صادق هدایت ؛ روشنگر ادبیات معاصر
صادق هدایت، نویسندهای بیبدیل و یکی از مفاخر داستاننویسی مدرن در جهان است که تاثیری غیرقابلانکار بر جریان روشنفکری ایران معاصر داشت.
صادق هدایت، یکی از پایهگذاران داستاننویسی مدرن ایران است. هدایت با ایدئولوژی و قلم منحصربهفرد خود، چشماندازی متفاوت از جریانها و سنتهای متداول جامعه ترسیم میکرد. وی در کنار «محمدعلی جمالزاده»، «صادق چوبک» و «بزرگ علوی»، مسیری تازه در داستاننویسی فارسی پدید آورده بود، میراثدار بزرگانی چون خیام و حافظ میدانند که با هنر و قریحه خود، پیکان اعتراض را به استبداد و باورهای غالب جامعه نشانه میروند.
اعتراض و انتقاد، بخشی مهمی از آثار صادق هدایت را در بر گرفتهاند. خرافهپرستی، افراط در مذهبگرایی، حاکمیت، استبداد، جنگ و حتی وجوه بهظاهر زیبای زندگی، از گزند قلم هدایت در امان نیستند. جهانی که هدایت میآفریند، ناشی از حقیقت روزگار او است و چنان تاریک و ترسناک ترسیم میشود که مخاطب عام از ورود به آن حذر میکند؛ گرچه علاقهمندان به اندیشه و دیدگاه وی، آثار هدایت و تلالوی ظلمات آن را به جان میخرند؛ آثاری که در تمامی روزگاران قابلتطبیق است و حقیقت تیره جهان را یادآوری میکند؛ تا جایی که «عدم، رنج را از انسان باز ستاند» و روشنی جلوه کند. با کجارو همراه شوید تا در این مقاله، شما را با صادق هدایت و جهان وی آشنا کنیم.
آنچه باید درباره صادق هدایت بدانید:صادق هدایت کیست؟زندگینامه صادق هدایتخودکشی صادق هدایت؛ ما رفتیم و دل شما را شکستیم!آرامگاه صادق هدایتصادق هدایت و گروه ربعهخانه صادق هدایتآثار صادق هدایتایدئولوژی و تفکرات صادق هدایتصادق هدایت کیست؟
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
صادق هدایت، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است که از پیشگامان داستاننویسی معاصر محسوب میشود. وی با قلم متفاوت و شگفتانگیز خود، تاثیری عمیق بر جریان روشنگری ایران، در بحبوحه استبدادزدگی و سنتهای دوران خویش داشت؛ تاثیری که با گذر از دورانهای مختلف، جلوهای شفافتر و عمیقتر پیدا میکند و ردپای آن در آثار نویسندگان معاصر نیز بهوضوح مشاهده میشود. آنگونه که خود مینویسد:
البته این حقیر، نابغه عظیمالشان گمنامی هستم که دنیا بعدا قدرم را خواهد شناخت و مجسمهام را خواهند ریخت و برای فقدانم آب پیاز توی چشمشان خواهند چکانید و ننه من غریبم راه میاندازند و روی قبرم گل لاله عباسی نثار خواهند کرد.
صادق هدایت | توپ مرواری
هدایت داستاننویسی از جنس آینده بود که خطبهخط نوشتههای او، گریز از همین آینده را نشان میدهد؛ گویی کسی از صدها سال بعد به گذشته سفر میکند تا حقیقت تاریک زندگی را با کلامی بیپروا و گاه طنزی زهرآلود بازتاب دهد. آثار صادق هدایت، نه برای لذت بردن، بلکه برای رنج کشیدن است؛ رنجی که مخاطب میپذیرد تا واقعیت جامعه را از دریچهای تازه بنگرد.
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
صادق هدایت، در چهارچوب هیچ مکتب ادبی و فلسفی قرار نمیگیرد. او سبک و ایدئولوژی خود را در نویسندگی دنبال میکند و آن را در ترجمه نیز بهکار میبندد. به همین سبب، آثار هدایت مخاطبان و علاقهمندان خاص خود را دارد. هدایت علاوه بر آوازه داستاننویسی در ایران، در جهان غرب نیز مخاطبان بسیار دارد. وی در کنار خلق داستان، ترجمه آثار مطرح از نویسندگان بزرگ جهان را نیز برعهده داشته است و در این زمینه نیز صاحبسبک محسوب میشود.
ایدئولوژی صادق هدایت و نگاهی که به زندگی دارد، در عین آزاداندیشی و رهایی از سنتها و باورها، متعهد به انسان و ناشی از علاقه به ایران است. جهانی که هدایت ترسیم میکند، بهرغم تمام تاریکیها و ترسها، عاری از وجوه انسانی نیست. بیگمان هدایت در پس داستانهای اسرارآمیز و نگاه واقعگرایانه خود، تجسمی دیگر از جامعه ایرانی دارد که به یک آرمان از دسترفته میماند. آرمانی که شاید تا زمان استنشاق آخرین مولکولهای متان نیز از یاد نمیبرد.
