محمدرضا سوقندی: عدالت فقط در نظام توزیع نیست/ توجه به شهرستان ها غنی کردن فرهنگ مرکز است
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس محمدرضا سوقندی مدیر کل دفتر حقوقی، مدیریت عملکرد و امور استانها و مجلس سازمان سینمایی معتقد است بزرگترین مشکل سینمای ایران نبود دانش سینمایی به عنوان یک جریان است و تصریح میکند:« سینما نمیتواند دانش رسانه و اقتصاد و بخشهای مختلف زندگی را مورد توجه خود قرار ندهد. به نظرم این خلایی که سینمای ما در حال حاضر دچار آن است همان کمبود جریانسازی دانش سینماست. بنابراین مهم است که ساختار سینما در بستر ساختارهای فرهنگی هویت خودش را حفظ کند و گرنه آسیبهای جدی خواهد دید.»
این ها بخشی از صحبت های دکترمحمدرضا سوقندی است. با نگاهی به رویکردهای سازمان سینمایی در دوره جدید و اهتمام جدی به ظرفیت سینمای استانها با او گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
کمی درباره حوزه کاریتان در سازمان سینمایی بگویید…
در ابتدا یک توضیح درباره وضعیت سازمان سینمایی در دولت سیزدهم و رویکردهای جدیدش بدهم. سازمان سینمایی برخلاف سایر سازمان های تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان ها ساختار مستقل ندارد و امور خودش را از طریق ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به انجام میرساند و البته از یک نظر، یک ظرفیت هست که ما همواره پیوند حوزه فرهنگ را با حوزه « تخصصی»ای مثل سینما هم به عنوان هنر، هم به عنوان صنعت، و هم به عنوان رسانه، حفظ کنیم.
سینما خاستگاهش هنر نبوده است. خاستگاه اصلی سینما به عنوان یک محصول مدرنیته، بعد تجاری آن بوده است. وقتی سینما در غرب متولد شد، بیشتر نگاه صنعتی و تجاری به آن میشد. بعدها نگاه هنری به آن افزوده شده و بر اساس سیاستهایی که حاکمان این تکنولوژی نوین و ابزار نوین داشتند، آن را تبدیل به رسانهای کردند که بوسیله آن اهداف خود را دنبال کنند. نمونه آن هم کارکردهایی است که بنگاههای بزرگ سینمایی در ادوار مختلف داشتهاند.
البته کشورهای مختلف هم در بهرهگیری از این ابزار و تکنولوژی جدید در حوزه مدرنیته به یک شکل عمل نکردند. در کشور ما هم اگر بخواهیم ادوار شکلگیری سینما را به عنوان یک ساختار و ابزار خلاق بخش فرهنگ، به عنوان یک صنعت و به عنوان یک رسانه بررسی کنیم، خودش وقت جداگانهای را میطلبد که از حوصله این بحث خارج است… .
از این جهت عرض میکنم که به یک نکته مهم اشاره کنم…، آفتی که به شدت تولیدات سینمایی و خود سینما را تهدید میکند، دور افتادن از حوزه فرهنگ است. فرهنگ اگر نتواند از ظرفیتهای خود… و هنر سینما بهره بگیرد، آن فرهنگ به غربت رفته و مورد تهاجم قرار میگیرد و قابلیت تاثیرگذاری خودش را به عنوان یک تحول ماندگار، از دست میدهد.
بنابراین وجود ساختار سینمایی در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سینما و تصویر در ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به خاطر پیوند وعقبهای که با حوزه فرهنگ دارد، خودش یک ظرفیت است. البته اگر درست مدیریت نشود میتواند به یک آسیب و تهدید تبدیل شود…
چه تهدید و آسیبهایی؟
اگر دانش سینما، حرفه سینما و تخصص سینما از جایگاه اصلی خودش به عنوان یک علم و دانش خارج شود و عامیانه زده شود دچار آسیب میشود.
بخشی از آسیبهایی که الان در حوزه سینما داریم به خاطر این است که این رسانه از نظر بُعد دانشی، فنی و حرفهایاش بعضا در جایگاه خودش قرار نگرفته است. شبه دانشها، شبه حرفهایها و مدعیان حرفهای در حوزههای مختلف سینما نظریهپردازی کردند و در برخی مواقع اثر هم تولید کردند و یک چهره غیر علمی، غیر حرفهای، غیر تخصصی در بعضی از اذهان درباره سینما ساختند.
