فولادگر: با «برجام، پسابرجام، اینستکس و بایدن» اقتصاد را معطل کردند/ اصلاح شرایط در کوتاهمدت امکان ندارد
گروه سیاسی خبرگزاری فارس، حامد حسین عسکری – فردا (۱۲ مردادماه)، حسن روحانی دولت را تحویل منتخب مردم میدهد؛ مردی که ۸ سال پیش با ادعای چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم و با سوار شدن بر موج تحریمهای ضدایرانی، اعتماد مردم را جلب کرد و راهی پاستور شد تا آنچنان رونقی ایجاد کند که مردم به یارانه ۴۵ هزار تومانی احتیاج نداشته باشند، اما حالا به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی، زمین سوخته تحویل دولت بعدی میدهد. انتظارات انباشته شده و بر زمین مانده مردم و مشکلات اقتصادی تشدید شده در سالهای اخیر، باعث شده است تا حالا همه نگاهها به سمت رئیس جمهور جدید و دولت سیزدهم باشد، اما واقعیت این است که بدون تبیین دقیق ریشههای بروز وضعیت ناگوار فعلی، ترسیم نقشه راه دولت آینده چندان منطقی به نظر نمیرسد. حمیدرضا فولادگر، عضو هیات علمی گروه مهندسی صنایع دانشگاه اصفهان است و نمایندگی مردم اصفهان در دورههای هفتم تا دهم مجلس شورای اسلامی را برعهده داشته و در دوره نهم و دهم نیز رئیس کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی بوده است. وی در گفتگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، به تحلیل و تشریح دلایل ناکامی حسن روحانی و دولتش در اداره کشور پرداخته و اولویتهای پیش روی دولت رئیسی را هم گوشزد میکند. *** * آقای دکتر؛ قوه مجریه در شرایطی این هفته تحویل آیتالله رئیسی میشود که به اذعان بسیاری از کارشناسان اقتصادی، شرایط بسیار سختی در پیش رو دارد و میزان مشارکت مردم در انتخابات این دوره هم به نوعی گویای میزان رضایت مردم از عملکرد دولت روحانی بوده است؛ تحلیل شما از این شرایط چیست؟ در خصوص مشارکت مردم در انتخابات در این دوره، از یک سو یک واقعیت آماری داریم که این مشارکت مردم در این زمینه در انتخابات ریاست جمهوری این دوره نسبت به دورههای قبل آمار کمتری بود، مخصوصاً در شهرهای بزرگتر این مشارکت کمتر بود و هر چه به سمت شهرهای کوچکتر و روستایی میرفتیم مشارکت نسبتا بیشتر بود. این نیاز به تحلیل اجتماعی و آسیبشناسی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد که این کاهش مشارکت چه دلایلی دارد، مخصوصا در شهرهای بزرگتر. از سوی دیگر و با وجود این واقعیت آماری که وجود دارد، در هر صورت با همه فضاهای سنگینی که برای شرکت نکردن مردم در انتخابات وجود داشت و دعوت به تحریم انتخابات شد، همچنین با وجود مشکلات اقتصادی مردم و نارضایتی هایی که وجود داشته و نیز کاهش اعتماد عمومی مردم و کاهش سرمایه اجتماعی و تحرکات برخی از جریانات سیاسی و افراد درباره تایید صلاحیت ها، اما به هر حال انتخابات با نصاب قابل توجهی برگزار شد؛ یعنی با وجود همه این عوامل، یعنی «فشار شدید بیرونی برای تحریم انتخابات»، «مسائل اقتصادی و معیشتی و نارضایتی از دولت» که تسری به کل نظام پیدا کرد و البته شیوع کرونا که بیتاثیر نبوده است و تعدادی از مردم بخاطر همین بیماری از حضور در صفهای انتخابات پرهیز کردند، اما باز هم حضور مردم جای تقدیر و تشکر دارد و یک واقعیتی است که باید بعنوان موفقیت از آن نام برد و همان تعبیری که مقام معظم رهبری از آن به عنوان حماسه نام بردند. این چیزی است که در مجموع باید قضاوت کرد و این را موفقیت میدانیم و واقعاً مردم به نظام کمک کردند و مشارکت کردند، اما آن نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که بالاخره وقتی دولت جدید مستقر شد و کارها شروع شد، عده ای بنشینند و تحلیل و آسیبشناسی کنند که برای دوره های آینده نتایج تغییر کند؛ یعنی اعتماد مردم وقتی میبینند دارد کار می شود و امیدواری به تغییر شرایط پیدا کردهاند، بهتر میشود. * به دلزدگیها و گلایه های مردم در حوزه اقتصاد اشاره کردید؛ وقتی هم به اقتصاد اشاره میکنیم شامل حوزههای گستردهای می شود. مهمترین نقطه ضعف یا ایراد آقای روحانی و دولتش که باعث ناراحتی و گلایه مردم در زمینه اقتصاد شد و اثرش را در این انتخابات به نوعی نشان داد، کجا بوده است؟ ببینید، بخشی از تاثیر مشکلات اقتصادی را در بین عموم مردم و در امور معیشتی آنها دیدهایم که البته هنوز هم این ادامه دارد؛ یعنی مردم احساس کردند که مسائل اصلی اقتصادی آنها که بحث معیشت و رفاه حداقلی، اشتغال جوانان، رونق نسبی کسب و کار است، محقق نشده و وعده های که داده شده، عملی نشده است و سطح حداقلی معیشتی در اقشار متوسط به پائین جامعه برقرار نیست؛ این تاثیر عملکرد دولت در بخش عمومی مردم بوده است. بخش دیگر هم، فعالین اقتصادی بودهاند که حتی در دوره قبل بر اساس وعده هایی که آقای روحانی داد، به او رای دادند و حتی در سال ۹۶ هم با اینکه بسیاری از آنها منتقد شده بودند، اما باز هم احساسشان این بود که ۴ سال دیگر دولت وقت دارد که کار کند، لذا باز هم بخشی به همین دولت رای دادند و در نهایت آن رای ۲۳ میلیونی آقای روحانی رقم خورد. مردم احساس کردند که مسائل اصلی اقتصادی آنها که بحث معیشت و رفاه حداقلی، اشتغال جوانان، رونق نسبی کسب و کار است، محقق نشده و وعده های که داده شده، عملی نشده است طبقه متوسط مردم و خیلی از فعالان اقتصادی این بار خیلی تمایل به حضور در انتخابات نداشتند. علاوه بر اینکه از دولت فعلی راضی نبودند، به نحوی از نامزدهایی که به این جریان نزدیک بودند هم حمایت نکردند. یعنی بخشی از کسانی که می توانستند در مشارکت مردم تاثیر بگذارند، همین قشر متوسط و فعالان اقتصادی جامعه و فعالان حوزه کسب و کار بودند که معمولاً در دوره های قبل چه در حضور و چه در حمایت از نامزدها فعالتر بودند، این بار هم حضور و هم حمایت خود را کمرنگ کردند؛ طبعاً این اثرگذار بود. مسائل اقتصادی و معیشتی، یک لایه مربوط به عموم مردم و اقشار متوسط به پائین بود و لایه دیگرش اقشار متوسط به بالا بودند که فعالین حوزه کسب و کار و تولید و صنعت هستند که نیامدند و این هم بخاطر سرخوردگی بود که پیدا کردند. * نکته اصلی همین جاست؛ این فعالین بخش اقتصادی و تولیدی چه اشکالاتی را در کار دولت دیدند که به این سطح از گلایه رسیدند؟ این نکته مهمی است که رخ داده و الان باید عبرتی برای دولت آینده باشد که وقتی حالا امیدی در مردم ایجاد کرده و تحولی در دستگاه اجرایی رقم میخورد، ۴ سال دیگر به همین سرنوشت دچار نشود. بالاخره آنچه که در انتظارات فعالین اقتصادی بود و محقق نشد و بهتر است بگویم اکثراً محقق نشد، برنامه های اقتصادی بود که این دولت میخواست انجام دهد، ولی به دلیل ضعف مدیریتی و ناهماهنگی اقتصادی دولت و بدلیل رویکرد کلی دولت که همه تخم مرغ هایش را در سبد برجام و پسابرجام و اینستکس و دولت دموکراتها و بایدن گذاشته بود، یک نوع حالت صبر و انتظار و تردید برای فعالین اقتصادی ایجاد کرد که به نوعی اقتصاد را شرطی و معطل کرد که مثلا دو سال صبر کنیم، ببینیم برجام چه میشود و بعد دو سال برای پسابرجام صبر کنیم که چه میشود و بعد که ترامپ از برجام خارج میشود