پنهان کردن یک خونریزی دائمی برای قهرمانی والیبال
به گزارش “ورزش سه”، علی اصغر مجرد یکی از جوانان با تجربه تیم ملی در رقابتهای آسیایی ژاپن به شمار میآمد. والیبالیستی که بازیکن ثابت ایران در رقابت های المپیک توکیو بود و اتفاقاً در آنجا عملکرد قابل قبولی را از خود ارائه داد. مجرد اما در مسابقات آسیایی نیز درخشان ظاهر شد و عملکرد عالی او چه در دفاع و چه در حمله یکی از دلایل موفقیت ایران به شمار می آمد.
بعد از رقابت های آسیایی و بازگشت تیم ملی والیبال به ایران با علی اصغر مجرد همکلام شدیم که در اینجا مصاحبه سرعتی زن تیم ملی با خبرنگار ورزش سه را می خوانید:
*با مصدومیت قهرمان شدیم
یکی از لذت بخش ترین مسابقاتی که من داشتم همین مسابقات آسیایی بود؛ این قهرمانی خیلی به من چسبید. ما بعد از المپیک و لیگ جهانی که نتایج خوبی نگرفتیم و خودمان هم راضی نبودیم فشار زیادی رویمان بود و گفته بودم اگر به آسیا میرویم فقط برای قهرمانی است. هدف ما قهرمانی بود و بچهها با وجود همهی مشکلات و مصدومیتها و هزاران داستانی که داشتیم سر خم نکردند و تا آخرین روز همگی از جان مایه گذاشتند. چند نفر مثل من و صابر و میثم و بچههای دیگر مصدومیت داشتیم. من با وضعیت مصدومیت ساق پاهایم و مچ پاهایم مسابقه دادم. یک روز قبل از بازیها مچ پاهایم پیچید و داستانهای عجیب و غریب پیش آمد. هدفمان قهرمانی بود و خدا را شکر قهرمان شدیم.
*به قصد انتقام نرفته بودیم؛ چین بهتر بود
بازی مقابل ژاپن انتقامی نبود فقط میخواستیم که قهرمان شویم. المپیک و لیگ جهانی را کنار گذاشته بودیم چون اگر با آن طرز فکر میرفتیم اتفاقات خوبی نمیافتاد. فقط به این فکر میکردیم با هر حریفی که بازی داریم اول از همه به او احترام بگذاریم و دوم بهترین نمایش را ارائه دهیم. از بازی اول با هنگ کنگ با نفرات اصلی بازی کردیم؛ این یعنی این تیم هدف دارد و میخواهد نتیجه خوبی بگیرد و برایش مهم نیست رو به روی چه تیمی بازی میکند. با احترام به حریف وارد زمین میشدیم و همه تلاشمان را میکردیم و حالا یا بازی سه هیچ و یا سه یک و یا سه دو میشد اما مهم این بود تلاشمان را میکردیم و به حریف احترام میگذاشتیم. چین اگر به ما نمیخورد یک پای فینال بود! چین ژاپن را برده بود و واقعا تیم فوقالعادهای بود. تیم قدرتمندی بودند و ما را اذیت کردند. تنها تیمی بودند که از ما ست گرفته و ما نیز بقیه ستها را با زحمت نتیجه میگرفتیم. حتی مربیهایمان میگفتند که چین تیم قدرتمندی است.
*تیم ما پوست اندازی کرده بود ولی ژاپن نه
میانگین سنی ژاپن ۲۷ یا ۲۸ سال است و ممکن است چهرههایشان نشان ندهد. اما تیم ما ۲۳ یا ۲۴ سال است و جوان بودیم. فقط میلاد کاپیتانمان، چند سالی در تیم ملی بوده است و باید یک بزرگتر بالای سر تیم باشد. همه ما جوان بودیم و تیم ژاپن از المپیک به بعد ترکیب اصلیاش را در اختیار داشت. در تیم ما فقط من و میثم و میلاد از قبل بازی کرده بودیم ولی در ژاپن پنج نفر از تیم اصلی در زمین بودند و فقط نیشیدا در این تورنمنت نبود.