چه بسا بسیاری از مخالفتهایی که با سینما میشود، مربوط به همین بخش باشد…
منظورتان از دانش سینما دقیقا چیست؟
سینما دو رویه اصلی دارد که در قالب تمثیل میتوان گفت، بلوار و لابراتوار. یک «بلوار» دارد که همان پرده نمایش است که امروزه تنوع یافته به مانیتور، صفحه تلویزیون، فضای مجازی و هرچیزی که محل دیده شدن اثر تصویری است، اگر چه پرده سینما ویژگیها و کارکرد خاص خود را دارد. همه آنچه که ما در این بخش میبینیم، بلوار سینماست. یک «لابراتوار» دارد.
یعنی پشت سینما که باید منظومه و مجموعه به هم پیوسته از دانشهای مختلف وجود داشته باشد. اگرچه صرف داشتن علم ودانش سینما برای به انجام رساندن وظایف اصلی هنری کافی نیست. سینمای تاثیر گذار، نقش آفرین و سینمایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی میتواند کلید پیشرفت کشور باشد و سینمایی که به تعبیر حضرت امام (ره) مظهر تمدن است میتواند در تمدن نوین اسلامی نقش خودش را ایفا کند باید در بردارنده مجموعهای از معارف و دانشها باشد.
سینما نمیتواند از روان شناسی، جامعه شناسی، علوم دینی، تاریخ و سیاست بی بهره باشد و یا دانش رسانه و اقتصاد و بخشهای مختلف زندگی را مورد توجه خود قرار ندهد. به نظرم این خلایی که سینمای ما در حال حاضر دچار آن است، این است که مجموعه معارف و دانشها به یک جریان پایدار و نظامند و روشمند تبدیل نشده است. بنابر این مهم است که سینما در بستر ساختارهای فرهنگی هویت خودش را حفظ کند و گرنه آسیبهای جدی خواهد دید.
اگر در دامن صنعت برود صرفاً بُعد اقتصادی پیدا خواهد کرد، اگر صرفاً بخواهد به دامان هنر برود تعریفی که نظامهای سکولار از هنر دارند، آن ابتذال از هنر شروع شده و به سایر حوزهها منتشر میشود.
ساختار سازمان سینمایی در استانها در ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی با همین ملاحظاتی که عرض شد میتواند یک فرصت باشد و ما هم با همین ساختار و تشکیلات سعی کردیم ستاد سازمان سینمایی را، نه فقط امور استانها، بلکه تمام معاونتهای تخصصی در همه بخشها و همه موسسات سینمایی در حوزههای مختلف از زیر ساخت و تولید فیلم بلند گرفته تا مستند، پویانمایی، فیلم کوتاه و همه بخشهایی که در حوزه رسانه فعال هستند، رویکردی جدیدی نسبت به استانها پیدا کنند.
به عبارتی استانها، شهرستانها و مناطق محروم را جزو حوزه وظایف جدید خودشان تعریف کردند و این رویکرد خیلی مهم است. البته، رویکرد فرهنگی در کوتاه مدت آثارش دیده نمیشود اما این آثار در درازمدت دیده خواهد شد.
ثمرات این کارها را حتی باید در دهههای آینده دید، حال آنکه در رویکرد گذشته سازمان، هرچند نیم نگاهی به استانها داشته مثلاً جشنواره فجر در طول سالهای گذشته همزمان در تهران درمراکز استانها و بعضی شهرستانها هم برگزار میشده است وهمچنین تفاهم نامه با استانها ازاقدامات خوب وموثربوده است. درحوزه آموزش وتولیدفیلم، ساختاری به نام سینمای جوان در استانها داشتیم به گونهای که وظایف سازمان سینمایی رابیشتر درحوزه اقدامات سینمای جوان میشناختند.
اما در دوره جدید تمام بخشهای سازمان سینمایی رویکرد شان را به سمت استانها سوق داده اند. در بخش مستند، فیلم کوتاه، ادبیات نمایشی، پویانمایی، فیلم بلند، آموزش همه اینها وجود داشته اما به صورت پراکنده و هیچگاه به صورت جریان در نیامده است.
این رویکرد به عنوان یک برنامه راهبردی و عملیاتی تعریف شده است. این تفاهم نامهها در سالهای گذشته هم بوده اما در حال حاضر ابعاد این حرکت، هم در بُعد کیفی و هم در بعد کمی رشد و افزایش داشته است.
