولانی به نیروی دریایی خود، با شرکت منعقد ساخت. گرچه دخالت‌های متنوع انگلیس در ایران در طول قرارداد نفت بسیار زیاد و بااهمیت است که در این گفتگو جای بررسی آن وجود ندارد اما با نگاهی بسیار اندک به این قرارداد هنوز هم در ذهن بعضى از مردم و حتى اندیشمندان این باور وجود دارد که اگر ایران نفت نداشت چه بسا شرایط کشور به مراتب بهتر می‌شد و استعمارگران چه قبل و چه بعد از انقلاب کمتر مشکلاتى را براى ایران ایجاد می‌کردند.

اینکه اینکه این نگاه چقدر قابل دفاع است، بنده به قطعیتی نرسیده‌ام، اما طرح آن در فضاى گفتمان‌ها و تحلیل‌های سیاسى و اقتصادى و حتى علمى این واقعیت تلخ را به ذهن متبادر می‌کند که اگر از یک سرمایه آن هم با این ارزش بالا، درست و بهینه استفاده نشود و قواعد حرفه‌اى رعایت نشود، می‌‎‌تواند به ضد خود تبدیل شود.

اگر بپذیریم خوبى مطلق و حتى بدى مطلق وجود ندارد نفت را شاید بتوان در این طبقه‌بندى جاى داد که به هر اندازه از این سرمایه ملى به عنوان موهبتى ملى/الهى و متناسب با رفتار حرفه‌اى استفاده شود می‌تواند به مراتب بهتر از شرایط موجود ایفاى نقش کند، همان نقشی که به عنوان مثال در کشوری مثل نروژ با مدیریت علمی و حرفه‌ای ایفا کرده و می‌کند.

 

تصویر ۱- قرارداد کنسرسیوم

*نفت قبل از انقلاب؛ از تامین سوخت کشتی متفقین تا کمک به رژیم صهیونیستی در جنگ نفتی اعراب

فارس: در دوران پهلوی وضعیت اداره صنعت نفت ایران چگونه بود؟ آیا ایرانی‌ها تصمیم‌گیرنده بودند؟

بهشتیان: تولید و اداره بخش اعظم صنعت نفت و مخازن نفتی از آغاز اکتشاف و تولیدى شدن اولین چاه نفت در مسجد سلیمان تا مقطع انقلاب در اختیار بیگانگان بوده است. نقش شرکت ملى نفت ایران تا قبل از انقلاب چندان پررنگ نبوده است گرچه مدیریت و اختیارات همین شرکت نفت در قبل از انقلاب در بالاترین سطح خود در کشور در مقایسه با دیگر بنگاه‌ها بود. مدیرعامل شرکت نفت مستقیما توسط شاه انتخاب و فقط با شخص شاه کار می‌کرد. جایگاه مدیرعامل شرکت نفت از نخست وزیر هم بالاتر بود و به هیچ سازمانى غیر از شاه پاسخگو نبود.

تحریم‌هایی که متعاقب ملى شدن صنعت نفت اتفاق افتاد و کودتاى ۲۸ مرداد و اتفاقات مختلف بعد از آن هزینه‌های بسیار سنگینی را بر ایران تحمیل و شرایط نامناسب را بر کشور تحمیل کرد و حضور کودتاگران که در غالب کنسرسیوم، صنعت نفت ایران را اداره و می‌توان گفت غارت می‌کردند تا انقلاب اسلامى ادامه یافت.

نکته قابل توجه اینکه چه انگلیسى‌ها در پالایشگاه آبادان و چه کنسرسیوم در مناطق نفت‌خیز و حوزه قرارداد از همه ظرفیت‌هاى فنى و مدیریتى خود براى حداکثر بهره‌بردارى و منتفع شدن از این ظرفیت بالاى نفتى استفاده می‌کردند، به‌گونه‌ای که در جنگ جهانى نقش نفت ایران به ویژه پالایشگاه آبادان در تامین سوخت کشتی‌هاى متفقین بسیار تعیین‌کننده و استراتژیک بود و این در شرایطی بود که کشتی‌های جنگی انگلیس سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تغییر داده بودند.

