رحیم پور ازغدی: انسان‌شناسی سکولار حتماً باید با عقل و تجربه بررسی شود

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشگاهی خبرگزاری فارس، حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در افتتاحیه پنجمین دوره آموزشی-تشکیلاتی مشکات از سوی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی (ره) برگزار شد، طی سخنانی با موضوع «دانشگاه، مبدأ تحولات» به سخنرانی پرداخت.

* تبیین موضوع دانشگاه، مبدا تحولات

رحیم پورازغدی در ابتدای مراسم با بیان اینکه تعلیم و تربیت انسان مبدا همه تحولات است، افزود: اگر کسانی گمان کنند، بدون توجه به انسان و ابعاد و لایه‌های مختلف آن به نام علم، چه به نام سیاست، اقتصاد، حاکمیت و… می‌توانند به او توصیه کنند خیانت است. اگر به انسان توجه عظیم و اصیل نداشته باشیم و به سراغ ابزار و تکنولوژی، مسکن، امنیت و آزادی و… برویم اما تعریف و توصیف درستی از انسان نداشته باشیم مسئول همه خیانت‌هایی که آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به او صورت می‌گیرد هستیم.

وی در ادامه با اشاره به این جمله از امام خمینی (ره) که دانشگاه مبدأ همهٔ تحولات است، افزود: تحولات هم مثبت است هم منفی یعنی از دل دانشگاه درست تنظیم نیافته، یک جامعه مخشوش و مقتول بیرون می‌آید. جامعهٔ بد، محصول دانشگاه بد است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: از دل یک دانشگاه درست و مدیریت‌شونده، یک حاکمیت خوب، یک حکمرانی خوب بیرون می‌آید. هر چه نخبگان و خواص بهتر باشند جامعه بهتر پیش‌می‌رود و مدیریت می‌شود اما به تعبیر قرآن شما اکثراً مخلوط می‌کنید یعنی ترکیبی! شب باتقوا، صبح بی‌تقوا صبح به همهٔ اصول دانشگاه‌ لگد می‌زنید، غروب شرمنده می‌شوید معذرت خواهی می‌کنید. لذا ما مخلوطیم.

وی در ادامه گفت: علوم انسانی ادعای انسان‌شناسی است، یعنی داریم به انسان علم پیدا می‌کنیم. ما انسان را شناختیم، انسان را دانستیم، در حالی که این ادعا است! نه اینجا، بلکه ادعای کل جهان، ادعای کاذب و دروغ و تهمت به انسان است. ما و شما به بعضی از لایه‌های انسان و آثار افعال و رفتارها یک وقوف اجمالی پیدا می‌کنیم اما یک جمع‌بندی علمی و صددرصد مورد پسند در جهان نداریم.

وی افزود: وارد جامعه‌شناسی، هنر، حقوق، علوم سیاسی که می‌شویم، علم آن را نداریم. اینها مکاتب است و مکاتب یعنی نگاه‌هایی از زاویه‌های خاص. ایدئولوژی خاص وجود دارد و اینها همه در کنار هم به ما آموزش داده می‌شود درحالی که خودشان هم، با هم سازگار نیستند. داشتن همهٔ این مکاتب خوب و مفید است به شرط آنکه کنار اینها، تشخیص و داوری خوبی داشته باشیم و مطلب را بفهمیم! تشخیص بدهیم که کلام حرف درست است و ادعای بدون دلیل است.

رحیم پورازغدی در ادامه گفت: در حیطه‌های مختلف علوم، مکاتب بسیاری وجود دارد از جمله روان‌شناسی، سیاست، فیزیک و… که در تمام اینها حرف درست و غلط با یکدیگر مخلوط شده است و ما باید تلاش کنیم از بین این موارد درست‌ترین را انتخاب کنیم برای همین است که امام می‌فرمایند: «دانشگاه مبدأ تحولات جامعه است».

