استراتژی «کومله» برای جنایت و مقابله با مردم چیست؟
گروه سیاسی خبرگزاری فارس: «مرسوم است به میمنت ازدواج نوجوانی، جلو پایش قربانی ذبح شود. این رسم را کومله نیز اجرا میکرد با این تفاوت که قربانیها در اینجا جوانان اسیر ایرانی بودند.
چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سرکردگان بردند پس از مراسم، آن عفریته گفت: باید برایم قربانی کنید تا به خانه شوهر بروم، دستور داده شد قربانیها را بیاورند.
شش نفر از مقاومترین بچههای بسیج اصفهان را که همه جوان بودند، آوردند و تک تک از پشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پر پر میزدند و آنها شادی و هلهله میکردند. ولی آن بیانصاف باز هم تقاضای قربانی کرد.
مجددا شش سپاهی، چهار ارتشی و دو روحانی را آوردند و از طرف اقوام و دوستان و آشنایان هدیه شدند. آن عزیزان نیز چون دیگر برادران به فیض شهادت عظیمی رسیدند. من و عده دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند به حالت بیهوشی و اغما به زندان برگرداندند ولی شنیدیم تا پایان مراسم عروسی ۱۶ نفر دیگر را هم در طی مراحل مختلف قربانی هوسرانی شیطانی خود کرده بودند.»
اینها بخشی از خاطرات یکی از رزمندگان ارتشی است که در اسارت گروهک کومله به سر میبرد و توسط سایت موسسه دیده بان منتشر شده است؛ براساس شواهد تاریخی شاید بتوان گفت این گروهک یکی از خشنترین و بی رحمترین گروهک های تجزیه طلب است.
ولی چرا این گروهک تروریستی تا این حد خشن است؟
عبدالله مهتدی یکی از سران گروهک تروریستی کومله ( و از چهرههای فعال در رسانههای فارسی زبان) در تکنویسی درباره مصطفی سلطانی یکی دیگر از سردمداران این گروهک تروریستی اذعان میکند: « … از بحثهای دیگری که چندین دفعه با هم داشتهایم عبارت بود از طرد کارهای خرابکارانه و به طور کلی این نوع شیوه، زیرا من اعتقادم این بود که این کارها انهدام جامعه میباشد نه اصلاح آن.»
مهتدی صراحتا اعتراف میکند که طرفدار خشونت نیست چرا که باعث انهدام جامعه میشود ولی چرا از بهکار بستن آن ابایی ندارند؟
پاسخ این سوال را میتوان در نوشتههای یکی از دیگر از موسسان گروهک کومله «مصطفی سلطانی» که در کتاب سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران آمده، متوجه شد: « … در همین سال تحصیلی بود که چند کتاب دیگر به من داد. یکی جزوهای بود دست خط به اسم (تضاد) نوشته مائو با وجود آنکه دو دفعه آن را مطالعه کردم واقعا از آن آنقدر نفهمیدم که بتوانم برای شخص دیگری بازگو کنم.» این درحالی است که گروهک منافقین خود را پیرو اندیشههای مائو میداند.
همه این مسائل نشاندهنده فقر ایدئولوژیکی است که برای این گروهک تروریستی خلا ایجاد کرده است.
* دو راه برای جلب حمایت مردم
دو راه برای جلب حمایت مردم وجود دارد یکی اقناع و دیگری ارعاب! اقناع مردم از طریق جلب توجه افکار عمومی به وسیله اندیشه صورت میگیرد. اما از آنجایی که بنا بر سخنان رهبران گروهک کومله؛ حتی سردامداران این گروهک هم از افکار ادعاییشان قانع نشدند، بنابراین یک راه برای همراه کردن مردم باقی می ماند که آن هم ارعاب است.
گروهک کومله سعی میکند با «استراتژی وحشت» مانع از این شود که مردم در برابر اقدامات آنان ایستادگی کنند؛ آنها به گونهای جنایت میکنند که روح مقاومت و شجاعت در وجود سایرین از بین برود دقیقا شبیه همان کاری که داعش میکرد.
گروهک کومله رفتاری داعش گونه دارد، داعش نیز به گونه ای وحشت ایجاد میکرد که سایر شهرها بدون مقاومت تسلیم میشدند، رازِ خشونت افسار گریخته گروهک منافقین ترساندن مردم برای تاراج ناموس، مال و جان آنان است.
پایان پیام/