برای پیروزی اغلب باید خون هم بدهیم!

به گزارش ورزش سه اوضاع برای تیم ملی با بردن عراق بسیار خوب است. آنچه از نوع بازی تیم ملی و یکدلی و اتحاد مربیان و بازیکنان مشاهده می‌شود امیدها را به این تیم زیاد کرده. اتحادی که نجواهای مخرب حول و حوش رابطه مربی و بازیکن را خنثی کرده. تا بوده هم همین بوده. مقایسه اجتناب‌ناپذیر است. همان‌طور که هنوز تیم زمان برانکو و کی‌روش با هم مقایسه می‌شوند و حالا اسکوچیچ با آن دو. 

 

لژیونرهایی که خوب می‌دانند موفقیت بیشتر آنها در فوتبال اروپا و رفتن به باشگاه‌های معتبر در گروی بالا رفتن تیم ملی و بازی در جام جهانی هستند آن طور که برخی از هواداران فوتبال در ایران عادت به دو قطبی‌‌سازی دارند، به بازی در تیم ملی فکر نمی‌کنند. آنها آن‌قدر حرفه‌ای شده‌اند که بدانند موفقیت فردی در گروی موفقیت جمعی است. آنچه ما می‌خواستیم همین بود که بازیکن برای تیم ملی‌اش بازی کند نه برای مربی‌اش.

 

 

جنگیدن تا آخرین توان درسی است که این تیم به خوبی آن را نشان داده است.  کسی نگران ساق پایش نیست. کسی هنگام پریدن سرش را نمی‌دزدد و و ستاره‌ای چون عزت‌اللهی با بینی خونین در جشن برد حاضر می‌شود. 

 

لژیونرها و ستاره‌هایی که بی حرف و حدیث به اردوی تیم ملی می‌آیند و برای یک دقیقه بازی و یا حتی نیمکت‌نشینی هم اشتیاق و انگیزه دارند ما را به این تیم امیدوار کرده. نجواهای بخشی از هواداران فوتبال و رسانه‌ها هم برای  هستند  پیدا کردن رد اختلاف در تیم ملی راه به جایی نمی‌برد. این بازیکنان و کادر فنی گزکی به دست کسی نمی‌دهند.

 

 

حالا خیال‌مان راحت است که اگر مشکلی هم باشد در زمین خود را نشان نمی‌دهد. خیال‌مان راحت است که همه‌ی اعضای تیم ملی دست در دست هم برای رفتن به جام جهانی همه‌ی تلاش خود را می‌کنند. خیال‌مان از توان مربیگری کادر فنی و توان مدیریتی آن راحت شده. از همراه بودن همه‌ی اعضا با هم.

 

به این عکس‌ها نگاه کنید و لذت ببرید از تیمی که کاپیتانش وقتی دو دقیقه مانده به پایان وارد زمین می‌شود آنچنان بازی می‌کند که پاس گل می‌دهد و به وقت گلزنی تیم زودتر از همه نیمکت‌نشین‌ها خود را به حلقه شادی می‌رساند. تیمی که هر بازی مصدوم و مجروح می‌دهد اما ترس به خود راه نمی‌دهد. حال این تیم خیلی خوب است مگر اینکه ما بخواهیم بد جلوه‌اش دهیم!

 

 

حال این تیم خیلی خوب است مگر اینکه ما بخواهیم بد جلوه‌اش دهیم