وی با تاکید بر اینکه انسان یک بعد مادی و جسمانی دارد، اضافه کرد: با تجربه می‌شود آن را شناخت ولی به شناخت کافی نمی‌رسد. نهاد شهوت و غضب در انسان است اما باید تحت فرمان عقل حرکت کند نه اینکه عقل تعطیل شود و انسان مانند حیوان رفتار کند.

وی افزود: انسان به دنبال لذت و رفع رنج است؛ هر موجود زنده‌ای این موتور را دارد اما اینها همه‌ انسان نیست. اینها سطحی‌ترین لایه انسان است. لذت‌ها و رنج‌ها دو دسته‌اند. ممکن است بعضی از لذت‌ها بد باشد و بعضی از رنج‌ها خوب و این‌طور نیست که همیشه همه رنج‌ها بد و همه لذت‌ها خوب باشد. خشم، تمایلات، لذت‌ها و… یک بعد از انسان را تشکیل می‌دهند و همه انسان نیستند.

رحیم پورازغدی تصریح کرد: انسان در شروع فرایند تفکر و در مراحل اولیه تفکر موقعیت زمانی را تشخیص نمی‌دهد و واقعیت را از غیرواقعی تشخیص نمی‌دهد و توهم را از تعقل نمی‌تواند تفکیک کند. برای همین، انسان در این مرحله صرفاً به دنبال کم کردن رنج ها و زیاد کردن لذت‌ها است و مثل بقیه حیوانات عمل می‌کند و کاری به باید و نباید، درست و نادرست و خوب یا بد ندارد و فقط به دنبال رسیدن هر چه سریع‌تر به لذت‌ها است. در وجود انسان یک نیرویی است به نام فراخود که به انسان می‌گوید چه رنج‌هایی را تحمل کند یا از چه لذت‌هایی بگذرد تا به اهداف و منافع مهم‌تر و بزرگتری برسد.

* لازمه شناخت صحیح انسان

وی در ادامه گفت: انسان در بدن و این جسم مادی خلاصه نمی‌شود. انسان دارای شخصیت است و همین شخصیت است که نشان می‌دهد انسان صرفاً جسم نیست و دارای یک واقعیت متعالی به نام روح است. اشکال و تصاویر مختلفی وجود دارد که بعضی از آنها انسانی و بعضی‌ها ضدانسانی‌اند. وقتی با تصاویر ضدانسانی روبه‌رو می‌شویم در انسان امید و میل خدمت به دیگران تقویت می‌شود و باعث می‌شود انسان به انسانیت نزدیک‌تر شود. تکنولوژی هم همین‌گونه است به انسانی و ضدانسانی تقسیم می‌شود.

وی با تاکید بر این موضوع که انسان‌شناسی سکولار ناقص و تک‌بعدی است، افزود: اما انسان‌شناسی الهی چندبعدی است و باید همه ابعاد آن را به وسیله عقل و تجربه در نظر گرفت و بررسی کرد. مکتب‌های مارکسیست و لیبرال و فاشیست فقط مدعی علم‌اند و ۹۹ درصد را فدای ۱ درصد می‌کنند و اسلام الهی را زیر سوال می‌برند. تجربه به تنهایی برای انسان کافی نیست بلکه عقل هم به همان میزان اهمیت دارد اما یک منبعی وجود دارد که نه تجربی است و نه مستقیماً عقلی اما انسان‌ها را به آگاهی می‌رساند که از طریق عقل آن را می‌پذیریم به نام انبیا. انبیا کمک می‌کنند که عقل و تجربه در حوزه انسان‌شناسی به درستی عمل کنند.

رحیم پور ازغدی تاکید کرد: انسان‌شناسی واقعی در مرگ رخ می‌دهد؛ زیرا فقط خود انسان و اعمالش هستند، این خود انسان است که مسئول تک تک کنش‌هایش است و فراخود مربوط به وجدان آدمی است. مثل یک دستگاه در وجود انسان.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی این نکته را ذکر کرد که اگر در دانشکده روان‌شناسی انسان را درست شناختی بعد می‌توانی در حوزه اقتصاد و سیاست و سیاست خارجه مسائل انسانی و ضدانسانی را بشناسی و می‌توانی بفهمی هنر، سیاست، اقتصاد و… ضداسلامی ضدانسانی است.