زندگینامه صادق هدایت
عکس از وبسایت Wikipedia
من همان قدر از شرح حال خودم رَم میکنم، که در مقابل تبلیغات آمریکاییمآبانه! آیا دانستن تاریخ تولدم به درد کسی میخورد؟
صادق هدایت | اتوبیوگرافی
بهرغم دیدگاه هدایت در این خصوص، مختصرا به زندگی او خواهیم پرداخت؛ چراکه ایدئولوژی، سبک، هنر و درونمایه آثار بزرگان، بیتاثیر از زندگی ایشان نیست؛ گرچه باید بر این اذعان داشت که هنر والای نویسندگانی چون هدایت، وجودی مستقل از مولف خود دارند.
تولد و خانواده صادق هدایت عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
صادق هدایت، در روز چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ هجری شمسی در خانوادهای سرشناس متولد شد. پدر او «هدایتقلیخان اعتضادالملک» از رجال سیاسی قاجار بود و مادرش «زیورالملوک»، دختر «حسینقلی مخبرالدوله»، از سیاستمداران نامدار دوره ناصرالدینشاه محسوب میشد. صادقخان فرزند ماقبلآخر خانواده خویش بود که تنها یک خواهر کوچکتر از خود داشت.
عیسیخان و محمودخان، دو برادر بزرگ صادق هدایت محسوب میشدند که با وجود برخورداری از طبع ادبی و هنری، در دستگاه سیاسی کشور با مناصب مختلف مشغول بهکار شدند. علاوه بر این، «سپهبد حاجعلی رزمآرا»، نخستوزیر محمدرضا پهلوی نیز شوهر «انورالملوک»، خواهر صادقخان بهحساب میآید.
تحصیلات عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
صادق هدایت در ۶ سالگی، تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه علمیه تهران آغاز کرد و در همین دوران با انتشار روزنامه دیواری «ندای اموات»، از قریحه ادبی خود رونمایی کرد. دوران دبیرستان وی در مدرسه دارالفنون، بهعلت بیماری چشمدرد متوقف شد و او بهالاجبار مدرسه را ترک کرد؛ اما یک سال بعد در مدرسه «سنلویی» که به فرانسویها تعلق داشت، تحصیلات خود را از سرگرفت.
سرآغاز آشنایی هدایت با ادبیات جهان، دبیرستان سنلویی بود
هدایت اولین باب آشنایی خود را با ادبیات جهان، در مدرسه سنلویی توصیف میکند؛ جایی که با تعلیم فارسی به کشیش دبیرستان، از دانش او درباره ادبیات جهان بهره میبرد.
آغاز نویسندگی هدایت را میتوان از همین دوران و در پی علاقه وی به علوم غریبه و متافیزیک توصیف دانست. کمی بعدتر وی با انتشار نخستین مقاله خود در روزنامه هفتگی، نخستین گام را در راه هدایت شدن برداشت.
گیاهخواری صادق هدایت
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
صادق هدایت در عنفوان جوانی خود به گیاهخواری روی آورد. زمینههای اولیه این تغییر در وی را میتوان از خردسالی و روحیات عمیق انسانی او در قبال حیوانات و طبیعت جست. او در جریان تحصیل در مقطع متوسطه، کتابچهای را با عنوان «انسان و حیوان» منتشر کرد و سه سال بعد کتاب «فواید گیاهخواری» از او در برلین به چاپ رسید. وی که تا پایان عمر خود گیاهخوار باقی ماند، استفاده از خوراک خونین را مانع از پیشرفت اخلاقی انسان و موجب خونریزی و درندگی میدانست. بزرگ علوی در یادداشتی درباره گیاهخواری هدایت میگوید:
یکبار دیدم که در کافه لالهزار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی میگفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، عرق به پیشانیاش نشست و داشت قی میکرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.
بزرگ علوی | خاطرات
سفر به اروپا
صادق هدایت پس از فراغت از تحصیل در مدرسه سنلویی در سال ۱۳۰۳، با اولین گروه اعزامی دانشجویان به اروپا، راهی بلژیک شد و تحصیل خود را در رشته ریاضیات محض آغاز کرد؛ با اینحال، بهدلیل عدم علاقه به رشته تحصیلی خود و جذابیت کشور فرانسه بهعنوان مهد تمدن جهان غرب، به این کشور عزیمت کرد. در همین سالها نیز داستانی را تحت عنوان «مرگ» در مجله ایرانشهر به چاپ رسانید و مقالهای را نیز با عنوان «جادوگری در ایران» بهرشته تحریر درآورد. چاپ نسخه کاملتری از کتاب «انسان و حیوان» نیز حاصل اولین سال اقامت صادقخان در پاریس بود.
