ملک الشعرای بهار | زندگی نامه شاعر قصیده «دماوندیه» و تصنیف «مرغ سحر»
ملک الشعرای بهار، شاعر، ادیب، نماینده مجلس و روزنامهنگار دوره مشروطه و پهلوی بود. قصیده «دماوندیه» و قطعه «مرغ سحر» از معروفترین اشعار وی هستند.
محمدتقی بهار نویسنده، روزنامهنگار و شاعر بزرگ دورههای مشروطه و پهلوی، از چهرههای ممتاز ادبیات و فرهنگ ایران به شمار میرود. او که اهل خراسان بود، در سن جوانی موفق به دریافت لقب «ملک الشعرایی» آستان قدس رضوی شد. بهار در دوره زندگی خود فعالیتهای فرهنگی موثری انجام داد، همچنین آثار تالیفی بسیاری از خود بهجای گذاشت. وی علاوه بر شاعری، چهرهای سیاسی نیز به شمار میرفت و با درک صحیح از شرایط اجتماعی آن روز کشور، بهعنوان شخصیتی تاثیرگذار در تاریخ سیاسی ایران شناخته شد.
آنچه باید درباره ملک الشعرای بهار بدانید:ملک الشعرای بهار کیست؟زندگینامه ملک الشعرای بهارآثار ملک الشعرای بهاراشعار معروف ملک الشعرای بهارمرگ ملک الشعرای بهارملک الشعرای بهار کیست؟
منبع عکس: netnevesht.com
محمدتقی صبوری متخلص به بهار، مشهور به «مالک سخن» و «ملک الشعرا» در دوره مشروطه و عصر پهلوی میزیست. او بهعنوان شاعر، ترانهسرا، سیاستمدار و نماینده مردم در مجلس شناخته میشد، همچنین با پیادهسازی اندیشههای اجتماعی خود در شعر و نثر، مبتکر و پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی به شمار میرفت که با کاربرد مطالب نو در شعر سنتی، جانی دوباره به قالب قصیده بخشید.
بهار در جامعه محبوب مردم بود و در سایه این محبوبیت، به قدرت سیاسی فراوان و فوقالعادهای دست یافت؛ همچنین با وجود مخالفتهای بسیار از سوی حاکمیت زمانه، نهتنها از آزادیخواهی دست برنداشت، بلکه با گامهایی استوار و صدایی رسا به راه خود ادامه داد.
ملک الشعرای بهار مشهور به «مالک سخن»، شاعر، ترانهسرا، سیاستمدار و نماینده مجلس بود
ملک الشعرای بهار با آثار مکتوب و ارزشمند خود، تاثیری معنوی بر جامعه آن زمان، همچنین عصر بعد از خود بهجای گذاشت. او که ملقب به شاعر ستایشگر آزادی و صلح بود، بهعلت اهمیتی که برای آزادی، آرامش مردم و جامعه قائل بود، زندگی خود را به سیاست گره زد و بیشتر اشعار خود را با مضمون وطندوستی و عشق به میهن سرود. او درباره صلح میگفت:
من صلح را به خاطر صلح، نه به خاطر آن کسانی که درباره آن صحبت می کنند، دوست دارم.
زندگینامه ملک الشعرای بهار
منبع عکس: dailyasianage.com
محمدتقی صبوری در ۱۸ آذرماه ۱۲۶۵ هجری شمسی در خانوادهای شاعرمسلک و ادبدوست در شهر مشهد متولد شد. پدر او میرزامحمد کاظم صبوری، در دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار، ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود، همچنین مادرش که اصالت گرجی داشت، از دانش شعر و ادبیات بهرهمند بود.
بهار مقدمات ادبیات فارسی و عربی را نزد استاد ادیب نیشابوری، از شعرا و ادبای مشهور ایران، فراگرفت. او که شعر و شاعری را از هفت سالگی آغاز کرده بود، تا پیش از رسیدن به ۲۰ سالگی به تبحر فوقالعادهای دست یافت و از سوی مظفرالدین شاه قاجار بهجای پدر خود بهسمت ملک الشعرایی آستان قدس رضوی رسید.
