آمریکا با ایجاد اعتراض داخلی و تحریم در کشورهای نفتی به دنبال چیست

سجاد زمانی علیشاه-به گزارش خبرنگار اقتصاد بین الملل خبرگزاری فارس، آمریکا طی سال‌های گذشته به سمت تشدید تنش با برخی کشورها رفته و در نگاه اول تمام این رخدادها تصادفی یا به دور از یک نظم از پیش طراحی شده به نظر می‌رسد و شاید بسیاری فکر کنند که مبنای همه فشارهای سیاسی آمریکا به دیگر کشورها روح آزادی خواهی و دلسوزی این کشور برای مردم ستم دیده از جور حکام آن‌هاست. اما با دقت بیشتر اتفاقا به این نتیجه می‌رسیم که آمریکا در انتخاب کشورهایی که با آنها به سمت تشدید تنش رفته اهداف بسیار مهم و دوراندیشانه‌ای را ،البته بر اساس منافع خود، دنبال می‌کند.

اول به سراغ کشورهایی می‌رویم که آمریکا به ظاهر کاملا تصادفی و به بهانه رویکردهای سیاسی و حمایت از مردم آن‌ها به سمت تشدید تنش با دولت‌های حاکم در این کشورها رفته است.

*ایران

می‌توان ادعا کرد که ایران به دلایل مختلف در صدر سیاست تنش آفرینی با آمریکا قرار دارد. اگر چه سابقه اختلاف بین ایران و آمریکا به زمان پیروزی انقلاب اسلامی و حمایت‌های آمریکا در جنگ تحمیلی باز می‌گردد اما دو طرف طی بیش از ۱۰ سال گذشته وارد دور جدید و شدیدتری از تقابل با یکدیگر شده و آمریکا به عناوین مختلف سعی در به زانو درآوردن ایران دارد. دو کشور حتی در برهه‌هایی از زمان در سال‌های اخیر به یک قدمی یک جنگ تمام عیار رسیدند اما به دلایل مختلف این اتفاق رخ نداد. لازم به ذکر است که دست بر قضا ایران یکی از اعضای مهم و موسس اوپک بوده و جزو دارندگان بزرگ‌ترین ذخایر نفتی و گاز در جهان است.

*عراق

آمریکا در سال ۲۰۰۳ به بهانه توسعه سلاح هسته‌ای و کشتار جمعی توسط دولت وقت عراق به این همسایه غربی ما حمله کرد و پس از ماه‌ها درگیری بالاخره توانست آن را به طور کامل اشغال کند. به گزارش ورلد میترز، عراق با داشتن حدود ۱۴۰ میلیارد بشکه نفت پنجمین دارنده بزرگ ذخایر نفتی در جهان است و به گزارش موسسه CEIC هم اکنون با تولید روزانه ۳.۵ میلیون بشکه نفت یکی از کشورهای اثرگذار در تأمین تقاضای نفت جهان به شمار می‌رود.

*ونزوئلا

تا پیش از سال ۲۰۱۴ ونزوئلا یکی از اصلی‌ترین صادرکنندگان نفت به آمریکا به شمار می‌رفت و از قضا بسیاری از پالایشگاه‌ها در آمریکا هم از زمان ساخت برای فرآوری و پالایش نفت ونزوئلا طراحی و همگام شده‌اند. نخستین تحریم‌های علیه این کشور آمریکای لاتین به بهانه سرکوب اعتراضات سال ۲۰۱۴ در این کشور از سوی آمریکا و متحدانش اعمال شد و در سال‌های بعد و در سایه تشدید مشکلات اقتصادی در ونزوئلا و شکل گرفتن دور باطل اعترضات داخلی و تشدید فشار خارجی آمریکا با تحریم، و بدتر شدن اوضاع اقتصادی حلقه جنگ اقتصادی علیه این کشور تنگ‌تر شد و در سال ۲۰۱۸ با اعمال تحریم‌های گسترده‌تر نظیر نفتی و دلاری به اوج خود رسید. البته به شکلی ظاهرا تصادفی ونزوئلا بزرگ‌ترین دارنده ذخایر نفتی در جهان است.