خودکشی نافرجام
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
صادق هدایت در سال ۱۳۰۷، بهدلایلی که از آن سخن نمیبرد، اقدام به خودکشی کرد. وی خود را از پلی به رودخانه «مارن» فرانسه انداخت؛ کمک سرنشینان قایقی سبب شد تا قصه هدایت طولانیتر شود. نزدیکان او علت خودکشی نخست هدایت را پارهای از مسائل عاطفی نقل میکنند؛ هرچند خود در این رابطه با همان زبان طنز و زهرآگین به برادرش محمود هدایت مینویسد:
یک دیوانگی کردم؛ بهخیر گذشت.
با این حال خودکشی نافرجام هدایت، الهامبخش نخستین داستانها و نمایشنامههای مطرح او است. «پروین دختر ساسان»، «زندهبهگور» و «مادلن»، حاصل همین سال هستند.
اندکی پس از این واقعه، هدایت بار دیگر تحصیل خود را نیمهکاره رها میکند و اینبار به تهران باز میگردد. بهرغم میل باطنی، او در بانک ملی مشغول بهکار میشود تا گذران زندگی کند. با این حال انتشار پروین دختر ساسان و زندهبهگور، مقدمات دوستی وی با «مسعود فرزاد»، بزرگ علوی و «مجتبی مینوی» و تشکیل حلقه دوستی ربعه را رقم میزند.
ممنوعالکاری صادق هدایت
عکس از وبسایت خبرگزاری ایرنا
سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ را میتوان پربارتریت دوران فعالیت صادق هدایت. او پس از همکاری در نگارش مجموعه «انیران» همراه با بزرگ علوی و «علی شیرازپور پرتو»، مجموعه «سایهروشن»، نمایشنامه «مازیار» و کتاب «وغوغ ساهاب» را منتشر کرد. انتشار وغوغ ساهاب که کتابی طنز با محتوای انتقادی و سیاسی بود، سبب شد تا هدایت با حکم مستقیم وزیر معارف وقت، ممنوعالقلم شود. بهاینترتیب، صادق هدایت نخستین نویسنده تاریخ ایران است که اسیر تیغ سانسور میشود. با این حال، شمار زیادی از کتابهای صادق هدایت شامل مجموعه «سه قطره خون»، «گرداب»، «دون ژوآن کرج»، «علویه خانم» و «سفرنامه اصفهان» در این بازه زمانی منتشر شد.
سفر به هند
عکس از وبسایت Wikipedia
صادق هدایت در سال ۱۳۱۵ با دعوت علی شیرازپور پرتو به بمبئی سفر کرد و در منزل او سکنی گزید. وی در بمبئی با فراگیری زبان پهلوی نزد دانشمندان پارسی، موفق به ترجمه «کارنامه اردشیر بابکان» از زبان پهلوی به فارسی شد؛ اما نقطه اوج هنر صادق هدایت در این دوران، انتشار نسخه خطی «بوف کور» بود که شاخصترین اثر وی محسوب میشود.
انتشار بوف کور برای نخستین بار در هند صورت گرفت
هدایت در دوران سکونت خود در هند، در مضیقه شدید مالی قرار داشت و بهسبب عدم اشتغال، از میهماننوازی شیرازپور پرتو بهره میبرد؛ با این حال، طنزنویسی هدایت در این دوران تاملبرانگیز است که نشانی از تلخی و تاریکی درون وی بود.
صادق هدایت در سال ۱۳۱۹ به تهران بازگشت و پس از استعفا از بانک ملی، در وزارت فرهنگ مشغولبهکار شد. فعالیت ادبی و نگارشهای هدایت در این دوران ادامه یافت؛ بااینحال، چندی از آثار وی از جمله بوف کور همچنان ممنوعالانتشار بود.
جنگ جهانی دوم
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
بحبوحه سالهای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، سبب گشایش فضای سیاسی کشور شد. این موضوع فرصت ایدئالی را برای اهالی قلم و روشنفکران پدیدار میکرد تا احتیاط را کنار بگذارند و وظیفه اجتماعی خود را ایفا کنند. هدایت نیز از این غائله مستثنی نبود و علاوه بر انتشار کتاب مشهور «سگ ولگرد» و چند اثر ترجمه از «فرانتس کافکا» و زبان پهلوی، داستان بلند «حاجیآقا» و مجموعه «ولنگاری» را منتشر کرد که گواه از شدتگیری روح انتقادی او دارد. در این اثنا، هدایت برای شرکت در انجمن ادبی ایران و شوروی به تاشکند سفر میکند که در جریان این سفر، مورد تقدیر اهالی ادب قرار میگیرد.
صادق هدایت در انجمن ادبی تاشکند | عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
یکی از تاثیرات مهم دوران پس از جنگ جهانی دوم، گرایش بسیاری از نویسندگان و روشنفکران جامعه به حزب توده بود که از میان میتوان به عضویت بزرگ علوی و «عبدالحسین نوشین» اشاره کرد. گرچه عدهای تفکرات هدایت را متاثر از حذب توده میدانند، وی هرگز به عضویت این حذب درنیامد. با این حال، مقالاتی از وی با نام مستعار در روزنامه وابسته به این حذب به چاپ رسید.
