نشست «فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی جمهوری اسلامی در افغانستان» برگزار شد

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، نشست «فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی جمهوری اسلامی در افغانستان» از سلسله پیش‌نشست‌های «دومین همایش بین المللی افول آمریکا: جهان پسا آمریکا» به همت پژوهشکده مشترک شهید صدر(ره) برگزار شد.

در این نشست که بصورت حضوری در مکان پژوهشکده و نیز پخش برخط(آنلاین) انجام شد دو تن از اساتید و صاحب‌نظران این حوزه آقایان دکتر محمدصادق کوشکی و نیز دکتر سیدمصطفی خوش‌چشم نکات و مباحث خود را ارائه نمودند.

دکتر محمدصادق کوشکی در تبیین بخش اول مباحث خویش (تحلیل وضعیت موجود افغانستان)، با اشاره به اینکه بانی خروج آمریکا از افغانستان، انگلیس است؛ افزود: «همانطور که در دهه ۱۹۷۰ انگلیسی‌ها در حوزه خلیج فارس، خودشان را کنار کشیدند و آمریکایی‌ها، خلأ آن را پر کردند الان با توجه به نشانه‌های ضعف و زوال آمریکا، انگلیس در واقع می خواهد امانت آن دهه را باز پس بگیرد و یک سیاست هوشمندانه، نامحسوس و تدریجی برای بازگشت به منطقه را دنبال می‌کند«

این استاد دانشگاه تهران در توضیح این مطلب گفت که انگلیس متوجه شد که نقشه آمریکا برای تبدیل افغانستان به یکی از اقمار خودش، نشأت گرفته از عدم شناخت صحیح آن از افغانستان است و الگوی آمریکایی در این کشور کارآمد و جوابگو نیست. در نتیجه خودش وارد میدان شد و طالبان را به عنوان نامزد این امر انتخاب کرد. انگلیس، ابتکار مذاکره با طالبان از ۲۰۱۲ به بعد را با افتتاح دفتر طالبان در دوحه(بصورت رسمی و رسانه‌ای) کلید زد.

این عضو هیئت علمی در ادامه، تغییر و تفاوت پیدا کردن طالبان گذشته با امروز را بدین صورت تشریح کرد: «زمانی که آمریکا به افغانستان حمله کرد طالبان نابود نشد بلکه از یک گستره منسجم به هزار جزء(قلمرو) جدا از هم(در مناطق روستایی و  حاشیه شهرهای کوچک و حتی بزرگ) تقسیم شد. طالبان در هر منطقه و قلمرو خود، با خراج گرفتن از ماشین‌های در حال عبور و مرور قلمرو خود و نیز روش‌های دیگر، به درآمدزایی پرداختند و در واقع، طالبان، نوعی شغل شد. در نتیجه، طالبان به تدریج با حمایت نامحسوس انگلیس و وساطت قطر، از طالبان وهابی دهه انتهای قرن ۲۰ به طالبان حرفه‌ای شاغل دنبال پول و قدرت تبدیل شد»

 

دکتر کوشکی با بیان اینکه از یک طرف، طالبان به تدریج، در حال تغییر و کسب قدرت بود و از طرف دیگر، آمریکا در حال فرو رفتن بیشتر در باتلاق افغانستان بود؛ انتخابات ریاست جمهوری سال  ۲۰۱۹ (که منجر به رئیس جمهور شدن محمداشرف غنی با کمتر از ۲ میلیون شرکت کننده شد) را شکست رسمی سیاست آمریکا در افغانستان دانست. در نتیجه این شکست انگلیس، خلأ آمریکا در افغانستان را بصورت نیابتی(نه مستقیم) یعنی حمایت از طالبان با وساطت قطر پر کرد و نشانه‌های این حمایت را می توان در مواردی همچون حمایت نامحسوس شبکه الجزیره قطر از طالبان، استفاده رسمی طالبان از قطر برای فرودگاه افغانستان(با وجود رقیب‌هایی همچون ترکیه) و … مشاهده کرد.

استاد کوشکی در ادامه با اشاره به اینکه انگلیس می‌دانست که طالبان، در واقع، نماینده صرفاً یکی از ۴ قومیت بزرگ افغانستان است نه همه قومیت‌ها(یعنی فقط نماینده قومیت پشتون‌ها است نه ازبک‌ها، تاجیک‌ها و هزاره‌ها)، تلاش کرد که طالبان ابتدا بصورت نظامی پیروز شود و سپس از این طریق، وارد مذاکره و گفتگو با سایر قومیت‌ها شود؛ بر خلاف اینکه اگر طالبان از ابتدا می‌خواست بصورت دموکراتیک پیش برود حداکثر ۴۰ درصد سهم از حکومت را به دست می‌آورد ولی الان بخاطر غلبه یافتن نظامی بر سایر قومیت‌ها، می‌تواند سهم بیشتری در حد ۶۰ یا ۷۰ درصد را تصاحب کند.

