آقای فرهادی! چرا هنر خود را خرج روشنایی و امید نمیکنید؟
به گزارش خبرنگار تشکل های دانشگاهی خبرگزاری فارس، سجاد فخرایی مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه صداو سیما و دانشجوی کارشناسی ارشد روزنامه نگاری طی یادداشتی در باره فیلم قهرمان نوشت: همه بر این امر واقفیم که سینما، بازنمایی فرهنگ و ارزش ها و نماینده یک جامعه وملت است.
همانطور که از نام فیلمِ قهرمان مشخص است، مخاطب از این فیلم انتظارِ شخصیتی دست نیافتنی، اسطوره، مقتدر، کاریزما و دارای بالاترین ارزش های دینی،فرهنگی و ملی را دارد. لیکن در پایان فیلم، قهرمانِ ایرانی تحقیر و سرشکسته می شود.
استادی و تبحر اصغر فرهادی در فرم بر همه عیان است نه فقط در سطح ملی بلکه در سینمای جهان اما فرهادی از منظر محتوا اعجوبه سیاه نمایی جامعه ایران است.
هر چند که در قهرمانِ فرهادی برخی سکانس ها و دیالوگ ها کلیشه ای و تکراری اند و انتقاداتی به خلق تصاویر او وارد است اما از فرم گذر می کنیم، چون جام طلا ماهیت آنچه درونش است را تغییر نمی دهد.
فیلم های فرهادی را نه می توان انتقادی نامید، نه می توان بازنمایی حقایق جامعه دانست بلکه فیلم های او روایت داستانی اقلیت است، یعنی این داستان شاید در کل کشور به تعداد ۵۰ یا حداکثر ۳۰۰ مورد هم نباشد.
فیلم های فرهادی بیش از همه چیز درو کردن جوایز جشنواره های خارجی را هدف دارد و به نظر میرسد اعجوبه سینمای ایران قهرمان را صرفا جهت تامل و تعمق منتقدان برای امتیازگیری بالا طراحی کرده باشد.
فرهادی تمام هویت اصیل ایرانی و اسلامی را برای چند جایزه و هدیه بیگانه ذبح کرده و موفق هم بوده و هست…
در این فیلم یکی از با ارزشترین نمادهای هویتی و انگیزشی یک ملت که قهرمان است را طوری به تصویر کشیده که حال مخاطب بعد از اتمام فیلم از قهرمان فیلم به هم می خورد.
قهرمانی که دروغ می گوید، قهرمانی که دیگران برای او تصمیم می گیرند و تصمیماتی که خودش اتخاذ میکند همگی باعث بیچارگی او می شود.
رحیم با بازی امیرجدیدی که نام قهرمان و شخصیت اصلی فیلم است حتی نمیتواند از حق خود چند کلمه دفاع کند، رحیم پول نزول گرفته، از زنش جدا شده با زن دیگری در ارتباط است، رحیم فردی دو پهلوست برخی دیالوگ های جذاب و حرکات کاریزماتیک دارد ولی در اکثر اوقات شخصیتی تحقیر شده و دروغگوست.
حتی زنی که مکمل نقش قهرمان داستان است هنجار شکنانه است و الگویی شبیه ازدواج سفید را ترویج می کند ولی این را آنچنان استادانه در لایه دوم و سوم فیلم پنهان کرده که مخاطب در ناخودآگاه مجذوب شخصیت زن می شود.
اصغر فرهادی در فیلم های گذشته خود تنها نمادی را که در ایران به لجن نکشیده بود قهرمان مردم بود که در این فیلم به این موفقیت دست یافت.
حتی در این فیلم به قهرمان بسنده نکرده و وارد تمامی عناصر انسانی جامعه ایرانی شده، نکته اشتراکی که در کل جامعه به تصویر کشیده شده فرهادی وجود دارد، دو مسئله است یکی همه مسئولین، قهرمان، خانواده ها، خیریه و حتی عموم مردم دروغگو هستند و نکته دیگر غلیان اباهیت و منفعت گرایی همه افراد است.
البته از منظر دیگری هم میتوان این قهرمان کذایی و ضد ارزش را قهرمان فرهادی و فرهادی ها و سینماگران شبه روشنفکرمعاصر ایران دانست، نه قهرمان مردم، قهرمان ملت ایران شهدا و ایثارگران اند، قهرمان ما حسین فهمیده است که با سن کم خود غوغایی جهان نما برپا می کند، قهرمان ما علی لندی ها هستند، نوجوانی که همین چند ماه پیش، جان خود را فدای نجات جان دو بانو کرد.
قهرمان ما شهیده فاطمه اسدی است که پیکر او پس از ۳۷ سال چند روز پیش کشف شد، زنی شهیده که برای نجات جان همسرش دل به خطر رویارویی با اذانب و گماشتگان غرب می زند و جانش را در این راه فدا می کند.
آقای فرهادی طرفداران شما و شما میگوید این بیان حقایق جامعه است.
در یک فیلم، ایران و ایرانی را سیاه و بدبخت نشان دادید در دوفیلم، سه فیلم، چهارفیلم، فیلم های سیاهتان تمامی ندارد؟ آقای فرهادی چرا حقایق مثبت جامعه را نشان نمی دهید؟ این جامعه امید نمی خواهد؟ روشنایی نمی خواهد؟ شما که در تکنیک و فرم فیلمسازی مهارت جهانی دارید چرا هنر خود را خرج روشنایی و امید در جامعه نمی کنید؟
آقای فرهادی شما که خود را روشنفکر می دانید باید شمع و روشنایی جامعه باشید نه آن که چراغ ها را هم با سنگ بشکنید.
آقای فرهادی، شاگرد خوبی برای مکتبتان، لیبرالیسم و کاپیتالیسم هم نیستید، سینمای غرب به ویژه هالیود قهرمان هایش را اسطوره های دست نیافتنی و فوق بشر بازنمایی میکند اما شما قهرمان ایرانی را چگونه روایت کردید؟
البته نکته ای که در آن توجه نمی شود تهیه کننده آثار شماست آقای الکساندر ماله گی فرانسوی یک بیگانه است معلوم است پولش را خرج مردم ایران نمی کند و انتظاری هم نیست شما که ایرانی هستید چرا؟
آقای فرهادی اگر به فکر مردم و مشکلات مردم هستید با سیاه نمایی و بازنمایی تحقیر آمیز از قهرمانِ ملت، مسئله مردم حل نمی شود، اگر هم به دنبال دستیافتن به جایزه های نقدی هنگفت و کسب شهرت جهانی هستید که هیچ تکلیف مشخص است، آقای اعجوبه سینمای ایران چراغتان کو؟ چرا لعنت به سیاهی؟ راه روشن را نشان دهید.
انتهای پیام/