ستاره های فوتبال در دومیدانی موفق می شوند؟
به گزارش “ورزش سه” و به نقل از سایت هفتیک، وقتی گرت بیل در سال ۲۰۱۴ اولین فصل حضورش در رئال مادرید را سپری میکرد و سرعتش را به رخ همگان میکشید، یک آمار بسیار همهگیر شد. یک نفر در جایی سرعت دوندگی بیل در جریان گل معروفش برابر بارسلونا در فینال کوپا دل ری را ۴۳.۱ کیلومتر بر ساعت ارزیابی کرد که نشان میداد سرعت این بازیکن از اوسین بولت و رکوردی که در دوی ۱۰۰ متر در سال ۲۰۰۹ ثبت کرده بود هم بیشتر است.
این موضوع لزوما از اهمیت زیادی برخوردار نبود چرا که این گل به خودی خود بدون استفاده از آمارهای بیمصرف هم بسیار فوقالعاده به حساب میآمد. این موضوع هم اهمیتی نداشت که این بالاترین سرعت بیل بود و آمار مربوط به بولت در واقع میانگین سرعتش در طول ۱۰۰ متر محسوب میشد. این موضوع هم چندان مهم نبود که اگر کسی برای یک ثانیه به این فکر میکرد متوجه میشد که طرح نظر سریعتر بودن گرت بیل از اوسین بولت کمی احمقانه است.
این در واقع جملهای بیهوده برای افزایش تعداد ریتوییتها بود. اما میتوانید تصور کنید که تا چه حد برای ورزشکاران حرفهای آزاردهنده است که زندگی حرفهای و فداکاری و اساس کاری که تمام زندگی خود را وقف آن کردهاند- بدون این که بخواهند رفتار دراماتیک نشان – به این شکل حقیر شمرده شود.
برای مقایسه امروزی باید گفت که بهترین رکورد برومل در سال جاری پیش از المپیک ۹.۷۷ ثانیه بوده بنابراین اگر فرض را بر درستی حدس سوثرتون بگذاریم، احتمالا فوتبالیستها چیزی حدود ۱۵ تا ۲۰ متر عقب خواهند ماند و اساسا در عکس پایانی مشخص نخواهند بود. اگر بتوانید این صحنه را مجسم کنید، متوجه تفاوت مهارتها در این دو ورزش میشوید.
بنابراین فوتبالیستها چقدر سریع هستند؟ تعیین این معیار کمی دشوار است اما ما میتوانیم با استفاده از دادههای Skillcorner به سریعترین بازیکنان لیگ برتر در فصل ۲۱- ۲۰۲۰ پی ببریم. معیار PSV- 99 در Skillcorner- مخفف اوج شتاب دوندگی- راه خوبی برای تعیین این معیارها به حساب میآید و بازیکنانی را به ما معرفی میکند که به طور مداوم با سرعت بالا در زمین حرکت میکنند.
پنج بازیکن برتر زمین از نظر سرعت در فصل گذشته با تکیه بر این معیار، کایل واکر (۳۲ کیلومتر بر ساعت)، مارکوس راشفورد (۳۱.۷)، کالوم ویلسون (۳۱.۳)، آداما ترائوره (۳۱.۲) و بن گادفری (۳۰.۹) هستند. در حالی که بیشترین سرعت بولت بین ۶۰ تا ۸۰ متر که با رکورد جهانی او در مسابقات قهرمانی سال ۲۰۰۹ همراه شد در واقع ۴۴.۷۲ کیلومتر بر ساعت بوده است.
باید به این نکته اشاره کرد که تمامی این اظهارات انتقاد از فوتبالیستها نیست. کار آنها این نیست که به اندازه اوسین بولت، تریوون بورمن یا هر دونده تخصصی المپیکی سریع باشند چون مهارتهای آنها متفاوت است. ورزشکاران یک بار در طول ۱۰۰ متر میدوند و پس از آن میتوانند استراحت کنند. فوتبالیستها بارها و بارها در طول یک بازی میدوند و به ندرت این دوندگی در طول بیش از ۳۰ متر است و اگر خوششانس باشند میتوانند پیش از انجام دوباره این کار با سرعت کم در زمین راه رفته و نفسی تازه کنند.
گاردنر میگوید:” نیازهای این عملکردها بسیار متفاوت است. یک فوتبالیست نیاز دارد خیلی سریع در طول ۱۰، ۲۰ یا ۳۰ متر به این سرعت برسد. سیستم تمرینی بسیار متفاوت خواهد بود چون یک دونده با سرعت مشخص در یک خط صاف میدود، در حالی که فوتبالیستها باید برای این حرکت از چابکی کافی، قدرت عبور از حریف، چرخش و ادامه مسیر برخوردار باشند. سپس شاید مجبور باشند بار دیگر این سرعت را تکرار کنند. باید این نکته کلیدی را به خاطر سپرد: دوندگیهای سرعتی مکرر.”
تصویری از این مسئله زمانی شکل گرفت که چند سال قبل کریستیانو رونالدو با آنخل دیوید رودریگز، دونده حرفهای و ورزشکار حاضر در المیپک، مسابقه داد. دو مسابقه وجود داشت: اولی در خط مستقیم در طول ۳۰ متر و دیگری با حرکت زیگزاک در همین مسافت. رودریگز اولی را با اختلاف ۰.۳ برنده شد و رونالدو در مسابقه دو با اختلاف زیر نیم ثانیه به پیروزی رسید (از اینجا تماشا کنید).