همچنین در بحران نفت و تحریم نفتى اعراب علیه اسرائیل، کشورهای غربی به نفت ایران وابستگی شدیدی پیدا کرده بودند و در چنین شرایطی تولید حداکثری و حتى غیرصیانتى از میادین ایران به ویژه میدان مارون خسارت‌هایى به مخازن نفت ایران وارد کرد، چرا که نیاز بالاى غرب به نفت ایجاب می‌کرد تا حداکثر تولید بدون توجه به عوارض آن ادامه داشته باشند.

واقعیت تاریخی اینکه به همان اندازه که دولت‌هاى حاکم بر کنسرسیوم و عمدتا آمریکا و انگلیس انتظار پیروزى انقلاب اسلامی و سقوط شاه به فکرشان هم خطور نمی‌کرد، به همان اندازه نیز ایرانی‌ها و صنعتگران نفت نیز براى خلع ید از کنسرسیوم و به عهده گرفتن مدیریت این صنعت مادر و بسیار استراتژیک آمادگى چندانی نداشتند.

 

تصویر ۲-حمله‌های آمریکا و رژیم بعثی عراق علیه تأسیسات نفتی ایران

* بزرگترین هنر نفتی‌ها، روى پا نگه‌داشتن صنعت نفت ایران در طول جنگ تحمیلی بود

فارس: بعد از انقلاب شرایط صنعت نفت ایران چگونه تغییر کرد؟ شما فرمودید که ایرانی‌ها آمادگی اداره صنعت نفت را نداشتند.

بهشتیان: بله، شرایط در مقطع انقلاب و فضاى حاکم بر کشور از ابعاد سیاسى، اجتماعى و اقتصادى از یکسو و حضور مدیرانى که تجربه کشوردارى نداشتند در کنار آشفتگى حاصل از انقلاب و حضور گروه‌هاى سیاسى مختلف و متنوع در سطح کشور و دانشگاه‌ها و به‌ویژه صنعت نفت شرایط را براى مدیریت حرفه‌اى و متناسب با صنعت را به دست اندرکاران نداد.

با وقوع انقلاب اسلامی و خروج خارجی‌ها خیل عظیمى از ایرانیان شاغل و مؤثر در صنعت نفت نیز ایران را ترک کردند. در چنین شرایطی و با فاصله بسیار کم، جنگ بر ایران اسلامی تحمیل شد و همزمان تحریم صنعت نفت از طرف آمریکا مزید بر علت شد به‌گونه‌ای که می‌توان قویا ادعا کرد که بزرگترین هنر انقلاب و نظام اداره و روى پا نگه‌داشتن صنعت عظیم نفت در طول جنگ تحمیلی بود.

متخصصان ایرانی با تمهیدات مختلف از جمله سهمیه‌بندى فرآورده‌هاى نفتى نیازهاى مردم و از همه مهمتر جبهه‌ها را نیز به خوبى تامین و پشتیبانى کردند. اشغال بخشى از میادین نفتى کشور و تخریب و توقف پالایشگاه آبادان و بمباران‌هاى روزانه و مداوم تاسیسات نفتى و به خصوص جزیره خارک و پالایشگاه‌ها و تلمبه‌خانه‌هاى انتقال نفت خام گرچه مشکلات زیادی برای کشور بوجود آورد ولی نتوانست این شریان حیاتى را حتى براى یک روز هم قطع کند و این را می‌توان بزرگترین موفقیت نظام جمهوری اسلامى در دوران جنگ تحمیلى و دفاع مقدس دانست.

همزمان با جنگ و بلافاصله پس از هر حمله دشمن کار بازسازى و عملیاتى کردن تاسیسات صدمه دیده شروع می‌شد ولى با خاتمه جنگ، کار بازسازى و نوسازى صنعت نفت در بخش‌هاى مختلف با استفاده از همه ظرفیت‌هاى ملى و بین‌المللى آغاز شد.

* احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس، نقطه عطفی در تولید فرآورده‌های نفتی

فارس: پس از جنگ چه اقداماتی در صنعت نفت ایران انجام شد؟ دستاورد‌های صنعت نفت ایران را مناسب می‌دانید؟‌

بهشتیان: بازسازى و نوسازى تاسیسات خارک، پالایشگاه‌ها، پتروشیمى بندرامام و تاسیسات جانبى یکى پس از دیگرى آغاز و به مرور تولید نفت و فرآورده‌هاى نفتى بیشتر و بیشتر شد. پس از تعمیر و راه‌اندازى پالایشگاه آبادان که در جنگ شدیدا آسیب دیده بود، پالایشگاه اراک و بندرعباس نیز تاسیس و راه‌اندازى شدند، در سال‌های اخیر احداث پالایشگاه خلیج فارس و تولید فرآورده از میعانات گازی نقطه عطفی در تولید فرآورده بود و ایران را از واردکننده بنزین به صادرکننده تبدیل کرد.

گرچه این رویداد در هنگام راه‌اندازی پالایشگاه بندرعباس نیز اتفاق افتاد اما روند افزایشی مصرف فرآورده به ویژه بنزین، ایران را مجددا به واردکننده بنزین تبدیل کرد. در حال حاضر هم اگر در کنار راهبرد ایجاد پتروپالایشگاه‌ها و افزایش تولید، استراتژی مصرف بهینه را به صورت جامع و حرفه‌ای تدوین و اجرایی نکنیم، مجددا به واردکننده بنزین تبدیل خواهیم شد.

متعاقبا براى تامین هر چه بیشتر نیازهاى کشور به فرآورده و حتى صادرات سوخت، پالایشگاه‌هاى آبادان، تبریز، لاوان و شیراز توسعه پیدا کرد و خط لوله‌هاى جدیدى براى انتقال هرچه بیشتر نفت خام و فرآورده احداث شد.

در بخش پتروشیمى، همه واحدهاى آسیب‌دیده راه‌اندازى و پتروشیمى اراک نیز احداث شد. منطقه ویژه بندر ماهشهر ایجاد و ظرفیت‌هاى پتروشیمى اعم از اتیلن، پروپیلن، متانول و آروماتیک‌ها و پى.وى.سى توسعه خوبى پیدا کرد.

با کشف میدان گازى پارس جنوبى نیز پالایشگاه‌هاى شیرین‌سازى گاز احداث و فاز یک پتروشیمى در عسلویه ایجاد شد و متعاقب توسعه عسلویه، فاز دو پتروشیمى در عسلویه نیز در دست احداث است و خیلى از واحدهاى آن تاکنون راه‌اندازى شده است به‌گونه‌ای که ظرفیت تولید پتروشیمی نسبت به شروع انقلاب اسلامی بیش از بیست برابر شده است.

البته متاسفانه به دلیل عدم توسعه زنجیره ارزش و استفاده از تکنولوژی روز، به همان اندازه که از نظر کمی صنعت پتروشیمی‌ در ایران توسعه پیدا کرده است از نظر کیفی و دانش روز متحول نشده است و قیمت فروش و صادرات یک تن مواد پتروشیمی تولید شده در ایران در مقایسه با رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی ۳۰ تا ۵۰ درصد کمتر است. ضروری است با استفاده از دانش روز به توسعه صنایع میان‌دستی و پایین‌دستی پتروشیمی نیز توجه ویژه‌ای شود.

 

تصویر ۳- اعتصابات نفتی‌ها در دوران پهلوی

* در پوشش خصوصی‌سازی دوره خرد شدن مگابنگاه‌ها و فروپاشی صنعتی آغاز شد

فارس: در ادامه، کمی هم درباره آینده صنعت نفت ایران صحبت کنیم، به نظر شما در گام دوم انقلاب مهم‌ترین اولویت‌های این صنعت چیست؟

بهشتیان: اگرچه در طول این مدت شرایط تحریم به‌ویژه در صنعت نفت شرایط حادترى به خود گرفت و تبعات آن در همه ابعاد صنعت نفت اعم از نفت و گاز و پتروشیمى و پالایش و پخش خود را نشان داده است، اما ضمن تقدیر از زحمات همه دست اندرکاران صنعت نفت در طول این مدت بهتر است از زاویه دیگری نیز به موضوع نگاهى داشته باشیم.