نگاه به تصویر و سینما در استانها، نگاه برنامهای وهدفمند شده، به عنوان مثال به استانها اعلام کردیم برنامه سینما و تصویر در افق ۱۴۰۴ داشته باشند، هم در حوزه سخت افزاری، زیرساخت و نرم افزاری، که ساختار جدیدی را شکل خواهد داد. لشکر جدیدی از هنرمندان مختلف در عرصههای گوناگون با جاذبههایی که سینما دارد فرصت پیدا میکنند دراین عرصه حاضر شوند…
آینده این حرکت را چگونه میبینید؟
عدالت فرهنگی از رویکردهای دولت سیزدهم است ما اگر بتوانیم این برنامه را به همت دوستان هنرمند در استانها و مراکز پیاده کنیم، چشم انداز خوبی در برابرمان نمایان خواهد شد.
واقعیت این است که عدالت فقط در نظام توزیع نیست یعنی اینکه بیاییم و فیلمهایی که در تهران تولید شده را در سینماهای شهرستانها اکران کنیم یا جشنواره فیلم فجر را همزمان با تهران در مراکزاستانها برگزار کنیم. اینها بخشی از عدالت است. اما همه عدالت نیست. اساس عدالت کشف استعداد در استانها است.
یعنی عدالت به این معناست که اگر استعدادها و فرصتهایی در نقاط مختلف کشور وجود دارد که علاقهمندان میتوانند فیلمنامهنویس خوبی شوند، کارگردان خوبی شوند، بازیگر خوبی شوند، تکنیکال خوبی شوند و یا در سایر بخشهای سینما منشاء اثری باشند، باید شناخته شوند و به کار گرفته شوند. علاوه بر این در حوزه سرمایهگذاری عدهای در شهرستانهاهستند که علاقهمندند در این حوزه سرمایه گذاری کنند، یعنی میخواهند در بخش زیرساختها جامعه خدمت کنند و سینمای مدرن و ممتاز امروز را بسازند تا افزون برهمه کارکردها، اوقات فراغت مردم را غنی کنند.
کارکردهای سینما فقط به تفریح و سرگرمی خلاصه نمیشود. سینما در حال حاضر توسعه پیدا کرده و دایره بزرگتری را پوشش میدهد که شامل کارکردهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و غیره را در بر میگیرد. پس بسترسازی برای سرمایهگذاری هم از جلوههای عدالت است، یعنی پیوند برقرار کردن بین سرمایهگذاری برای ایجاد زیرساخت مکان فرهنگی هنری در جهت بهره وری و آسایش بیشتر مردم.
وقتی این چرخه رونق بگیرد تولیدات هم زیاد میشود، وقتی سالن ها وپردههای سینماچند برابر و مدرن باشد، مخاطبان دسترسی راحتتری به سینما خواهند داشت. اقتصاد سینما در سبد هزینه مردم قرار خواهد گرفت و در ادامه چرخه تولید هم تقویت میشود.
البته صحبتهای شما خیلی آرمانی است…
بله ولی نباید از طرحهای آرمانی بترسیم…
قبول دارم ولی باید با واقعیت همخوانی داشته باشد…
دارد. مثلا ما حدود۲۰۰ شهر بیش از ۵۰ هزار نفرجمعیت داریم که سینما ندارند. یکی از مظاهر عدالت ایجاد زیر ساخت در همه نقاط کشور است…
متوجهم. منظور حرکت همه جانبه در بخشهای مختلف است…
سازمان سینمایی کشور نمیخواهد با گوشه چشمش به استانها و بضاعت آنها نگاه کند، سازمان سینمایی از این پس میکوشد تمام قد و تمام چهره به استانها و هنرمندان استانها بها دهد.
مصادیق این سخنانی که میگویید کجاست؟
یکی از مصادیق آن اراده رئیس سازمان سینمایی فعلی است. ایشان روی شهرستانها هم از نظر تئوری تاکید میکند که ایران تنها تهران نیست، به نظرم توجه به شهرستانها، غنی کردن فرهنگ مرکز است، توجه به شهرستانها به معنی پشت کردن به تهران نیست چون تهران پایتخت ایران است.
اگر میخواهید تهران پایتخت سینمای ایران باشد باید نماینده شهرها هم باشد…تهران وقتی مرکز است که شهرستانها و استانها حالت گریز از مرکز نداشته باشند. سینمای شهرستانها تنها مصرف کننده آثار تهران نباشند. بلکه از حالت مصرف کنندگی به حالت تولیدکنندگی برسند و امروز در نظام مدیریت زنجیرهای مدیریت از آن کسی است که تولید میکند نه کسی که در مرکز است…
نظام سینما، نظام عرضه و تقاضاست، صرف وجود شعارهای خوب مولد فیلم خوب یا جریان نمیتواند باشد آیا در این نظام که با عرضه و تقاضا سر و کار دارد، سینمای شهرستانها چه بضاعتی دارد که مخاطب الان ما به ان روی خوش نشان دهد البته که یک سری کارها داشتیم که فوقالعاده و بسیار پرمخاطب بودهاند هم در سینما هم در تلویزیون.
