از تایلند تا یمن؛ ارزش‌های آمریکایی چگونه زنان را قربانی می‌کند؟

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، پس از قتل فاجعه‌‌بار «جمال خاشقچی» منتقد سیاست‌های بن سلمان در ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول، «توماس فریدمن» که برخلاف خاشقچی، بارها به تأیید سیاست‌های محمد بن سلمان پرداخته و خواستار کمک‌های آمریکا شده بود در شبکه «سی ان ان» حاضر شد و پس از کلی بهانه‌تراشی در حمایت‌هایش از بن سلمان، عامل این جنایت را به «بی دانشی، کوتاهی، نبود آزادی و نبود آزادی زنان» در کشورهای عربی مرتبط کرد و مدعی شد: «آن منطقه محکوم به فناست».

وبگاه تحلیلی الخنادق با این مقدمه، به قلم «زینب عقیل» نوشت: «فریدمن در آن همه مدتی که در حال توجیه مواضع خود بود، در اصل در حال به تصویر کشیدن امراض لیبرالیسم غربی بود. یعنی سعی داشت غرب را از گناهان استبدادی خود مُبری کرده و همه آن‌ها را به گردن جهان شرق بیندازد. در این‌جا جهان عرب همان موجودیتی است که همه عیوب غربی‌ها باید به آن نسبت داده شود. این همان چیزی است که “ژوزف مسعد” [اندیشمند مسیحی اردنی ساکن آمریکا] آن را “اسلام در لیبرالیسم” تعبیر می‌کند [تا همه کاستی‌های لیبرالیسم را به ارزش‌های اسلامی رسوخ کرده در جهان غرب نسبت دهد!]».

الخنادق از این رهیافت وارد موضوع حقوق زنان در فرهنگ غربی آمریکایی شد و نوشت: «این چنین است که هر زمان که موضوع نقض حقوق زنان در آمریکا به میان می‌آید، موضوع ناتوانی شرق در توانمندسازی زنان هم به میان می‌آید و از آن به عنوان ماهیت زن‌ستیز منطقه یاد می‌شود و در مقابل، مدام تبلیغ می‌شود که غرب به زنان عشق می‌ورزد و به آن‌ها قدرت می‌بخشد. در حالی که کتب تاریخی بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد زنان غربی در دوره استعمار در مقایسه با زنان مناطق مستعمر‌نشین چه وضعیت بدی داشتند».

در ادامه این مقاله آمده است: «اینجا یک پارادوکس مضحک پیش می‌آید؛ کشوری که دو قرن قدمت دارد و به یک قرن بردگی قومی و یک قرن آپارتاید تقسیم شده است،کشوری که تا یک و نیم قرن پس از تشکیلش زنان حق رأی نداشتند، چه معنایی دارد که خود را در داخل و خارج به عنوان قدیمی‌ترین دموکراسی در جهان معرفی کند؟ پیوند دادن توجیه قتل خاشقجی و امثال او به سرکوب زنان برای فریدمن و امثال او چه معنایی دارد؟».

الخنادق سپس نوشت که فریدمن تنها فردی نیست که چنین مغالطه‌ای انجام می‌دهد، «مایک پاپمئو» وزیر خارجه دولت قبل آمریکا نیز در خاطرات خود قتل وحشیانه خاشقجی را اینگونه توجیه می‌کند که «در آن بخش از جهان اوضاع اینگونه پیش می‌رود.»

طبق این گزارش، این منطق لیبرالیستی مبتنی بر یک دروغ تاریخی است؛ غربی‌ها کشورهای اسلامی را بدون ظلم و ستم بر زنان تصور نمی‌کنند. از قضا، چنین تصوری نشأت گرفته از دوره عثمانی است. دوره‌ای که زنان مسلمان حق و حقوقی داشتند که زنان اروپایی تصورش را هم نمی‌کردند؛ زنانی که از حق مالکیت برخودار نبودند و از نظر قانونی تابع پدران یا شوهران خود تلقی می‌شدند.

به نوشته الخنادق، زنان همیشه بهانه‌ای برای آمریکا برای نقض حقوق بشر بوده‌اند. «جرج بوش» در مقابل سازمان ملل ایستاد و گفت که سرکوب زنان در همه جا همیشه اشتباه است و سعی کرد که غرب برای حمله به عراق به خاطر زنان عراقی تهییج کند. در افغانستان نیز «آزادی زنان از برقع» بهانه‌ای برای لشکرکشی به این کشور شد و چین به دلیل سیاست «تک فرزندی» تحت محاصره قرار گرفت.

این وبسایت تحلیلی افزود: «در مقابل، در ایالات متحده، بوش دیگر فمینیست نبود. او در اولین روز حضورش در دفتر کاخ سفید، بودجه هر سازمان بین‌المللی تنظیم خانواده را که خدمات یا مشاوره مرتبط با سقط جنین ارائه می‌داد، قطع کرد. همچنین، دولت او حاضر به امضای توافقنامه‌های بین‌المللی در حوزه حقوق زنان نشد و چندین مرتبه قوانین حمایت از زنان در برابر خشونت خانگی به بهانه ناتوانی در برابر جلوگیری از حمل سلاح در کشور، کنار گذاشته شد».

