گزارش روز چهارم جشنواره فیلم کوتاه/ تب‌وتاب در راهروهای ملت

خبرگزاری فارس-گروه سینما: روز چهارم از جشنواره پنج‌روزه فیلم کوتاه تهران فرارسید. همه‌چیز هرروز از روز قبل تب‌وتاب بیشتری پیدا می‌کند، نشسته‌ای تخصصی امروز هم مانند روز گذشته استقبال خوبی داشت امروز بیشتر تلاش کردم تا همراه با گروه‌های مختلف به تماشای آثار اکران شده بنشینم.

امروز تنها توانستم نشست رامتین شهبازی را شرکت کنم، موضوع نشست ژانر در فیلم کوتاه بود،‌ موضوعی که شاید اصلی‌ترین موضوع این دوره از جشنواره باشد.

*تنوع ژانر با رامتین شهبازی

رامتین شهبازی استاد دانشگاه و منتقد سینما در این نشست بیان کرد: ما سه کلان ژانر داریم؛ تراژدی، ملودرام و کمدی. البته ملودرام ژانر محبوب سینماست به‌گونه‌ای که ممکن است شما الآن یک فیلم از دهه ۴۰ ببینید و به‌اندازه مخاطبی در همان دوره لذت ببرید البته ملودرام به سطحی رسیده که گاهی تراژدی مدرن می‌شود.

وی افزود: ما وقتی وارد حوزه تولید می‌شویم با برخی به‌عنوان تکنسین‌ مواجه می‌شویم ولی اگر بحث‌های زیباشناسی و فلسفه را کنار بگذاریم و صرفاً به برخی نگاه تکنسین داشته باشیم می‌بینم که کار آن‌ها به ژانر می‌رسد. آن‌هم در عادت‌واره‌ای برای مخاطب ایجاد می‌‌کنند که بر اساس آن مخاطب پیش می‌رود.

شهبازی مطرح کرد: ژانرها به دلیل ارتباطی که با تاریخ زیستی خود پیدا می‌کنند از عناصر صرفاً شمایلی فراتر می‌روند مثلاً فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که در دوره جنگ به بازنمایی یک بحث سیاسی تمایل پیدا می‌کنند. مثلاً بعد از قضیه یازده سپتامبر سینمای وحشت گسترده‌تر شد چون آن هراس اجتماعی که از قضیه یازده سپتامبر وجود داشت در سینما تبلور پیدا کرد به دلیل اینکه یک سری عناصر تکرارشونده وجود داشت که ذهن مخاطب را به حوزه‌های شناختی نزدیک، نقش‌واره‌ها را ترسیم و ذهن مخاطب را درگیر می‌کرد.

شهبازی بیان کرد: گاهی چنین سوالی پیش می‌آید که اگر قرار است یک ژانر از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر برود چگونه تغییر ماهیت می‌دهد؟ مثلاً ژانر جنگی که در جهان متداول است چگونه در سینمای ایران به دفاع مقدس تبدیل می‌شود؟ برخی از این فیلم‌ها هدفشان تهییج مخاطب برای رفتن به جنگ است پس این ژانر توانسته در دل خود زاد و ولد داشته باشد اما در دهه ۷۰ خود این ژانر دچار نقد می‌شود و حتی فیلم‌سازان جدیدتری می‌آیند که جنگ را تجربه نکرده اند اما سوالاتی را درباره خود جنگ مطرح می‌کنند سینمای دفاع مقدس البته سینمای مأخوذ از سینمای جنگی جهانی است.

شهبازی بیان کرد: وقتی شما از منظر پدیدارشناسی با یک فیلم مواجه می‌شوید باید جهانی را که می‌شناسید داخل یک پرانتز بگذارید، باید هرآنچه را که می‌شناسید کنار بگذارید و بعد با اثر هنری برخورد کنید.

این منتقد ادامه داد: در ایران تنها فیلم‌های کمدی، ملودرام و جنگی توانسته‌اند قاعده‌های ژانری را پیش ببرند اما در سینمای ترسناک به جز دو سه فیلم بقیه نتوانسته‌اند قواعد ژانر را داشته باشند. این را هم باید بگویم که ذهن انسان اصولا ساختارمند است یعنی گره افکنی در فیلم رخ می‌دهد باید گره‌گشایی هم داشته باشیم پس باید به فیلم نظم بدهیم مثلاً وقتی می‌گوییم بیرون از این ساختمان باران می‌بارد دیگر احتیاج زیادی به توضیح ندارد اما یک زمانی هست که شما تازه زبان فارسی را یاد گرفتید و متوجه منظور نمی‌شوید آنگاه بیرون می‌روید و با باران مواجه و متوجه منظور می‌شوید در پدیدار شناسی هم ما به دنبال چنین مواجهه‌ای هستیم.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: شما حتما عبارتی به نام «مرگ مولف» را شنیده‌اید که در ایران به بدی ترجمه شده این اصطلاح یعنی اینکه مولف دارای یک صدا در کنار باقی صداهاست، مولف حالا یک صداست اما حذف نشده است.