من توضیحاتم را کامل کنم رئیس سازمان سینمایی درعمل هم رویکرد استانی دارد، نشانههای آن سفرهای استانی است. ایشان و مدیران اصلی برای اولین بار از امکانات سینمایی ۱۱ استان بازدید کردند. با هنرمندان و مسئولان استانها جلسه برگزار کردند، این دیدارها اصلاً تشریفاتی نبود و باعث شد سینما و تصویر در استان را از حاشیه به متن آورد، غالباً در حوزههای مختلف هر کسی به چه چیزی اهمیت میدهد که به آن فکر میکند، ما اگر میخواهیم سینما رونق بگیرد باید کاری کنیم که مدیران و مسئولان استان به همراه هنرمندان استان به سینما بیاندیشند…
نکته همین است. مدیران و مسئولان استانها چقدر راغب هستند که برای سینما پای کار بیایند…
ببینید ما حوزه اندیشه هستیم، وقتی به این فکر کردند و به عنوان یک اولویت روی میزشان قرار میگیرد.
یکی از مظلومیتهای حوزه فرهنگ این است که ملموس و محسوس نیست. کارکردها و اثرات آن را همه میبینند و میدانند که فرهنگ خیلی مهم است اما در حوزه میدانی چیزهایی دیگری غلبه پیدا میکند آنچه ملموس و محسوس است، فرهنگ نیست.
هنر مدیریت در این وضعیت این است که آنچه که در حاشیه است را به متن بیاورد و آنچه معقول است را محسوس کند.
یکی از کارکردهای سفرهای استانی رئیس سازمان سینمایی مطرح کردن سینما در اذهان مدیران مختلف استانی است. متوجه کردن افراد تصمیم ساز و تصمیم گیرنده دراستانها به اینکه سینما چه جایگاهی دارد، یک مطلب هم بحث «توزیع منابع» در جلوههای عدالت است. ما ساختارهایمان متمرکز است اما در دوره جدید علی رغم محدودیتهای مالی که وجود دارد رئیس محترم سازمان سینمایی برای هر استان سهم تعیین کردند…
و این سهم چقدر است…
البته… متفاوت است. مثلاً در حوزه سینمای جوان بیش از از ۷۰ درصد از اعتبارات تولیدرا به استانها اختصاص دادهاند و در سینمای مستند و تجربی و پویانمایی این سهم به ۵۰ درصد رسیده در بحث فیلم بلند هم این میزان ۳۰ درصد پیش بینی شده…
یعنی ۳۰ درصد آثار سینمایی محصول استانها خواهد بود
به شرط اینکه استانها بتوانند در این حوزه کار کنند. حالا حوزه فعالیت ما چیست؟ انعقاد تفاهم نامه بین سازمان سینمایی، با استاندار هر استان. ما تفاهم نامه با مدیران کل داشتیم الان هم داریم ولی در این سفرها ما با استاندار هر استان تفاهم نامه منعقدمیشود. یک بخش از این تفاهم نامه اعتبارات است و بخش دیگر ساختار سازی و هماهنگ سازی دراستانهاست.
منظورتان از هماهنگ سازی چیست؟
برخی از مشکلاتی که سینماگران و هنرمندان دارند اصلا پولی نیست و تنها نیاز به هماهنگی دارند. اگر هماهنگی خوبی با مجموعه های فعال در این حوزه وجود داشته باشد، هنرمندان از عزلت در میآیند و کارشان رونق میگیرد، دوم اینکه ظرفیتهای نهادهای مختلف در جهت انجام یک کار واحد بسیج میشود و نکته سوم اگر این هماهنگیها صورت بگیرد بخشی از آثار تولید شده مستند پویانمایی و فیلم کوتاه میتواند از سیمای مراکز استانی پخش شوند.
ضمانت اجرایی کارهایی که میگویید چیست؟
یکی از کارهایی که در دوره جدید انجام دادیم احیای شورای سینماست. یکی از محورهای تفاهم نامههای ما این است که از ظرفیت شورای سینما استفاده کنیم. در جلسات شورا استاندار استان بیاید مسائل، خواسته ها و نظرات خود برای پیشرفت سینمای استان طرح کند. این روند باید به گونهای باشد که دیگر بخش ها هم بتوانند با آن همیاری کنند.