نگاه به تکنیک رونالدو در مسابقه زیگزاگ بسیار جالب بود: او تقریبا با دو پا در هر چرخش میپرید، از پای داخلی برای کنترل سرعت و توقف استفاده میکرد و از پای بیرونی برای افزایش قدرت و سرعت در دوی کوتاه بعدی، در حالی که رودریگز به مسیرهای مستقیم یا با پیچهای آرام عادت داشت و از یک پا برای انجام هر دو مورد استفاده میکرد.
آیا فوتبالیستی بسیار سرعتی میتواند به دوندهای تراز اول تبدیل شود؟ آدام گِمیلی به نوعی این کار را انجام داده است: او جز نوجوانان حاضر در باشگاه چلسی بود که در نهایت به داگنهام و ردبریج پیوست اما در سال ۲۰۱۲ فوتبال را رها کرد تا به دوندهای تمام وقت تبدیل شود. او در سال ۲۰۱۴ قهرمان دوی ۲۰۰ متر اروپا شد و عضو تیمی بود که قهرمان دو امدادی چهار در ۱۰۰ متر جام جهانی ۲۰۱۷ شدند.
اما به ورزشکاری مانند رو شان ویلیامز بپردازیم که این تابستان به دانکستر راورز پیوست. او در سیستم جوانان منچستریونایتد رشد اما در ۱۵ سالگی رکورد دوی ۱۰۰ متر مدرسه پسرانه دارن کمپبل را شکست. چه میشود اگر او در ۲۲ سالگی ناگهان تصمیم بگیرد که میخواهد به ورزشکار دو و میدانی تبدیل شود؟ آیا میتواند این کار را انجام دهد؟
سوثرتون از این موضوع اطمینان ندارد:” شاید. فکر میکنم اگر آنها پیشزمینه داشته باشند، اگر پیش از ۱۶ سالگی سابقه ورزشی در زندگیشان داشته باشند، شاید کار برایشان آسانتر باشد. اما من فکر میکنم شانس آنها در این زمینه… زیاد نیست.”
دودو در این زمینه کمی خوشبینتر است:” با زمان کافی؟ بله. من قطعا فکر میکنم شما میتوانید کاری کنید که آنها به دوندهای سریع تبدیل شوند- بسیار بسیار سریع. و اگر زمان کافی در اختیار داشته باشید، اگر دو یا سه سال وقت داشته باشید، میتواند کاری کنید که تاندونها و ماهیچهها به تمرینات تغییر یافته، محرکها، دویدن روی زمینهای سفت و تمام موارد دیگر عادت کنند.
شاید بتوانید در قبال فوتبالیستی با پاهای بلند با افزودن استارتهای انفجاری به آغاز کارشان، کاری فوقالعاده انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که از حالت بدنی مناسبی برخودار هستند. خصوصا اگر از تمرینات فوتبال درست و خوبی بیایند، پس ظرفیت کاری بالایی هم دارند.”
بزرگترین مشکل شاید واقعا فیزیکی نباشد:” تفاوت این است که رقابت در دوی ۱۰۰ متر نیازمند حفظ خونسردی برای دوندگی با سرعت خود فرد است- که به خودی خود یک توانایی به حساب میآید. اجرای این کار در کنار فردی دیگر چیزی است که دوندهها از سنین پایین تمرین میکنند.”
به هرحال شاید ما مقایسههای اشتباهی انجام دادهایم. فوتبالیستها با مجموعه مهارتهایشان احتمالا سازگاری بیشتری با دوی ۴۰۰ متر یا حتی دوندگی با مسافتهای متوسط دارند: استایل بدنی عموما کمی بیشتر شبیه است، هر دو نیازمند سرعت و پایداری هستند، عامل چند جهتی مطرح است و تکیه بر توانایی تغییر سریع شتاب هم وجود دارد. گاردنر میگوید:” دونده دوی ۴۰۰ متر سبک تمرینیای دارد که آنها روی آن کار میکنند، توانایی رهایی از اسید لاکتیک در عین برخورداری از نیروی انفجاری و قدرت و سرعتی که برای رقابت نیاز است.”
در واقع Sport England چند سال قبل تلاشی آگاهانه برای یافتن فوتبالیستهای جوان و سریعی انجام داد که این ورزش را کنار گذاشته بودند و هدفش تبدیل آنها به دوندگان ۴۰۰ یا ۸۰۰ متر بود. دودو میگوید:” آنها متوجه شدند که ۴۰۰ یا ۸۰۰ متر سازگاری بیشتری با فوتبالیستها دارد چون آنها ظرفیت هوازی دارند.”
نتیجهگیری سوثرتون به این شکل است:” تنها یک راه برای حل این موضوع وجود دارد. بجنبید پسرها، بیاید مسابقه دهیم. چرا چنین اتفاقی رخ ندهد؟ وقتی مسابقات گرند پریکس یا مسابقات سالانه یا چنین چیزهایی برگزار میشود، باید تیمی از سایر ورزشها در دوی امدادی تیمی (برابر دوندگان حرفهای) داشته باشیم. تیم چهار در ۱۰۰ متر را در زمین قرار داده و این مسئله را حل کنیم. پسرها از این کار استقبال میکنند.” بیاید این کار را عملی کنیم.
سریعترین فوتبالیستهای دنیا نیز کار دشواری برای فتح طلای دوی ۱۰۰ متر المپیک دارند.