استادیار دانشگاه تهران، تأکید کرد که سیاست نحوه مواجهه طالبان با پنجشیر را نیز در همین راستا باید تحلیل و تفسیر کرد، افزود: «پنجشیر، یک نمونه بود که نشان دهد کسی توان مقابله با طالبان را ندارد لذا اولاً همه مجبور به مذاکره با آن‌ها هستند و ثانیاً همه باید به سهم اختصاص یافته به آن‌ها در حکومت، راضی باشند و سهم بیشتری از طالبان تقاضا نکنند»

استاد کوشکی در پایان بخش اول، چنین گفت که پوست خربزه‌ای که انگلیسی‌ها (از طریق عامل خودشان یعنی طالبان) زیر پای آمریکا گذاشتند منجر به خروج شتابزده(نه عقب‌نشینی با تصمیم) آن‌ها از افغانستان شد(نه اینکه طالبان، عامل اصلی خروج آمریکا باشد چون طالبان در این سال‌های اخیر، بجز موارد معدودی، درگیری و مقابله مستقیم با آمریکا در افغانستان نداشت).

دکتر کوشکی در بخش دوم ارائه خود که ناظر به «فرصت‌ها و تهدیدهای آینده در افغانستان» بود چنین گفتند که برای تحلیل صحیح در این زمینه، بیش از همه چیز، شناخت صحیح (و میدانی) از افغانستان ضروری است. ایشان در ادامه با توجه به اینکه جمهوری اسلامی اعلام کرده است در صورت ایجاد یک وفاق ملی در افغانستان، با دولت مستقر آن تعامل خواهد داشت، افزود: «هند و ایران، نفوذ طبیعی در افغانستان دارند یعنی نفوذ فرهنگی، تاریخی و اقتصادی، که نفوذ هند عمدتاَ در مناطق جنوبی آن و نفوذ ایران در مناطق غربی تا میانی آن می‌باشد»

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ضمن اشاره به اینکه افغانستان، سرشار از منابع گاز و  نیز و کلکسیونی از کانی‌ها و مواد معدنی نایاب هست؛ ابراز داشت دولت‌های مختلف همچون هند، چین، ترکیه، روسیه و … به دنبال بهره بردن و استفاده از این فرصت گرانبها و ظرفیت کمیاب  هستند؛ هر چند انگلیس ترجیح می‌دهد که این کار توسط هند صورت گیرد و مانع بازسازی افغانستان توسط دولت‌های دیگر(خصوصاً ایران و چین) خواهد شد.

دکتر کوشکی در ادامه گفت با توجه به اینکه انگلیس، تمایلی برای حضور ایران در افغانستان ندارد؛ تصریح کرد ابتکار عمل ایران در استفاده از این نفوذ طبیعی و فعال کردن ظرفیت‌ها می‌تواند منجر به شکست انگلیس در افغانستان شود؛ زیرا همانطور که اشاره شد ایران در آنجا، مزیت طبیعی دارد مانند اینکه ذائقه زیستی حدود ۴۰ درصد مردم افغانستان، شبیه مردم ایران می‌باشد و به نوعی، بازار فرهنگی، بازار اقتصادی، رفتار اجتماعی و سبک زندگی آن‌ها بطور طبیعی تابع ایران شده است.

استاد کوشکی در پایان تحلیل بخش دوم صحبت خود، توضیح داد که ایران در استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌های افغانستان، به دنبال تعامل دوطرفه است به نحوی که هم افغانستان منتفع شود و هم خود بخاطر نفوذ طبیعی، بهره ببرد اما انگلیس بطور خاص و برخی دولت‌های دیگر، صرفاً به دنبال رابطه یکطرفه و استعماری از افغانستان هستند.

 دکتر کوشکی در جمع‌بندی مباحث خود، تعامل صحیح ایران با افغانستان را منوط به فهم و توجه به خط‌مشی تعیین شده در در چند سال گذشته توسط مقام معظم رهبری دانست و بیان کرد بر اساس این سیاست، حوزه نفوذ ایران در افغانستان، نباید(فقط) شیعیان باشد(که حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت آن است) بلکه حوزه اصلی نفوذ، زبان و ادبیات و فرهنگ فارسی است(که نفوذ طبیعی به حساب می‌آید و بیشتر از ۶۰ درصد افغانستان را شامل می‌شود).