زینب عقیل در ادامه نوشت: «اما در دیدگاه آمریکایی‌ها، وقتی موضوع زنان به افراد غیرسفیدپوست مربوط می‌شود، در این‌جا موضوع خشونت دیگر فقط یک پدیده اجتماعی استثنایی نیست که بشود با قوانین سخت‌گیرانه‌تر مقابل آن ایستاد، بلکه فراتر می‌رود و در این‌جا غرب در قامت یک مرد سفیدپوست که می‌خواهد با یورش نظامی، زن عرب یا مسلمان را آزاد کند، ظاهر می‌شود. اما همین مرد سفیدپوست حامی حقوق زنان، این حق را برای خود قائل است که به زنان کشورهای مورد حمله، توهین و تجاوز کند و آنان را بکشد».

او سپس به شواهد زیادی اشاره کرد که نشان می‌دهد، غربی‌ها [این منادیان آزادی!] چه رفتاری با زنان کشورهایی که مورد حمله قرار گرفته‌اند، دارند. «زینب عقیل» نوشت که در این مقاله صرفا به نوک کوه یخ اشاره می‌شود و عمق فاجعه فراتر از چیزی است که در ادامه خواهید خواند.

آمریکا و نقض حقوق زنان تایلندی

الخنادق نوشت:‌ در طول جنگ ویتنام در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، تایلند و ارتش ایالات متحده معاهده‌ای امضا کردند که به سربازان آمریکایی اجازه داد برای «استراحت و بهبودی» به تایلند بروند. حضور نظامی ایالات متحده در تایلند منجر به توسعه چند بعدی صنعت فحشا در تایلند شد.

صنعت فحشا هنوز هم تا به امروز در مناطق نزدیک به پایگاه‌های آمریکایی متمرکز است. در آن زمان، دولت آمریکا دولت تایلند را متقاعد کرد که صنعت فحشا را به تجارت پررونق گردشگری مرتبط کند، بنابراین کار جنسی به محصول دیگری از سرمایه‌داری برای درآمدزایی ارز خارجی تبدیل شد.

تخمین‌های تحقیقاتی نشان می‌دهد که در حال حاضر در مناطق تحت کنترل پنج تا نُه برابر بیشتر از مناطق تحت درمان، کارگر جنسی وجود دارد. با کمال تعجب، صنعت سکس در دهه‌های گذشته با وجود خروج سربازان آمریکایی در سال ۱۹۷۵ و ضعف بنیادهای محلی، در اطراف این مناطق حساس متمرکز شده است. عجیب‌تر اینکه صنعت فحشا اکنون علی‌رغم خروج آمریکایی‌‌ها در سال ۱۹۷۵ از ویتنام در طول دهه‌های گذشته به دلیل بنیادهای سست داخلی در این مناطق تثبیت شده است.

بالطبع تحقیقات آمریکایی در خصوص این پدیده در تایلند اشاره‌ای به نقش ارتش آمریکا نمی‌کند و آن را به موضوع فقر مرتبط می‌سازد که زندگی مدرن نیز آن را تقویت کرده است. اینگونه تحلیل‌ها در نهایت به این گزاره می‌رسد که «مردم تایلند عاشق فحشا هستند».

ارتش آمریکا و قربانی شدن حقوق زنان در عراق

طبق گزارش نیویورک تایمز،  ارتش آمریکا در گزارشی از مستندسازی موارد آزار و اذیت در زندان ابوغریب، به نقل از سخنگوی پنتاگون اعتراف کرد که ۱۲۰۰ عکس منتشر نشده از آزار در زندان ابوغریب شامل «رفتار نامناسب با ماهیت جنسی» است. البته این تعداد فقط مربوط به تصاویر است و سربازانی که این تجاوزات را انجام داده بودند حتی تحت تعقیب قضایی هم قرار نگرفتند.

به گزارش الخنادق، در عراق، صحبت درباره زنان مورد تجاوز قرار گرفته در زندان ابوغریب با صدای بسیار آهسته صورت می‌گیرد. بیشتر زنانی که از زندان بیرون آمده بودند، نمی‌توانستند در مورد آنچه از سر گذرانده‌اند صحبت کنند.

البته زمانی که مطبوعات آمریکایی می‌خواهند به موضوع آزار و اذیت و زنان عراقی در زندان‌های آمریکا بپردازند، به جای تأکید بر رفتار شنیع نظامیان آمریکایی، به کلیدواژه‌هایی چون «شرمساری» و «قتل برای ناموس» اشاره می‌کنند؛ به طوری که خواننده به جای اینکه از ارتش آمریکا به عنوان تجاوزکار عصبانی باشد، خشم خود را متوجه «عقب ماندگی» و «ظلم» خانواده‌های زنان آزاد شده می‌کند.

