چرایی شتاب امارات و درنگ مصر برای نزدیکی به ترکیه

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، ماه‌های اخیر شاهد دیدارها، تماس‌ها و تلاش‌های ترکیه برای نزدیکی به محور «عربستان، امارات و مصر» بوده است. محوری که آنکارا سال‌ها مخالف آن در مسائل مختلف منطقه‌ای بود. در حالی که ازسرگیری روابط با مصر مستلزم جلسات متعددی بود که طی ماه‌ها بدون نتایج قابل توجهی به طول انجامید، مسیر نزدیکی ترکیه به امارات طی چند هفته پس از سفر «محمد بن زاید» ولی‌عهد ابوظبی به آنکارا برای اولین بار از سال ۲۰۱۲ با سرعت طی شد.

پایگاه خبری شبکه الجزیره با انتشار یادداشتی به قلم «سعید الحاج» با اشاره به این موضوع به روند نزدیکی آنکارا به این محور و دلایل و انگیزه‌های آن پرداخت.

دلایل نزدیکی

نویسنده در ادامه تصریح می‌کند که روند نزدیکی ترکیه به کشورهای مذکور انفرادی نیست، بلکه در چارچوب  یک روند کلی در منطقه از جمله آشتی چهار کشور عربی با قطر پس از نشست العُلا و توسعه روابط قطر و مصر و همچنین گفت‌وگوهای مستقیم و  غیرمستقیم میان عربستان سعودی و ایران صورت می‌گیرد.

بر این اساس، این روند کلی منطقه‌ای دلایل متعدد بین‌المللی، منطقه‌ای و محلی دارد که در کنار هم زمینه را برای آن‌چه تاکنون صورت گرفته و آن‌چه در آینده صورت خواهد گرفت، مهیا کرده است. انتخاب بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از یک سو از بسته شدن دوران ترامپ و بحران‌ها، تنش‌ها و روش‌های سیاست خارجی خبر داد و از سوی دیگر، سیاست‌های اعلامی وی که مهمترین آن کاهش اهتمام در منطقه و ادامه خروج نسبی تدریجی از آن و مذاکره با ایران است، کشورهای مختلف منطقه را – که بیشتر آن‌ها از متحدان آمریکا هستند – واداشت تا در سیاست‌ها، مواضع و ائتلاف‌های خود تجدید نظر کنند.

به اعتقاد نگارنده، از جمله زمینه‌های منطقه‌ای که به صحنه کنونی کمک کرد، کاهش محوریت عوامل قطبی‌ساز در منطقه (انقلاب‌ها، انقلاب‌های معکوس و جایگاه اسلام گرایان) پس از گذشت هشت سال از کودتا در مصر است که اوج دوقطبی شدن و صحنه ائتلاف‌ها و به ویژه ایران‌هراسی در خلیج فارس بود. همچنین دولت جدید آمریکا و فرسودگی همه طرف‌ها در بحران‌های منطقه‌ای که طی آن هیچ طرفی نتوانست طرف مقابل را مغلوب کند، علاوه بر پیشروی‌هایی که ترکیه در سال ۲۰۲۰ به ویژه در لیبی و قفقاز به دست آورد، بر این امر تاثیر گذاشت.

بر اساس این یادداشت، در سطح محلی، اقتصاد اکثر کشورهای منطقه – اگر نگوییم همه – از پیامدهای همه‌گیری کرونا رنج می‌برند که در حال حاضر وارد مرحله جدیدی شده و ممکن است ترکیه به دلیل شرایطی که اخیرا اقتصاد آن در حال تجربه است، با حساسیت بیشتری متمایز شود. مقصود از شرایط اقتصادی اخیر، سقوط ارزش لیر در مقابل دلار و نیز شرایط مربوط به انتخابات سرنوشت‌ساز در سال ۲۰۲۳ و … است.

نویسنده در ادامه تاکید می‌کند: «طی روزهای گذشته، ترکیه میزبان ولی‌عهد ابوظبی و قبل از وی، وزیر امور خارجه بحرین و پس از وی وزیر بازرگانی عربستان سعودی بود تا این‌که رئیس جمهور ترکیه تایید کرد که گام‌های قدرتمندی که کشورش با امارات برداشته، به زودی هم با مصر و هم با اسرائیل تکرار خواهد شد».

در ادامه این یادداشت آمده است: «اگرچه از سال ۲۰۱۵ آنکارا شعار ” افزایش دوستان و کاستن دشمنان” را مطرح کرده است، اما تاکنون این امر به طور ملموس محقق نشده و مهمترین دلیل آن، عدم تمایل محور مقابل است. اما به نظر می رسد که این محور در پس تحولات فوق‌الذکر، موضع خود را اصلاح کرده است و ترکیه امروز به همین دلایل بیشترین آمادگی را برای حرکت در این مسیر دارد.

به همین دلیل می‌توان گفت که تحولات اخیر بیانگر تمایل دو طرف برای بازکردن صفحه جدیدی در روابط است، به ویژه این‌که اختلافات سال‌های گذشته ناشی از تضاد منافع اصلی یا اختلاف نظر در روابط مستقیم دوجانبه نبوده است؛ بلکه در وهله اول بر اساس مواضع و همسویی‌های از پیش تعیین شده مرتبط با وضعیت قطبی شدن منطقه‌ای بود.

