ایران و آمریکای لاتین روی یک ریل سیاسی

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، پایگاه اینترنتی شبکه «المیادین» در پایان سفر آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی»، رئیس‌جمهور ایران به آمریکای لاتین، و با انتشار گزارشی تحلیلی به تبیین پیامدها و دستاوردهای این سفر پرداخته و در مقدمه نوشت: گرمی استقبال از ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه علاوه بر برانگیختن نگرانی آمریکا، برای برخی‌ها رویداد عجیبی به نظر می‌رسید. این‌ها فکر می‌کردند مردی که رشدیافته در فرهنگ حوزه‌های علمیه و تحصیلات تکمیلی در قوه قضائیه و کارشناس حقوق بین‌الملل است، نمی‌تواند با رهبران چپ انقلابی و مقاومت مردمی در آمریکای لاتین هم‌مسیر و هم‌دل باشد!

راز یک همگرایی

المیادین می‌نویسد: در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، پژواک توصیف آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» در ایران به گوش نیروهای انقلابی در حال ظهور در آمریکای لاتین رسید. «فیدل کاسترو»، یکی از اولین روسای جمهوری بود که انقلاب اسلامی را به رسمیت شناخت. وی با اعزام هیأتی به تهران، این حمایت را از امام خمینی(ره) اعلام کرده و تاکید داشت که بین انقلاب و دین منافاتی وجود ندارد. به ویژه، در شرایطی که ابزارهای تبلیغاتی آمریکا در تلاش بود تا شکاف بین نیروهای انقلابی چپ و همتایان مذهبی آن‌ها را در جهان افزایش دهد.

در ادامه این گزارش می‌خوانیم: کوبا موفقیت انقلاب اسلامی را از سه زاویه دید. اول اینکه تولد این انقلاب در شرق طبیعی بود و در اصل چالشی برای نظام جهانی شدن و ارزش‌های لیبرال غربی محسوب می‌شد. این انقلاب نمادی از حق هویت‌های مختلف در جهان برای تولید سیستم های حکومتی خود، به دور از فهرست آمریکایی در قالب کاندیداتوری، انتخابات، رای دادن، رنگ احزاب سیاسی و فرهنگ جامعه بود.

المیادین درباره زاویه دوم، می‌نویسد: آن دستاورد بزرگ پیوستن ایران به محور گسترده مقابله با سیاست آمریکا بود. بنابراین، علاقمندی کوبا به پیوستن ایران به «جنبش غیرمتعهدها» سریع خود را نشان داد؛ سازمانی که کوبا آن را نماینده برنامه‌های کشورهای جنوب، به دور از دوقطبی‌بندی‌های جنگ سرد در شکل دوجانبه آن یعنی دوگانه شوروی- آمریکایی  می‌دانست. در اینجا لازم است بگوییم که کوبا در برنامه صلح آمیز هسته‌ای خود در کنار ایران ایستاد و آن را حق مشروع کشورهای جنوب دانست و کارزار گسترده‌ای را در چارچوب «جنبش عدم تعهد» برای حمایت از این موضع به راه انداخت.

و اما زاویه سوم، در این گزارش، تأثیر آمریکای لاتین بر الگوی الهیات آزادیبخش مبتنی بر پیروی از آموزه‌های دینی با رویکرد تفکر انقلابی در برابر بی‌عدالتی و سلطه‌گری بود. بنابراین، اصطلاحات و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی در ایران از جمله مقابله با استکبار، انقلاب مستضعفین و … مورد توجه نیروهای چپ انقلابی واقع شد. آن‌ها از یک سو آن را مظهر «الهیات آزادیبخش اسلامی» در شرق و از سوی دیگر به‌عنوان اصطلاحات مترادف ادبیات چپ انقلابی یعنی مقابله با هژمونی، امپریالیسم و ​​انقلاب فقرا دانستند.

تلاش برای ایجاد جهانی متفاوت از برنامه واشنگتن

در بخش دوم گزارش المیادین آمده است: حالا درست خواهد بود اگر بگوییم که رژیم تحریم‌های یکپارچه آمریکا که نیزه‌هایش همزمان به سمت ایران و آمریکای لاتین نشانه رفته بود، تبدیل به یک کاتالیزور برای اقدام مشترک بین ایران و آمریکای لاتین شد؛ اما جزییات تاکتیک‌ها و سیاست‌های روزانه این ملل مقاوم، براساس تصویر گسترده‌ترشان از جهان هنوز قابل مطالعه و بررسی است. عملکرد کنونی آن‌ها در چارچوب رد سیستم جهانی‌سازی وحشیانه‌ای است که واشنگتن سعی کرد بر جهان تحمیل کند.

در ادامه این گزارش می‌خوانیم: زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به قدرت رسید، سلول‌ زندان‌های شیلی مملو از زندانیان سیاسی بود که با حکومت دیکتاتور مورد حمایت آمریکا یعنی «آگوستو پینوشه» مخالف بودند؛ نظامی که بر دولت منتخبشان و رهبرشان «سالوادور آلنده» شورید و آن را سرنگون کرد. انقلاب اسلامی بعد از قدرت‌یابی بلافاصله روابطش را با این حکومت دست نشانده قطع کرد، حکومتی که روابط بسیار گسترده‌ای با شاه ایران برقرار کرده بود.