از این گذشته، شرح حال من هیچ نکته برجستهای در بر ندارد؛ نه پیشامد قابلتوجهی در آن رخ داده، نه عنوانی داشتهام، نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام؛ بلکه برعکس، همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام، همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و روسایم از من دل خونی داشتهاند؛ بهطوری که هروقت استعفا دادهام، با شادی هذیانآوری پذیرفته شده است. رویهمرفته، «موجود وازده بیمصرف»، قضاوت محیط درباره من است و شاید هم حقیقت در همین باشد.
صادق هدایت | اتوبیوگرافی
خودکشی صادق هدایت؛ ما رفتیم و دل شما را شکستیم!
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
پایان جنگجهانی دوم و ورود به سالهای بلوا، بروز ماجرای کردستان و آذربایجان و انحراف حذب توده، سبب شد تا صادق هدایت آرمانهای خود را از دست رفته ببیند. نامههای او در این ایام به «حسن شهید نورایی» و محمدعلی جمالزاده، از عمق بدبینی و نومیدی نسبت به روشنگری در جامعه ایرانی، استبدادگریزی و خرافهستیزی دارد. آنگونه که خود مینویسد:
و دیگر اینکه زیاد خسته و به همه چیز بیعلاقه هستم؛ فقط روزها را میگذرانم و هر شب بعد از صرف اشربه مفصل، خود را به خاک میسپارم و یک اخوتف هم روی قبرم میاندازم؛ اما معجز دیگرم این است که صبح باز بلند میشوم و راه میافتم!
صادق هدایت | نامه به محمدعلی جمالزاده
اوج انزجار و نومیدی هدایت از جامعه خرافهپرست ایرانی را میتوان در کتاب «توپ مرواری» مشاهده کرد، کتابی که با نام مستعار «هادی صداقت» نگاشته شد و تا پس از مرگ وی، به چاپ نرسید. در همین سالها ترجمه مشهورترین اثر فرانتس کافکا با نام «مسخ» نیز توسط صادق هدایت انجام شد.
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
در سال ۱۳۲۹، هدایت برای فروش کتابهای خود به پاریس بازگشت و اقامت چندروزهای نیز در هامبورگ داشت. آخرین روزهای زندگی هدایت در پاریس و در آپارتمانی اجارهای گذشت. وی در این ایام داستانهای ناتمام و چاپنشده خود را سوزاند و سرانجام در ۱۹ فروردین ماه ۱۳۳۰، با باز گذاشتن شیر گاز و پوشاندن منافذ در و پنجره، به زندگی خود پایان داد.
اذعان به این موضوع که صادق هدایت خودکشی کرده است، نیاز به تامل بیشتری دارد
در خصوص نحوه مرگ صادق هدایت، ابهامهای فراوانی مطرح است؛ چراکه وی بهعنوان یک روشنگر اجتماعی و منتقد سیاسی، دشمنهای فراوانی از جبهههای بسیار داشت؛ با این حال، آنچه جامعه آن دوران و حتی جوامع بعدی بدان علاقهمند بود، پذیرش ماجرای خودکشی هدایت و صرفنظر از سایر شواهد و مدارک است. حال آنکه انتظار میرود نسل امروز، با وسواس بیشتری این موضوع را تحلیل کند.
با این همه، آثار بهجای مانده ۴۸ سال زندگی صادق هدایت بهقدری پربار است که برای قضاوت وی، از شرح حال یا حقیقت ماجرای مرگ وی بینیاز باشیم. بهراستی چه کسی پس از فراغت از مطالعه آثار هدایت، آوای خاموش بوفی کور را نمیشنود یا سایهای بیسر را بر دیوار تجسم نمیکند؟
باید هرچه زودتر کلک را کند و رفت. این دفعه شوخی نیست؛ هرچه فکر مىکنم، هیچچیز مرا به زندگی وابستگی نمىدهد؛ هیچچیز و هیچکس!
صادق هدایت | زندهبهگور
آرامگاه صادق هدایت
عکس از وبسایت williams site
پس از اینکه جسد صادق هدایت توسط یکی از دوستان ارمنی وی در آپارتمان اجارهای خیابان «شامپیونه» کشف شد، تحقیقاتی در خصوص شیوه مرگ وی صورت گرفت که بنا بر شواهد موجود و بررسی اسناد پلیس فرانسه و پزشکی قانونی، این تحقیقات سراسر ابهام است. بااینحال، پیکر هدایت با تشیع عده اندکی از ایرانیان مقیم فرانسه و شهروندان فرانسوی، در «گورستان پرلاشیز پاریس» بهخاک سپرده شد.
گورستان پرلاشیز یکی از مشهورترین آرامستانهای پاریس است که محل دفن نویسندگان سرشناس، هنرمندان نامدار و سیاستمداران متعدد به شمار میرود. علاوه بر هدایت، «غلامحسین ساعدی»، دیگر نویسنده مطرح ایرانی نیز در این آرامستان بهخاک سپرده شده است.
