چرا آدرس غلط می‌دهید؟

گروه سیاسی خبرگزاری فارس؛ احمد بنافی، کارشناس مسائل سیاسی: رئیس‌جمهور روحانی روز پنجشنبه گذشته در هشتاد و سومین برنامه افتتاح طرح‌های دولت گفت: اگر قانون مجلس جلوی ما را نگرفته بود قبل از عید نوروز تحریم‌ها را برداشته بودیم. در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است: قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها در آذرماه سال گذشته در مجلس شورای اسلامی در حالی تصویب شد که فرض آن از اساس این نبوده که دولت کنونی آمریکا یعنی دموکرات‌ها و به عبارتی بایدن در آن کشور روی کار خواهد آمد. این قانون به شکل فوق‌العاده‌ای از حیث فنی، سیاسی و حقوقی پشتیبان‌کننده دستگاه دیپلماسی گردید تا ضمن متوازن سازی برجام، دست تیم مذاکره کننده را پر نماید. این قانون قرار بوده قدرت چانه‌زنی دستگاه دیپلماسی را در این جنگ اقتصادی بالا ببرد؛ و به گونه‌ای طراحی گردیده که با یک درک واقع‌بینانه نسبت به آنچه برجام برای ایران ایجاد کرده، در یک وجه از مزیت در کنار مزیت‌های فراوان آن، به دستگاه‌های مربوطه این اجازه داده شود تا بخصوص در بخش‌های فنی و نظارتی در حوزه هسته‌ای با کاهش تعهدات خود به برجام توازن بخشیده و آن را صرفاً از یک توافق یک طرفه خارج نمایند. قانون اقدام راهبردی به شدت قابل دفاع و در خور تقدیر است. سوال اساسی که خوب است آقای روحانی در این واپسین لحظات پایانی کار دولت به آن پاسخ دهد، این است که اگر این قانون تصویب و عملیاتی نمی‌گردید، تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی در این دور از مذاکرات که قرار است در دولت بعد نیز ادامه یابد، بر سر چه چیزی می‌خواستند چانه‌زنی کنند؟ به عبارتی مگر چه چیزی در حوزه هسته‌ای برای چانه‌زنی باقی مانده بود که می‌توانست ارزش مذاکره را برای غرب بالا ببرد؟ هدف این قانون چیزی جز قرار دادن ایران در شرایطی برتر برای تامین منافع ملی در کنار ایجاد بازدارندگی در مقابل تهدیدات امنیتی و از همه مهمتر انتفاع اقتصادی ایران، نبوده است. این قانون در یک جمله خواسته است بگوید، به همان میزان تعهد می‌دهیم که طرف مقابل در برجام به تعهداتش عمل کرده است. روح حاکم بر این قانون برای الزام آور کردن طرف مقابل در مقابل تعهدناپذیری می‌باشد. اما دلیل ناتمام ماندن مذاکرات در این دولت، قطعاً آن چیزی که آقای روحانی آن را قانون اقدام راهبردی معرفی می کند نیست، بلکه پافشاری آمریکا بر موضع خود برای تعهدگریزی و وجود یک مانع بزرگ است که تیم مذاکره کننده به پشتیبانی این قانون در تلاشند آن را از پیش پای ملت ایران بردارند و از شکل‌گیری یک فاجعه مجدد جلوگیری کنند. فاجعه آن است که برجام به شکلی احیا شود که جمهوری اسلامی کلیه تعهدات خود را در یک چارچوب تعیین شده مجدداً انجام دهد و آمریکا بدون لغو تحریم‌ها و دادن تضمین و پذیرش راستی‌آزمایی به برجام بازگردد. این دقیقا بازگشت به برجام یک‌طرفه می‌باشد و همان دامی است که طرف مقابل برای جمهوری اسلامی گسترده، تا با حفظ ساختار و معماری تحریم‌ها در فردای توافق دقیقا زمانی که ایران به تعهداتش عمل کرد، تحریم‌ها را برای فشار بر ایران حفظ نموده و مانع از انتفاع اقتصادی جمهوری اسلامی گردند.  اظهارات این روزهای آقای روحانی در خصوص سرنوشت مذاکرات احیای برجام، در کنار مواضع ایشان که در حین مذاکرات وین، درست زمانی که تیم مذاکره کننده درحال چانه‌زنی با طرف۱+۴ بود و در کمال تأسف به هیچ عنوان تقویت کننده مذاکره‌کنندگان تلقی نمی‌شد، آشکار کننده این حقیقت است که برای آقای روحانی در انتهای کار دولت دوازدهم اولویت دستیابی به یک توافق آنهم به هر شکل ممکن، بیشتر از ماهیت یک توافق خوب و دارای انتفاع اقتصادی از درجه اهمیت برخوردار بوده است. اکنون تقریبا روشن است که آقای روحانی به دنبال توجیه وضعیت کنونی می‌باشد و در این راه ضمن تلاش جهت حفظ  پرستیژ، برای وضع موجود به دنبال یک مقصر می‌گردد تا ناکامی در سیاست خارجی را به گردن آن بیندازد؛ به همین دلیل است که در روزهای پایانی دولت، به جای پاسخگویی، آدرس غلط به مردم می‌دهد. انتهای پیام/