مدیر مسئول سایت العهد: تنها راه خلاصی از تحریم، تغییر نظام بین‌‌الملل است

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «علی ابراهیم مطر» تحلیلگر و مدیرمسئول سایت العهد می‌گوید،  آمریکا که مجهز به انواع سلاح‌های مرگبار است، طی سالهای اخیر بیشتر بر روی سلاح تحریم کشورهای مخالف سیاست‌های خود متمرکز شده است، زیرا در بسیاری از موارد، این تحریم‌ها برای واشنگتن مثمرثمر بوده است. هرچند که به نوعی بیانگر شکست دیپلماسی آمریکا است.

«علی ابراهیم مطر» دارای دکترای روابط بین الملل و دیپلماسی، مدیر مسئول سایت العهد و پژوهشگر روابط بین الملل و حقوق بین الملل است که دارای سابقه همکاری با مرکز مطالعات حقوقی و سیاسی دانشگاه لبنان است. 

وی دارای چندین مقاله تحقیقاتی از جمله در مجله حقوق و علوم سیاسی دانشگاه لبنان، مرکز تحقیقات مطالعات استراتژیک است و از او در چند روزنامه لبنانی به عنوان نویسنده مطلب منتشر می‌شود.

«ورده سعد» خبرنگار خبرگزاری فارس، در گفت‌وگویی تفصیلی با این تحلیلگر عرب، به بررسی چرایی توسل آمریکا به سلاح تحریم کشورهای مخالف، میزان نتیجه‌بخش بودن آن برای سیاست‌های واشنگتن و راه‌های مقابله با آن پرداخته که در ادامه، ترجمه متن این مصاحبه می‌آید.

***

سؤال: رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و کنگره قدرت اعمال تحریم‌ها را دارند. قانون اختیارات اقتصادی اضطراری در سال ۱۹۷۷ به رئیس جمهور این کشور این امکان را می‌دهد که این کار را به نسبت به راحتی انجام دهد. مبنای قانونی که به مقامات ایالات متحده این حق را می‌دهد چیست؟ چرا می بینیم که دنیا تسلیم این سلطه‌جویی آمریکایی شده است؟

پاسخ: پس از جنگ جهانی دوم و نیز جنگ سرد بین دو قطب، کشورهای غربی به رهبری آمریکا بسیاری از کشورها را تحریم کردند، اما سازمان ملل متحد همواره برای اعمال تحریم‌های اقتصادی بر اساس ماده ۴۱ منشور این سازمان عمل کرده است. از این رو چندین قطعنامه علیه کشورهای مختلف که از نظر آن دو ماده ۳۹ و ۴۱ این منشور را نقض کرده‌اند، صادر کرده است.

در طول سال ۱۹۶۶، شورای امنیت سازمان ملل متحد نخستین تحریم خود را علیه رودزیای جنوبی اعمال کرد، پس از صدور قطعنامه های ۲۱۶ و ۲۱۷ در سال ۱۹۶۵ و قطعنامه ۲۷۷ در سال ۱۹۷۰، و سپس تحریم هایی که از طریق قطعنامه ۴۱۸ صادر شده در سال ۱۹۷۷ بر آفریقای جنوبی اعمال کرد و با قطعنامه ۵۵۸ صادره در سال ۱۹۸۴، بار دیگر این تحریم‌ها را تحمیل کرد.

اما پس از جنگ سرد، این امر به یک سیاست اعمال تحریم‌های همه جانبه به ویژه پس از اقدام عراق در اشغال کویت تبدیل شد. این تحریم ها طی چندین سال بر بسیاری از کشورها از جمله عراق، هائیتی، یوگسلاوی، سومالی، لیبی، لیبریا، آنگولا، رواندا، سودان و جمهوری اسلامی ایران اعمال شد.

برخی کشورهای عربی نیز علاوه بر آن‌که در معرض سیاست‌های هژمونیک غربی‌ها قرار گرفته‌اند، از سوی آن‌ها تحریم شده‌اند. در دهه نود قرن بیستم، عراق در محاصره کامل قرار گرفت تا جایی که سازمان ملل برنامه نفت در برابر غذا را تصویب کرد، زیرا عراق قادر به خرید مواد غذایی مورد نیاز خود نبود، این تحریم‌ها از سوی سازمان ملل متحد تحت عنوان فشار مستقیم آمریکا صورت گرفت. اما امروز، این واشنگتن است که چنین تحریم‌هایی را اعمال می‌کند.