*قرار نبود شماره سید را بپوشم!
ایدی کارت من به شماره ۱۵ صادر شد. اشتباهی این وسط صورت گرفت و تولیدی لباس اشتباه کرده بود و شماره شش را به نام من زده و پشت لباس هم مجرد خورده بود. من در تهران این موضوع را چک کردم و وقتی آنجا رسیدم و ایدی کارتم با شماره ۶ را دیدم هول شدم و تعجب کردم! با آقای کارخانه و آقای طلوع کیان نزد اقای یزدان پناه رفتیم و کمک خواستیم و همین طور زنگ زدم و از سید اجازه گرفتم. آیدی کارت من ۱۵ بود و لباسهایی که از ایران داده بودند اشتباه بود. من هم دد روز آخر وقتی از هتل المپیک به سمت فرودگاه میآمدیم دیر به هتل رفتم و به بچهها زنگ زدم و گفتم چمدان من را جمع کنید چون چمدان در هتل بود و من از منزل که آمدم دیر شد. بچهها جمع کردند و حواسشان به این موضوع نبود. قرار نبود چنین اتفاقی بیفتد و حتی به سید هم گفتم ولی داستان جالبی شد.
*خانواده و دوستانم از من حال صابر را میپرسیدند
صابر شخصیت بسیار جنگندهای دارد. در دوبازی آخر چهرهدیگری از او دیدم که تا به حال ندیده بودم. کسی که از ناحیه مثل بینی و دست و مچ پا مصدومیت داشت و وقتی که توپ را بالا میانداخت خون در دهانش جمع میشد. این موضوع را ما نمیدانستیم و بعد مسابقات به ما گفت.بعد بازیها او را بغل کردم و به او گفتم دم غیرتت گرم! هر کسی جای تو بود نمیتوانست راه برود اما تو غیرت و همت کردی و بازیها را به خوبی تمام کردی و حقاش بود که دو کاپ بگیرد. او بهترین پشت خط زن و بهترین بازیکن مسابقات بود.
همه زحمت کشیدند و این رشته گروهی است ولی صابر خیلی جنگید و تمام کسانی که مرا میشناختند حتی خانوادهام بعد بازی با چین با من تماس گرفتند و حال صابر را میپرسیدند. میگفتند از حال صابر به ما خبر دهید نگرانش هستیم و گریه کردیم و حالمان بد است. صابر بسیار دوست داشتنی است؛ صابر گل است و هر کسی در این ورزش زحمت بکشد حقاش خورده نمیشود. اگر صابر به اینجا رسیده زحمت کشیده و حقش بوده است.
*آقای عطایی توانایی همه ما را میشناخت
تیمی مثل آرژانتین، فرانسه، برزیل، لهستان و همه تیمهایی که موفق هستند یک مربی را چند سال متوالی در تیم ملی نگه میدارند تا این مربی با تمام ویژگیهای بازیکنان آشنا شود. موفقیت ما در آسیا به این دلیل بود که آقای عطایی ویژگی تمام بازیکنان را میدانستند و همه بازیکنان با ایشان کار کرده بودند. افرادی را دور هم جمع کرده بودند که همه به هم میخوردند و یکی از دلایل موفقیت این است. ما باید به مربی ایرانی اعتماد کنیم چون چیزی از مربی خارجی کم ندارند و حتی بیشتر زحمت میکشند و با توجه به این موضوع مربیگری آقای عطایی میتواند برای تیم ملی خوب باشد. من نمیتوانم در مورد نفرات تورنمنت بعدی نظری دهم؛ باید مربی نظر دهد و هر بازیکنی که میخواهند باید حضور داشته باشد.
علی اصغر مجرد سرعتی زن تیم ملی والیبال ایران مصاحبه جالبی با ورزش انجام داده است.