المیادین در ادامه به نگاه رسانه‌های غربی به این موضوع اشاره کرده و می‌نویسد: «فارین پالیسی» در این خصوص گزارشی را سابقاً با این عنوان «از هاوانا تا تهران، عشق عجیب بین حکومت دینی و دیکتاتوری بی‌خدا» منتشر کرد. در آن زمان، روزنامه در این توصیف اشتباه کرد؛ زیرا ماهیت روابط بین دو طرف، ایران و آمریکای لاتین، عمیق‌تر از عمل‌گرایی سیاسی و شاید کمتر از «عشق» به معنای کاملاً توافقی بود. در مقابل، کوبا به ایران به عنوان یک رژیم تئوکراتیک نگاه نمی‌کند؛ یعنی شکل حکومت را انتخاب انقلاب اسلامی و حق همه پرسی مردمی پس از انقلاب می‌داند. جالب توجه آنکه حتی ایران بر اساس درک خود از نقش رسانه‌های غربی در تخریب چهره کوبا در شرق، هاوانا را یک «دیکتاتوری بی خدا» نمی‌داند.

مقاومت اقتصادی در برابر تحریم‌ها

گزارش المیادین در بخش سوم به تحریم‌های آمریکا بر بخش نفت ایران و ونزوئلا پرداخته و می‌نویسد: این سیاست دو مشکل نسبتاً متفاوت برای تهران و کاراکاس ایجاد کرده است. در ایران قابلیت استخراج و پالایش وجود دارد، اما مشکل این بود که ایران را از بازار جهانی جدا کرده و از صادرات نفت خود محروم کرد.

این گزارش در مورد تفاوت این سیاست در پرونده ونزوئلا نوشت: تحریم‌ها مانند از بین بردن بخش نفت در این کشور بود؛ چرا که در پالایشگاه‌ها و کارخانه‌های خارج از مرزهای ونزوئلا که مهم‌ترین آن‌ها شرکت «CitGo» بود، وابستگی شدیدی به آمریکا وجود داشت. بنابراین ایالات متحده آمریکا این وابستگی را به عنوان بخشی از تلاش برای سرنگونی دولت بولیواری به کار گرفت.

المیادین در ادامه وضعیت تهران و کاراکاس را مقایسه کرده و می‌نویسد: در حالی که بسته تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران شدیدتر از تحریم‌های اعمال شده علیه ونزوئلا بود، ونزوئلا با انجام اقداماتی کمک کرد تا نفت ایران را به مناطق مختلف جهان برسد. لطف ایران اما مضاعف‌تر آمد:

یک. زمانی که واشنگتن در سال ۲۰۰۰ باعث اعتصاب مدیران میانی و ارشد در شرکت «Petroleos de Venezuela» با هدف تلاش برای سرنگونی «هوگو چاوز» رئیس جمهور فقید ونزوئلا شد، ایران به تنهایی کلید راه حل این معضل دشوار را در اختیار داشت. راه حل، راه اندازی مجدد تاسیسات نفتی با ویژگی‌های فنی غربی بود که کار آسانی نبود اما فقط توانایی علمی و مهندسی معکوس متخصصان ایرانی توانست دستگاه‌ها را دوباره راه‌اندازی کرده و واشنگتن را از درگیر کردن چاوز در یک مشکل عمیق بازدارد.

دو. مشکل بزرگ بعدی که توسط دزدی آمریکایی شرکت «CitGo» ایجاد شد، محروم کردن ونزوئلا از مشتقات نفتی تولیدی خودش بود. این همان چیزی است که ایران از طریق راه‌حل‌های فوری و رادیکال با آن برخورد کرد؛ آن هم در قالب ارسال مشتقات نفتی آماده، مواد مورد نیاز برای پالایش نفت و قطعات یدکی سازگار با تاسیسات و از همه مهم‌تر تلاش برای راه‌اندازی یک خط تولید یکپارچه جدید در پالایشگاه‌های ونزوئلا.

در بخش پایانی این گزارش می‌خوانیم: ایران و ونزوئلا از چنگال تحریم‌های آمریکا بر بخش نفت نجات یافتند، اگرچه این تحریم‌ها آسیب‌های اقتصادی غیرقابل انکاری را به بار آورده است. امروز اما دو کشور ضد حمله‌ای را علیه رویکرد آمریکا در دنیای انرژی آغاز کرده‌اند که در چارچوب هماهنگی مستمر آن‌ها در سازمان «اوپک» دیده می‌شود. حالا تهران و کاراکاس روی نزدیک‌کردن گام‌هایشان به اعضایی در اوپک مانند عربستان کار می‌کنند که زمانی صدای تصمیمات آمریکایی بودند، اما به تدریج از این مدار خارج می‌شوند.

پایان پیام/