او از همان سالهای نوجوانی با مفهوم مشروطه آشنا شد و راه خود را به محافل آزادیخواهی خراسان گشود تا از نزدیک با سیاست و مسائل روز آشنا شود. او در سن ۲۰ سالگی بهطور رسمی به جمع مشروطهخواهان خراسان پیوست و اندیشههای آزادیخواهانه خود را در دوره استبداد صغیر از طریق روزنامه محلی خراسان منتشر میکرد؛ بعد از توقبف این روزنامه، مدتی نیز به فعالیت در رونامه طوس پرداخت. شاعران و نویسندگان بسیاری با روزنامه طوس همکاری داشتند؛ اما قلمفرسایی بهار از دیگران برجستهتر بود و اکثر سرمقالهها به قلم او نوشته میشد. این روزنامه نیز بهعلت خط مشی آزادیخواهی و ضد روس توسط حاکم خراسان توقیف شد.
بهار در سال ۱۲۸۹ خورشیدی «روزنامه نوبهار» را که بهقول خودش «نامهای سیاسی برای نیرومندی ایران و ایرانیان بود» در مشهد منتشر کرد؛ اما آن نیز بهعلت اینکه ارگان حزبی بود و خط مشی ضدروسی داشت بعد از یک سال به دستور وثوقالدوله متوقف شد.
بهار روزنامههای طوس، نوبهار، تازه بهار و مجله دانشکده را تاسیس و منتشر کرد
بهار بعد از توقیف روزنامه، بهعنوان نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی انتخاب شد. او در این دوره انجمن ادبی مجله دانشکده را تاسیس کرد و از طریق نوشتن مقالات و سخنرانیهای خود در آن، همچنین با همکاری بزرگان ادبی عصر خود از جمله سعید نفیسی، اقبال آشتیانی و رشید یاسمی به نثر و نظم فارسی شکلی نو داد. بهار بعد از گذشت مدتی کوتاه، دوباره روزنامهای جدید با عنوان «تازهبهار» تاسیس کرد؛ اما طولی نکشید که آن نیز متوقف شد و در حالی که هنوز ۳۰ ساله نشده بود، به تهران تبعید شد.
ملک الشعرای بهار در دوره زندگی خود چندین دوره نماینده مجلس شد و با انتشار روزنامههای نوبهار و تازه بهار به روشنگری سیاسی دست زد؛ همچنین سالها در دانشکده ادبیات تدریس کرد و آثار و تحقیقات ارزشمند ادبی و تاریخی بسیاری از خود بهجای گذاشت.
ازدواج بهار
محمدتقی بهار در دوره بلوغ و در سن کم به اصرار پدر برای دوری از شعر و ورود به زندگی و تجارت، ازدواج کرد و صاحب فرزند شد؛ اما همسر و فرزند او عمر کمی داشتند و خیلی زود بدرود حیات گفتند. سالها بعد وقتی بهار به تهران رفت، دوباره موقعیت ازدواج برایش فراهم شد. او با دختری به نام سودابه از خاندان دولتشاهی قاجار کرمانشاه ازدواج کرد. این آشنایی و وصلت از طریق معتصمالسلطنه فرخ فراهم شد که دوست بهار و داماد این خاندان بود.
حاصل ازدواج بهار با سودابه دولتشاهی، ۶ فرزند بود که هوشنگ، ماهملک، پروانه، ملکدخت، چهرزاد و مهرداد نام داشتند. همه فرزندان بهار به ادبیات، فرهنگ و تاریخ علاقه داشتند؛ اما استاد مهرداد بهار سرآمد فرزندان بهار بود. پژوهشگر و اسطورهشناسی که کتاب «پژوهشی در اساطیر ایران» از معروفترین آثار وی به شمار میرود.