و نوبت به وعدههای اروپاییها می رسد، دو سال هم صبر کنیم که اینستکس چطور می شود و درنهایت، صبر کنیم که دولت بعدی آمریکا چه میشود و دست چه کسانی میافتد! اینها اقتصاد کشور را شرطی کرد و امکان اینکه از توانمندی داخلی بیشتر استفاده شود را گرفت. منظور این نیست که نباید مذاکره شود و نه اینکه اقتصاد ما به بیرون توجه نداشته باشد؛ بالاخره ما در اقتصاد مقاومتی میگوییم اقتصاد ما باید درونزا و بروننگر باشد، یعنی از توانمندیهای داخلی استفاده میکنیم و در عین حال، با تمام دنیا هم تعامل داریم، غیر از رژیم صهیونیستی که اصل این رژیم اشغالگر را قبول نداریم و آمریکا که سیاست هایش را تا زمانی که خصمانه است قبول نداریم. باید بتوانیم با همه دنیا تعامل سازنده داشته باشیم. حرف ما بدین معنی نیست که نگاه به بیرون نباید داشت و یا تعامل با جهان نباید داشت، بلکه اقتصادی که وارد تعامل با جهان میشود، در یک جاده دو طرفه باید قرار بگیرد، نه یک طرفه. بنابراین، گره خوردن مسائل اقتصادی به مسائل بیرونی، همراه با ضعف مدیریتی و ناهماهنگی کادر اقتصادی دولت در بروز این وضعیت تاثیرگذار بوده است. گره خوردن مسائل اقتصادی به مسائل بیرونی، همراه با ضعف مدیریتی و ناهماهنگی کادر اقتصادی دولت در بروز این وضعیت تاثیرگذار بوده است * فکر میکنید واقعا ۸ سال فرصت کمی بوده برای هماهنگ کردن تیم اقتصادی دولت؟! دولت آقای روحانی در ۴ سال اول هماهنگی بهتری داشت و موفقیت های بهتری کسب کرد؛ مثلا تیم اقتصادیاش در قضیه تورم اقداماتی انجام داد و ۴ سال اول نسبتاً اقدامات بهتری رقم خورد. ولی این ناهماهنگی اقتصادی در دولت دوم آقای روحانی بیشتر شد و بحثهای بیرونی و شرطی کردن اقتصاد و ضعف های مدیریتی و خستگی مدیران، همگی دست به دست هم داد تا این حالت ایجاد شد. دولت آینده قطعاً شرط اول موفقیتش این است که تیم اقتصادی هماهنگی داشته باشد. تیم اقتصادی دولت ۴ یا ۵ رکن دارد که شامل بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه، معاونت اقتصادی رئیس جمهور، وزیر اقتصاد و وزارتخانههایی مثل نفت و صنعت و معدن میشود. نوعی هماهنگی و انسجام باید در تیم اقتصادی دولت باشد و این شرط اول موفقیت در کار است. شرط دوم این است که بر اساس برنامههایی که آقای رئیسی ارائه دادند و انتظاراتی که مردم دارند، باید زمینه حمایت از تولید و اشتغال و رفع موانع کسب و کار و بهبود مستمر فضای کسب و کار و تقویت توانمندیهای داخلی، سرلوحه کار دولت قرار گیرد. شرط سوم موفقیت هم که اهمیت بسیاری دارد، این است که اصلاح ساختار اقتصادی انجام شود؛ یعنی همه مشکلات اقتصادی ما ناشی از ضعف مدیریتی نیست، یک بخشی ناشی از ضعف مدیران بوده که با تغییر و تحول دولت حل باید شود، بخشی ناشی از تحریم ها و فشارهای بیرونی بوده که باید با اقتصاد مقاومتی و اقتصاد درونزا حل شود و تعامل سازندهای هم با بیرون ایجاد شود، اما بخش دیگری هم ناشی از اشکالات ساختاری است. دولت آینده قطعاً شرط اول موفقیتش این است که تیم اقتصادی هماهنگی داشته باشد. تیم اقتصادی دولت ۴ یا ۵ رکن دارد که شامل بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه، معاونت اقتصادی رئیس جمهور، وزیر اقتصاد و وزارتخانههایی مثل نفت و صنعت و معدن میشود اصلاح ساختار ربطی به این دولت و آن دولت ندارد و این دولت باید سرلوحه کار خودش قرار دهد و با جدیت دنبال کند؛ اصلاح ساختار هم اعم از اصلاح نظام بانکی، نظام بودجه ای دولت، کاهش هزینه های دولت، افزایش بهرهوری، ساماندهی صندوق های بازنشستگی و پیشبینی مسائلی که در سالههای آینده در این صندوقها خواهیم داشت، بازار سرمایه، تامین مالی و نقدینگی تولید و اصلاح ساختار نظام اداری کشور و کاهش تصدی دولت، بهبود محیط کسب و کار و مسائلی از این دست است که دولت باید در پیش بگیرد تا بتوانیم با آنها، اعتقاد، ایمان و امیدی را که در بین مردم به این دولت ایجاد شده، ارتقاء دهیم و نتیجه عملی آن را ببینیم. *به نظر شما این اصلاحات ساختاری چه مدت زمان میبرد؟ آیا مثلا در یک دوره ۴ ساله میتوانیم منتظر تحقق کامل این اصلاحات باشیم؟ قطعا در کوتاهمدت مشخص نیست که این اتفاقات رقم بخورد. نباید انتظارات را به حدی بالا برد که مردم تصور کنند در ماه های اولیه نتایج سریعی را ببینند. اصلاح ساختار کاری نیست که در کوتاهمدت اتفاق افتد؛ آنچه در کوتاهمدت قابل تحقق است، تقویت مدیران، آمدن مدیران جهادی و پرتلاش، تقویت نظارت و یکسری از اقداماتی است که مردم نتیجه آن را در رفتار مدیران و منش آنها میبینند، ولی بحث های ساختاری قطعاً زمانبر است، اما مهم این است که جرأت و درایت کافی برای انجام درست آنها وجود داشته باشد. * آقای دکتر؛ در بین همه بخشهای اقتصادی کشور، حوزه صنعت و تولید با توجه به شعار و راهبرد سال های اخیر، اهمیت و حساسیت بیشتری دارد. به نظر شما، در حوزه صنعت و تولید، اولین و فوریترین اقدام دولت آقای رئیسی چه باید باشد؟ به نظر من، با توجه به اینکه شعار سال که «تولید، مانعزداییها و پشتیبانیها» تعیین شده، موانع تولید باید شناسایی و احصاء شود؛ همچنین برای رفع این موانع برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تنظیم شود و مشخص شود که چه پشتیبانی هایی باید کرد تا تا تولید را رقابتپذیر کند؛ یعنی با فعالیتهای رقیب تولید برخورد شود تا تولیدکننده با فعالیت های رقیب خود بخوبی رقابت کند؛ به عبارت دیگر، جاذبه فعالیت های رقیب تولید و کارهای غیرمولد و مخرب، از جاذبه تولید بیشتر نباشد. اگر جاذبه این کارهای سوداگرانه و غیرمولد بیشتر باشد، نقدینگی هم به آن سمت میرود؛ یعنی به جای اینکه مردم سرمایه هایشان را به سمت تولید ببرند، به سمت فعالیت های غیرمولد یا مخرب میبرند. بنابراین، باید ابتدا این جاذبهها کم شود و در بحث های بانکی، بیمه ای، مالیاتی، مشوقهای صادراتی و امثال آنها، موانع از سر راه تولید برداشته شود. * مهمترین مانع از موانع سر راه تولید، کدام است که با سرعت بیشتری باید در دولت سیزدهم دنبال شود؟ در درجه اول، همین مقررات دست و پاگیر است که مقرراتزدایی در حوزه بهبود کسب و کار باید انجام شود. دومین مورد از موانع سرمایهگذاری در تولید، جذب نقدینگی است که باید انجام شود. الان فضا طوری است که این نقدینگی به سمت تولید نمیآید؛ لذا باید این موانع رفع شود و جاذبه بازارهای غیرمولد و مانع تولید را کم کرد. مثلا مالیات بر عایدی سرمایه یا بحث هایی که در ارتباط با فعالیت های مخرب انجام میشود تا هزینه این کارها را سنگینتر کند و هزینه تولید در رقابت با آنها کمتر شود، باید با فوریت دنبال شود. در این حوزه اقداماتی هم انجام شده و میتوانیم نتایج آن را در اختیار دولت آقای رئیسی قرار دهیم که چه راهکارهای عملیاتی برای مانعزدایی ها و پشتیبانی ها وجود دارد. در هر صورت، امیدواریم جناب آقای رئیسی و دولتش در اصلاح روند فعلی موفق باشند و هر کسی هم که میتواند در این راستا کمک کند، الان وقت آن است که به میدان بیاید و کمک کند تا ان شاالله امیدی که در مردم ایجاد شده به ثمر بنشیند. انتهای پیام/