استر؛ ملکهای سرگردان در میان تاریخ و اسطوره
استر ملکهای ناشناخته، اما تاثیرگذار است که در داستانی تاریخی برای رهایی مردمان خود سر بلند کرده است.
داستان استر (Esther) و مردخای (Mordecai) نیز همانند بسیاری از روایتهایی که از دل ادبیات و افسانه بیرون آمده است، مرزهایی با حقیقت و تاریخ دارد. کتاب استر یا طومار استر، کتابی متعلق به دوران عهد عتیق است که در زبان عبری به آن مگیلا نیز گفته میشود. روایت استر در واقع همان داستان برگزاری جشن پوریم است.
با وجود پژوهشهای گسترده صحبت از این داستان بسیار سخت و پیچیده است؛ چراکه بسیاری از اسامی این کتاب منطبق بر آنچه در تاریخ آمده نیست. در این میان وجود مقبرهای در همدان به این دو شخصیت نسبت داده شده و جشن پوریم در آیین مسیحی، به دشواری پرداختن به این موضوع افزودهاند. نقاشیهای متعددی نیز بر اساس روایت کتاب استر و توسط نقاشان معروف قرن هفدهم و هجدهم دنیا کشیده شده است.
ملکه وشتی فرمان خشایارشا را نادیده میگیرد، اثر Gutave Dore, ۱۸۶۶
هرآنچه در این مقاله درباره استر و مردخای میخوانید:استر و مردخای که بودند؟کتاب استر و مردخایداستان استر و مردخایفیلم استر و مردخایآرامگاه استر و مرخایآتشسوزی آرامگاه استر و مردخایجاذبههای دیدنی اطراف آرامگاه استر و مردخایاستر و مردخای که بودند؟
یهودیان در سال ۵۹۷ پیش از میلاد مسیح، بعد از سقوط اورشلیم توسط بخت النصر، پادشاه بابل، به اسارت گرفته شدند. این گروه از یهودیان پس از ۵۸ سال اسارت با ورود کوروش به بابل آزاد شدند و در سال ۵۳۹ قبل از میلاد با از میان رفتن حکومت بابل به دست کوروش، بسیاری از یهودیان برای نخستین بار به بخشهای شمالی، غربی و مرکزی ایران مهاجرت کردند و در شهرهای شوش، اصفهان و همدان ساکن شدند. در تاریخ یهودیان، کوروش بزرگ هخامنشی تنها کسی است که منجی نام میگیرد؛ چراکه او به واسطه «منشور آزادی» امکانی فراهم میکند تا یهودیان تبعید شده به بابل با کاروانی از نیروهای نظامی او در امن و امان به اورشلیم برگردند. هرچند که عدهای از یهودیان از آن تاریخ در ایران باقی ماندند.
در روایتها آمده است که استر دختری از میان مهاجران یهودی بود که در زمان پادشاهی اخشوروش (خشایارشا) در شوش زندگی میکرد. خشایارشا پسر داریوش و آتوسا (دختر کوروش) صاحب یکی از بزرگترین شاهنشاهیهای جهان بود. استر در عبری بهمعنای پوشانده شدن است و بر طبق روایتها، استر نامی بود که او برای پنهان کردن نام و قومیت یهودی خود به ناچار انتخاب کرد. استر را با نام یهودی هدسا نیز میشناسند. در کتاب استر آمده است او در زمان خشایارشاه بهعنوان ملکه، بهجای ملکه وشتی برگزیده شد.
استر و مردخای اثر Aert de Gelder
پس شاید همان طور که شهرزاد را تجلی یافته ایزد آناهیتا در کالبدی انسانی میدانند، استر را نیز بتوان هم ارز ایزد ایشتار دانست
درباره ریشه این اسم دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی استر را نامی پارسی و از ریشه ستاره میدانند و برخی آن را تغییر یافته «اَستر» در معنای ستاره زهره در ادبیات یونان و عدهای دیگر آن را همان ایشتار میدانند؛ الههای که در اسطورههای ملل مختلف با جنگ و باروری در ارتباط است. هدسا در معنای عروس، نام دیگر استر از القاب خاص ایزد ایشتار است. ایشتار بابلی را برابر با ایزدبانوی آناهیتا در اسطورههای ایرانی نیز میدانند.
علاوه بر این، شباهتهایی میان حضور استر در دربار خشایارشا و حضور شهرزاد هزار و یک شب در برابر شاهان وجود دارد. پس شاید همان طور که شهرزاد را تجلی یافته ایزد آناهیتا (ایزد باروری) در کالبدی انسانی میدانند، استر را نیز بتوان هم ارز ایشتار دانست. در کتاب استر نیز ملکه استر مانع از جنگ و کشتار یهودیان میشود؛ همانگونه که شهرزاد از کشته شدن هر شب یک دختر جوان به واسطه کینهجویی و دشمنی جلوگیری میکند.