لذا این تحریم‌ها مشروع و قانونی نیست بلکه با منشور سازمان ملل که چنین اقداماتی را ممنوع می‌داند، در تضاد است. زیرا این تحریم‌ها از طریق تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل انجام نمی‌شود بلکه از طریق دولت آمریکا اعمال می‌شود. هیچ توجیهی در حقوق بین‌الملل وجود ندارد که به آمریکا چنین اجازه‌ای دهد. برعکس، منشور سازمان ملل متحد بر همکاری بین المللی تاکید دارد.

 اگر در مورد نقض حقوقی که ایالات متحده آمریکا در قبال منشورهای بین المللی مرتکب شده است بحث کنیم، خواهیم دید که این نقض، کمتر از اقدام علیه مشروعیت بین المللی نیست که استفاده از زور را در روابط بین الملل رد می‌کند همان‌طور که در بند چهارم ماده دوم منشور سازمان ملل و سایر مصوبات و اعلامیه‌های جهانی  آمده است.

همچنین منشور سازمان ملل این تحریم‌ها را محدود به شورای امنیت کرده و این امر را به دولت‌ها تفویض نکرده است. بنابراین صحبت از نقض قوانین بین‌المللی از سوی آمریکا مبتنی بر یک اصل حقوقی اساسی است و آن این است که هیچ کشوری از خارج از چارچوب سازمان ملل متحد، حق اعمال این تحریم‌ها ندارد چه علیه کشورها و چه علیه رژیم‌ها. مگر اینکه با اصول سازمان ملل متحد یا قطعنامه‌های صادره در مجمع عمومی سازمان ملل متحد یا شورای امنیت مغایرت نداشته باشد. 

 سؤال: تحریم‌های آمریکا فراتر از ممانعت از تعامل شرکت‌های آمریکایی با کشورهای هدف است و به حدی رسیده است که طرف‌های ثالث را نیز از تعدی از قوانین آمریکایی، برحذر می‌دارد..و کشورها یا شرکتهای خارجی که دستورات آمریکا را نقض می‌کنند، مجازات می‌کند… به نظر شما دلیل این امر چیست؟

پاسخ: دولت ایالات متحده از ابزار قدرت برخوردار است که از طریق هژمونی، کنترل، توسعه و مداخله در امور دولت‌ها آن را به دست آورده است. امری که به سیاست‌گذاران ایالات متحده این امکان را می‌دهد تا از ابزارهای قهری برای تثبیت هژمونی خود و جلوگیری از هرگونه تلاش برای تخطی از دستورات واشنگتن استفاده کند. 

تحریم‌های اقتصادی به شمشیری در دست تروریسم آمریکایی که به سران کشورها چسبیده،  و به روشی در سیاست هژمونی آمریکا تبدیل شده است. این سیاست اغلب به جایگزینی برای جنگ‌های نظامی، تلاش برای تغییر تصمیمات راهبردی کشورها و بازیگرانی که منافع آنها را تهدید می‌کند و تحمیل تغییرات ژئوپلیتیکی که به استراتژی هژمونی سرازیر می‌شود، تبدیل شده است، اما همه این تحریم‌های ایالات متحده آمریکا از چارچوب مشروعیت بین‌المللی خارج می‌شوند، به نحوی که با قوانین بین‌المللی مغایرت دارد.

سؤال: بی‌تردید تحریم‌های آمریکا عواقب فاجعه‌باری را برای مردم جهان به همراه دارد. به عنوان مثال آنها را از دارو و غذا محروم می‌کند. آیا فکر می‌کنید که این تحریم‌ها همچنان در راستای تحقق اهداف آمریکاست؟  آیا در برخی موارد این تحریم‌ها به نتایج معکوس منجر شده که در خدمت سیاست آمریکا نباشد؟

پاسخ: ملاک این‌که آیا این امر ثمره خود را می دهد یا نه، به توانایی هر کشور برای مقابله با آن باز می‌گردد. کشورهایی هستند که در برابر تحریم های آمریکا تسلیم می شوند و سقوط می‌کنند و کشورهایی هستند که مقابله می‌کنند و می توانند مقاومت کنند. اما در هر حال تحریم‌های آمریکا مضر است، زیرا واشنگتن همچنان کنترل نظام بین الملل را در دست دارد و کشورهایی هستند که با آن  تعامل دارند و از سیاست‌های آن پیروی می‌کنند و به همین دلیل این تحریم‌ها اعمال می‌شود. اما کسانی که با آن مقابله کردند و مقاومت کردند، هرچند که متضرر هم شدند اما، توانسته‌اند بر این موضوع فائق آیند. 

