ناگفته‌های تهران قدیم در گفتگو با خسرو معتضد

تهران امروز یکی از پرجمعیت‌ترین و بزرگترین شهرهای جهان است، اما این شهر تا پیش از سلطنت آقامحمدخان قاجار صرفا روستایی از توابع ری بود.

تهرانی که امروز با وسعتی در حدود ۷۳۰ کیلومتر مربع پایتخت ایران است، تا ۲۰۰ سال قبل روستایی بیش نبود. به راستی اما تهران چگونه از پس گذر زمان و حکومت شاهان از روستایی کوچک به شهری با این ابعاد تبدیل شد؟

در این گفت‌وگو با خسرو معتضد، تاریخ‌نگار سعی کرده‌ایم فراز و فرودهای تهران در سال‌های ابتدایی و چگونگی تبدیل آن از روستایی کوچک به پایتخت کشور را مرور کنیم.

خسرو معتضد

خسرو معتضد-تاریخ نگار، منبع عکس: خبرآنلاین

برای شروع لطفا اندکی در خصوص چگونگی انتخاب نام تهران توضیح دهید و بگویید درگذشته تهران به چه اسمی شناخته می‌شد؟

تهران همان «راگا» است که به راگا در کتیبه‌های داریوش اشاره شده است. «فره‌داته» دبیر داریوش یکم بوده است و مرحوم دکتر داوود منشی زاده کتیبه فره‌داته را ترجمه کرده است. فره‌داته (در این کتیبه) می‌گوید که من اهل راگا هستم. راگا به معنی ری است.

راگا در زمان داریوش شهر کوچکی بوده است که در ادوار بعد به‌عنوان ری خوانده می‌شود. در زمان ساسانیان نیز به آن «مسمغان» می‌گفتند که مرکز نیایشگاه مذهبی زرتشتیان بوده است.

دکتر صفی‌نژاد، در کتابی نوشته که یک تنور سنگکی در ری پیدا شده است که تا پیش از این تصور می‌کردیم ایجاد تنور نانوایی سنگکی مربوط به دوران صفویه است اما این سند قدمت نان سنگک را به دوره ساسانیان می‌رساند.

زمانی نیز که اعراب ایران را فتح می‌کنند این منطقه(ری) را با جزیه می‌گیرند یعنی که ساکنان گفته‌اند که اینجا شهر مذهبی است و پول پرداخت کرده و اعراب به ری حمله نمی‌کنند.

اگر ری با حمله اعراب از بین نرفت، پس عامل تخریبی که گفته می‌شود در آن روی داده چه بود؟

 آنچه که باعث شد ری از بین برود وقوع زلزله بود. گفته شده که یک زلزله در زمان ساسانیان اتفاق افتاد و من اخیرا این موضوع را شنیده‌ام. یکی دیگر از عوامل از بین رفتن ری، حمله سلطان محمود غزنوی است. سلطان محمود غزنوی ری را از سید ملک خاتون می‌گیرد. تهران در این مقطع یکی از مناطق ییلاقی ری به شمار می‌رفت.

معنی لغوی تهران چیست و مردم روستای تهران در گذشته چگونه زیسته و از چه طریقی امرار معاش می‌کردند؟

تهران به معنی جای گرم بوده و شمیران به‌معنای جای خنک است. تهران در گذشته پر از درختان چنار بوده است. در زمان مغول‌ها مردم تهران از ترس مغول‌ها و خارجی‌ها در زیرزمین‌ها زندگی کرده و راهزنی می‌کردند. اگر نوشته‌های «سر تامس هربرت» سیاح انگلیسی که زمان شاه عباس صفوی به ایران آمده و از تهران بازدید کرد را مورد نظر قرار دهیم، وی تهران را چنارستانی خطاب می‌کند که پر از درختان پهن چنار است.

سر هربرت

سر تامس هربرت، سیاح انگلیسی

از چه زمانی اقدامات اولیه برای آباد کردن تهران شروع شد و این اقدامات مشخصا چه بودند؟

کسی که شروع به آباد کردن تهران کرد شاه طهماسب بود. شاه طهماسب دور تهران یک کنگره و بارویی ساخت که ۱۴ برج داشت. شاه عباس نیز در جریان سفر به خراسان مریض شده و مدتی را در تهران زندگی کرد. همچنین شاه سلطان حسین نیز مدتی را در تهران زندگی کرده است. در واقع تهران حکم ییلاق اصفهان را داشته است.

در زمان زندیه نیز کریمخان یک قصری را در تهران می‌سازد به نام خلوت کریم‌خانی که الان هم در کاخ گلستان وجود دارد. آباد شدن تهران به‌شکل جدی اما از زمان آقامحمدخان شروع می‌شود. در این زمان نیز تهران نه به‌عنوان پایتخت بلکه به‌عنوان محل اسکان موقت در نظر گرفته می‌شود.

عمه آقامحمدخان قاجار زن کریم‌خان زند بوده و به آقامحمدخان می‌گوید اگر زنده بماند شاهزادگان زندیه او را می‌کشند؛ لذا او به تهران می‌رود.