وی گفت: در چنین شرایطی می‌توان فهمید چرا تکنولوژی به دو قسمت انسانی و غیرانسانی تقسیم می‌شود. تکنولوژی مواد مخدر ضد انسانی است و تکنولوژی که به سلامتی انسان‌ها کمک کند انسانی و اسلامی است. تکنولوژی که فساد و فحشا را درون خانه‌هایمان می‌آورد ضد اسلامی است. سینما، رمان، تئاتر، هنر و…. نیز به دو قسمت درست و نادرست، اخلاقی و ضداخلاقی، عادلانه و ناعادلانه و… تقسیم می‌شود.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: انسان‌شناسی سکولار حتماً باید با عقل و تجربه بررسی شود. در این زمینه چندین مکتب مورد بررسی قرار می‌گیرد و بعد برخی از آنها پذیرفته می‌شود و برخی دیگر پذیرفته نمی‌شود.

وی بیان کرد: اگر در علوم انسانی چند مکتب مطرح شود مشکلی نیست ولی تا وقتی نوبت به نگاه توحیدی، معنوی، الهیاتی، اخلاقی انسان می‌شود مسخره می‌کنند. وقتی صحبت از مارکسیسم و سکولاریسم و اینها می‌شود می‌گویند نگاه ایدئولوژیکی است چون اینها ایسم و ایزم دارند و مکتب‌های ایدئولوژیستی هستند. ولی وقتی صحبت از اسلام می‌شود می گویند اسلام چیست؟

 

 

* واقعیت متعالی انسان با توجه به قرآن

ازغدی در ادامه با بیان مصادیقی از قرآن کریم تصریح کرد: خداوند در قرآن می‌فرماید: «و نفس و ما سواها» یعنی سوگند به نفس انسان اما نه نفس بدون تربیت. بلکه نفسی که «و ما سواها» نفسی که آراسته شده. یعنی سوگند به تو و آنچه که تو را آراست؛ چیزی که تو را تبدیل کرد به یک نفس انسانی نه نفس حیوانی. علوم انسانی باید به اینها توجه داشته باشد.

وی گفت: خدا در قرآن می‌فرماید: «و یسالونک عن الروح» چگونه ما از نیستی تبدیل به لخته‌ای خون می‌شویم و این ماده‌ی بی‌جان ناگهان جان پیدا می‌کند، تکامل می‌یابد و بعد از متولد شدن اندک‌اندک حرف زدن، اندیشیدن، خوبی و بدی را یاد می‌گیرد و انتخاب می‌کند؟ و بعد دوباره این بدن مثل جامدات می‌شود، آن خاک می‌شود گوشت و استخوان و این گوشت و استخوان می‌شود خاک.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: اگر حیات شما برای جسم شما است و ذاتاً متعلق به جسم است پس چرا می‌میرید؟! مگر همین بدن شما نیست که چندی دیگر از حرکت می‌افتد و مثل یک ماده، مثل یک سنگ و مثل یک تکه گوشت می‌شود؟ پس اگر حیات ذاتاً برای جسم باشد چگونه از آن جدا می‌شود؟ امر ذاتی جدایی‌ناپذیر است. وقتی که یک روز حیات در جسم است و روز دیگر نیست، یعنی حیات از آن این بدن نیست و حقیقت دیگری وجود دارد که به این بدن حرکت و حیات می‌دهد.

وی گفت: سپس می‌فرماید: «قل الروح من امر ربی» روح از سنخ این عالمی که در آن هستید نیست. یعنی از عالم خلق نیست و از عالم امر است. از عالم غیرمادی است که شما اصلتان در آنجاست. عالم الهی. البته که عالم مادی و طبیعت هم الهی است. قرآن کریم می‌فرماید: «کل طبیعت آیات خدا است و باید الهی نگاه کرد». مانند شتربانی که در میان بیابان خطاب به خدا گفت من تو را چگونه بشناسم وقتی که به همه‌ی عالم اشراف ندارم؟  و خداوند در قرآن فرمود: «أفلا ینظرون الی الابل» به همین شتری که بغل دست تو است نگاه کن که چگونه خلق شده.