ملکه استر اثر نقاش فرانسوی WILLIAM BOUGUEREAU
این ایده که استر همان ایشتار و مردخای همان مردوک خدایان بابلی و دشمن آنان هامان در کتاب استر همان هوما، خدایی عیلامی است، بهدلیل شباهتهای زیادی میان اسامی بسیار قدرت میگیرد
مردخای بر طبق روایتها عموی استر (در جاهایی پسرعمو) است که با از دست رفتن پدر و مادرش مسئولیت مراقبت از او را بر عهده میگیرد. او پیش از ورود استر به قصر در دارالسلطنه شوش در خدمت خشایارشا بود. بر طبق روایت کتاب استر، مردخای یک بار جان پادشاه را نجات میدهد و به همان سبب، نام او در دفترچه خاطرات سلطنتی درج میشود.
این داستان در کتاب استر اینگونه درج شده است که مردخای در نزدیکی دروازههای شهر متوجه توطئه دو نگهبان بر ضد شاه میشود. نگهبانان با این تصور که مردخای متوجه صحبتها او نمیشود به گفتوگوی خود ادامه میدهند؛ اما مردخای که از اعضای عالی شورای یهودیان محسوب میشد و به هفتاد زبان مسلط بود، این موضوع را به اطلاع پادشاه میرساند و آن نگهبانان اعدام میشوند. این اتفاق و نقش مردخای در آن، در دفتر خاطرات سلطنتی ثبت میشود.
نام مردخای یا مردوکا (Merduka) در لوح متعلق به بورسیپا در بینالنهرین بهعنوان حسابدار نیز آمده است و این طور به نظر میرسد که او در سالهای پایانی پادشاهی داریوش بزرگ یا اوایل سلطنت خشایارشا به ماموریت بازرسی از شوش مشغول بوده است. این لوح تاریخی برای اولین بار در سال ۱۹۴۲ میلادی در موزه برلین مورد توجه قرار گرفت.
بااینحال، عدهای دیگر نام مردخای را برگرفته از خدای بابلی، مردوک میدانند که خدای باروری و آفرینش و از خدایان بابل است. این ایده که استر همان ایشتار و مردخای همان مردوک خدایان بابلی و دشمن آنان هامان در کتاب استر همان هوما، خدایی عیلامی است، بهدلیل شباهتهای زیادی میان اسامی بسیار قدرت میگیرد. بسیاری این داستان را منعکسکننده جنگ میان همین خدایان و جنگ هزار ساله میان دین عیلامی و بابلی در نظر میگیرند که این بار در کالبدی انسانی نشان داده شده است.
کتاب استر و مردخای
کتاب استر یا رساله پوریم در نزد یهودیان بخشی از کتاب مقدس «عهد عتیق» است؛ اما برخی کتاب استر را داستانی تاریخی میدانند که سرنوشت یهودیان در زمان حاکمیت پادشاهی به نام اخشورش را روایت میکند. عدهای تاریخ نگارش کتاب استر را به دوره سقوط هخامنشیان و آغاز دوره اشکانیان نسبت میدهند؛ اما زمان دقیق آن مشخص نیست. علاوه بر این برخی فردی از اقلیتهای یهودی و برخی دیگر مردخای را نویسنده آن میدانند؛ اما دراینباره هم هیچ سند موثقی وجود ندارد.
با وجود شباهت میان جزییات توصیفی این کتاب با دربار شاهان ایرانی، تناقضاتی نیز وجود دارد؛ همچون این موضوع که خشایارشا بر ۲۰ ایالت حکمرانی میکرد؛ در حالی که در کتاب استر اخشورش بر ۱۲۷ ایالت حمکرانی میکند. موضوعاتی از این دست و عدم انطباق اسامی با تاریخ، تردیدهایی را بر سر پذیرش تمامی موارد اشارهشده در کتاب ایجاد میکند.
نقاشی جشن پوریم اثر موریتز دانیل (۱۸۷۳ُ)
در کتاب استر، شخصیتی به نام اخشورش آمده است که برخی میگویند همان خشایارشا اول، پسر و جانشین داریوش بزرگ است. در این داستان علاوه بر شخصیتهای استر و مردخای که دو یهودی هستند، از شخصیتی به اسم هامان و ملکه وشتی نیز صحبت به میان آمده است که درباره حضور برخی از این اسامی در تاریخ تردیدهایی وجود دارد. بر اساس آنچه در تاریخ آمده، همسر خشایارشا کسی جز ملکه آمستریس، دختر اتانس نیست و از شخصی به نام وشتی در تاریخ نامبرده نشده است.
بهرام بیضایی در کتاب «هزار افسان کجاست؟» ریشه کتاب استر را اینگونه توضیح میدهد:
در آیینهای قومی باستان و جشنهای کشاورزی آسیای غربی، پیش از جایگزینی دام بهجای انسان در قربانیها، یک یا چند تن را در راه ایزدان خون میریختند. در روزگار فرودستی قبیله، این قربانی یا قربانیان، گناهکاران قبیله بودند و در نبود گناهکار، قربانی به قید قرعه از درون قبیله برگزیده میشد. همین مراسم در میان یهود روزگار کهن باید مبنای یوم پوریم (روز قرعه) باشد که داستان استر میکوشد در فلسفه آن تجدید نظر کند. فرادستی قبیله تحولی در آیین پدید میآورد و به هنگام پیروزی، قربانیان از اسیران دشمن برگزیده میشدهاند و سپس شاید در شادخواری جشن پیروزی، همگان در کشتار بازمانده اسیران همدستی میکردهاند. داستان استر بازتاب خاطره همین تحول آیینی در مراسم سالانه روز قرعه است که کالبدی نو شده و آرایش داستانی یافته و در قلم یهودیان آزاد شده بابل چون داستانی الهی از عزت پس از خواری یهود، با وصف تجمل شاهان ایرانی و مراسم نوی بابلی به هم آمیخته. نامهای استر و مردخای یادآور ایشتر و مردوک، خدایان بابلی است و کوروش شاه رهایی بخش در کالبد یکی از جانشینانش، خشایارشا دیده میشود.