سنگ مزار هدایت در سال ۱۳۴۰ با تصمیم خانواده وی تغییر کرد و طراح این مقبره، «علی سردار افخمی»، معمار مشهور ایرانی محسوب میشود.
آدرس گورستان پرلاشیز: شرق پاریس، سهکیلومتری مرکز شهر، خیابان قوپو ۱۶، تپه چرون. (مشاهده در نقشه)صادق هدایت و گروه ربعه
عکس از وبسایت بالاترین
ربعه، نام گروهی از نویسندگان نوگرا و روشنفکر بود که در تقابل با گروه «ادبای سبعه» پدید آمد. گروه سبعه متشکل از نویسندگان و ادبای کهنهکار و سرشناس زمانه بود که دل در گروی سنتها داشتند و از میان آنها میتوان به «ملکالشعرای بهار»، «اقبال آشتیانی» و «بدیعالزمان فروزانفر» اشاره کرد.
از منظر جریان روشنگری ایران در دهه ۳۰ شمسی و گروه ربعه که هسته مرکزی این جریان بود، گروه سبعه از افرادی کهنهپرست و بعضا پرادعا تشکیل شده بود. ازاینرو، صادق هدایت، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد و بزرگ علوی گروهی بنام ربعه را تشکیل دادند که نوعی دهنکجی به اعضای سبعه محسوب میشد.
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
گروه ربعه بعدها گسترش پیدا کرد و افراد دیگری چون عبدالحسین نوشین، «محمد مقدم»، «غلامحسین مینباشیان»، «ذبیح بهروز»، «پرویز ناتل خانلری» و «نیما یوشیج» نیز به این حلقه پیوستند. بزرگ علوی در خاطرات خود مینویسد:
مسعود فرزاد برادر زن سعید نفیسی بود و گاهی برای اینکه خودی نشان بدهد، به خانه شوهر خواهرش میرفت. هر هفته آنجا فاضلان و سردمداران ادب جمع میشدند؛ فرزاد ما را هم همراه خود میبرد. ما جوجهنویسندگان تازه از تخم درآمده، میخواستیم سری توی سرها دربیاوریم. ما چهار نفر بودیم و آنها هفت نفر؛ آنها را ادبای سبعه مینامیدند. شمع مجلس ما صادق هدایت بود. روزی مسعود فرزاد به شوخی گفت: «اگر آنها ادبای سبعه هستند، ما هم ادبای ربعه هستیم.» گفتم: «آخر ربعه که معنی ندارد.» گفت: «عوضش قافیه دارد؛ دیگر معنی لازم نیست.»
بزرگ علوی | خاطرات
خانه صادق هدایت
عکس از وبسایت گوگلمپ
خانه پدری صادق هدایت در تهران که توسط اعتضادالملک بنا شد، یکی از خانههای تاریخی پایتخت محسوب میشود که با شماره ۲۴۹۱ در فهرست آثار ملی نیز ثبت شده است؛ با این حال، مالکیت فعلی این اثر بر عهده بیمارستان امیراعلم است.
تا سال ۱۳۸۱، این خانه تاریخی بهعنوان کودکستان مورد استفاده قرار میگرفت و پس از اعتراضها و کوشش «جهانگیر هدایت»، برادرزاده صادق هدایت، کاربری آن به کتابخانه تغییر کرد. با این همه، در سال ۱۳۹۲ از اتاقها و محوطه خانه پدری صادق هدایت، بهعنوان انبار ضایعات بیمارستانی استفاده میشد و اگرچه که بیمارستان امیراعلم نسبت به پاکسازی بنا اقدام کرد، صدمات جبرانناپذیری را به این خانه تاریخی وارد شده است.
خانه پدری صادق هدایت در شرایط نامطلوبی نگهداری میشود
بهرغم ثبت منزل اعتضادالملک در فهرست آثار ملی، نگاههای خصمانه و تابو زده به شخصیت صادق هدایت، مانع از رسیدگی و توجه لازم به این اثر تاریخی میشود. امید است که در آیندهای روشن، با حسنتوجه مسئولان و مرمت این اثر تاریخی، موزه و کتابخانهای با موضوع هدایت و آثار او احداث شود و امکان بازدید از این بنا فراهم آید.
آدرس خانه صادق هدایت: تهران، خیابان سعدی، بالاتر از خیابان منوچهری، ضلع جنوب غربی بیمارستان امیر اعلم، خیابان تقوی (خیابان هدایت) پلاک سه، جنب خانه سفیر کبیر دانمارک. (مشاهده در نقشه)آثار صادق هدایت
عکس از پوریا محمدی پیوند
صادق هدایت خالق آثار بسیار زیادی است که برخی از آنها تحت عنوان کتاب و برخی دیگر در روزنامه و مجلات انتشار یافتهاند. آثار هدایت اغلب دارای درونمایهای انتقادی است که با زبانی ساده، تلخ، زهرآگین و گاه طنزآلود نوشته شدهاند. بااینحال، نثر هدایت لایههای پنهان بسیاری دارد که مخاطب را در خود فرومیبرد.