صنعت نفت در مقیاس جهانى، صنعتى فراملى و بین‌المللى است و عمدتا به صورت NOCها (شرکت‌های ملی نفت) نظیر شرکت ملی نفت کویت، مالزی، نروژ و IOCها (شرکت‌های بین‌المللی نفت) نظیر شل، بی.پی و توتال مدیریت و اداره می‌شوند. نکته جالب اینکه تقریبا همه این شرکت‌ها در مدیریت کلان و خرد شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند. همه آنها به‌صورت مگابنگاه‌ها به صورت کاملا حرفه‌ای و اقتصادی در زنجیره ارزش و کاملا شفاف اداره می‌شوند، موضوعی که در مگابنگاه‌ها در ایران و به بهانه خصوصی‌سازی روالی کاملا برعکس را طی کرد.

در زمانی که در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دوره ادغام‌ها جهت بهینه شدن صنعت در بخش مهندسی و تحقیقات ‌و بازاریابی و فروش از راهبردهای مسلم به شمار می‌رفت و نتیجه قطعی آن کاهش هزینه‌ها و امکان رقابت بر همه صنایع از جمله صنعت نفت و پتروشیمی حاکم بود، اما در ایران در پوشش خصوصی‌سازی دوره خرد کردن شرکت‌ها اتفاق افتاد و عملا دوره فروپاشی صنعتی شکل گرفت.

این موضوع هم می‌تواند یکی از مباحث جدی در راهبرد خصوصی‌سازی حتی در وضع فعلی برای تجزیه و تحلیل و اظهار نظر اندیشمندان باشد. شاید با بازنگری در خصوصی‌سازی مگابنگاه‌های باقیمانده از خسارت‌های جبران‌ناپذیر خصوصی‌سازی به روش فروپاشی در امان بمانند.

شرکت‌های بین‌المللی نفت دارای ویژگی مشترک دیگری هم هستند، همگی به صورت بازارمحور اداره می‌شوند تا تولید محور. به عنوان مثال سهم  بازار همه آنها از عرضه نفت خام به مراتب بیشتر از ظرفیت مخازن آنها در تولید نفت است و در فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی نیز سهم بازارشان از ظرفیت تولید آنها نیز بیشتر است، چون همزمان با تولید بخشی از سهم بازار، منافعشان را از محل خرید و فروش ‌و تجارت به دست می‌آورند. هرکدام از موارد فوق به صورت مجزا ظرفیت تجزیه و تحلیل عمیق‌تر را دارند که در فرصت مناسب می‌توان به آن پرداخت.

آنچه درباره صنعت نفت ایران می‌توان مطرح کرد این است که برخلاف موارد فوق، صنعت نفت ایران در چهار بخش اصلی یعنی نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش و پخش ۱-به صورت مگابنگاه اداره نمی‌شود. ۲-به صورت یک بنگاه شفاف و اقتصادی مدیریت نمی‌شود. ۳- لزوما چندان به زنجیره ارزش اهمیت داده نمی‌شود و امکان رقابت در سطح بین المللی را تقریبا ندارند.

از طرفی فضای کسب و کار در ایران بازدارنده ‌و منفی است و براساس آخرین رتبه‌بندی‌ها، ایران در بین حدود ۱۹۰ کشور رتبه ۱۲۷ را دارد که امتیاز بسیار نامناسبی است. اهمیت فضای کسب و کار برای همه بخش‌ها از جمله صنعت نفت آنقدر مهم و حیاتی است که رهبر معظم انقلاب بارها به ‌دولتمردان و ‌مجلس درباره بهبود آن هشدار داده است، اما متاسفانه هنوز اتفاق ملموسی در آن شاهد نبودیم و تا بهبودی در فضای کسب وکار شاهد نباشیم، نمی‌توان انتظار تحول در صنعت به مفهوم عام و صنعت نفت به مفهوم خاص را داشت.

* اولویت اصلاح ساختار حکمرانی انرژی در گام دوم انقلاب

فارس: بسیاری از کارشناسان، مشکلات فعلی صنعت نفت را مربوط به نقایص ساختاری می‌دانند، نظر شما در این باره چیست؟

بهشتیان: ساختار انرژی در کشور ساختاری غیرمنسجم و غیرپاسخگو است. وزارت نفت و وزارت نیرو هرکدام راهبردهای خود را در بخش انرژی دارند. شورای عالی انرژی نتوانسته است نقش چندان موثری در هدایت بخش انرژی ایفا کند. مصرف غیربهینه انرژی و سه برابر بودن شدت انرژی در مقایسه با استانداردهای جهانی شرایط بسیار نامناسبی را بر کشور تحمیل کرده است.

