شب طلایی؛ طلایی که روسیاهی آورد!

یکی از فیلم‌سازان فیلم اولی حاضر در جشنواره امسال، یوسف حاتمی کیا می‎باشد که خواه ناخواه نام پرآوازه پدرش را به دوش می‎کشد.گرچه یوسف حاتمی کیا اعلام کرده پدرش برای حفظ استقلال او فقط دوبار سر صحنه فیلمبرداری آمده است. با تماشای فیلم به نظر می‎رسد واقعا حاتمی کیای بزرگ چندان دخالتی در فیلمنامه و در کارگردانی فیلم نداشته است و شاید اگر حضورش پررنگ‎تر بود، با چنین فیلمنامه پرحفره و فیلم آشفته‌‎ای مواجه نبودیم.

داستان«شب طلایی»با نام قبلی«شمش طلا»درباره گم شدن دوکیلو شمس طلا در خانه‎ای قدیمی است. گم شدن فی نفسه موقعیتی ناخوشایند و استرس آور است، فیلم‌ساز با دستمایه قرار دادن این موقعیت چالش برانگیز در فضایی شلوغ و به هم ریخته روابط شخصیت‎هایش را تعریف می‎کند و به نوعی پرده از ظاهر دروغین آنها برمی‎دارد.خانواده زهرا خانم(مریم سعادت) که در ابتدای داستان خانواده‌ای سنتی و شاد هستند در میانه فیلم چنان به جان همدیگر می‎افتند که تنها دغدغه آن‌ها نبش قبر و عقده گشایی از یکدیگر می‌شود،در واقع تمامی اعضای خانواده زهراخانم از بزرگ تا کوچک، در این موقعیت حساس و در جستجوی طلا روسیاه می‎شوند.

فیلم‌ساز گویی رسالتی بزرگ در مخدوش کردن تصور مخاطب از یک خانواده سنتی پرجمعیت و صمیمی دارد و در این هدف هم موفق می‎شود. فقط مخاطب نمی‌فهمد با این همه کش و قوس و برملاشدن زندگی تلخی که نسرین با حامد دارد، چرا زهرا خانم در پایان از پسرش می‎خواهد تا تمام تلاشش را برای حل مشکل حامد بکند؟

به نظر می‌رسد فیلم سینمایی«شب طلایی»می‎خواهد بگوید دیگر خانواده به مفهوم دقیق و درست آن وجود خارجی ندارد و وقتی پای منافع مادی و مالی وسط باشد، آدم‎ها حتی به هم‎خون خود نیز رحم نمی‎کنند.

نکته جالب آنکه فیلم‌ساز فیلم خود را به مادران سرزمین‎اش تقدیم کرده است، بدون آنکه تصویر مطلوب و مثبتی از یک مادر ایرانی نشان دهد، نسرین به‌عنوان یک مادر از یک طرف هنوز بعد از سال‎ها از اینکه درس و دانشگاه را ول کرده و در خانه نشسته است احساس نارضایتی دارد و از طرف دیگر تمام تلاش خود را می‎کند تا اطرافیانش فکر کنند تا زندگی شیرینی با حامد دارد و این یعنی نسرین یک مادر عقده‎ای است که فکر می‎کند در زندگی با حامد حرام شده است اما به‌خاطر حفظ آبرو و با الگو برداری از گذشته مادرش در برابر کتک‎ها و  ظلم‎های شوهرش سکوت می‎کند، آیا الگوی مادر ایرانی همچین مادری است؟زهرا خانم هم به عنوان مادربزرگ داستان به  دلایلی چون کهولت سن و حواس پرتی عملا نمی‌تواند با درایت و هوشمندی کاری برای حل مشکلات فرزندانش انجام دهد و با اینکه می‌فهمد آنها دروغ می‌گویند فقط می‎خواهد همه چیز در ظاهر آرام باشد و حوصله‎ای برای حل عمیق مشکلات خانواده ندارد.

گفتنی است فیلم تصویر سیاهی از آدم‌های مذهبی نشان می‌دهد، مریم(بهناز جعفری)که تنها زن چادری فیلم است، تمام فکر و ذکرش خرافات و دعانویسی است، شوهر او-حاج رسول-مانند جوانان بیست ساله گل مصرف می‌کند و خودش را مسخره عام و خاص می‎کند، حصانه-دختر مریم- به راحتی پشت پا به عشق فرامرز می‎زند و او را تا مرز نابودی می کشاند و برای جبران مافات مدام به فکر حلالیت گرفتن از اوست.

 

در پایان باید گفت«شب طلایی»نمونه‎ای تکراری و البته ناموفق از داستان پریشانی یک خانواده است که به شدت از فیلم‌نامه‎ای الکن و پرابهام رنج می‎برد مثلا مخاطب دلیل اضطراب زینب و رئوف را نمی‎فهمد و یا در آخر معلوم نمی‎شود تکلیف طلاها چه می شود؟علاوه بر این سردرگمی و بلاتکلیفی، مخاطب با تماشای این فیلم به عالم و آدم بدبین خواهد شد.

نویسنده:نفیسه ترابنده

انتهای پیام/