 

کشتار و تجاوز و گرسنگی، ارمغان ائتلاف سعودی-آمریکایی در یمن

به گزارش سازمان حقوق زنان و کودکان (انتصاف) بیش از ۱۳۴۳۷ زن و کودک در هشت سال تجاوزات آمریکا و عربستان سعودی به یمن شهید و زخمی شده‌اند. این‌ها علاوه بر چیزی است که محاصره شدید بر سر زنان یمنی آورده است.

طبق گزارش سازمان یمنی انتصاف، تقریباً ۶.۱ میلیون دانش آموز دختر و پسر در نتیجه فروپاشی سیستم آموزشی در مشکلات هستند و تقریباً ۳۵۰۰ مدرسه ویران یا آسیب دیده و دو میلیون و ۴۰۰.۰۰۰ کودک از تحصیل بازمانده‌اند و تعداد کودکانی که با وقفه در تحصیل مواجه هستند افزایش یافته است.

در این‌جا تمام قوانین و منشورهای سازمان ملل متحد نقض می‌شود و هیچ کس پاسخگو نیست. بر اساس این گزارش، در سواحل غربی یمن، نیروهای متجاوز ائتلاف آمریکایی-سعودی، ۱۳۲ مورد جنایت تجاوز جنسی و ۵۶ مورد آدم‌ربایی مرتکب شدند. همچنین بر اساس گزارش‌ها، در استان‌های جنوبی و به ویژه عدن نظامیان ائتلاف ۴۴۳ مورد جنایت تجاوز جنسی مرتکب شده‌اند.

اما مطبوعات آمریکایی، سازمان حقوق بشر و مطبوعات متخاصم عرب در گزارش‌های سالانه خود بر چه چیزی تمرکز می‌کنند؟ البته حجم تمام گزارشاتشان درباره اتهامات «انصارالله» در نقض حقوق زنان و وضع قوانینی که ادعا می‌شود حرکت، آزادی و پوشش آنها را محدود می‌کند، است.

نقض حقوق اسرای زن فلسطینی

«زینب عقیل» در ادامه مقاله خود به وضعیت اسرای فلسطینی اشاره کرد و نوشت که اسرای زن در زندان‌های رژیم اشغالگر با شرایط سخت و دشوار زندگی و بازداشت مواجه هستند، به شکلی که همه روش‌های شکنجه و فشارهای روحی و روانی و جسمی بدون در نظر گرفتن حریم خصوصی و نیازهایشان اعمال می‌شود.

در این راستا بارزترین تخلفات مقامات اشغالگر علیه اسرای زن، شکنجه‌های روانی مانند محروم کردن آن‌ها از ملاقات با فرزندان و خانواده و شکنجه‌های بدنی مانند نگهداری در سلول‌های انفرادی بسیار تنگ، ممانعت از مداوا و ایجاد ترس و وحشت در میان آن‌هاست.

در این راستا «قدوره فارس» رئیس انجمن اسرای فلسطینی می‌گویدکه زندانیان زن فلسطینی در داخل زندان‌های  رژیم اشغالگر در شرایطی سخت و تلخ زندگی می‌کنند و از همان لحظه دستگیری با آنها رفتار غیرانسانی می شود.

به گفته او خشونت یکی از ویژگی‌های بارز و اساسی سیاست‌های رژیم صهیونیستی علیه زندانیان زن و مرد است.

قدوره فارس می‌افزاید: «زندانیان زن بیش از مردان در معرض خشونت سازمان‌یافته قرار می‌گیرند، می‌توان به شیوه‌های وحشیانه دستگیری و خرابکاری در خانه‌هایشان، از طریق شکنجه و خشونت فیزیکی که در بازجویی به آن‌ها وارد می‌شود و استفاده از الفاظ رکیک تا ماهیت زندگی آن‌ها در داخل دیوارهای زندان، اشاره کرد».

به نوشته «زینب عقیل»، اما رسانه‌های عبری و دوستان آن‌ها در مطبوعات عربی و غربی، بر پدیده قتل زنان به دست خانواده‌هایشان تمرکز می کنند. علاوه بر این، سازمان‌های فمینیستی مشتاق پیگیری پرونده‌های زنانی هستند که می‌خواهند از دست پدران خود رهایی یابند، در حالی که زنانی را که می‌خواهند از بند اشغالگران رهایی یابند، نادیده می‌گیرند.

سخن آخر

زینب عقیل در بخش پایانی نوشت که در این مقاله به شکایت ژاپنی‌ها از نظامیان آمریکایی مستقر در پایگاه «اوکیناوا» نپرداخته است. نظامیانی که تاکنون ۵.۸ هزار جنایت مختلف علیه ژاپنی‌ها مرتکب شده‌اند و این شرایط همچنان ادامه دارد. یا صدها کودک نامشروع که در هائیتی که حاصل تجاوزات نظامیان به اصطلاح «حافظ صلح» آمریکایی هستند؛ اشاره به همه این واقعیت‌ها لیست بزرگی می‌شود.

پایان پیام/ص