پس شاید ریشه داستان استر و مردخای و جشن روز پوریم به گذشتهای دورتر بازمیگردد و بعدها در عهد عتیق در قالب داستانی تاریخی بهشکل دیگری روایت شده است.
داستان استر و مردخای
در کتاب استر آمده است در سالیان دور از هند تا حبشه پادشاهی به نام اخشوروش، بر ۱۲۷ ایالت حکمرانی میکرد. او در سومین سال سلطنت خود جشن بزرگی را برپا میکند و برای آن مهمانی از همه وزیران، نیروها و غلامانش دعوت میکند تا شکوه و عظمت پادشاهی خود را به نمایش بگذارد. این جشن ۱۸۰ روز ادامه پیدا میکند. در پایان این ۱۸۰ روز، جشن کوچکتری در پایتخت خود شوش تدارک میبیند. همزمان با این جشن ملکه وشتی، ملکه وقت، مهمانی کوچکی را در سرای خود برپا میکند و به جشن پادشاه نمیرود. در روز هفتم جشن شوش، شاه از ملکه درخواست میکند تا به مهمانی او بیاید و ملکه از فرمان شاه سرباز میزند (عدهای علت نرفتن ملکه وشتی را بیماری میدانند و عدهای دیگر باور دارند چون شاه قصد نشان دادن زیبایی ملکه خود به مهمانان را داشته، او سرباز میزند).
اطرافیان شاه با دیدن این نافرمانی از ترس گسترش چنین رفتاری از سمت زنان و دیگران، از شاه میخواهند تا ملکه را بر طبق قانون پارس و ماد از مقام خود عزل کند و فرد شایستهتری را جایگزین کند. شاه چنین میکند و دستور میدهد تا مامورانی به سرتاسر ایران بفرستند و دختران جوان را بیاورند. این دختران برای آموزش و آراسته شدن در برابر شاه به خواجه حرمسرا سپرده میشوند. هدسا نیز بههمراه باقی دختران به قصر آورده میشود. او به پیشنهاد عموی خود مردخای که در دربار فعالیت میکرد، نام و نشان یهودی خود را مخفی میکند و خود را با نام استر معرفی میکند. استر از میان دخترانی که به قصر آورده میشوند، بهعنوان ملکه انتخاب میشود.
استر و خشایارشا، نقاشان بهترتیب: Artemisia Gentileschi (۱۶۳۰), giovanni-bonati, Tintoretto (۱۵۴۷), Franz Caucig (۱۸۱۵)
شخصی به نام هامان که دشمنی دیرینهای با یهودیان دارد، در قصر به مقام ریاست شورای وزیران دربار میرسد. او از جایگاه و اعتمادی که در نزد اخشوروش داشته برای انتقام و کینهجویی قدیمی خود استفاده میکند. پادشاه به واسطه اعتماد خود به هامان، انگشتر سلطنتی را به او میدهد تا برای اداره امور کشور از آن استفاده کند؛ اما هامان از این انگشتر برای امضای فرمان کشتار اقوام یهود ساکن ایران استفاده میکند. هامان برای انتخاب تاریخی از ماه ادار (دوازدهمین ماه از سال دینی در تقویم عبری) قرعه میاندازد و روز سیزدهم ماه انتخاب میشود. او فرمانی برای کشتار یهودیان در این روز از ماه به سرتاسر کشور میفرستد و با انگشتر سلطنتی آن را مهر میکند.
مردخای که از برنامه هامان برای کشتار یهودیان با خبر میشود، لباس خود را پاره میکند و به عزاداری مشغول میشود. ملکه استر که علت را جویا و از ماجرا با خبر میشود، از عموی خود مردخای میخواهد تا همه یهودیان را جمع کرده و همگی سه روز برای بخشوده شدن گناهان خود روزه بگیرند. پس از این سه روز او با تمام خطری که برای جانش خواهد داشت، به نزد پادشاه میرود و قومیت خود را آشکار و از او برای نجات قوم خود درخواست کمک میکند.