بهار در سیاست
منبع عکس: daneshchi.ir
بهار از ۲۰ سالگی با سرودن اشعار سیاسی و نشر آنها به جرگه مشروطهخواهان پیوست. او در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در «کمیته ایالتی حزب دموکرات خراسان» عضو شد و با انتشار روزنامه نوبهار بهعنوان ارگان حزب دموکرات، به عرصه فعالیتهای سیاسی پا گذاشت. او در حزب دموکرات در طی سالها مبازره حزبی و پارلمانی تا پایان حیات خود، به نمایندگی دوره سوم، چهارم، پنجم، ششم و پانزدهم مجلس شورای ملی انتخاب شد. محمدتقی بهار در مجلس چهارم جزو اعضای فراکسیون اکثریت به رهبری آیتالله مدرس بود؛ همچنین در روزنامه نوبهار با زیادهخواهیهای رضاشاه و تعرض او به آزادیهای مدنی مخالفت کرد. بهار در مجلس پنجم بههمراه آیتالله مدرس، فراکسیون اقلیت را رهبری کرد و هنگام طرح جمهوریت رضاخان و تغییر سلطنت قاجار به پهلوی با مدرس همسو بود.
ملک الشعرای بهار در نماینده مجلس شورای ملی در دورههای سوم، چهارم، پنجم، ششم و پانزدهم بود
بهار سالها به روشنگری افکار عمومی، انعکاس اندیشههای خود و رواج مرام حزب دموکرات از طریق روزنامهنگاری پرداخت؛ اما بعد از روی کار آمدن رضاشاه، به جرم مخالفتهای آشکار و پنهان با سلطنت، حبس، تبعید و از فعالیتهای سیاسی منع شد. بعد از سقوط رضاشاه در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ دوباره وارد عرصه سیاست شد و با تشکیلات حزب توده ارتباط گرفت، همچنین مدت چهار ماه وزیر فرهنگ کابینه قوامالسلطنه شد و او را در تاسیس حزب دموکرات همراهی کرد.
بعد از پایان دوره پانزدهم مجلس با پایان یافتن نمایندگی بهار، زندگی سیاسی او نیز خاتمه یافت. او در خرداد ۱۳۲۹ شمسی جمعیت هواداران صلح را با چند تن دیگر تاسیس کرد و به ریاست آن جمعیت انتخاب شد. ریاست یک ساله انجمن هوادران صلح، آخرین فعالیت سیاسی او بود و بهار یک سال بعد از آن، در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ درگذشت.
آثار ملک الشعرای بهار
منبع عکس: yazdbook.com
از ملک الشعرای بهار آثار مکتوب بسیاری بهجای مانده است که آنها را با مضامین شعر، پژوهشهای ادبی و تاریخ نگاشت. آثار او عبارتاند از:
دیوان شعر ملک الشعرای بهارسبک شناسی نثر فارسی در سه جلدسبکشناسی شعر فارسی در سه جلدمجموعه اشعار ملک الشعرای بهار در دو جلددستور و زبان فارسیدروس دانشکده ادبیات احوال فردوسیتصحیح سیستان و مجمل التواریخ و القصصتاریخ احزاب سیاسی ایران دوجلدرساله شرح حال مانیاحوال محمد بن جریر طبری همراه با تصحیح و ترجمه تاریخ طبرییادگار زرایران و داستان نیرنگ سیاه یا کنیزان سفیدتصحیح ترجمه رسالهالنفس ارسطو از منشات باباافضلتصحیح جوامعالحکایات عوفی و التقاطات جوامع الحکایاتنامههای ملک الشعرای بهارپند پدرگزیده تذکرهالاولیا
نثر بهار به پای شعر او نمی رسد؛ او درباره نثرش چنین میگوید:
من در نثر کلاسیک، سبک تاریخ بیهقی را انتخاب کرده بودم؛ اما علل سیاسی و احتیاج مردم به نثر ساده، سبب شد که سبک نثرنویسی من از نو بهطرز تازهای آغاز شود و یکباره از مراجعه به سبک قدیم، منصرف شدم.
از بهار، ترجمههایی نیز از متون پهلوی به فارسی امروزی بهجای مانده است که در «کتاب ترجمه چند متن پهلوی» به کوشش محمد گلبن گردآوری شدهاند. مقالاتی نیز از بهار بهجای مانده که حدود ۱۰۰ مقاله آن را محمد گلبن در کتاب «بهار و ادب فارسی» در دو جلد گردآوری کرده است. خطابههای بهار در دوره نمایندگی او در مجالس سوم، چهارم، پنجم، ششم و پانزدهم نیز از آثار مهم بهجای مانده از وی هستند.