رحیم پور ازغدی در ادامه با اشاره به آیه «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» گفت: این آیه یعنی ممکن است گمان کنید که دانشمندید. بله شما علم دارید اما بسیار کم. به شما از علم به معنای واقعی، تنها بخش بسیار کوچکی داده شده است.

وی ادامه داد: در قرآن بیان شده است که: «و اذا سویته» این از تسویه می‌آید. یعنی انسان را همه چیز تمام آفریدیم و هر استعدادی که برای تکامل نیاز داشت به او دادیم. و سپس می‌فرماید: «و نفخت فیه من روحی» از روح خودم در او دمیدم نه اینکه یک تکه از خودم را به او دادم! چون خداوند که روح ندارد. اینجا منظور از روح یک روح ویژه است.

ازغدی اظهار داشت: همه‌ موجودات عالم روح دارند ولی اینجا بیان شده است که: «روحی» یعنی روح خاصی که برای آن اهمیت قائلم. یعنی از یک روح ویژه در انسان دمیدیم. این روح انسانی با روح همه‌ی حیوانات و موجودات دیگر تفاوت‌هایی دارد. شباهت‌هایی هم دارد. روان‌شناسی باید تفاوت این روح را مشخص کند. این یک بعد خاص در انسان است. و سپس فرمود به فرشتگان گفتم: «بر این مخلوق سجده کنید».

وی در ادامه بیان کرد: چه وجهی در انسان وجود دارد که فرشتگان باید بر او سجده کنند؟ این بعد انسان در روان‌شناسی و جامعه‌شناسی امروز در نظر گرفته شده یا نادیده گرفته می‎شود؟ چرا انسان را کوتوله و تک‌بعدی می‌بینید؟! روح انسان آن بعد ارزشمندی است که سایر مخلوقات باید به آن سجده کنند. روحی که در حضرت آدم علیه السلام و بقیه انسان‌ها وجود دارد. شما از عالم الهی هستید شما پدیده‌هایی که صرفاً از ذرات جهان مادی تشکیل شده باشند نیستید. آن بعد جاودانه و ابدی انسان که انسان را انسان می‌کند در روان‌شناسی و تعلیم و تربیت کجاست؟ شما دارید یک شهروند دموکرات برای جامعه‌ی صنعتی سکولار تربیت می‌کنید یا به بعد خاص انسان هم توجه دارید؟ آثار خاص وجودی را در هر دو بعد می‌بینید یا فقط تک‌بعدی نگاه می‌کنید؟

* ارتباط دوسویه معنویت و زندگی

رحیم پور ازغدی در ادامه تاکید کرد: ما در مفاهیم تئوری پذیرفته‌ایم که انسان یک وجود برتر است اما عموم مردم می‌گویند فرصت اندیشیدن نداریم. یعنی در باتلاق روزمرگی غرق شدند. البته این مسئله مختص جامعه امروز نیست. انسان‌های هزار سال پیش هم همین را می‌گفتند که زندگی به ما فرصت اندیشیدن و عمل به معانی خاص انسان و حقیقت زندگی را نمی‌دهد. این مسئله نه تنها الان بلکه هزار سال یا دو هزار سال بعد هم مطرح می‌شود.

وی گفت: انسان در هر عصر و زمانه‌ای نسل‌های قبل را برای انجام وظایف و مسائل دینی مناسب‌تر می‌داند. انسان صالح در هر عصری صالح است ارتباطی با پیشرفت یا نبود تکنولوژی ندارد. نباید رشد و زندگی را از هم جدا ببینیم. باید فضای زندگی را معنوی کنیم چون معنویت و زندگی از هم جدا نیستند.

انتهای پیام/