*روسیه

روسیه یکی دیگر از کشورهایی است که طی سال‌های گذشته بیشترین تحرکات تنش‌زای آمریکا معطوف به آن بوده و از سال ۲۰۱۴ و با وقوع یک درگیری نظامی و پس از ماجرای الحاق شبه جزیره کریمه، شاهد اعمال تحریم و رفته رفته بالا گرفتن تنش بین روسیه و غرب و علی الخصوص آمریکا بودیم. روسیه هم یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع نفتی و گازی در جهان است.

*ریشه همه بحران‌ها فقط در یک کلمه

پس می‌توان ادعا کرد که ریشه تمام این بحران‌ها و حمایت‌های ظاهری آمریکا و غرب از مخالفان دولتی در کشورهای مورد تنش با آمریکا، در یک کلمه خلاصه می‌شود: “نفت”.

دلیل این مدعا این است که در حال حاضر همه کشور‌های دارنده بیشترین ذخایر نفتی جهان شامل ونزوئلا، عربستان، کانادا، ایران، عراق، کویت، امارات، و روسیه یا به شکلی سفت و سخت متحد آمریکا شده‌اند و یا در تنش مطلق با این کشور به سر می‌برند و حد وسطی وجود ندارد.

عراق که حداقل در حوزه نفتی با سلطه شرکت‌های بزرگ آمریکایی بر میادین نفتی و نفوذ سیاسی کاخ سفید عملا در مسیر سیاست‌های نفتی آمریکا در حرکت است و حتی حضور شرکت‌های چینی با مخالفت شدید در حوزه‌های مختلف مواجه است. عربستان، کویت، کانادا و امارات هم که به طور کامل هم از نظر سیاسی و هم از نظر سیاست‌های نفتی پیرو مطلق آمریکا هستند و آمریکا حداقل در شرایط فعلی خیالش از همراهی این کشورها راحت است. اقدام اخیر عربستان در قالب اوپک پلاس در پایین آوردن عرضه نفت به بازار جهانی مخالفت با سیاست‌های آمریکا نیست بلکه باید آن را در جانب داری از حزب جمهور‌ی‌خواه و تلاش برای تقویت آنها در آمریکا در روزهای مانده به انتخابات میان‌دوره کنگره تعبیر کرد. 

می‌ماند روسیه، ایران و ونزوئلا که از نظر سیاسی عملا راه‌های سلطه آمریکا بر این کشورها مسدود بوده و تنها راه این است که در فرصت چند سال باقیمانده تا اتمام ذخایر نفت، کاخ سفید هر طور که شده با سرنگونی دولت‌ این کشورها، تجزیه و یا روی کار آوردن دولت‌هایی وابسته در آن‌ها، این کشورهای دارنده ذخایر بزرگ نفتی را تحت سلطه خود درآورد. به طور کلی همین زمان کم است که باعث شده تا روند تنش آفرینی در سیاست‌های آمریکا بیشتر شود و به طور قطع در ماه‌ها و سال‌های آینده با بالا گرفتن نگرانی‌های کاخ سفید نسبت به کمبود نفت شدت بیشتری خواهد گرفت.

*وقتی کف‌گیر آمریکا به ته دیگ می‌خورد

در آخرین گزارش سازمان اطلاعات انرژی آمریکا که دسامبر سال ۲۰۲۰ منتشر شد حجم ذخایر نفت اثبات شده این کشور در ابتدای سال ۲۰۲۱ برابر با ۳۵ میلیارد بشکه اعلام شده است است. قرار است ارزیابی بعدی از سوی این سازمان در پایان سال ۲۰۲۲ منتشر شود.