بین مصر و امارات

بر اساس این یادداشت، روابط ترکیه با مصر طی چند ماه گذشته چندین مرحله را طی کرده است که مرحله اول برقراری کانال ارتباطی بین سرویس‌های اطلاعاتی دو کشور و سپس توافق وزرای خارجه دو کشور برای «پرهیز از آسیب رساندن به یکدیگر در مجامع بین المللی» بود. سپس مجاری دیپلماتیک از طریق وزارتخانه‌های خارجه دو کشور باز شد، سپس دیدارها و گفت‌و‌گوها در قاهره و آنکارا و تماس‌ها و ارتباطاتی  در این مدت صورت گرفت و  «اقداماتی برای نشان دادن حسن نیت» مانند کاهش شدت حملات رسانه‌ای و  چارچوب‌بندی رسانه های مخالف مصری که در خاک ترکیه فعالیت می‌کنند، انجام شد.

از سوی دیگر، سفر «طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات به ترکیه و دیدار وی با اردوغان تحول بزرگی در روابط دو کشور ایجاد کرد که به تماس‌های تلفنی وزیران خارجه دو کشور و همچنین اردوغان و محمد بن زاید منجر شد. پیش از این‌که، محمد بن زاید در آنکارا با استقبال بی‌نظیری مواجه شود. این سفر شامل امضای تعدادی توافق‌نامه، تفاهم‌نامه‌ و پروتکل‌های همکاری مشترک به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و تجاری بود.

نگارنده در ادامه می‌نویسد: «شاید مشاهدات اصلی در مقایسه بین دو مسیر موجود با کشورهای محور مقابل ترکیه این باشد که پیشرفت روابط با مصر زمان بسیار بیشتری به طول انجامید و سقف دستاوردهای آن در مقایسه با امارات به شکل قابل توجهی کمتر بود.  اگرچه موضع کشور دوم یعنی امارات در مقابل ترکیه شدیدتر و آشکارتر بود. علاوه بر این، آنکارا مستقیماً و به نام هدف قرار دادن امنیت ملی خود و تأمین مالی کودتای نافرجام و مواردی از این دست، گاه از طریق کانال‌های سیاسی و رسانه‌ای در زمان‌های دیگر، ابوظبی را متهم کرده بود».

نگارنده در ادامه تصریح می‌کند: «در توضیح این موضوع، منطقی است که یک کشور برجسته منطقه‌ای مانند مصر سیاست خارجی باثبات‌تر و دگرگونی‌های کندتری داشته باشد، به خصوص که ساختار دولتی و نیز سیستم فعلی و فرآیند تصمیم‌گیری در میان نهادهای مختلف به این امر کمک می کند».

از سوی دیگر، مصر در کانون قطبی شدن منطقه قرار داشت و دارای جایگاه ویژه‌ای است و همچنان از ترکیه، مطالباتی در رابطه با به رسمیت شناختن نظام کنونی خود و برخورد با آن با این منطق دارد.  ضمن این‌که روابط منطقه‌ای قاهره، به‌ویژه روابط برجسته‌‌ای که در سال‌های اخیر با یونان و قبرس (یونان) ایجاد کرد، موانع و دست‌اندازهایی در مسیر گفت‌وگو با آنکارا، به وجود آورده است.

نویسنده دلیل دیگر کند بودن سرعت بهبود روابط آنکارا و قاهره را این چنین بیان می‌کند: در آخر این‌که، قاهره نمی‌خواهد بدون بقیه اعضای محور عربی یعنی ریاض، ابوظبی و تا حدی منامه، به تنهایی در این مسیر حرکت کند و منتظر تایید و هماهنگی آن‌ها  یا دست‌کم عدم اعتراض آن‌ها است.

از سوی دیگر، ساختار امارات متحده عربی و مکانیسم تصمیم‌گیری آن به آن راحتی بیشتری در تغییر سیاست خارجی می‌دهد و رویکرد پراگماتیک آن در گشودگی اخیر درهای آن به سوی نظام سوریه، قطر و ایران کاملا آشکار است.همچنین، می توان اشتیاق ابوظبی را برای ظاهر شدن در خط مقدم هر تغییر مرتبط با محور فوق  را دید و ابوظبی نمی‌خواهد در مرحله بعدی و به عنوان یک دنبال‌کننده سیاست‌های کشورهای دیگر این محور ظاهر شود. امری که می‌توان به خوبی با بررسی و موشکافی تحلیل‌های رسانه‌های اماراتی به آن پی برد. این رسانه‌ها به صورت مستمر از شعار رهبری امارات و دنباله‌روی بقیه از آن در منطقه خواه در زمینه‌ مسائلی چون عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی یا از سرگیری روابط رسمی با نظامی سوریه استفاده می‌کنند.

در بخش پایانی این یادداشت آمده است: «به طور خلاصه، به دلایلی که به تفصیل توضیح دادیم، شانس نزدیکی ترکیه و چهار کشور به اضافه رژیم صهیونیستی، امروز بیشتر از گذشته به نظر می رسد. به دلایلی که توضیح دادیم، همه طرف‌ها مایل به تغییر هستند. با این حال در اهمیت آنچه تاکنون رخ داده نباید اغراق کرد، آنچه انجام شد اعلام آرام سازی فضا و گشودن کانال‌های ارتباطی و گفت‌وگو برای مدیریت  اختلافاتی است که هنوز وجود دارد و خواهد بود و دو طرف هنوز به مرحله همکاری کامل و همچنین اتحاد نرسیده‌اند و بعید است که خیلی زود به آن برسند».

بر این اساس، با این وجود، مطمئناً پس از گذار از مرحله دو قطبی شدن شدید، با مرحله جدیدی تحت عنوان آرامش نسبی در منطقه روبرو هستیم و قطعاً تأثیراتی بر سیاست خارجی کشورهای ذی‌ربط و برخی مسائل منطقه خواهد داشت که مستلزم نگارش مقاله‌ای مستقل و جداست.

انتهای پیام/م