بسیاری از آثار هدایت چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، ممنوعالانتشار بودهاند. نخستین بار در سال ۱۳۸۴، انتشار دو کتاب بوف کور و حاجیآقا در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ممنوع شد و در سال ۱۳۸۵ نیز چاپ مجدد تمام کتابهای وی، بدون نظارت و ممیزی به حالت تعلیق درآمد؛ اما در سالهای اخیر و با واسطهگری جهانگیر هدایت، شماری از آثار وی با سانسور و ممیزی فراوان به چاپ رسیده است. صادق هدایت خود سالها قبل در این خصوص مینویسد:
شنیدم اخیرا یکی دیگر از آثار جاودانی حقیر را بدون اجازه چاپ کردهاند! البته با اغلاط و افتادگی و مسخرگی و سانسور اسلامی و اخلاقی. نمیدانم چرا با دیگران این شوخیها را نمیکنند؟
صادق هدایت | نامه به شهیدنورایی
در هر حال راه هنر هرگز سد نمیشود؛ چراکه چاپ نسخههای اصلی کتابهای هدایت، یکی از منابع مهم درآمد انتشارات زیرزمینی است و توزیع این کتابها نیز توسط دستفروشها بهسهولت صورت میپذیرد.
بوف کور
عکس از وبسایت Wikipedia
رمان بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت است که بنا بر گفته «ونسان مونتی»، نخستین بار در سال ۱۳۰۹ به رشته تحریر درآمد. این کتاب که در سبک سورئالیسم نوشته شده است، برای نخستینبار با اندکی دگرگونی در سال ۱۳۱۵ در پنجاه نسخه خطی منتشر شد.
بوف کور یکی از شاهکارهای ادبی جهان است که بنا بر نظر برخی از اهالی قلم، یکی از ۲۰ اثر برتر قرن بیستم شناخته میشود. این کتاب از دو بخش مجزا تشکیل میشود که با بهکارگیری برخی توصیفها و نشانهها، پیوندی غیرقابلانکار دارند.
بوف کور حدیث نفس یک راوی را دنبال میکند که با توهم و آشفتگیهای روانی دستبهگریبان است. این کتاب، اثری بیمانند و مهمترین کتاب ادبیات معاصر ایران محسوب میشود که با بهرهگیری از تعالی هنر، به مفهوم انسان خودآگاه در لایههایی از ترس، انزوا، استبداد، سانسور و جامعهای خرافهزده میپردازد. انتشار بوف کور در ۷۰ کشور و ترجمه آن به ۲۲ زبان زنده دنیا، خود گواه از شهرت این رمان دارد.
فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد؛ تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگه دارم و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم، فقط برای این است که خودم را به سایهام معرفی بکنم.
صادق هدایت | بوف کور
عکس از وبسایت رسمی کتابخانه چمران
بوف کور که نسبت به سایر آثار هدایت از عمق و پیچیدگی بیشتری برخوردار است، مخاطب را بهجهانی تاریک گسیل میدهد که ورود به آن، شجاعت مخصوصی را طلب میکند. شاهکار هدایت را گذشته از ارزش آن بهعنوان اثری هنری، سندی اجتماعی توصیف میکنند که جامعه خرافهپرست و حاکمیت استبداد را به زیر تیغ میکشاند.
سایر آثار صادق هدایت
کتابها و جزوهها:
انسان و حیوان (۱۳۰۳)فوائد گیاهخواری (۱۳۰۶)مازیار؛ تاریخ زندگی و اعمال او (۱۳۰۷)زندهبهگور (۱۳۰۹)پروین دختر ساسان (۱۳۰۹)اوسانه (۱۳۱۰)سایه مغول (۱۳۱۰)سه قطره خون (۱۳۱۱)اصفهان، نصف جهان (۱۳۱۱)سایه روشن (۱۳۱۲)علویه خانم (۱۳۱۲)نیرنگستان (۱۳۱۲)البعثه الاسلامیه تا البلاد الافرنجیه (۱۳۱۳)وغوغ ساهاب (۱۳۱۳)ترانههای خیام. تهران (۱۳۱۳)داستان ناز (۱۳۱۹) چاپشده با نام مستعارسگ ولگرد (۱۳۲۱)حاجیآقا (۱۳۲۴)ولنگاری (۱۳۲۴)افسانه آفرینش (۱۳۲۵)توپ مرواری (۱۳۳۲)دربارهه ظهور و علائم ظهور (۱۳۴۱)رباعیات خیام (۱۳۴۳) عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
ترجمهها:
گجسته ابالیش (۱۳۱۸)گزارش گمانشکن از مردان فرخ (۱۳۲۰)گروه محکومین از فرانتس کافکا (۱۳۲۷)مسخ از فرانتس کافکا (۱۳۲۹)گراکوس شکارچی از فرانتس کافکا (۱۳۲۹)زند و هومن یسن (۱۳۱۲)کارنامهٔ اردشیر پاپکان (۱۳۱۸)کور و برادرش از آرتور شنیتسلر (۱۳۱۰)تمشک تیغدار از آنتون چخوف (۱۳۱۰) مرداب حبشه از گاستون شرو (۱۳۱۰)جلوی قانون از فرانتس کافکا (۱۳۲۲)شعال و عرب از فرانتس کافکا (۱۳۲۴)دیوار از ژان پل سارتر، ژان پل (۱۳۲۴)قصه کدو از روژه لسکو ( ۱۳۲۵)
علاوه بر موارد مذکور، صادق هدایت نگارش مقالهها و نوشتارهای غیرداستانی بسیاری را نیز برای جراید و مطبوعات مختلف در کارنامه دارد. همچنین مقدمههای صادق هدایت بر کتب مختلف و نامههای او به دوستان و نزدیکانش، از جمله یادگارهای خواندنی او محسوب میشود.