طرح ما این است که علاوه بر ظرفیت های بخش فرهنگ و حوزه فرهنگ وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی باید ظرفیت کشور را پای کار بیاوریم، بخش های ناشناخته ای داریم که هنوز پای کار نیامدهاند. …باید بتوانیم آن ها را پای کار بیاوریم و این کار ستاد است. کار مرکز نشینان است.
یک نگاه راهبردی عمیقی نسبت به موضوع سینما داریم. این کاری است که باید در بخشهای مختلف کشور انجام بگیرد… تفاهم نامهها و سفرهای استانی بخشی از این حرکت است و شاید نقطه آغاز است ولی همه آن نیست. لایههای مختلف دارد که با فعال شدن آنها، هسته های اصلی شکل می گیرد…وقتی میتوانیم ستاد را برای استانها به خط کنیم که از آن سو هم پذیرش وجود داشته باشد، برای همین میگویم این موضوع یک چرخه است باید به برخی از هنرمندان مطرحی که در تهران هستند و از شهرستان آمدهاند، بگوییم حالا دین خود را و رسالت خود را به شهر و مردم آنجا ادا کن.
وقتی ما سینمای ملی داشته باشیم میتوانیم صاحب سینمای جهانی هم شویم. سهم ما تنها حضور در جشنوارههای بینالمللی نیست. سهم ما این نیست که تنها مصرف کننده آثار خارجی چه در سینما، چه در تلویزیون، و چه در پلتفرمها باشیم ما باید از حالت مصرف کننده صرف، به تولیدکننده آثار قابل اعتنا و مهم تبدیل شویم ولی رسیدن به این جایگاه خیلی کار می برد…غالب کارهایی که در حوزه سینما انجام میدهیم در بلوار سینما بوده است. ما کارهای لابراتواری خیلی کمی را حوزه سینما انجام دادیم.
پس شما مشکل اصلی را در بحث دانش این رسانه میدانید…
یکی از مشکلات ما این است که به سینما نگاه پروژهای شده است. نگاه پروژهای داشتن به سینما آفت است، سینما یک فرایند است. سینما یک پروسه است. یک جریان است. ما باید نگاه جریانساز به سینما داشته باشیم.
سفرهای استانی ریاست سازمان سینمایی در نزد خیلیها توقعاتی ایجاد کرده است مثلاً این توقع وجود دارد که امسال در جشنواره فیلم فجر چند اثر استانی ببینیم. شما گفتید این کار یک چشم انداز چند ساله دارد تا این درخت به بار بنشیند و ما میوه آن را ببینیم در کوتاه مدت فکر میکنید این درخت میوه بدهد؟
ببینید این باز همان نگاه پروژهای است که ما تنها دنبال میوهایم ،در پروسه وقتی تعریف میکنیم که سال ۱۴۰۰ تعداد هنرجویان سینما در آموزشگاههای سراسر کشور چند هزار نفر بوده و امسال به چند برابر افزایش یافته، معنیاش این است که ورودیهای استعدادهای تازه این حوزه چند برابر شده است. این موضوع نشان میدهد که درصدی از این ورودیها به نویسنده، کارگردان، بازیگر و… تبدیل شده و در فرایندی رشد میکنند.
ما در بحث «پروژه محور» فقط میوه را میبینیم در حالی که میوه از درخت است باید به درخت اصالت بدهیم چون اگر درخت خوب پرورش دهیم حتماً میوه خوبی خواهد داد. میوه درخت فرهنگ زمانبر است. اگر نخواهیم در بر روی همان پاشنه قدیم بچرخد باید ریل را عوض کنیم. هرچه امروز داریم خوب یا بد، مال خودمان است. به همین خاطر است که میگویم نباید شاخص مان فیلم های جشنواره باشد. … اشتباه است که فیلمهای جشنواره را نماد سینما بدانیم.
استادان جامعه شناسی، روانشناسی رشته های ادبیات چند نظریه درباره سینما ارائه دادهاند؟ چندتا گفتمان و نشست داشتند؟ تعداد پایاننامهها، تعداد دانشجویان، تعداد کتابها، تعداد مجلات در حوزه اندیشه با موضوع سینما چقدر تولید شده است؟ تعداد هنر آموزان این رشته چقدر بوده؟ این میتواند یک شاخص برای جریان دانش سینما باشد.
پایان پیام/