این میزان نفت اگرچه می تواند برای کشوری که مصرف نفت حدود یک تا ۲ میلیون بشکه‌ای دارد برای سال‌های مدید کافی باشد اما با در نظر گرفتن میزان مصرف روزانه نفت در آمریکا، رقم ۳۵ میلیارد بشکه نفت برای کشوری مثل آمریکا عملا هیچ محسوب می‌شود. در گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا آمده است که این کشور در پایان سال ۲۰۱۹ معادل ۴۴.۲ میلیارد بشکه ذخایر نفت اثبات شده داشت و این رقم، به فاصله یک سال، در پایان سال ۲۰۲۰ به ۳۵.۸ میلیارد بشکه رسیده است. یعنی حدود ۸ میلیارد بشکه از ذخایر نفت آمریکا کاسته شده یا به عبارتی ۲۰ درصد این ذخایر کم شده است. 

در صورتی که با همین سرعت ذخایر نفت این کشور مصرف شود عملا آمریکا فقط برای ۴ سال دیگر امکان تولید نفت خواهد داشت.

گزارش سازمان اطلاعات انرژی این کشور نشان می‌دهد که آمریکا روزانه ۱۲ میلیون بشکه نفت تولید می‌کند، حتی اگر این آمار را هم مبنا قرار دهیم آمریکا در هر ۸۳ روز یک میلیارد بشکه از ذخایر خود را مصرف می‌کند و سالانه ۴.۳ میلیارد بشکه نفت از ذخایر خود برداشت می‌کند. حتی اگر تمام این ذخایر قابل برداشت باشد که در این مسئله هم شک و شبه وجود دارد تا ۸ سال دیگر این ذخایر نفت آمریکا به طور کامل تمام خواهند شد.

*آمریکا دقیقا نگران چیست؟

آمریکا با توسعه فنآوری شکست هیدرولیک در سال ۲۰۱۴ به یکی از بزرگ‌ترین تولید کنندگان نفت در جهان تبدیل شد اما نکته اصلی این است که آمریکا ۱۲ میلیون بشکه تولید و حدود ۱۹.۵ میلیون بشکه روزانه مصرف نفت دارد. به عبارت دیگر با وجود حجم بالای تولید نفت در آمریکا این کشور روزانه ۷.۵ میلیون بشکه واردات نفت دارد.

در صورتی که منابع نفتی آمریکا تمام شود همه این ۱۹.۵ میلیون بشکه باید از بازار جهانی تأمین شود که کشورهای عمده عرضه کننده نفت به بازار به دلایل مختلف توان اضافه کردن این میزان نفت به صادرات خود را ندارد.

از یک طرف اکثر کشورهای تولید کننده نفت مثل عربستان ظرفیت بسیار کمی برای افزایش تولید و پر کردن خلأ کاهش ۱۲ میلیون بشکه‌ای تولید نفت آمریکا در ۸ سال یا ۴ سال دیگر دارد و از سوی دیگر به دلایل مختلف نظیر کرونا یا پایین آمدن چند باره قیمت نفت در بازه سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱، کشورهای نفتی سرمایه‌گذاری بسیار کمی برای افزایش تولید نفت انجام داده و عملا چشم اندازه رشد تولید نفت در جهان حداقل در کوتاه و میان مدت خیلی روشن نیست.

بنا به آنچه گفته شد آمریکا از سال ۲۰۱۴ به بعد سیاست همگام کردن کشورهای تولید کننده نفت با سیاست‌ تولید حداکثری و پایین نگهداشتن قیمت نفت را در پیش گرفته است. دلیل این مسئله هم این است که پایین ماندن قیمت نفت و به خصوص بنزین یکی از اولویت‌های مردم آمریکا در مشارکت‌های انتخاباتی است.

*نقشه آمریکا

کلیت سیاست‌های آمریکا به این صورت است که در سال ۲۰۱۴ با بالابردن تولید نفت خود و کاهش تقاضا از بازار خارجی باعث ایجاد مازاد عرضه نفت به بازار شد و توانست قیمت نفت را  به شدت کاهش دهد. این اقدام باعث بحران کاهش درآمد برای کشورهای نفتی شد و دولت‌های آنها را با مشکل جدی مواجه کرد.