نقاشان بهترتیب نقاشیها : John Everett Millais(۱۸۵۶) , Jan Victors, Andrea del Castagno
یکی از همین روزها، هامان به هنگام خروج از دروازه کاخ مردخای را میبیند که به احترامش نمیایستد. او برانگیخته میشود و این ماجرا را با خانوادهاش در میان میگذارد که مردخای برخلاف عموم مردم از او نمیترسد و به او احترام نمیگذارد. خانواده هامان به او پیشنهاد میدهند تا فردا صبح قبل از هر چیز داری برپا کند و از شاه بخواهد تا او را به دار بیاویزد؛ اما شاه همان شب خوابش آشفته میشود و فرمان میدهد تا دفترچه خاطرات سلطنتی را برای او بخوانند. وقتی به روایت نجات خود به دست مردخای میرسد، از غلامان جویای پاداش او میشود. آنها شاه را آگاه میکنند که پاداشی برای او در نظر گرفته نشده است. شاه به فکر فرو میرود که چرا پاداشی به پاس حفظ جان خود به مردخای نداده است.
نقاشی پیروزی مردخای اثر (Pieter Lastman (۱۶۲۴
فردا صبح، پیش از آن که هامان فرصت کند تا درباره به دار آویختن مردخای با شاه صحبت کند؛ شاه از او درباره پاداش مردی که جان او را نجات داده مشورت میخواهد. هامان نیز که جز خود کسی را به شاه نزدیک نمیداند در پاسخ میگوید باید لباس پادشاه را به تن او کرد و تاج پادشاه توسط یکی از وزیران بر سر او گذاشته شود. سپس سوار بر اسب پادشاه، در شهر گردانده شود و جار بزنند که پاداش کسی که به پادشاه خدمت کند چنین است. پس شاه از هامان خواست تا همین کار را در حق مردخای بکند. هامان نیز که نقشهاش شکست خورده بود چارهای جز اطاعت نداشت.
نقاشی پیروزی مردخای در برابر هامان اثر (۱۷۳۶) Jean Francois de Troy
ملکه استر در روز سومی که یهودیان روزه گرفته بودند، از شاه درخواست میکند تا با هامان به مهمانی که او برپا کرده بیایند و شاه به واسطه علاقه خود به او میپذیرد. استر سه شبانهروز این مهمانی را ادامه میدهد و در شب سوم پرده از اسرار خود برمیدارد و خواسته خود را با او در میان میگذارد. او از شاه میخواهد تا او و قوم یهود را از مرگ نجات دهد. پادشاه که در جریان فرمان هامان نبود، جویای ماجرا میشود که چه کسی قصد دارد یهودیان را بکشد. ملکه استر داستان را برای او توضیح میدهد. شاه از این موضوع برانگیخته میشود و برای قدم زدن به باغ میرود.
ملکه استر از شاه میخواهد تا او و قوم یهود را نجات دهد
هامان که جان خود را در خطر میبیند، به پای ملکه استر میافتد تا مورد بخشش قرار گیرد. شاه در هنگام برگشت به مهمانی با این صحنه مواجه میشود و با دیدن هامان در برابر ملکه تصور میکند که قصد تصاحب او را دارد. از طرفی به او میگویند که هامان داری برای مردخای برپا کرده است؛ پس شاه دستور میدهد تا هامان را با همان دار اعدام کنند.
نقاشان بهترتیب: سه نقاشی اول، رامبراند، نقاشی چهارم، میکل آنژ.
پادشاه فرمان قتل عام یهودیان را لغو کرد و به تمام شهرها فرمانی را ارسال کرد که یهودیان آزاد هستند و میتوانند در برابر دشمنان از خود دفاع کنند و آنها را از بین ببرند.
در تزئین داخلی کاخ نیاوران، از گوبلنهای بزرگی استفاده شده که استفاده از آن در بسیاری از کاخهای اروپایی رایج بوده است. از جمله مهمترین آنها سه گوبلن بر اساس داستان استر و مردخای است. این گوبلنها بر اساس نقاشیهای تروی ژان فرانسوا در بین سالهای ۱۷۳۹ تا ۱۷۶۴ در کارخانههای گوبلنبافی فرانسه بافته شده است. جنس این گوبلنها از پشم و ابریشم است.
فیلم استر و مرخای
در طی این سالیان، فیلمهای زیادی بر اساس کتاب استر و مردخای ساخته شده است از جمله «Esther and the king» ،«The Esther» و «The book of Esther» اما مطرحترین این فیلم یک شب با پادشاه، «One night with king»، ساخته مایکل او ساجبل در سال ۲۰۰۶ است. فیلم در بسیاری از بخشهای کلیدی منطبق بر داستان کتاب حرکت میکند و تنها در بزنگاههای حضور زنان، نگاهی متفاوت ارائه میدهد. برای نمونه چند مورد از تفاوتها را طرح میکنیم که به نظر در سیر داستان تاثیرگذارتر بودهاند.
پوستر فیلم یک شب با پادشاه
در فیلم، هامان و اطرافیان، شاه را آماده میکنند تا برای نشان دادن قدرت خود در منطقه به جنگ با یونانیان بپردازد. در این فیلم برخلاف کتاب استر که علت را بیماری بازگو میکند علت اصلی سرباز زدن ملکه وشتی از حضور در جشن شوش مخالفت با جنگهایی است که ایران خود را آماده آن میکند. بهدلیل همین سرپیچی و مخالفتها نیز عزل میشود. استر نیز همچون داستان کتاب در برابر جنگ و کشتار میایستد؛ اما برای طرح نظر و درخواست خود شیوهای دیگر را در پیش میگیرد. علاوه بر این، فیلم نشان میدهد که علت انتخاب ملکه استر خردورزی و داستانگویی او است و با همین تواناییها طرح درخواست خود برای نجات جان یهودیان را در یک مهمانی تا سه شب به تعویق میاندازد و به عبارتی پادشاه را آماده پذیرش خواسته خود میکند.