نقاشیهای صادق هدایت عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
مجموعه «آهوی تنها»، نقاشیهای صادق هدایت محسوب میشود که توسط جهانگیر هدایت جمعآوری شده است. این نقاشیها عموما طرحی ساده دارند و از یک استعداد پرداختنشده خبر میدهند. درونمایه نقاشیهای هدایت با نوشتههای او منطبق است و تجسم جهانبینی خاص وی را بر کاغذ تداعی میکند.
ایدئولوژی و تفکرات صادق هدایت
عکس از وبسایت بالاترین
صادق هدایت از تاثیرگذارترین افراد تاریخ ایران بر جریان نوگرایی است. هدایت علاوه بر انقلابی که در داستاننویسی فارسی پدیدآورد، جهانبینی، سبک و سیاق خود را در آثار نویسندههای نسل بعد همچون غلامحسین ساعدی، «هوشنگ گلشیری» و «عباس معروفی» نیز به یادگار گذاشت. تا جایی که او را همراه با بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین فارسی میدانند.
ناسیونالیسم ایرانی، از ویژگیهای مهم نثر هدایت تا پیش از سالهای پایانی عمر بود
درونمایه آثار هدایت با تفکرات مکتب اگزیستانسیالیسم و نهیلیسم قابلمقایسه است؛ گرچه هدایت هرگز به تعلق خاطر خود به این مکاتب اقرار نمیکند. از ویژگیهای مهم آثار هدایت، حداقل تا پیش از سالهای پایانی عمر، وجهههای ناسیونالیسم ایرانی است؛ بهگونهای که حتی در نثر او ردپایی از بیگانهستیزی، عربستیزی و نژادپرستی بهوضوح مشاهده میشود.
صادق هدایت نویسندهای است که انزجار او از جامعه خرافهپرست و افراطیگری در مذهب، در سراسر داستانهای وی مشاهده میشود. وی در عوض به ایران باستان، خصوصا دوره ساسانی، ارادتی ویژه نشان میدهد. او استبداد حکمرانان دوران را نقد میکند و بیپروا، خطمشی سیاسی خود را ابراز میدارد. این موضوع سبب میشود تا هر دو قشر مذهبی و سیاسی جامعه، دشمن هدایت فرض شوند.
آنگونه که استنباط میشود، هدایت آرمانی از یک جامعه ایرانی پالوده در سر دارد؛ آرمانی که در سالهای پایانی عمر از بین میرود و به انزجار و حتی تحقیر همین جامعه منجر میشود. نومیدی صادق هدایت، ریشه در مبارزه برای همین آرمانخواهی و شکست دارد.
مرگاندیشی عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
مرگ، جزئی لاینفک از آثار هدایت است که در تمام داستانهای او تجلی مییابد. او گاه از مرگ به مثابه راه نجات تجلیل میکند و گاه از آن گریزان است؛ آنچنان که بهنظر میرسد، مرگ دستمایهای است تا جهانبینی هدایت را القا کند.
بیگمان مفاهیمی چون مرگ و خودکشی، بخشی از مشغولیت ذهنی صادق هدایت بوده است و جهان وی، دل در گروی مرگ دارد؛ بااینحال، تصور اینکه حلول مرگ در آثار هدایت تنها در معنی مادی خود نمود پیدا میکند، تصوری عوامانه است. جدا از مرگاندیشی، هدایت بهعنوان یکی از افراد مطلع و آگاه جامعه، مرگ را نماد هویت ایرانی میداند که در سراسر تاریخ خود، اسیر خونریزی و ویرانی بوده است. هدایت از مرگ به مثابه عدم آگاهی به آنچه زندگی حقیقی است، یاد میکند و شخصیتی چون خیام و کافکا را تضمین نگاه خود قرار میدهد. در عقیده صادق هدایت، جامعه مرگپرور و مرگزده ایرانی در تشخیص و تفکیک معنای مرگ و زندگانی دچار نافهمی است. او از مفهوم مرگ وام میگیرد تا هستی را در ایرانی که رهسپار نوگرایی و مدرنیته است، بازشناساند.