از سوی دیگر کاخ سفید به سمت تحریم تولیدکنندگان غیر همسو با سیاست‌های نفتی خود رفت تا در سایه فرصت چند ساله تا تمام شدن ذخایر نفتش، دولت‌های غیر متحد خود در کشورهای نفتی نظیر ایران، روسیه، و ونزوئلا را به هر شکل ممکن ساقط کرده و یا تسلیم کند. در واقع اعمال شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران، روسیه و ونزوئلا اگرچه به ظاهر مبنای سیاسی یا حمایت از حقوق بشر یا هربهانه دیگری داشت اما در واقع در خدمت سیاست نفتی آمریکا به کار گرفته شد.

اینکه چرا دولت‌های غربی مانند فرانسه، انگلیس، آلمان و ایتالیا و بسیاری از کشورهای اروپایی هم در این مسیر به طور مطلق با آمریکا همراهی کردند هم دلیل روشنی دارد. این کشورها هم تولید نفت قابل توجهی ندارند و همه یا بیشتر نفت مورد نیاز خود را از طریق واردات تأمین می‌کنند و در نتیجه هر گونه افزایش قیمت نفت در بازار جهانی به ضرر اقتصاد این کشورها تمام خواهد شد.

*چرا با تمام شدن ذخایر آمریکا شاهد انفجار قیمت نفت خواهیم بود؟

نخست آنکه بازار همین حالا هم با محدودیت در تأمین تقاضای نفت در بازار جهانی مواجه است و زمانی که شاهد لغو تمام محدودیت‌های کرونایی در کشورهایی نظیر چین باشیم تقاضای نفت افزایش یافته و کشورهای نفتی هم خیلی دست بازی برای تأمین این رشد تقاضا ندارند. نکته دیگر اینکه طی سال‌های آینده بسیاری از چاه‌ها در کشورهای تولید کننده نفت دچار افت فشار خواهند شد و این کشورها برای نگهداشتن سطح تولید حتی در میزان کنونی نیاز به سرمایه‌گذاری‌های زیادی دارند چه رسد به آنکه بخواهند خلأ ۱۲ میلیون بشکه‌ای تقاضای نفت آمریکا را پر کنند.

البته این رقم ۱۲ میلیون بشکه ای روزانه هم به شرطی است که تقاضای نفت طی چند سال آینده در آمریکا افزایش نیابد که این مسئله هم خیلی قابل اتکا نیست و به احتمال زیاد تقاضای نفت آمریکا هم بالا خواهد رفت.

عدم توانایی احتمالی کشورهای تولید کننده نفت در تولید بیشتر از یک سو و کاهش توان آمریکا در تأمین تقاضای داخلی این کشور مطمینا به انفجار قیمت نفت در بازار جهانی منجر خواهد شد.

به گزارش آناتولی، همین حالا هم برخی بانک‌های آمریکایی نظیر جی پی مورگان از پیش بینی رسیدن قیمت نفت به ۳۸۰ دلار در هر بشکه خبر می‌دهند. افزایش قیمت نفت و حتی عبور آن از بشکه‌ای ۲۰۰ دلار باعث می‌شود تا بسیاری از فعالیت‌های صنعتی در غرب از صرفه اقتصادی خارج شوند. برای اثبات این مدعا باید به شرایط فعلی آلمان رجوع کرد که به گزارش رویترز، به خاطر افزایش بی سابقه قیمت برق و گاز بسیاری از کارخانه های آلمانی به فکر انتقال خطوط تولید خود به خارج از این کشور افتاده و عملا این مسئله در حال تبدیل شدن به یک کابوس برای بزرگ‌ترین اقتصاد اتحادیه اروپا است. 

می‌توان گفت که مقامات کاخ سفید به این نتیجه رسیده‌اند که اگر بخواهند چرخ اقتصاد این کشور را همچنان در حرکت نگهدارند هر طور که شده باید افسار کشورهای تولید کننده نفت را به دست بگیرند. اینکه تا چه حد این سیاست آمریکا موفق بوده فعلا مشخص نیست اما اگر این کشور نتواند خود را برای تمام شدن ذخایر نفتش آماده کند حتما شاهد متزلزل شدن پایه‌های سلطه این کشور بر اقتصاد جهانی خواهیم بود و باز هم شاهد سرعت گرفتن سقوط جایگاه دلار خواهیم شد.

پایان پیام/