طالبان و خواستههایی که بیپاسخ ماندهاند
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود همواره در طول تاریخ محل درگیریها و لشکرکشی قدرتهای بزرگ بوده و امروزه نیز با تغییر نظم قدرتهای جهان نه تنها اهمیت خود را از دست نداده بلکه بیش از پیش مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گرفته است.
زندگی مردم عادی افغانستان بطور غیر قابل انکار تحت تاثیر بازی قدرتهای جهانی بوده و در بسیاری از موارد تاریخی نیز، همین قدرتها حاکمان افغانستان را تعیین کردهاند. این در حالی است که به تازگی ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، در مصاحبه با واشنگتن پست گفت:« جامعه جهانی از ما حمایت نمیکند، پس ما چرا باید به خواستههای آنها گوش دهیم؟»
مهمترین خواست جامعه جهانی از طالبان مقابله با تروریسم است. واضح است اگر طالبان به این خواست عمل نکند، کشورها خود برای این مبارزه دست به کار میشوند و آن زمان است که افغانستان بار دیگر به میدان جنگهای نیابتی تبدیل خواهد شد. به نظر میرسد طالبان نقش کشورهای جهان در تاثیرگذاری بر افغانستان و جنگهای نیابتی را نادیده گرفتهاند.
تاثیر قدرتهای فرامرزی در تحولات افغانستان با نگاه تاریخی
در زمانی که انگلیس برای استعمار وارد سرزمین شرق شد، افغانستان که در مجاورت هندوستان قرار داشت، به زمین بازی رقابت قدرتهای بزرگ شد. تاریخ ۲۰۰ سال اخیر به روشنی نشان میدهد که چگونه رقابت بین بریتانیای کبیر و امپراطوری روسیه مرزهای شمالی افغانستان را شکل داد.
در زمان جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی در رقابت با آمریکا برای رسیدن به آبهای جنوبی راهی افغانستان شد. جنگ شوروی در افغانستان موجب شکلگیری گروهها و احزاب مختلف برای مقاومت در این کشور شد که در نهایت جنگ داخلی ویرانگری را بر مردم تحمیل کرد. پس از طی دوران سیاه جنگ داخلی، در آستانه آغاز قرن جدید میلادی به اعتراف کنت دمارانش، رئیس سابق سرویس اطلاعات فرانسه، جنگ تمدن غرب علیه اسلام آغاز شد که نخستین ترکشهای این جنگ نصیب عراق و افغانستان شد. حمله آمریکا به افغانستان به بهانه حادثه یازدهم سپتامبر طی ۲۰ سال گذشته این کشور را به شدت متاثر ساخت.
علاوه بر این، از زمان شکلگیری کشوری به نام پاکستان در ۷۰ سال گذشته، افغانستان صحنه رویارویی دو کشور هند و پاکستان بوده است. اسلام آباد در تبانی با افراطگرایان سعی کرد تا مانع تحکیم مواضع هند درافغانستان شده و به نحوی منافع این کشور را در افغانستان به چالش بکشد. نمونههای بارز آن را در حمله بر نمایندگیهای دیپلماتیک هند در افغانستان می توان به وضوح مشاهده کرد.
تنظیم روابط حاکمان با قدرتهای جهانی برای ثبات حکومتها و توسعه افغانستان ضروری است
موقعیت جغرافیای طبیعی افغانستان مانند دسترسی نداشتن به آبهای آزاد، این کشور را تحت تاثیر همسایگان شرقی و جنوبی خود قرار میدهد، چرا که برای این دسترسی لزوم به ایجاد توافقات دوجانبه است. همچنین اگر حاکمان افغانستان به دنبال بازسازی اقتصاد فروریخته این کشور هستند، فراهم سازی زمینههای لازم برای ایجاد و توسعه پروژههایی مانند خط لوله تاپی یا خطوط راهآهن و سرمایهگذاری در حوزه معادن، میتواند جزو اولین راهحلها باشد که نیاز به همکاری گسترده کشورهای منطقه دارد.
حضور جمعیت زیادی از مهاجرین افغانستانی در کشورهای همسایه و کشورهای اروپایی، مسئله قابل توجهی است که هم بر اقتصاد هم بر آینده سیاست افغانستان تاثیرگذار است. براساس آمار سازمان جهانی مهاجرت از سال ۲۰۱۲ بدین سو نزدیک به ۷ میلیون تن از افغانستان مهاجرت کردهاند. ۸۸ درصد از این مهاجرتها به دوکشور همسایه ایران و پاکستان صورت گرفته است. این جمعیت ظرفیت عظیمی برای این دو کشور ایجاد میکند تا بر تحولات افغانستان تاثیرگذار باشند.
با نگاهی به تاریخ و جغرافیای افغانستان روشن میشود که تاثیر قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای در تعیین حاکمیت در افغانستان تا چه حد بوده است. در واقع برای جامعه جهانی مهم نیست که چه بر سر مردم افغانستان بیاید اما تنظیم روابط حاکمان با قدرتهای جهانی و عملی کردن درخواستهای آنان که شامل مبارزه با تروریسم و تشکیل حکومت فراگیر است، قطعا موجب ثبات و دوام حکومتها و همچنین توسعه افغانستان خوهد شد.
گذشته از همه اینها وجود گروهک داعش و افزایش حملات تروریستی این گروه در شمال افغانستان موجب نگرانی کشورهایی مانند چین، ایران، پاکستان و روسیه است؛ بنابراین نه جهان میتواند نسبت به خطرات موجود در افغانستان بیتفاوت باشد و نه طالبان میتوانند بدون توجه به خواستههای جامعه جهانی و کشورهای منطقه به حاکمیت خود ادامه دهند.
پایان پیام/ ر