تنها مرگ است که دروغ نمیگوید! حضور مرگ همه موهومات را نیست و نابود میکند. ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریبهای زندگی نجات میدهد و در ته زندگی، اوست که ما را صدا میزند و به سوی خودش میخواند.
صادق هدایت | زندهبهگور
ساختار و محتوای آثار هدایت
عکس از وبسایت رسمی صادق هدایت
بنا بر نظر منتقدان ادبی، جهان صادق هدایت و توصیفها و شخصیتهای حاضر در آن، رنگمایههای ملی دارند و وی در نگارش داستانهای خود، معجزهگری است که از فرهنگ و زبان مردم بهره میگیرد. این موضوع سبب بهوجود آمدن نثری ساده و عاری از پیچیدگیهای ادبی میشود که توصیف آن بهصورت واقعگرایانه و دقیق صورت میپذیرد. از ویژگی آثار هدایت میتوان به مرگاندیشی و انتقاد به جامعه استبدادزده و خرافهپرست اشاره کرد؛ جامعهای ایرانی که در خلوتگاه ذهن هدایت، وابستگی خاطری به آن احساس میشود.
شخصیت داستانهای هدایت، عمق بسیاری دارند و هدایت میکوشد تا مخاطب را به جنبههای روانی و درونی کاراکتر پیوند زند. جنبههایی که بهعقیده منتقدان، آینه تمامقد شخصیت هدایت است. با این همه، توصیفهای تاثیرگذار او از ویژگیهای ظاهری و مناظر داستان نیز بهخودی خود شگفتانگیز است. صادق هدایت برای ارائه توصیفهای داستان، از طنزی رندانه و البته زهرآگین بهره میجوید که نمونههایی از این طنز در زندگی اجتماعی و مکاتبات با دوستان او نیز جلوه میکند.
داستانهای هدایت مخاطبمحور نیست و آنگونه بهنظر میرسد که او هنر خویش را در اولویت قرار میدهد؛ گرچه نثر بیپیرایه، صریح و وسوسهگر وی، مخاطب را بهدنبال خود میکشاند. صادق هدایت همچنین در ترجمه نیز وفاداری به متن مبدا را کنار میگذارد تا جهانبینی و ایدههای خود را دخیل کند. این موضوع مهمترین نقدی است که به آثار ترجمه صادق هدایت وارد میشود.
آنچه که زندگی بوده است، از دست دادهام؛ گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آنکه من رفتم، به درک، میخواهد کسی کاغذپارههای مرا بخواند، میخواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند؛ من فقط برای این احتیاج به نوشتن که عجالتاً برایم ضروری شده است، مینویسم.
صادق هدایت | بوف کور
نقاشیهای قاسم حاجیزاده از صادق هدایت
صادق هدایت، یکی از زندهترین نویسندگان و روشنفکران ایرانی است که مرور آثار او در تمامی دورانها، هربار تازهتر جلوه میکند. تاکنون تلاشها برای محو کردن نام صادق هدایت از کتابخانههای شهر، کتابهای درسی و رسانههای مختلف، نتیجهای عکس در بر داشته است و جویندگان هنر راستین، هدایت و آثار او را میشناسند و از او تاثیر میپذیرند. میراث هدایت برای نویسندگان و روشنفکران نسل بعد خویش، نه بهدلانگیزی دیوان حافظ است و نه حتی به خیالانگیزی رباعیات خیام؛ میراث هدایت به زخمی عمیق شباهت دارد که صورت جهان شما را نازیبا میکند؛ زخمی که به آن عشق خواهید ورزید.
دردهای مافوق بشر را حس کرده بود؛ ساعتهای نومیدی، ساعتهای خوشی، سرگردانی و بدبختی را میشناخت و دردهای فلسفی را که برای توده مردم وجود خارجی ندارد، میدانست؛ ولی حالا خودش را بیاندازه تنها و گمشده حس میکرد. سراسر زندگی برایش مسخره و دروغ شده بود. با خودش میگفت: «از حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ!»
این شعر او را بیشتر دیوانه میکرد.
صادق هدایت | مردی که نفسش را کشت
شما نیز عقیده خود را در خصوص صادق هدایت با ما و سایر کاربران کجارو سهیم شوید یا سطری از داستانهای او را به یادگار بگذارید.
عکس کاور از وبسایت رسمی صادق هدایت
پرسشهای متداولصادق هدایت کیست؟صادق هدایت، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است که از پیشگامان داستاننویسی مدرن در ایران محسوب میشود.مشهورترین اثر صادق هدایت چیست؟رمان بوف کور، مشهورترین اثر هدایت است که نخستین بار در هند منتشر شد.علت مرگ صادق هدایت چه بود؟علت مرگ هدایت خودکشی عنوان شده است؛ با این حال، ابهامات فراوانی حول مرگ وی وجود داردآرامگاه صادق هدایت کجاست؟مزار صادق هدایت در گورستان پرلاشیز پاریس قرار گرفته است.