تعارضات دولتی، مانع تحقق گردشگری حیات وحش
گردشگری حیات وحش یکی از حوزههای مهم گردشگری است که در کشور مغفول مانده و بهدلیل تعارضات نهادهای دولتی از ظرفیتهای آن استفاده نمیشود.
ایران باوجود بهرهمندی از طیف گستردهای از حیات وحش و میراث طبیعی تا به امروز به سبب دستورالعملهای محیط زیستی بازدارنده در زمینه توسعه گردشگری و نیز به سبب تعامل حداقلی نهادهای مرتبط دولتی، در زمینه گردشگری حیات وحش توفیق لازم را کسب نکرده است.
انبوه حیواناتی که در ایران زیست میکنند از گاندو (تمساحی که زیستگاه آن در سیستان و بلوچستان است) گرفته تا انواع سنجاب، آهو و گونههای مختلف پرندگان، ظرفیت جالب توجهی را در زمینه گردشگری حیات وحش برای کشور ایجاد کردهاند.
در سالهای اخیر دغدغههای سازمان محیط زیست و گاه قواعد دست و پاگیر دولتی مانعی بزرگ بر سر راه توسعه گردشگری حیات وحش در کشور بوده و همین امر مانع درآمدزایی جوامع محلی و بخش خصوصی از گردشگری حیات وحش شده است.
برای بررسی بیشتر وضعیت امروز گردشگری حیات وحش در ایران و چالشهای آن، به سراغ سید قوامالدین بزرگیان، کارشناس محیط زیست و عضو مووسه انجمن مردم نهاد توسعه کسب و کارهای محیط زیست شایان، رفتیم.
وی ضمن تاکید بر پتانسیلهای بالای گردشگری حیات وحش در ایران بر لزوم ایجاد گفتمان در بخش دولتی جهت تسهیل این نوع از گردشگری تاکید کرد. مشروح گفتگوی اختصاصی خبرنگار کجارو با این فعال حوزه گردشگری حیات وحش و محیط زیست در ادامه میآید.
بهدنبال مطرح شدن برنامهریزیها برای ورود گردشگر به جزیره آشوراده و احداث تلهکابین در جنگلهای هیرکانی، فعالان محیط زیستی هشدارهایی را در خصوص توسعه فعالیتهای گردشگری در مناطق طبیعی مطرح کردند؛ فکر نمیکنید باز شدن درهای طبیعت به روی گردشگران با هدف گردشگری حیات وحش باعث افزایش مخاطرات زیست محیطی و آسیب وارد شدن به حیات وحش و طبیعت کشور شود؟
در هر صورت زمانی که وارد یک طبیعت بکر میشوید این موضوع روی محیط زیست اثرگذاری خواهد داشت. با این وجود این اثرگذاری در برخی از فعالیتها همچون گردشگری به مراتب کمتر از مباحثی مثل صنعت و معدن است و البته این اثرگذاری بر طبیعت نیز قابل پیشگیری و کنترل است. آنچه که مسلم است اثرات جانبی بر طبیعت قابل پیشگیری و کنترل است؛ اما این امر مشروط بر این است که دو طرف یعنی سازمان ناظر ودستگاه مجری، ضوابط زیست محیطی را رعایت کنند.
به نظرم پیش از صدور اجازه ورود گردشگر، باید مطالعات و ارزیابیها لازم صورت گرفته و نظارت بر فرآیندها نیز باید بهصورت دائمی باشد. یعنی نباید روند به این صورت باشد که مطالعه (اولیه) صورت گیرد و دستگاه ناظر نیز مجوز را اعطا کند، اما پس از آن دیگر منطقه مورد نظر به حال خود رها شود و کمکم تغییر کاربری دهد. باید بگویم که طرحهای گردشگری طرحهای پایداری هستند، اما لازم است که منطقه مورد نظر برای گردشگری حیات وحش و ورود گردشگر توان لازم را داشته باشد و این ظرفیت باید طرف توجه قرار گیرد.
به نظر شما ایران در کدام حوزههای گردشگری حیات وحش از جمله در پرندهنگری یا سایر حوزهها ظرفیت لازم را برای توسعه فعالیتها دارد و کدام استانهای کشور پتانسیل آن را دارند که در این حوزه از گردشگری وارد شوند ؟
در حوزه پرندهنگری تمام کشور درگیر است؛ چون آنقدر تالاب، رودخانههای بزرگ و سد وجود دارد که دو حوزه پرندگان مهاجر و پرندگان بومی را به راحتی جذب میکنند. میتوان گفت در کشور هیچ استانی نیست که بگوییم جایی برای سرمایهگذاری در این حوزه نداشته باشد.