این شکل از روایت بسیار شبیه به داستانگویی شهرزاد در داستان هزار و یک شب است که شبهای بسیاری با داستانهای ادامهدار شاه را سرگرم میکند تا او از کشتن دوشیزگان یاد نکند و با این کار نهتنها جان خود، بلکه جان باقی دوشیزگان را نیز نجات میداد. جاهایی در تاریخ نیز این دو شخصیت بر این اساس قیاس شدهاند که خرد و سخنورزیشان رهایی بخش جان عده زیادی بوده است. استر توسط خواجه حرمسرا به خلوت شاه میرود تا برای او دفترچه خاطرات سلطنتی را بخواند؛ اما کمی بعدتر شروع به گفتن داستانی میکند که در میان آن خاطرات نیست و با این ترفند توجه شاه را به خود جلب میکند. در ادامه نیز در خلال مهمانی که در آن از شاه و هامان دعوت میکند ادامه داستان را میگوید تا به شب سوم برسد و فرصتی برای طرح درخواست خود پیدا کند؛ اما بهرام بیضایی درباره این مقایسه در کتاب هزار افسان کجاست مینویسد:
استر بیآنکه شهرزاد باشد، با اسطوره ریشهای آن بیپیوند نیست. استر بنا به وظیفه آسمانی خویش (خواست خداوند، که سربازان پادشاه عامل آن بودهاند) به کاخ پادشاهی درآمده است و پادشاه در کاخ وی نهتنها قصد جان او را ندارد که با آن پیش از اندازه مهربان است؛ تا آنجا که زیر تاثیر زیبایی و در برابر دلخواه او، بیچاره و زبون به چشم میآید… آشکار است که در برای نجاتبخشی بیقید و شرط شهرزاد و دینآزاد، نجاتبخشی استر مشروط و قومی است. او مرگ را برنمیاندازد و تنها جای سلاخ و قربانی را عوض میکند نه بیش و در همین هم استر خودانگیخته یا با خود نیست؛ پشت همه چارهجوییهای وی، مردی پنهان است؛ پسرعموی نامآورش مردخای که او را پرورده و زیر نفوذ خود دارد و دمبهدم با یادآوری وظایفش نسبت به قوم خود چون دستآموزی او را به جنبش درمیآورد و کمی بعد هم اصلا خود پابهپا نقش نجاتدهنده را بر عهده میگیرد و با این همه از آنجا که منطقی نیست شاه دست قوم یا اقلیتی را بر کشتار مردمش باز بگذارد – اگر اصولا این داستان را راست پنداریم – در آن صورت استر (که حکم مرگ هفتاد و هفت هزار نفر را از پادشاه میگیرد) راهی درست خلاف راه شهرزاد رفته است و پادشاه نرمخو را به اژدهایی خونریز بدل کرده است.
در بسیاری از روایتها و فیلمهای ساختهشده، گوشههای دیگری از تاریخ یا داستانهای اسطورهای افزوده یا کاسته میشوند، در فیلم یک شب با پادشاه نیز بیشک وارد کردن این اتفاقات به داستان هرچند کوچک بیدلیل نیست و شاید جایی میان اسطورههای آناهیتا و ایشتار بتوان ردی از حقیقت را پیدا کرد.
آرامگاه استر و مردخای
شهر همدان یا هگمتانه یکی از شهرهایی بود که در میان شاهان پارسی و هخامنشیان شهرت داشت و به همین سبب بخش زیاد از مهاجران یهودی در این شهر متمرکز شده بودند. تجمع بالای یهودیان در این شهر تا حدی بود که در قرن گذشته بازار همدان به بازار کلیمیان نیز معروف بود. مقبره استر و مردخای نیز یکی از مهمترین زیارتگاههای یهودیان ایران و جهان در شهر همدان واقع شده است. این مکان تاریخی در آذر ماه ۱۳۸۷ به ثبت آثار ملی رسید. این مقبره در گورستان قدیمی یهودیان و در خیابان شریعتی همدان واقع شده است. وجود مدرسه آلیانس که متعلق موسسهای یهودی است نیز نشان از حضور پر شمار یهودیان در شهر همدان است.
آرامگاه استر و مردخای در سال ۱۳۴۵ُ، عکسها برگرفته از آرشیو یاسی گبای
این آرامگاه از سنگ و آجر در قرن هفتم در دوره صدارت سعدالدوله روی ساختمان قدیمیتری که متعلق به قرن سوم بوده بنا شده است. از دیرباز محوطه و زمینهای اطراف آن به قبرستان یهودیان اختصاص داشته است. در دوره قاجار بخشی از زمین آن توسط یکی از مالکان قدرتمند تصرف شد که بعدها با شکایت به دربار ناصرالدینشاه زمینی در سمت دیگر آرامگاه برای قبرستان در اختیار یهودیان قرار گرفت. در دوره رضا شاه نیز بهواسطه خیابانکشیها، محوطه آرامگاه محدود و بخشی به پارک بدل شد. این مقبره سالها زیارتگاه و مامن مردمان بوده، بسیاری از افراد فارغ از مذهبی که داشتند، به بیبی استر سر میزدند و نذر میکردند.