شهبازی با بیان اینکه بحث مخاطب به ویژه در فیلم کوتاه مهم است، مطرح کرد: گرچه ایجاد ایهام در فیلم یک هنر است «ابهام» اما کار هنری نیست ابهام یعنی اینکه نمی‌توانید کامل حرف خودتان را به مخاطب بیان کنید. گرچه در این سال‌ها در فیلم‌های کوتاه ایهام زیاد بوده است اما همین موضوع باعث شد ژانر چندانی نداشته باشیم‌.

وی گفت: برخی می‌گویند فیلم‌های ژانر فیلم‌های سخیفی هستند چون فقط وظیفه سرگرمی‌سازی را دارند اما این درست نیست. اتفاقا اینکه بخواهید عناصر ژانر را به اجرا دربیاورید سخت است. ژانر به ما کمک می‌کند مخاطب خود را سرگرم کنیم و سینما را یاد بگیریم. سینمایی که از ژانر دوری می‌کند و بیشتر به سمت ایهام می‌رود کمک می‌کند ما زبان شخصی خود را شکل بدهیم ژانر اما زبان عمومی است که همه ما با آن آشنا هستیم، بحث ایهام یک بحث شخصی است اما شما فیلم خود را بسازید. اگر آگاهانه با این موضوعات بخواهید فیلم بسازید شک نکنید فیلم بدی می‌سازید. این اما به معنای مطالعه نکردن نیست، مطالعه زیاد اتفاقا باعث می‌شود این موضوعات به ناخودآگاه شما برود.

*حال و هوای اکران

بعد از نشست تصمیم گرفتم باقی روز را به تماشای آثار بنشینم، برای باکس اول، اکران آثار بین‌الملل در سالن دو را انتخاب کرد، تقریباً سالن پر بود؛ دیدن آثار از کشورهای مختلف باعث تبادل تکنیک و فرهنگ فیلم‌سازی بین این کشورها خواهد بود و البته نشان از اعتبار جشنواره فیلم کوتاه تهران دارد.

 تمامی آثار باکس بخش بین‌الملل را ندیدم سالن روبروی یعنی سالن شماره یک در حال نمایش آثار کوتاه مستند بود، تصمیم گرفتم تا سری هم به این سالن بزنم بعد از دیدن چند اثر متوجه شدم سینمای کوتاه مستند ما البته با تلاش فیلم‌سازان آن به جایگاه قابل قبولی رسیده است؛ مستند من زنده برگشتم اثر برگزیده من در این گروه بود.

 بعد از پایان سال اول اکران به فوت کورت سینما ملت رفتم، فضایی که بیشتر از محلی برای صرف غذا به محلی برای تبادل‌نظر افراد مختلف با یکدیگر با محوریت آثار نمایش داده‌شده تبدیل‌شده بود، میزهای مختلف را نگاه کردم اعضای یک میز برایم آشناتر از بقیه بودند؛ به کنار آن‌ها رفتم تا در بحثشان مشارکت کنم، همگی خیلی با وسواس در حال انتخاب سالن نمایش و آثار بعدی برای تماشا بودند.

بعدازاین به سراغ میز دیگری رفتم تا با آن‌ها هم تبادل‌نظر داشته باشم؛ درنتیجه تمامی صحبت‌ها نکته قابل‌توجه رسیدن همه منتقدین و اهالی رسانه به یک نکته بود؛ تنوع جدی در ژان و تنوع ایده که این جشنواره را متمایز می‌کند، شعاری که ظاهراً به‌درستی عمل شده است.

ساعت شروع فیلم‌ها نزدیک بود، وارد سالن نمایش شده و با چندنفری که کنارم بودند مشغول گفت‌وگو شدم، پسر جوانی که کنار من نشسته بود خود عضو انجمن سینمای جوان بود و البته تلاش داشت تا با برنامه‌ریزی فیلمی را در جشنواره سال بعد داشته باشد؛ از او در رابطه با فیلم‌هایی که دیده پرسیدم می‌گفت متوجه شده کار سختی برای شرکت در جشنواره دارد، می‌گفت سطح آثار ساخته‌شده در بخش استعدادهای نو اختلاف کیفیت زیادی با بخش داستانی ندارد و این کار را برای شرکت در بخش استعدادهای نو سخت می‌کند.

 مرد دیگری شاید با حدود ۴۵ سال سن کنارم نشسته بود وارد بحث ما شد و گفت امسال ایده پردازی‌های موفقی در آثار دیدم و واقعاً جشنواره امسال به سینمای ایران امیدوارم کرد، البته چند اثر ضعیف هم دیدم که در یک جشنواره با این ابعاد طبیعی است؛ تیزر جشنواره پخش شد و ما آماده دیدن این باکس از فیلم‌های کوتاه جشنواره شدیم.

این‌ها اتفاقات هرروزه جشنواره فیلم کوتاه تهران است.