یادداشت: کدام چاره برای بارسلونا؟

به گزارش ورزش سه ، بارسلونای ۲۲-۲۰۲۱ نه تنها هیچ نشانی از دوران اقتدار و افتخار ندارد بلکه در هیچ زمینه ای حتی بارقه ای از امید برای بازیابی اعتبار گذشته را بروز نداده است. آنها در تمام ارکان باشگاه از فقدان نیروهای مورد نیاز رنج می برند و به همین دلیل این روزهای ناخوشایند احتمالا طولانی تر از حد تصور خواهد بود.

 

مدیران فریبکار
احتمالا خیل عظیمی از هواداران بارسا آنچنان خواهان اخراج کومان شده بودند که برایشان فرقی نمی کرد گزینه ی جانشینی سرمربی هلندی چه کسی باشد. اما برای مدیران، این یک فرصت بود، بی آنکه هدف از چنین تغییری، کاملا فنی باشد. درواقع پنهان شدن پشت اسطوره دوست داشتنی، خرید زمان به واسطه محبوبیت ژاوی و البته ادامه سیاست بدون خرج “دادن وعده رایگان و آینده فروشی” اولویت اول لاپورتا و دوستان در آن مقطع بود.
هرچند شرایط مالی نابسامان و بحرانی که به بهانه کرونا نادیده گرفته می شد، پس از ترک بارسلون توسط مسی دیگر انکار شدنی نبود. موضوعی که حامیان مالی اصلی را هم به خروج از پروژه زمانبر و هزینه بر بازسازی بارسا ترغیب کرد و باعث شد، بدترین شرایط اقتصادی به این تیم تحمیل شود.
جالب آنکه باوجود چنین اوضاع بغرنجی، سران بارسا بازهم یک پروژه فریب دیگر را کلید زدند؛ بازگشت دنی آلوس ۳۸ ساله، صرفا جهت ایجاد سرگرمی! البته که چنین ترفندهایی هیچوقت به درد اتفاقات درون زمین نمی خورند و هرگز نمی توانند تاثیر مثبتی در نتیجه گیری بگذارند.

 

دل بستن ناکافی به ژاوی
بازگشت شماره ۶ وفادار و پرافتخار آبی اناری ها بی شک خبر خوشحال کننده ای بود. کسی که بیش از همه به فلسفه کاری کاتالان ها باور و تکیه داشت و یک بارسایی اصیل و خوش فکر است. اما باشگاهی با این حجم از معضلات عمیق و اساسی، اگر می خواست می توانست هر سرمربی باتجربه و امتحان پس داده دیگری را تا پایان فصل روی نیمکت بنشاند، چرا که ژاوی بلافاصله پس از گذراندن دوران توام با آرامش در سواحل خلیج فارس، قطعا نمی توانست فشار ناشی از “فروپاشی” بارسایی که خود یکی از ارکان اصلی یکه تازی اش بود را انقدر زود تحمل کند. بخصوص که پولی برای جذب فوق ستاره ها در باشگاه موجود نیست و اگر هم می بود باز توفیری نداشت چرا که قطری ها خودشان در اروپا تیمداری می کنند!

 

خلا یک بهترین بازیکن جهان
تیم های قدرتمند اروپایی معمولا یک دو جین فوق ستاره دارند، یا ممکن است با اتکا به یک ابرستاره، به دنبال فتح عناوین داخلی و قاره ای بروند ولی در بارسلونای امروز شما چنین فوتبالیستی پیدا نمی کنید. تیمی که تمام دلخوشی و دار و ندارش، چشم امیدش و نگاه سرمربی اش به ساق های عثمان دمبله فرانسوی است، تکلیفش را خودش روشن کرده! فوتبالیستی بی نهایت کم دقت، سردرگم، بی مسئولیت و صدالبته همواره مصدوم، که بود و نبودش تفاوتی در روند تیم ایجاد نمی کند.
این را بگذارید کنار بارسای رایکارد که طلسم ناکامی در اروپا را در حضور بهترین بازیکن جهان یعنی رونالدینیو شکست و سپس گواردیولا و انریکه ای که مسی همه فن حریف را در ترکیبشان داشتند.
حالا اما بهترین بازیکنان دنیا در پاریس، لیورپول، منچستر، مونیخ، مادرید و لندن حضور دارند. بنابراین کسب افتخارات دوران پپ با ژاوی محقق نخواهد شد مگر با جذب یکی ازین بهترین ها، اگر هرکدام ازین رقبا اجازه چنین اقدامی را بدهند.

 

پرسه ی چشم و گوش بسته در بازار
نقل و انتقالات در فصول اخیر همواره از بارسا چهره ای بازنده ساخته است، آنها در خرید و فروش یکی از یکی بدتر عمل کردند. تیمی که برایتویت، کوین پرینس بوآتنگ، لوک دیونگ، مالکوم، آرتور ملو، آگوئرو (بیمار) و پیاپی چنین خریدهای فاجعه باری را انجام می دهد همان بهتر که پولش را در راه دیگری خرج کند!
ضمنا تیمی که از مدت ها قبل با مشکلات مالی عدیده و غیرقابل انکار روبرو بوده یکباره نمی تواند دست به خرید فوق ستاره هایی نظیر محمد صلاح، دی بروین، هالند و بقیه بزند، مگر آنکه ژاوی در بازار زمستان، شهامت لازم برای فروش ترشتگن (نمی خواهید بگوئید بارسا با دروازبان دیگری جز گلر آلمانی نتایجی بدتر ازین می گرفت؟)، فرانکی دی یونگ، دمبله، کوتینیو، امتیتی، لنگله را با هر قیمتی به خرج دهد. حتی اگر ستاره ای جذب نشود، خلاصی از بازیکنانی که از آنها نام برده شد بار مالی بزرگی را از روی دوش بارسای حاضر در لیگ کنفرانس اروپا برخواهد داشت. احتمالا در لاماسیا هم بازیکنانی پیدا خواهند شد که بازدهی در حد این نفرات را داشته باشند.

 

بنابراین برای خلاصی ازین حجم ویرانی و نابسامانی باید دست به دامن گذر زمان بود و بسیار صبوری کرد. شاید درست به مانند جمله طلایی سرالکس فرگوسن درباره بارسای در اوج پپ: باید به تماشا نشست تا این موج فروکش کند و این دوره به سر آید.

مهدی بشکنی

حذف از لیگ قهرمانان و کسب نتیجه تساوی در پامپلونا، تکلیف کاتالان ها را تا پایان فصل یکسره کرد؛ قطع امید!