این ساختمان یک بار در دوره رضا شاه با کمک مردم بازسازی میشود. بانی بازسازی این مقبره در آن سالها را پسری ۱۵ ساله به نام طوبی کیمیابخش سومخ میدانند که عضو سازمان مردم نهاد مذهبی به نام هداسا بود و توانست اطرافیان را قانع کند تا پسانداز گروه را برای بازسازی بنا استفاده کنند. انجمن کلیمیان تهران در سال ۱۳۴۸ نیز به واسطه دسترسی محدود به این بنا از طریق کوچهای باریک و خاکی و فرسودگی بنا، طرح نوسازی این بنا را مهندسی به نام یاسی گبای واگذار کرد. برخی قدمت بنا را در حدود ۲۵۰۰ سال تخمین زده میزنند؛ اما قدمت ساخت بخش گنبدی شکل آن را حدود ۷۰۰ سال ارزیابی میکنند.
نماهای داخلی آرامگاه استر و مردخای، منبع: مجله چمدان، سایت 7dorim
در بیرون مقبره سنگی شبیه به صندلی وجود دارد که آن را به خشایارشا نسبت میدهند. درون ساختمان اصلی به چند بخش ورودی، دهلیز، مقبره، ایوان و شاهنشین تقسیم میشود. در وسط ساختمان اطاقی مربعی شکل است که دو صندوق منبتکاری شده نفیس در میانه آن قرار گرفته است. صندوقی واقع در ضلع جنوبی که قدمت بیشتری دارد متعلق به استر و صندوق دیگر متعلق به مردخای است. روی هر دو صندوق به خط عبری منبتکاری شده است. منبتکاری روی صندوق مردخای را به عنایتالله ابن حضرت قلی توسرکانی از منبتکاران برجسته قرن هشتم و نهم نسبت دادهاند. در داخل مقبره، در قسمتهای مختلف دیوار نوشتههایی به زبان عبری نیز دیده میشود.
نماهای بیرونی آرامگاه استر و مردخای، منبع عکسها: مجله چمدان، سایت 7dorim
در ورودی این آرامگاه درب کوتاه سنگی وجود دارد که با کلون باز و بسته میشود و بهدلیل ارتفاع کم آن باید خمیده وارد آرامگاه شد. این درب از سنگ گرانیت و بهصورت یکپارچه طراحی شده است. طراحی قفل درب نیز بهگونهای است که قفل در داخل قرار داشته و برای دسترسی به آن باید از سوراخی که روی آن تعبیه شده استفاده کرد. سقف بنا از داخل نقشی ظریف دارد؛ اما از بیرون همان ستاره داوود است.
بازدید از این مقبره هر روز از ساعت نه صبح تا ۱۳ و عصر از ساعت ۱۶ تا ۱۹ بهجز روزهای شنبه و عصر جمعه امکانپذیر است. برای بازدید از این مکان تاریخی نیازی به تهیه بلیط نیست.
آدرس مقبره استر و مردخای: همدان، خیابان شریعتی، کوچه استر، مقبره استر و مردخای (مشاهده روی نقشه)آتشسوزی آرامگاه استر و مردخای
در آذرماه سال ۱۳۸۹، گروهی با برگزاری تظاهرات در مقابل مقبره استر و مردخای تهدید کردند که در صورت آسیب به مسجدالاقصی، آرامگاه استر و مردخای را ویران خواهند کرد. از دیگر خواستههای این گروه حذف نام زیارتگاه از روی این بقعه تاریخی بود که با برداشتن نام فارسی زیارتگاه، این تظاهرات خاموش شد و به بقعه آسیبی نرسید؛ اما درست ۱۰ سال بعد، آتش سوزی دیگری در مقبره رخ داد که با وجود تشکیل پرونده قضایی علت اصلی آن نامشخص ماند. خوشبختانه این آتشسوزی بسیار محدود بود و سیمهای برق و موکت کف ساختمانهای جانبی را تخریب کرد و به ساختمان اصلی این بنای تاریخی آسیبی نرساند.
جاذبههای دیدنی اطراف آرامگاه استر و مردخایغار علیصدر
غار علیصدر تنها غار تلابی ایران است که طولانیترین مسیر قایقرانی در جهان را دارد. تا به امروز حدود ۱۲ کیلومتر از دهلیزها و مسیرهای این غار شناسایی شده و تنها دو کیلومتر آن برای بازدید عموم بازگشایی شده است. این غار پر از دالانهای پرپیچوخم است و بهجز قسمتهای آغازین، دسترسی به باقی دهلیزهای آن بدون قایق امکانپذیر نیست. دمای غار بهطور معمول در کل ثابت است و شما در طی مسیر میتوانید قندیلها و مجسمههای سنگی متعددی ببینید که بر اثر فرسایش به وجود آمدهاند.
