ضرورت برنامهریزی برای ساخت مسکن بزرگمقیاس/ ۱۴ میلیون مسکن نامناسب در کشور مانعی برای رشد جمعیت
بر اساس اصل ۳۱ قانون اساسی، داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است، دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند، همچنین فارغ از تاکید قانون اساسی مبنی بر تامین مسکن متناسب با نیاز، بدیهی است که محیط زندگی افراد باید نیازهای آنان را مرتفع سازد.
در همین راستا، معیارهای مهمی برای مسکن متناسب با نیاز وجود دارد که یکی از مهمترین آنان، متراژ و مساحت واحد مسکونی است. به عبارت دیگر متراژ واحد مسکونی باید به نحوی باشد که هر خانوادهای بتواند نیازهای خود از جمله استراحت، مطالعه، طبخ غذا، مهمانداری، اسکان، بازی فرزندان و غیره را برطرف سازد تا رفاه و کیفیت لازم برای خانوادهها در محیط زندگی خود فراهم شود.
بر اساس منابع موجود در حوزه معماری و شهرسازی، سرانه و مساحت مورد نیاز و مطلوب به ازای هر فرد، حداقل ۵۰ مترمربع است، بنابراین خانوادهای با بُعد جمعیتی ۳ نفر، ضروری است در واحدی با متراژ حداقل ۱۵۰ مترمربع ساکن شود، در اینجا ذکر یک نکته مهم ضروری است، چنانچه این خانواده سیاست افزایش حداقل یک نفرا را برای افزایش بعُد جمعیت خود داشته باشد، لازم است در واحدی با متراژ حداقل ۲۰۰ مترمربع ساکن شود.
*وجود حداقل ۱۴ میلیون مسکن کوچک مقیاس و نامناسب
به استناد آمار موجود در سرشماری سال ۹۵ و همچنین منابع حوزه شهرسازی و معماری، می توان واحدهای مسکونی شهری را به ۳ گروه تقسیم نمود. گروه اول واحدهای کوچکتر از ۱۵۰ متر مربع،گروه دوم واحدهای بین ۱۵۱ تا ۳۰۰ متر مربع و گروه سوم شامل واحدهای بزرگتر از ۳۰۱ مترمربع میشود. همچنین حداقل سرانه زیربنای واحد مسکونی برای هر نفر حداقل ۵۰ متر مربع درنظر گرفته میشود که در اینصورت واحدهای مسکونی گروه اول (با پیش بینی افزایش یک نفر به بُعد خانواده) برای خانوادههای ۱ و ۲ نفره، واحدهای گروه دوم برای خانوادههای ۳، ۴ و ۵ نفره و در نهایت واحدهای گروه سوم برای خانوادههای ۶ نفره به بالا مناسب است. در جدول زیر که بر اساس گزارش آخرین سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار درسال ۱۳۹۵ است، دستهبندی این ۳ گروه بر اساس متراژ متناسب با نیاز، تعداد خانواده و تعداد مسکن در هریک از گروهها و همچنین مقایسه تعداد خانواده با واحدهای مسکونی نیز آورده شده است.
همانطور که مشخص است، در گروه دوم یعنی خانوادههای ۳، ۴ و ۵ نفره شرایط به کلی متفاوت است، در گروه دوم تعداد خانوادههای ۳، ۴ و ۵ نفر، ۱۶ میلیون و ۲۴ هزار هستند درحالی که تعداد واحدهای مسکونی این گروه (۱۵۱ تا ۳۰۰ مترمربع)، تنها ۲ میلیون و ۲۳۰ هزار واحد است. در همین ارتباط توجه به این آمار مشخص میکند، در این گروه تقریبا با کمبود ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار واحد مسکونی مواجه هستیم. ضمنا در گروه سوم نیز (واحد مسکونی با متراژ بیش از ۳۰۱ مترمربع)، قریب به ۸۰۰ هزار واحد کمبود وجود دارد. بنابراین این آمار نشان میدهد که نیاز کشور، احداث واحدهایی با متراژ حداقل ۱۵۰ الی ۳۰۰ متربع و یا به طور متوسط حداقل ۲۳۰ مترمربع است.
*ساخت واحدهای کوچک مقیاس، مانعی برای افزایش جمعیت
یکی از معضلات آینده کشور، پیری جمعیت با ادامه روند فرزند آوری در شرایط کنونی است. بدیهی است که این امر اثرات منفی بر تولید و رشد شاخصهای اقتصادی و اجتماعی نیز خواهد گذاشت.
از سوی دیگر کوچکی واحدهای مسکونی، روند کاهش نرخ رشد جمعیت را شتاب خواهد بخشید؛ زوجها که بهدلیل نبود فضای کافی نه تنها تشویق به فرزندآوری نمیشوند، بلکه بچهدار شدن را در حالت خوشبینانه تا زمان امکان تهیه مسکن با فضای بیشتر که لازمه تولد و رشد فرزند است، بهتاخیر می اندازد.
پیامد دیگری که کوچک سازی به همراه دارد، تقویت فردگرایی در سطح خانوادهها است. مرحله نخست ایجاد فردگرایی، گذار از خانوادههای گسترده به خانوادههای هستهای و مرحله بعدی از بین رفتن نهاد خانواده است. کوچک بودن واحدهای مسکونی، در واقع قیدی اجباری برای پایین نگه داشتن بُعد خانواده و نیز حفظ شکل هستهای خانواده است و به تقویت فردگرایی میانجامد.
بنابراین در شرایط فعلی، ساخت مسکنهای کوچک مقیاس و نامتناسب با نیاز کشور به لحاظ مساحت و متراژ، منجر به تشدید روند کاهش جمعیت شده و از سوی دیگر به منظور تحقق سیاستهای افزایش جمعیت، تولید مسکن با متراژ حداقل ۱۵۰ الی ۳۰۰ متربع و یا به طور متوسط ۲۳۰ مترمربع، امری لازم و ضروری است.
یادداشت از علی قدس، کارشناس اقتصاد مسکن
منابع:
مرکز آمار ایران؛ نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، ایران، تهران، ۱۳۹۷.
مالکی، م؛ گزارش تحلیلی نقد طرح جامع مسکن (۱۳۹۳-۱۴۰۵)، مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه علم و صنعت، ایران، تهران، ۱۳۹۴.
بختیان، س؛ رحمدل، ل؛ طرحها و رویکردهای شهری، انتشارت آذرخش، ایران، تهران، ۱۳۹۴.
شیعه، ا؛ مقدمهای بر مبانی برنامهریزی شهری، انتشارت دانشگاه علم و صنعت، ایران، تهران، ۱۳۹۵.
پایان پیام/