اشعار معروف ملک الشعرای بهار
منبع عکس: toosbook.ir
بهار در ابتدای جوانی که سمت ملک الشعرایی آستان قدس به او واگذار شد، در ستایش بزرگان خراسان و مدح اولیای دین قصیده میسرود. شعر او در رثای پدر، مدح امام هشتم، مدح رسول اکرم (ص)، خمریه (ساقینامه) و اندرزیه نمونههایی از این اشعار است؛ اما بعد از مشروطه و ورود به حلقه آزادیخواهان، قصاید خود را وقف انقلاب، وطن و آزادی کرد.
او در اشعار سیاسی خود، سیاستهای استعماری را به باد نقد گرفت؛ همچنین با خشم و نفرت از بیچارگیهای ملت ایران سخن گفت. محمدتقی بهار انقلاب، آزادی، وطن و قهرمانان آن را مضمون اصلی شعر خود قرار داد و آنها را ستایش میکرد. او رهبر نسلی بود که درد وطن در وجودشان بیدار شد تا حس شاعری آنها را سرشار از حماسه کند.
ملک الشعرای بهار به سبک خراسانی و عراقی شعر میسرود و آن را با مفاهیم نو ترکیب میکرد
بهار شعرهایش را به سبک خراسانی و عراقی با اسلوب سنتی میسرود، همچنین با اندیشه استوار و فخیم خود نظر دشوارپسندان کلاسیک را تامین میکرد؛ اما با کاربرد مفاهیم نو در شعر، قصیده را به اوج خود رسانید؛ سپس با نزدیکی به نیازهای عاطفی و فرهنگی روز، آن را از چارچوب خواص خارج کرد و در بین عموم رواج داد.
هنر شعر بهار بعد از قصیده، مثنویهای او است. مثنویهایی کوتاه و بلند که به شیوه سنایی، فردوسی و جامی سروده شدهاند و بسیار جلب نظر میکنند. او اکثر قالبهای شعری را آزمود، همچنین اندیشهها و مضامین اجتماعی را با زبانی استوار، محکم و فصیح در این قالبها به کار برد. بهار علاوه بر قصیده و غزل، ترجیعبند و مستزادهایی نیز به زبان طنز سرود، همچنین ترانهها و تصنیفهای زیبایی از او ماند که بیشتر آنها مضمون وطنی دارند.
قصیده «دماوندیه» و تصنیف «مرغ سحر» از معروفترین اشعار بهار هستند:
قصیده دماوندیه
ای دیو سپید پای در بند / ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر یکی کلهخود / ز آهن به میان یکی کمر بند
تا چشم بشر نبیندت روی / بنهفته به ابر، چهر دلبند
تا وارهی از دم ستوران / وین مردم نحس دیو مانند
با شیر سپهر بسته پیمان / با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون / سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشت / آن مشت تویی، تو ای دماوند
تو مشت درشت روزگاری / از گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین بر آسمان شو / بر ری بنواز ضربتی چند
نی نی تو نه مشت روزگاری / ای کوه نیم ز گفته خرسند
تو قلب فسرده زمینی / از درد ورم کرده یک چند
شو منفجر ای دل زمانه / و آن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین سخن همی گوی / افسرده مباش خوش همی خند
ای مادر سر سپید بشنو / این پند سیاه بخت فرزند
بگرای چو اژدهای گرزه / بخروش چو شرزه شیر ارغند
ترکیبی ساز بیمماثل / معجونی ساز بیهمانند
از آتش آه خلق مظلوم / وز شعله کیفر خداوند
ابری بفرست بر سر ری / بارانش ز هول و بیم و آفند
بشکن در دوزخ و برون ریز / بادافره کفر کافری چند
ز آن گونه که بر مدینه عاد / صرصر شرر عدم پراکند
بفکن ز پی این اساس تزویر / بگسل ز هم این نژاد و پیوند
برکن ز بن این بنا، که باید / از ریشه بنای ظلم برکند
زین بیخردان سفله بستان / داد دل مردم خردمند
تصنیف مرغ سحر
مرغ سحر ناله سر کن/ داغ مرا تازهتر کن