در گذشته این غار در میان مردم به واسطه دخیره کردن آب برای فصل گرما به علی سد شهرت داشت و تا سالها به واسطه بالا بودن ارتفاع آب تا حدود دو متر امکان دسترسی به غار وجود نداشت. بعد از زلزلهای در سال۱۳۴۲ و باز شدن شکافی در کف غار سراب آب رودخانه سراب قطع شد و بعد از گذشت ۶ سال سطح آب در غار علیصدر پایین آمد و دسترسی به آن آزاد شد.
آدرس غار علیصدر: همدان، جاده همدان به بیجار، جاده غار علیصدر، غار علیصدر (مشاهده روی نقشه) غار علیصدر، عکاس: نگین توکلی
آرامگاه بوعلی سینا
آرامگاه بوعلیسینا، شاعر، پزشک و فیلسوف بزرگ جهان، زاده ۳۵۹ هجری خورشیدی در شهر همدان واقع شده است. آثار بسیار زیادی از این فیلسوف و پزشک ارزشمند ایرانی بر جای مانده است که از جمله مهمترین آنها کتاب شفا و القانون فی الطب است. علاوه بر این کتاب ۱۳۱ نوشته از ابن سینا و ۱۱۱ اثر دیگر منسوب به او موجود است که بسیاری از آنها در چندین جلد گردآوری و تالیف شدهاند. این اثر در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ در آثار ملی ایران ثبت شده است.
بنای آرامگاهی که امروز دیده میشود از گذشته تا به امروز دستخوش تحولات شده است. این آرامگاه در جایی واقع شده که روزگاری منزل ابوسعید خدوک از نزدیکان ابوعلیسینا بوده و امروز نیز در آنجا به خاک سپرده شده است. در آغاز بنای این آرامگاه چهارطاقی کوچک بر دو مزار بوده است؛ اما با تخریب و رو به زوال رفتن آن یکی از شاهزادگان قاجار با نام «نگار خانم» دختر «شاهزاده عباس میرزا» ولیعهد «فتحعلی شاه» این بنا را ترمیم میکند و گنبدی را بالای هر یک از مزارها قرار میدهد. با گذر زمان و فرسودگی بنا در سال ۱۳۲۴ انجمن آثار ملی به فکر ساخت بنای جدیدی برای آن میافتد. در سال ۱۳۳۰ بنایی بر اساس طرح هوشنگ سیحون که از «گنبد قابوس» الهام گرفته شده بود ساخته و جایگزین بنای قدیمی میگردد. این آرامگاه در فاصله ۶ دقیقهای آرامگاه استر و مردخای قرار گرفته است.
آدرس آرامگاه بوعلیسینا: همدان، میدان بوعلیسینا، آرامگاه بوعلیسینا (مشاهده روی نقشه)
آرامگاه بوعلی سینا، عکاس: نگین توکلی
آرامگاه بابا طاهر عریان
باباطاهر یکی از شاعران معروف ایرانی است که در اوایل قرن پنجم زاده شده است. کمتر کسی اسم و اشعار دلنشین این شاعر پرآوازه را نشنیده است. تمامی ترانههای او به زبان زیبای لری سروده شده است. لقب بابا را به پیروان وارسته و مرشدان اهل حق نسبت میدانند و عریان را معمولا برای کسانی به کار میبرند که دل از تعلقات مادی بریده باشند.
در جریان بازسازی این بنا کاشی فیروزهای متعلق به قرن هفتم یافت شد که با خط کوفی آیات قرآن روی آن درج شده بود
آرامگاه این شاعر پرآوازه در میان پارکی زیبا با گنبدی فیروزهای رنگ بهشکل منشور در شهر همدان خودنمایی میکند. معماری این بنا در طی سالها به واسطه فرسودگی دست خوش تغییرات گوناگون شده است و بنای امروزی متعلق به آخرین بازسازی در سال ۱۳۴۵ توسط هوشنگ سیحون و مهندسی فروغی است. پیش از این در قرن هشتم بنایی هشت ضلعی روی بنای اصلی ساخته شد و در زمان پهلوی اول نیز توسط شهرداری همدان اقداماتی جهت بازسازی و ساخت مجدد بنا صورت گرفت؛ اما نیمهکاره رها شد.
در جریان بازسازی این بنا کاشی فیروزهای متعلق به قرن هفتم یافت شد که با خط کوفی آیات قرآن روی آن درج شده بود. این کاشی هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. این بنا در سال ۱۳۷۶ به ثبت آثار ملی رسید. آرامگاه باباطاهر در فاصله دو کیلومتری و پنج دقیقهای آرامگاه استر و مردخای قرار گرفته است.