نخستین گزارش مکتوب و سندی که از تهران در زمان آقامحمد خان قاجار داریم، چیست و اندازه و جمعیت تهران بر اساس آن به چه شکل بوده است؟

نخستین خبری که از تهران آن سال‌ها داریم از طریق دو نفر گیاه‌شناس و حشره‌شناس فرانسوی است. این دو نفر در زمان آقا محمدخان قاجار دو یا سه ماه را در تابستان در تهران سپری می‌کنند. از آنجایی که در تهران هوا گرم بوده به تجریش می‌روند. در گزارشی که این دو در خصوص ایران نوشته و به جمهوری فرانسه می‌دهند، این‌طور مطرح می‌شود که جمعیت تهران در آن زمان حدود پانزده هزار نفر بوده است که در تابستان بیشتر به باغ‌های شمیران می‌رفتند.

در آن زمان شمیران شاید نزدیک به ۱۵۰ باغ و آبادی داشته است. درآن وقت جمعیت تهران در فصول گرم به شمیرانات می‌رفتند. همین الان هم اگر نگاه کنید یکی از زیباترین مکان‌های تهران همین شمیرانات است.

بیشتر بخوانید:تهران قدیم و عکس های قدیمی تهران که حتما باید ببینیدبه چه علت آقا محمدخان، تهران را که صرفا روستایی کوچک بود به‌عنوان پایتخت انتخاب کرد؟

آقامحمدخان تهران را به‌دلایل استراتژیک به‌عنوان پایتخت انتخاب می‌کند. در آن زمان شیراز به زندیه گرایش داشته، اصفهان پایتخت صفویه بوده و مشهد در اختیار طرفداران نادر شاه بوده است. بنابراین هیچ پایتختی که مورد اطمینان آقامحمدخان باشد، وجود نداشته است و بر همین اساس تهران را(که نزدیک محل استقرار ایل قاجار بود) در سال ۱۲۰۱ هجری قمری به‌عنوان پایتخت موقت انتخاب کرده و در این شهر تاج‌گذاری می‌کند.

وفتی در زمان فتحعلی‌شاه قاجاری‌ها به تهران می‌آیند می‌گویند که چقدر محقر است و باور نمی‌کردند که این شهر در مقابل اصفهان و تبریزی که ۲۰۰ هزار نفر جمعیت داشته به‌عنوان پایتخت انتخاب شده است، اما از لحاظ لجستیکی و استراتژیکی این شهر را به‌عنوان پایتخت موقت می‌پذیرند.

تهران قدیم

می دانیم که تا پیش از قاجاریه تهران بسیار کوچک بوده و آقامحمدخان نیز دو سال پس از برگزیدن تهران به‌عنوان پایتخت می میرد. با این حساب بزرگ شدن تهران به‌ لحاظ معیارهای شهری، فرهنگی و اجتماعی چگونه اتفاق می افتد؟

جمعیت تهران در زمان فتحعلی‌شاه اندک اندک زیاد می‌شود.در این مقطع در تهران حتی عالم (روحانی) وجود نداشته و از نجف و کربلا چند مجتهد می‌آورند که خانواده‌های بهبهانی و طباطبایی از آن جمله هستند. مسجد شاه (در بازار تهران) را فتحعلی شاه می‌سازد و مسجد سپه‌سالار در زمان ناصرالدین شاه ساخته می‌شود.

بنابراین شهر تازه زمان فتحعلی شاه اندکی بزرگ می‌شود. تهران در زمان محمد شاه نیز چندان شهر جالبی نبوده است؛ این را بر اساس نقاشی‌های سالتیکف از تهران آن دوران می‌گویم. این زمان ناصرالدین شاه است که تهران وسعت می‌یابد.

ناصرالدین شاه چه اقداماتی برای توسعه تهران انجام می‌دهد؟

در زمان ناصرالدین شاه شمال شهر توپخانه (میدان امام خمینی فعلی) بوده است و خیابان فردوسی که در آن زمان به آن خیابان دولت می‌گفتند تازه در دست ساخت بوده است. در این مقطع انگلیس در خیابان دولت (فردوسی فعلی) ساختمان سفارت بریتانیا را بنا می‌نهد و چند ساختمان دیگر از جمله بانک ملی هم در این دوره بنا می‌شوند.

ناصرالدین شاه در آن زمان دستور می‌دهد برای این شهر که به نسبت ابعاد امروزی بسیار کوچک بوده دوازده دروازه درست کنند. در زمان رضا شاه شهردار تهران این دروازه‌ها را از بین برد. البته یک دروازه هم برای ترن (قطار) حضرت عبدالعظیم در سال ۱۳۰۵ ساختند.

آن زمان دورتادور تهران خندق بود که از زمان صفویه باقی مانده بود و ناصرالدین شاه خندق‌های دور شهر را پر کرد. محله دولت، چاله میدان و سنگلج در آن زمان به‌همراه یک محله دیگر در تهران وجود داشته است. لذا وسعت یافتن تهران در زمان ناصرالدین شاه اتفاق می‌افتد.