مصرف روزانه معادل حدود ۶ میلیون بشکه نفت خام (جمع مصرف گاز و فرآورده) می‌تواند تا معادل دو میلیون بشکه کاهش پیداکند، البته در صورت مدیریت حرفه‌ای و بهینه. بدین ترتیب مازاد این محصولات را می‌توان صادر کرده و درآمد چند صد میلیارد دلاری را برای کشور به ارمغان آورد، درآمدی که می‌توانست تحولی بسیار عمیق و تعیین‌کننده در کشور داشته باشد.

واقعیت تلخ این است که کشوری با رده اول یا دوم مخازن گازی متعارف نه تنها نقش و جایگاهی در صادرات گاز ندارد (رده بیستم یعنی تقریبا هیچ) بلکه در زمستان‌ها نیز از تامین گاز صنایع خود عاجز بوده ‌و خسارت‌های چند ده میلیاردی به صنایع وارد و صادرات کشور را بااختلال جدی مواجه می‌سازد.

به دلیل همین ناکارآمدی و پاسخگو نبودن متولی انرژی در کشور در سبد انرژی مصرفی جای چندانی برای گاز مایع و انرژی‌های  تجدیدپذیر وجودندارد. به دلیل راندمان پایین تولید برق، هزینه واقعی یک کیلوات برق به رقمی بالاتر از ۴ سنت تخمین زده می‌شود، درحالیکه هزینه تولید یک کیلوات انرژی خورشیدی در بعضی از کشورها به حدود ۲ سنت رسیده است. مفهوم ملموس این اعداد کم اثر شدن سهم اقتصادی انرژی‌های فسیلی در مقایسه با انرژی‌های تجدیدپذیر است.

در کنار همین اتفاقات و اعداد در سطح جهانی برآورد می‌شود با توجه به روند تصاعدی تولید برق از انرژی‌های تجدیدپذیر و کاهش قیمت تمام شده از یکسو و سرعت بالای تولید اتومبیل‌های برقی، سهم انرژی‌های فسیلی در حمل‌ونقل به سرعت کاهش پیدا کرده ‌و به سمت صفر میل پیدا کند. مفهوم دیگر این اعداد این است که پالایشگاه‌های نفت که تامین‌کننده اصلی سوخت بخش حمل‌ونقل به حساب می‌آیند در آینده نه چندان دور نقش بسیار محدودی در تامین انرژی ایفا خواهند کرد و چه بسا عمده آن تعطیل و مصرف نفت خام به تبع آن کاهش پیدا کند.

برخی کشورها سال ۲۰۳۰ را سال حذف خودروهای با ساختار فسیلی تعیین کرده‌اند، یعنی باز هم کاهش مصرف نفت خام در سبد انرژی جهانی. موضوعی که برای ما زنگ خطر تلقی می‌شود. در تداوم همین راهبرد حتی پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ ممکن است تولید نفت توجیه اقتصادی هم نداشته باشد. اگرچه این برآوردها هنوز خیلی خام و دور از ذهن است ولی بازخوانی همان تحلیل‌هایی است که می‌گفتند آیا اگر نفت نمی‌داشتیم بهتر نبود.

به نظر من تا تصمیم نگیریم صنعت نفت و انرژی کشور را به صورت کاملا حرفه‌ای، اقتصادی، مبتنی بر شایسته‌سالاری، شفاف، بازار محور در زنجیره ارزش، قابل رقابت در سطح ملی و بین المللی مدیریت و اداره کنیم و با شایسته‌سالاری زمینه بروز فساد را در آن به سمت صفر کاهش دهیم البته به صورت واقعی و باورمند و ملموس و نه شعاری، سال به سال شرایط به مراتب سخت‌تری از ابعاد مختلف بر کشور  تحمیل خواهیم کرد و امیدوارم که این رویه اصلاح شده و شاهد شکوفایی صنعت نفت کشور باشیم. من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم، تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.

مصاحبه از سیداحسان حسینی

انتهای پیام/