آدرس آرامگاه باباطاهر عریان: همدان، میدان باباطاهر، آرامگاه باباطاهر عریان (مشاهده روی نقشه)
آرامگاه باباطاهر عریان، عکاس: نگین توکلی
گنجنامه
در دل کوهها و روی صخرههای الوند کوه از دوران داریوش و خشایارشا هخامنشی سنگهایی باقیمانده است که روی آن به خط عیلامی و بابلی نو حدود ۲۰ خط در سه ستون هک شده است. از این کتیبهها با عناوین مختلفی یاد شده است؛ اما شاید معروفترین آنها «گنجنامه» یا «جنگنامه» باشد. مردمان از گذشتهها باور داشتند که این سنگنبشتهها راز گنجهایی متعلق به شاهان را در دل خود نهفته کردهاند به همین دلیل آنها به گنج نامهها شهرت پیدا کردند. نام جنگنامه نیز متاثر از جنگآوری و کشورگشایی شاهان روی این سنگها گذاشته شد؛ چراکه گروهی متصور بودند این سنگ حاوی چنین مطالبی باشند. این سنگنبشتهها در فاصله ۹ کیلومتری و ۱۷ دقیقهای آرامگاه استر و مردخای قرار گرفته است.
آدرس کتیبه تاریخی گنجنامه: همدان، میدان عباسآباد، جاده گنجنامه (مشاهده روی نقشه)
گنجنامه منبع عکس: blog.safarme
گنبد علویان
گنبد علویان متعلق به دوره سلجوقیان در قرن ششم هجری در چهار باغ علویان قرار گرفته است. امروزه در این بنای تاریخی اثری از گنبد دیده نمیشود؛ اما در گذشته زمانی که خاندان علویان در این مکان مسجدی را احداث کردند گنبدی وجود داشته که بهتدریج فرسوده شده و فرو ریخته است. بعدها در گذر زمان در زیر این مسجد سرابی احداث میشود و به مقبره خادان علویان بدل میشود. این بنا چهار ضلعی است و در فضای داخلی آن چهار حجره با طاقنماهای جناغی وجود دارد. قبرهای داخل محراب نیز که متعلق به خانواده علویان است پوشیده از آجرهای لعابدار فیروزهای است. این اثر یکی از شاهکارهای معماری دوران بعد از اسلام است که در سال ۱۳۱۰ به ثبت آثار ملی رسید. این بنا در فاصله یک کیلومتری و چهار دقیقهای آرامگاه استر و مردخای است.
آدرس گنبد علویان: همدان، میدان امامزاده عبدالله، بلوار علویان، گنبد علویان (مشاهده روی نقشه) گنبد علویان. عکاس عکس اول: نگین توکلی، منبع سایر عکسها: iranwatching
شهر تاریخی هگمتانه
شهر تاریخی هگمتانه قدمتی باور نکردنی دارد و برخی از پژوهشگران برای آن قدمتی در حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح تخمین زدهاند؛ اما بر طبق اطلاعات موجود در دانشنامه ایرانیکا، مجموعه هگمتانه در ۷۰۸ سال قبل از میلاد مسیح با شکلگیری سلسله ماد توسط دیاکو بهعنوان پایتخت طراحی و ساخته شده است. این شهر بهصورت قصری وسیع با هفت قلعه متصل و ساختمانهای مسکونی میان آنها در مساحتی پیش از ۴۰ هکتار احداث شده است. از جمله ویژگیهای منحصربهفرد این شهر شبکه آبرسانی منظم آن و کشف حصاری طولانی به بلندای ۹ متر با دو برج بزرگ و کمنظیر بر تپه هگمتانه است که دورتادور شهر قرار گرفته است.
در شهر تاریخی هگمتانه چند بنای دیدنی دیگر همچون دو کلیسا، مدرسه ارامنه، خانه کشیش، حمام ارامنه و گورستان متعلق به مسیحیان ارمنی همدان نیز وجود دارد. این آثار از یهودیانی به جا مانده است که در سال ۱۶۰۵ میلادی به همدان مهاجرت کردهاند. از بین این بناها کلیسای گریگوری استپانوس مقدس در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این شهر کهن در فاصله دو کیلومتری و ۹ دقیقهای آرامگاه استر و مردخای قرار گرفته است.
آدرس شهر تاریخی هگمتانه: همدان، میدان هگمتانه، بلوار ایثار، شهر تاریخی هگمتانه (مشاهده روی نقشه) مجموعه تاریخی شهر هگمتانه، عکاس: نگین توکلی
شما هم تجربیات خود از همدان و مقبره استر و مردخای را با کجارو به اشتراک بگذارید.
پرسشهای متداولاستر کیست؟استر دختری از میان مهاجران یهودی بود که در زمان پادشاهی اخشوروش (خشایارشا) در شوش زندگی میکرد. او در زمان خشایارشاه بهعنوان ملکه و بهجای ملکه وشتی برگزیده شد..مردخای کیست؟مردخای بر طبق روایتها عموی استر (در جاهایی پسرعمو) است که با از دست رفتن پدر و مادرش مسئولیت مراقبت از او را بر عهده میگیرد.آرامگاه استر و مردخای کجاست؟مقبره استر و مردخای نیز یکی از مهمترین زیارتگاههای یهودیان ایران و جهان در شهر همدان واقع شده است.جاهای دیدنی اطراف آرامگاه استر و مردخای کجاست؟آرامگاه ابن سینا، آرامگا باباطاهر، گنجنامه، شهر باستانی هگمتانه و غارعلیصدر از جمه جاهای دیدنی اطراف آرامگاه استر و مردخای است.