زآه شرربار این قفس را / برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته ز کنج قفس درآ / نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را / پر شرر کن
ظلم ظالم جور صیاد/ آشیانم داده بر باد
ای خدا ای فلک ای طبیعت / شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است / ابر چشمم ژالهبار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین / دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این بیشتر کن/ مرغ بیدل شرح هجران مختصر کن
عمر حقیقت به سر شد/ عهد و وفا بیسپر شد
ناله عاشق ناز معشوق/ هر دو دروغ و بیاثر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد/ قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد/ دیده تر شد
ظلم مالک، جور ارباب/ زارع از غم گشته بیتاب
ساغر اغنیا پر می ناب/ جام ما پر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن / از قویدستان حذر کن/ از مساوات صرفنظر کن
ساقی گلچهره بده آب آتشین / پرده دلکش بزن ای یار دلنشین / ناله برآر از قفس، ای بلبل حزین
کز غم تو، سینه من پرشرر شد / کز غم تو سینه من پرشرر شد
مرگ ملک الشعرای بهار
منبع عکس: jazebeha.com
با سقوط کابینه قوامالسلطنه، حزب دموکرات نیز در اواخر دوره پانزدهم مجلس، از هم پاشید. بهار که در این زمان به بیماری سل دچار شده بود، برای معالجه خود به پاریس رفت و در سال ۱۳۲۸ با اندکی بهبودی به ایران بازگشت. او در آخرین فعالیت سیاسی خود، رئیس جمعیت هواداران صلح شد و در سال ۱۳۲۹ قصیده «جغد جنگ»، آخرین اثر خود را سرود. او در دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ با ۶۵ سال سن، در منزل خود درگذشت. پیکر او را از مسجد سپهسالار تا آرامگاه ظهیرالدوله در شمیران تشییع کردند و همان جا به خاک سپردند.
بهار در سال ۱۳۳۰ درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله تهران به خاک سپرده شد
آرامستان ظهیرالدوله مدفن بسیاری از شعرا، هنرمندان، روزنامهنگاران، موسیقیدانان، نوازندگان، چهرههای سیاسی و نمایندگان مجلس است. ظهیرالدوله که وزیر تشریفات خاصه بود، در دوره پایانی عمر خود جامه درویشی به تن کرد و بههمراه مریدانش خانقاهی در شمیران بنا کرد که بعد از مرگ در همان جا دفن شد. (آرامستان ظهیرالدوله روی نقشه)
ظهیرالدوله فردی پارسا و مقبول طبقات اجتماعی بود، به این جهت بسیاری از هنرمندان و سیاستمداران وصیت میکردند در این آرامگاه دفن شوند. بهار، ایرجمیرزا، فروغ فرخزاد، حسن مسرور و رهی معیری از شاعران مدفون در گورستان ظهیرالدوله هستند.
بیشک بارها قصاید پرمعنا و تصنیفهای زیبای بهار درباره وطن را با صدای رسای موسیقیدانان بزرگ ایران شنیدهاید؛ اگر درباره شعر این شاعر و نویسنده بزرگ نظری دارید یا از آرامگاه او بازدید کردهاید، نظر و تجربه خود را با ما و کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
پرسشهای متداولملک الشعرای بهار کیست؟محمدتقی بهار نویسنده، روزنامهنگار و شاعر بزرگ دورههای مشروطه و پهلوی، از چهرههای ممتاز ادبیات و فرهنگ ایران به شمار میرود.مشهورترین روزنامههای بهار چه نام دارند؟روزنامه نوبهار و تازه بهارمشهورترین اشعار بهار کدامند؟قصیده دماوندیه و تصنیف مرغ سحرمقبره ملک الشعرای بهار کجاست؟در گورستان ظهیرالدوله تهران
منبع عکس کاور: irna.ir