در این حالت دولت آمریکا متوجه شد که نمی‌تواند دولت را به انجام آنچه می‌خواهد وادار کند، اتفاقی که در مورد ایران، روسیه و حتی ونزوئلا افتاد. بنابراین کشورهایی که با این تحریم‌ها مقابله کردند؛ به نوعی توانستند بایستند و به مقابله با هژمونی آمریکا ادامه دهند.

سؤال: به نظر شما، چرا مقامات آمریکایی، طی سالهای اخیر بر این سلاح بیش از پیش تکیه کرده‌اند در حالی که مجهز به انواع سلاح‌های مرگبار هستند؟ آیا می‌توان این امر را شکستی دیپلماتیک برای آمریکا در اعمال تحریم ها علیه تعداد زیادی از کشورها و افراد در سراسر جهان دانست؟

پاسخ: مقامات آمریکایی که مجهز به انواع سلاح‌های مرگبار هستند، طی سالهای اخیر به این سلاح تکیه کرده‌اند، زیرا می‌بینند که این سلاح در بسیاری از موارد- نه در همه موارد همان‌طور که ذکر کردیم- موثر است. البته کسانی هستند که از این تحریم‌ها هراس دارند و این تحریم‌ها از ابزارهای اساسی برای اجبار به شمار می‌رود. اما تکیه بر تحریم‌ها به منظور کاهش میزان مداخله نظامی  که منجر به هزینه‌های سنگین در تمامی سطوح می‌شود، است. ممکن است این یک شکست دیپلماتیک تلقی شود، زیرا از طریق دیپلماسی  یک منازعه یا درگیری یا مواردی از این دست حل و فصل نشده، لذا به سمت گزینه تحریم رفته است.

سؤال: یکی از تعاریف تروریسم؛ هدف قرار دادن شهروندان مسالمت‌جو در درگیری‌های نظامی یا استفاده از آن‌ها برای فشار و ارعاب برای دستیابی به اهداف سیاسی است. این تعریف تا چه حد در مورد سیاست‌های ایالات متحده که همه مردم را مجازات می‌کند صدق می‌کند؟ آیا می‌توانیم تحریم‌ها را مصداق سیاست‌های تروریستی بدانیم؟

پاسخ: این تحریم‌ها که به طور جداگانه برای تحت سلطه درآوردن کشورها اتخاذ می شود، تروریسم بین المللی است، اگرچه در سطح جهانی به ندرت در مورد تروریسم دولتی که خطرناک‌ترین نوع تروریسم است صحبت می شود. 

کشورها به دلایل سیاسی مشکوکی، برخورد با این تروریسم را نادیده می‌گیرند، اگرچه خطر آن بسیار فراتر از تروریسم فردی-گروهی است، اما استانداردهای دوگانه غرب باعث می‌شود کشورهای بزرگ از تعریف تروریسم دولتی از سوی سازمان‌های بین المللی جلوگیری کنند.

ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی از تعریف تروریسم دولتی و ذکر آن به عنوان یکی از انواع تروریسم که در شورای امنیت و کنفرانس‌های بین‌المللی درباره آن بحث شده، خودداری کرده‌اند، هرچند کشورهای در حال توسعه پیوسته خواستار تعریف آن بوده‌اند. اما عدم پذیرش آمریکا در مورد مسائل مربوط به سیاست خود و ادامه راهبردهای تروریستی آن از طریق سیاست خارجی، جنگها و تجاوزهای آن، مسبوق به سابقه است.

جنگ اقتصادی ممکن است از سوی برخی به این شیوه بررسی شود که تا چه حد می توان آن را تروریسم توصیف کرد. اما اگر از نتایج آن صحبت کنیم، به اجتناب ناپذیر بودن آن به عنوان بخشی از تروریسم دولتی خواهیم رسید، زیرا هدف آن کمتر از اعمال خشونت آمیز که دولت را تحت سلطه خود درآورد و آن‌ها را تسلیم کند، نیست.