در خصوص سایر بخشهای گردشگری حیات وحش نیز باید به این موضوع توجه داشت که از نظر تعداد حیات وحش یا دسترسی به حیات وحش چون اکثر زیستگاهها تخریب شدهاند؛ فقط در مناطق چهارگانه سازمان محیط زیست ظرفیت لازم وجود دارد. البته در بخشهایی همچون مناطق آزاد یعنی مناطقی مثل پارک ملی، اثر طبیعی ملی و پناهگاه حیات وحش ظرفیت گردشگری حیات وحش کموبیش وجود دارد، اما در آن سطحی نیست که بگوییم ظرفیت بالا است و واقعیت این است که حیات وحش کشور در این مناطق بهشدت رو به انقراض است.
افزون بر ایین موارد یک بخش محدودی نیز در مناطق آزاد و در جاهای بسیار بکر وجود دارد که دسترسی به آنها برای گردشگر بسیار محدود و دشوار است.
به نظر شما به چه علت در سالهای اخیر نتوانستهایم در زمینه گردشگری حیات وحش به یک جمعبندی کلی برسیم و الزامات قانونی را برای تحقق این نوع از گردشگری در کشور فراهم کنیم؟
مدیریت حیات وحش در کشور با سازمان محیط زیست است و بحث بهرهبرداری از این حوزه نیز بهنوعی مدیریت آن با وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است.
سازمان محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هنوز نتوانستهاند اقدام اثربخشی در حوزه گردشگری حیات وحش صورت دهند؛ البته اقدامات زیادی از جمله راهاندازی کمیته ملی طبیعتگردی صورت گرفته و کارشناسانی در زمینه اکوتوریسم را مستقر کردهاند اما هنوز تقابل و نگاه نگران وجود دارد.
به نظرم با تمام این احوال وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی میتواند در حوزه گردشگری حیات وحش با تکیه بر مباحث آموزشی و زیرساختی کار کرده و بستر را آماده کند. به این ترتیب میتوان شرایط را فراهم کرد تا زمانی که گردشگر میآید یا شرکتهای خصوصی گردشگر را به حیات وحش میآورند نگرانیهای سازمان محیط زیست مرتفع شود.
در حال حاضر دو نگاه متضاد در خصوص گردشگری حیات وحش از سوی سازمان محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی وجود دارد. فکر میکنید چه راهحل میانهای برای تحقق الزامات زیست محیطی مورد نظر سازمان محیط زیست و در عین حال تحقق گردشگری حیات وحش مورد نظر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی وجود دارد؟
توجه داشته باشید که سازمان محیط زیست نمیتواند همه چیز را ببندد و بگوید که حیات وحش به من تعلق دارد و اگر گردشگر بیاید موجب تخریب یا نابودی میشود؛ به نظرم این نگاه مورد قبول نیست. فکر میکنم وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان محیط زیست باید با هم مذاکره کنند و راهکار مناسب برای تحقق گردشگری حیات وحش را ارائه دهند.
در حال حاضر بحث مطالعات و بهرهبرداری از مناطق را داریم و همچنین یک بخش مربوط به بحث گردشگری حیات وحش و اکوتوریسم نیز وجود دارد. جاهایی که در قالب بحث اماکن امن نیست یا در فصولی که حیات وحش آسیب نمیبیند، میتوان گردشگر را با روش علمی و خصوصا با استفاده از زیرساختهای بومگردی و با تکیه بر اشخاص محلی و تشکلهای مردمنهاد به گردشگری حیات وحش برد. به نظرم اگر با این روش گردشگر را بهسمت حیات وحش ببریم نهتنها گردشگر به حیات وحش و طبیعت آسیب نمیرساند، بلکه میتواند در شکوفایی حیات وحش نیز تاثیر داشته باشد.
با توجه به وضعیت موجود آینده گردشگری حیات وحش در کشور را چگونه میبینید و فکر میکنید برای آنکه این سبک از گردشگری در کشور محقق شود سازمان محیط زیست در چه بخشهایی باید از خود انعطافپذیری بیشتری نشان دهد؟
به نظرم این مجموعه اقداماتی که اشاره داشتم باید طرف توجه قرار گیرد. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قدمهای خیلی خوبی برداشته است و اعلام کرده که هر نگرانی که سازمان محیط زیست دارد را برطرف میکند.
تصور میکنم سازمان محیط زیست نیز باید یک مقدار بیشتر دربهای مناطق را به روی گردشگران باز کند. در حال حاضر یکی از مشکلاتی که تورها دارند ورود به برخی از مناطق است که حتی دیگر ارزش حفاظتی نیز ندارند. به نظرم در این مناطق مردم و گردشگران میتوانند اجازه ورود پیدا کنند اما سازمان محیط زیست با توجه به حاکم بودن یکسری قوانین و مقررات سنتی و با توجه به نگاه سنتی که در حوزه محیطبانی و در بخشهای دیگر وجود دارد هنوز درهای ورود به این مناطق را بسته نگه داشته است. البته با توجه به مدیریت استانها در برخی استانها این درها باز شدهاند اما نگاه نگران کلی در این حوزه وجود دارد. فکر میکنم تا زمانی که این نگاه تغییر پیدا نکند هیچ مشکلی حل نمیشود.