 

در ادامه دکتر سید مصطفی خوش چشم کارشناس روابط بین الملل به ایراد علل خروج آمریکا از افغانستان پرداخت وضمن بیان این نکته که اختلاف اصلی در بین سیاستمداران آمریکایی نوع خروج آمریکا از افغانستان است و نه الزام به خروج گفت: “خروج آمریکا از افغانستان در زمان ریاست جمهوری ترامپ رخداد و بایدن آن را اجرا کرد” ایشان در ادامه با اشاره به این نکته که علت شکست پروژه آمریکا در منطقه تحت عنوان خاورمیانه بزرگ، سیاست های خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و رشادت های سپاه قدس و حاج قاسم بود افزودند: “آمریکایی ها در تغییر موضع به سمت چین و دریای جنوب چین عقب هستند و احساس می کنند که در طول دو دهه اخیر این سیاست های خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده که باعث به وجود آمدن این تاخیر شده است” به عقیده وی، آمریکایی ها برای این که بتوانند مانع رشد اقتصادی چین شوند بایستی آن را با ریسک مواجهه می کردند و یکی از موثرترین کارها برای ایجاد این مهم تنش در افغانستان بود چرا که قطعاً با ایجاد تنش در کشورهایی که در  همسایگی چین، روسیه و ایران قرار دارند باعث کاهش سرمایه گذاری و اختلال در تجارت منطقه ای و مرزی می شدند.

وی درادامه با ایراد این نکته که حضور طالبان در افغانستان نقشه ای آمریکایی برای ایجاد رقیبی ایدئولوژیک در منطقه است بیان کرد: “آمریکا می دانست که دولت ضعیف اشرف غنی در صورت مواجهه با خطر به ایران و فاطمیون روی می آورد و این امر باعث  ایجاد یک دولت حامی ایران در منطقه می شد. آمریکا برای این که این اتفاق به مانند آنچه که پس از خروجش از عراق و برکناری صدام حسین و روی کار آمدن یک دولت شیعی حامی ایران شد به وجود نیاید بایستی به یکباره شوکی وارد می کرد تا همه چیز به مانند سال ۲۰۰۱ شده و یک رقیب ایدئولوژیک برای ایران برجای گذارد؛ آمریکایی ها امیدوار بودند که پس از سقوط افغانستان ایران مداخله بکند و یک جنگ شیعه و سنی راه بیفتد، اما هدف اصلی آمریکا این بود که اگر این اتفاق هم نیفتاد یک رقیب ایدئولوژیک ظهور پیدا بکند این سیاست مختص به افغانستان نیست بلکه برای کل منطقه ما برنامه این است که با وجود کاهش نیرو و عدوات آمریکا و کاهش اهمیت سنتکام در دوحه و انتقال آن به دریای جنوب چین نباید آنچنان خلاء قدرتی به وجود آید که ایران بتواند حضورش در منطقه را پررنگ تر از قبل کند. دکتر خوش چشم با بیان این نکته که حضور ایران در قائله افغانستان اولین حضور ایران با چاشنی قدرت نرم در منطقه است افزود: در تجربه های قبلی مانند بوسنی، عراق و سوریه ایران از قدرت سخت خود استفاده کرده و نتوانسته بود که با قدرت نرم حضور و احاطه خود را کامل کند. در قائله افغانستان برای اولین بار ایران از قدرت نرم استفاده کرد و این یک حرکت بدیع است. این کارشناس بین الملل ضمن تاکید بر این حرکت نو ادامه داد: رسانه ها، مردم و جناحین سیاسی ما در مواجهه با این حرکت نو ناآشنا هستند به نحوی که جناح های سیاسی قائله افغانستان را در خدمت رقابت های جناحی  داخلی خود می گیرند تا فضا را دوقطبی و سیاسی کنند؛ این درحالی است که که با توجه به حضور نرم در افغانستان بایستی از این دو قطبی شدن ها پرهیز شود. دکتر خوش چشم در پایان با اشاره به این نکته که در آینده نزدیک با فوج عظیمی از مهاجران افغانی در کشور مواجهه خواهیم شدگفت: در روزهای آینده شاهد تحریم های بین المللی و اقتصادی از جانب غرب بر علیه افغانستان خواهیم بود که این امر باعث ایجاد رکود اقتصادی در افغانستان می شود و با وجود اعلام کشورهای منطقه از جمله ترکیه در در بسته بودن مرزها به روی  مهاجران افغانی ایران تنها پناهگاه امنی است که مهاجران افغانی می توانند به آن روی بیاورند از طرفی فشار اقتصادی موجود در کشور که بیشتر بر قشر ضعیف جامعه فشار می آورد باعث می شود که بین این قشر ضعیف در کشور و مهاجران افغانی تنش ایجاد شود لذا مسئولین کشور از همین الان بایستی به فکر چاره ای برای این رخداد آینده باشند.

انتهای پیام/.