لذا محاصره اقتصادی یک کشور به تنهایی بر دولت آن تأثیر نمی‌گذارد، بلکه بر مردم ساکن در آن کشور نیز تأثیر می‌گذارد و می‌تواند آن‌ها را به مرز گرسنگی و فقر شدید برساند، همانطور که با محاصره مردم یمن توسط عربستان سعودی در جریان تجاوز پنج سال پیش به آن اتفاق افتاد. یا همان‌طور که ایالات متحده آمریکا از طریق قانون سزار با سوریه برخورد کرد. این امر برای ایران نیز اتفاق می‌افتد، کشوری که ۴۰ سال است تحت محاصره اقتصادی قرار دارد و طی چند سال اخیر از سوی دولت آمریکا تشدید شده است. 

تحریم‌های اقتصادی که شورای امنیت از آن سخن می‌گوید، تحریم‌هایی است که به عنوان ابزار سرکوب غیرنظامی علیه کشورهایی که با یک حمله، جنگ و ..، منشور سازمان ملل متحد را نقض کرده‌ باشند، تصویب می‌شود. زیرا تحریم‌هایی که واشنگتن مثلاً اعمال می‌کند، تحریم‌هایی فردی و فاقد مشروعیت بین المللی است و حتی می‌توان گفت که اکنون ایالات متحده آمریکا در مجازات کشورها و مردمشان، خود را جای سازمان ملل قرار داده است.

سؤال: کشورهایی هستند که با تحریم‌های غیراخلاقی آمریکا مقابله کرده‌اند و توانسته‌اند آسیب‌های آن را به حداقل برسانند. اما این سوال باقی می‌ماند: چگونه می‌توان این سلاح را باطل کرد و از تاثیر منفی آن بر زندگی و توسعه مردم جهان به دور از هژمونی آمریکا جلوگیری کرد؟ آیا این امر نیازمند تغییر در نظام بین‌المللی است یا به نظر شما روش‌های دیگری هم وجود دارد؟

پاسخ: ایران بیش از ۴۰ سال است که تحت محاصره اقتصادی قرار دارد و بر شدت این محاصره طی سالهای اخیر افزوده شده، اما اگر دولت ایران توانایی‌ها و برنامه‌های دائمی برای خروج از محاصره را نداشت، مردمش امروز از گرسنگی و قحطی رنج می‌بردند. این جنگ همچنین با تحریم‌هایی علیه تعدادی از کشورها از جمله روسیه، چین، سوریه، کوبا و سایر کشورها همراه است و حتی متحدان واشنگتن نیز ممکن است از این تحریم‌ها مستثنی نشوند.

در حال حاضر، بهترین راه حل، جلوگیری از تأثیر منفی آن، از طریق رویارویی و یافتن جایگزین است، همانطور که ایران، روسیه و چین انجام دادند. اما در مورد خلاصی کامل از آن، بهترین راه تضعیف واشنگتن است، زیرا در حال حاضر، واشنگتن آن را به عنوان یک سلاح هژمونی پذیرفته است و جز با تغییر نظام بین‌الملل نمی توان آن را به طور کامل از بین برد. زیرا آن، سلاح وحشتناک هژمونی آمریکاست و این همان اتفاقی است که با روسیه در عملیات نظامی در اوکراین رخ داد. بنابراین همانطور که گفتیم سلاح تقابل، استواری، و جست‌وجوی جایگزین، سلاحی مؤثر است و می‌تواند به نوعی تحریم‌ها را تضعیف یا دور بزند و نتایج آن را کاهش دهد، تا زمانی که کشورها بتوانند این سلاح را بی‌تاثیر و بی‌فایده کنند.

از جمله سیاست‌هایی که دولت آمریکا در محاصره به آن تکیه می‌کند، مشارکت نهادهای مالی بین المللی به رهبری بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای تحمیل شرایط غیرممکن (حذف یارانه مواد اساسی، برچیدن بخش دولتی، خصوصی سازی اقتصادی و صنعتی و شناور کردن ارز است) است.

واشنگتن همچنین از نهادهای مالی بین‌المللی – به عنوان ابزارهای فشار_ برای اعطای وام به منظور توسعه زیرساخت ها و ساخت نیروگاه‌ها، جاده‌ها، بنادر و فرودگاه‌ها به شرط اجرای این پروژه ها توسط مؤسسات وابسته به ایالات متحده استفاده می‌کند.

سپس آمریکا برای بازپرداخت اصل و سود وام در مواقع بحرانی، شرایط سختی را بر کشوری که از این وام‌های بین المللی بهره برده، تحمیل می‌کند. به عبارت دیگر، بدون در نظر گرفتن بحران‌ها و مشکلات فراروی آن کشور، سازوکارها و شرایطی را برای بازپرداخت بدهی‌ها به آن تحمیل می کند».

پایان پیام/م